سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

1 آذر 1403 19/05/1446 2024 Nov 21

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7323946
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 94   تعداد بازدید: 2687 تاریخ اضافه:

بررسي جامعه‌شناختي دوران ابوبكر صديق رضی الله عنه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

با تحليل و بررسي جامعه‌ي اسلامي دوران ابوبكر صديقt به اين نتيجه مي‌رسيم كه:

1ـ جامعه‌ي صدر خلافت اسلامي، جامعه‌اي به تمام معنا اسلامي بوده كه مردمانش، ايماني محكم به خداي متعال و روز قيامت داشته و از اين‌رو به طور كامل آموزه‌هاي ديني و اسلامي را به‌كار مي‌گرفته‌ و به قدري پايبند دين و اسلام بوده‌اند كه كم‌ترين ميزان جرايم را در طول تاريخ جوامع به خود اختصا صلی الله علیه وسلم داده و دين، در متن زندگاني مردم قرار داشته است و چيزي حاشيه‌اي نبوده كه گاهي به آن توجه شود و گاهي به آن بي‌توجهي گردد؛ بلكه دين، روح و نهاد زندگاني مردمان آن زمان بوده و در تمام شؤون زندگيشان حضور داشته و اين‌طور نبوده كه دين را تنها انجام پاره‌اي از عبادات ظاهري بپندارند. بلكه مسلمانان آن دوران، دين را در تمام عرصه‌هاي زندگاني (در روابط اجتماعي، خانوادگي و در تعامل با همسايگان و دوستانشان، در معاملات و باورهايشان، در كسب و كارشان، در سرپرستي از بينوايان، در امر به معروف و نهي از منكر و در نظارت بر كاردارانشان) به‌كار گرفتند و دين و ارزش‌هاي ديني را بر منش‌هاي فردي و اجتماعي خود حاكم نمودند. اين، بدين معنا نيست كه آحاد و يكايك افراد آن دوران چنين وضعي داشته‌اند؛ چراكه چنين حالتي در زندگاني دنيا و در هيچ جامعه‌اي، قابل تحقق نيست. بنا بر شهادت قرآن در جامعه‌ي رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم نيز منافقاني بوده‌اند كه به اسلام تظاهر مي‌كرده‌ و از درون، با دين و اسلام كينه و دشمني داشته‌اند. در همان زمان، برخي عناصر سست‌ايمان، خيانت‌كار، تنبل و تن‌پرور وجود داشتند كه همواره مايه‌ي دردسر مي‌شدند. البته چنين افرادي در جامعه‌ي رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم اندك و ناچيز بودند و هيچ عددي به شمار نمي‌آمدند كه بتوانند جريان جامعه‌ي اسلامي و شايسته‌ي آن روز را منحرف كنند. چراكه جريان فكري و عملي آن روز، همان جريان مؤمنان راستيني بود كه با جان و مالشان در راه خدا جهاد مي‌كردند و به تعاليم و آموزه‌هاي اسلام پايبند بودند.( كيف نكتب التاريخ الإسلامي؟ ص100)

 

2ـ جامعه‌ي دوران ابوبكر صديقt به بالاترين سطح ارزشي و معنوي رسيده بود و چنان جامعه‌اي نبود كه ارزش‌هاي جاهلي از قبيل هم‌نواختي زبان، منافع مشترك و پيوند جغرافيايي، عامل اتحاد و يك‌پارچگي افراد آن و شكل‌گيري جامعه شده باشد. چراكه هر آن جامعه‌اي كه بر مبناي چنين عواملي شكل گرفته، از جامعه‌ي آرماني و اسلامي بدور است و در واقع جامعه‌اي جاهلي مي‌باشد. جامعه‌ي ديني، جامعه‌اي است كه بر اساس ارزش‌هاي ديني و بدون نظرداشت زبان، جنس و نژاد شكل گرفته است. نگاهي به گذشته، نشان مي‌دهد كه اسلام، تنها مكتبي است كه امت را معنا كرد و جامعه‌اي تشكيل داد كه در آن منافع جغرافيايي و نژادي مطرح نبود و بلكه بر پايه‌ي ارزش‌ها و باورهايي ديني، رنگ‌ها و نژادهاي مختلف عربي، حبشي، رومي و ايراني را با هم پيوند داد و امت فاتح و پيروز را بر پايه‌ي اخوت و برادري ديني با مردمان سرزمين‌هاي فتح‌شده، مرتبط نمود. صدر اسلام، پرافتخارترين دوراني است كه تمام ارزش‌هاي ديني و اسلامي در آن زمان تحقق يافت و چنان جامعه‌اي به وجود آمد كه تاريخ، هرگز همانند آن را به خود نديده است.

3ـ در جامعه‌ي دوره‌ي ابوبكرt به عنوان يك جامعه‌ي اخلاقي، ارزش‌هاي اخلاقي بر پايه‌ي رهنمودها و دستورات ديني به‌گونه‌اي نهادينه شده بود كه روابط زنان و مردان را عاري از هرگونه خود‌آرايي و فريب جنس مخالف و بدور از هرزگي و هرگونه منش، رفتار و اشاره‌اي كرده بود كه به حيا و آزرم آسيب مي‌رساند و يا خدشه وارد مي‌كند. در آن جامعه بدكاري و هرزگي به پايين‌ترين مقدار ممكن رسيده بود و آن‌چه هم از هرزگي و فساد رخ مي‌داد، اندك و ناچيز بود كه البته هيچ جامعه‌اي كاملاً بدان اندازه پاك نمي‌شود كه به‌طور مطلق در آن هرزگي و فسادي اتفاق نيفتد. به هر حال، مباني رفتاري و اخلاقي آن دوران، بسي فراتر از روابط زنان و مردان بود و تمام جنبه‌هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فكري و آموزشي را در بر مي‌گرفت و اخلاق و منش توده‌ي مردم در تمام جنبه‌ها از تجارت و معامله گرفته تا تمام روابط اجتماعي ديگر، بر اساس رهنمودهاي اسلامي بود و صداقت، امانت‌داري، مودت و دوستي، تعاون و هم‌كاري و خلو صلی الله علیه وسلم و بي‌غل و غش بودن، شاخص‌هاي رفتاري و اخلاقي مردمان آن زمان محسوب مي‌شد و بدگويي، سخن‌چيني، تهمت و ريختن آبروي ديگران در آن جامعه هيچ جايي نداشت.

4ـ جامعه‌ي صدر اسلام و دوران خلافت ابوبكر صديقt جامعه‌اي كوشا و پرتكاپو بود كه خود را به امور سطحي و بي‌ارزش مشغول نمي‌كرد و همواره به انجام كارهاي بزرگ مي‌پرداخت. جديت و كوشش، بدين معنا نيست كه انسان هميشه روي در هم كشد و چهره‌اي عبوس و درهم‌كشيده از خود به نمايش بگذارد؛ بلكه تلاش و جديت، درون‌مايه‌اي است كه مردم را به خيزش و تكاپو وامي‌دارد و آنان را پرنشاط و بالنده مي‌كند و فعاليت‌ انسان را به‌گونه‌اي قرار مي‌دهد كه فراتر و جلوتر از واقعيت‌هاي موجود هر زمان باشد و تلاش و تكاپو را براي بلندمدت، كارساز و مفيد مي‌گرداند. در جامعه‌ي پرنشاط و بالنده، نشاني از سستي و بي‌حالي ديده نمي‌شود كه افراد، در خانه و بيرون از خانه از كثرت بي‌كاري، به فكر وقت‌كشي و گذراندن زمان باشند.

5 ـ جامعه‌ي بالنده‌ي دوره‌ي صديقي، جامعه‌اي بود كه به‌سان سربازي هميشه آماده و فعال، دست در كار و فعاليت بود و سرشت و نهادي سربازگونه داشت و با وجودي كه جنگ و جهاد، بخش عظيمي از زندگاني و حياتش را گرفته بود، تنها به جنگ و جهاد در راه خدا نمي‌انديشيد و ضمن پرداختن به چنين كار ستبر و بزرگي، از ساير جنبه‌ها نيز غفلت نمي‌كرد. هر يك از افراد آن جامعه، در هر موقعيتي آماده بود تا به انجام وظيفه‌اي بپردازد كه به او محول مي‌شد و از اين‌رو نيز جامعه‌ي آن زمان، نيازمند تشكيلات اداري و نظامي خاصي نبود؛ چراكه آن جامعه، به خودي خود براي دفاع از عقيده و آرمان اسلام، احساس مسؤوليت مي‌كرد و در آحاد افراد جامعه، سرزندگي و بالندگي و مسؤوليت‌پذيري در عرصه‌هاي مختلف موج مي‌زد.

6 ـ جامعه‌ي زمان خليفه‌ي اول، جامعه‌اي عبادت‌گزار بود كه روح عبادت و بندگي خداي متعال، در آن كاملاً نمودار بود و عبادت را تنها انجام فرايض شرعي يا پرداختن به برخي از نوافل و مستحبات نمي‌دانست و عبادت را به گستردگي تمام اعمال و كردار نيك مي‌شناخت و هر كوشش و تلاشي را كه به رضاي خداوند انجام مي‌داد، عبادت مي‌دانست. حاكم آن جامعه، مردمانش را به عبادت فرامي‌خواند و معلم قرآن و آموزگار فقه و معارف نيز روح عبادت را در مردم پرورش مي‌داد؛ بازرگانش، در خريد و فروش، حكم خدا را در نظر مي‌گرفت و تجارتش از روح عبادت و بندگي برخوردار بود. زنان و بانوان آن جامعه نيز روح عبادت را در خانه‌هايشان دميده بودند. آحاد جامعه‌ي دوره‌ي ابوبكرt خود را در قبال ديگران مسؤول مي‌دانستند و همواره به ارشاد رسول اكرم صلی الله علیه وسلم توجه داشتند كه: «هر يك از شما نگهبان و مسؤول زيردستانش مي‌باشد.»

آن‌چه برشمرديم، مهم‌ترين ويژگي‌هاي دوران ابوبكر صديقt بود كه آن جامعه را بهترين نمونه‌ي جامعه‌ي ديني و آن دوران را دوران نمونه و الگوساز تاريخ اسلام قرار داد و سبب شد تا دين اسلام با شتاب و سرعت شگفت‌انگيزي گسترش يابد. حركت فتوحات اسلامي كه در عصر ابوبكر صديقt آغاز شد، سريع‌ترين حركتي بود كه در كم‌تر از پنج سال قلمرو اسلامي را از غرب تا اقيانوس و ازشرق تا هند گسترش داد كه قطعاً چنين پيشرفتي در خور افتخار و يادآوري است. پذيرش اسلام از سوي مردم مناطق فتح‌شده، بدون هيچ فشار و اجباري از ويژگي‌هاي دوران ابوبكر صديقt است. خوبي‌ها و نشانه‌هاي جامعه‌ي اسلامي كه در ديد مردم تازگي و زيبايي بي‌نظيري داشت، سبب مي‌شد تا به اسلام علاقه‌مند شوند و در برابر اسلام گردن نهند.( كيف نكتب التاريخ الإسلامي؟ ص103)

 

 

و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی


 

سایت عصر اسلام

IslamAge.Com 

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان