چگونگي رويارويي حكومت اسلامي ابوبکر صدیق با جريان ارتداد
بسم الله الرحمن الرحیم
پيش از اين گفتيم كه گام نخست براي مبارزه با جريان ارتداد، نفوذ به قبايل از دين برگشته از طريق مسلمانان همان قبايل بود. رسولخدا صلی الله علیه وسلم در نخستين اقدام براي رويارويي با جريان ارتداد كه آغازش در زمان خود ايشان بود، نامهها و پيكهايي به آن دسته از قبايل فرستادند كه مدعيان دروغين نبوت در آنها ظهور كرده بودند تا كساني را كه بر اسلام ثبات ورزيدهاند، گرد هم آورند و آنها را براي مبارزه با جريان ارتداد، آماده كنند. ابوبكر صديق رضی الله عنه نيز براي ريشهكن كردن جريان ارتداد، همين شيوه را در پيش گرفت و كوشيد تا با آگاهي دادن به مردم و روشن كردن هويت اين جريان، عموم مسلمانان را بر ضد مرتدان بسيج كند؛ وي موفق شد با مسلماناني كه بر اسلام ايستادگي كردند، ارتباط برقرار كند و از طريق آنان، مقدمهي لشكركشي به سوي مرتدان را فراهم نمايد. ابوبكر صديق رضی الله عنه در راستاي همين استراتژي با سركردگان مرتدان و همچنين سرآمدان مسلمان، نامهنگاري كرد تا از خلال مكاتبات و وقتكشي، برخي از اهداف از قبيل فراهم شدن وقت مورد نياز، براي بازگشت لشكر اسامه رضی الله عنه ، تحقق يابد. وي، همانند رسولخدا رضی الله عنه نامههايي به اهل يمن و ديگران فرستاد و از آنان خواست تا تمام تلاش خود را براي رويارويي با مرتدان بكارگيرند. ابوبكر رضی الله عنه براي مسلمانان، مناطقي را تعيين كرد و به آنان دستور داد در محلهاي تعيينشده، گرد هم آيند تا فرمان نهايي او براي رويارويي با مرتدان به آنان برسد. اين كار، مقدمهي گسيل لشكرهاي ساماندهي شده و منظم بود.( دراسات في عهد النبوة، 319)
در اين ميان، همراهي مسلمانان ثابتقدم بر توفيق حكومت براي مبارزه با مرتدان افزود. برخي از مسلمانان ثابتقدم مانند عدي بن حاتم طائي و زبرقان بن بدر تميمي، زكات قبايل خود را به مدينه آوردند.
مسلمانان ثابتقدم، توانستند حركت قيس بن مكشوح مرادي را ناكام كنند و برخي از تجمعات مرتدها را در تهامه، سراة و نجران پراكنده سازند. نامهنگاري ابوبكر رضی الله عنه و نفوذ به قبايل مرتد، پيامدهاي زير را دربرداشت:
1ـ ابوبكر صديق رضی الله عنه توانست از اين طريق، استراتژيش را در فراخوان عمومي بر ضد مرتدان و تقويت بنيهي دفاعي و تهاجمي لشكر اسلام تحقق بخشد و وقت مورد نياز براي اين منظور را به دست آورد تا با امكانات و توانايي بيشتري به جنگ با مرتدها برود و به لشكر اسلامي، نظم و سامان كافي ببخشد.
2ـ ابوبكر صديق رضی الله عنه از طريق نامهنگاري، به بازپروري ايماني مسلمانان ثابتقدم پرداخت و آنان را براي رويارويي با مرتدها به گونهاي آماده كرد كه برخي از ايشان (مانند عدي بن حاتم رضی الله عنه در فتح عراق) در مقام فرماندهي فتوحات اسلامي قرار گرفتند.
3ـ ابوبكر صديق رضی الله عنه از طريق ارتباط با مسلمانان ثابتقدم درميان قبايل مرتد، موفق شد در برخي از مناطق، لشكرگاههايي از نيروهاي مسلمان ايجاد كند كه با رسيدن سپاهيان اسلام، به آنجا مايهي قوت لشكر اسلام شدند.
4ـ در فرصتي كه ابوبكر صديق رضی الله عنه با قبايل مختلف ارتباط داشت، موفق شد در پارهاي از محدودههاي جغرافيايي مانند جنوب شبهجزيرهي عرب، جريان ارتداد را متوقف كند.
گام بعدي براي مبارزه با مرتدها، گسيل لشكرهاي منظم به مناطق از دين برگشته بود. لشكر اسامه رضی الله عنه پس از چهل روز يا دو ماه از جهاد بازگشت و پس از رسيدن اين لشكر، ابوبكر صديق رضی الله عنه براي رويارويي با مرتدان، رو به ذيقصه نهاد. صحابه رضی الله عنهم به ابوبكر صديق رضی الله عنه پيشنهاد كردند كه فرد ديگري را به فرماندهي لشكر بگمارد و خودش به مدينه بازگردد و به ادارهي امور مسلمانان بپردازد. عايشهي صديقه رضي الله عنها ميگويد: ابوبكر رضی الله عنه شمشير به دست گرفت و سوار بر اسب، روي به ذيقصه نهاد. علي بن ابيطالب رضی الله عنه افسار اسب ابوبكر رضی الله عنه را گرفت و گفت: «اي خليفهي رسولخدا! هيچ معلوم است كجا ميروي؟ اينك همان چيزي را به تو ميگويم كه رسولخدا صلی الله علیه وسلم روز احد فرمودند:( منظور علي رضی الله عنه، فرمودهي رسولخداص به ابوبكر رضی الله عنه در جنگ احد است كه ميخواست با پسرش عبدالرحمن كه در آن جنگ در صف مشركان بود، بجنگد؛ اما رسول خداصلی الله علیه وسلم به ابوبكر رضی الله عنه دستور دادند تا شمشير در غلاف كند و به جاي خود بازگردد.): شمشيرت را در غلاف كن و ما را در غم و مصيبت از دست دادنت، منشان و به مدينه بازگرد كه به خدا سوگند اگر تو را از دست بدهيم، هرگز براي اسلام، نظام و ساماني نخواهد ماند.» و اين چنين ابوبكر رضی الله عنه به پيشنهاد علي رضی الله عنه به مدينه بازگشت. ابوبكر صديق رضی الله عنه يازده پرچم براي قشون اسلامي بست و براي هر لشكري، يك فرمانده تعيين كرد. وي به فرماندهان لشكرها دستور داد تا در مسير حركت خود، ديگر مسلمانان را نيز به خروج در راه خدا فرا خوانند. اين لشكرها عبارتند از:
1ـ لشكر خالد بن وليد رضی الله عنه كه به سوي بنياسد، بنيتميم و سپس به يمامه اعزام شد.
2ـ لشكر عكرمه رضی الله عنه پسر ابوجهل، به سوي مسيلمهي كذاب (بنيحنيفه) و پس از آن عمان، مهره، حضرموت و يمن گسيل شد.
3ـ لشكر شرحبيل بن حسنه رضی الله عنه به دنبال عكرمه رضی الله عنه به يمامه گسيل شد و مأموريت يافت تا به حضرموت نيز برود.
4ـ لشكر طريفه بن حاجز رضی الله عنه به سوي بنيسليم از هوازن فرستاده شد.
5 ـ لشكر عمرو بن عاص رضی الله عنه به قضاعه گسيل شد.
6 ـ جيش خالد بن سعيد بن عاص رضی الله عنه به اطراف شام اعزام شد.
7ـ لشكر علاء بن حضرمي رضی الله عنه رهسپار بحرين شد.
8 ـ لشكر حذيفه بن محصن غلفاني رضی الله عنه به سوي عمان گسيل شد.
9ـ لشكر عرفجه بن هرثمه رضی الله عنه به مهره اعزام شد.
10ـ لشكر مهاجر بن ابياميه رضی الله عنه به يمن (صنعاء و سپس حضرموت) فرستاده شد.
11ـ لشكر سويد بن مقرن رضی الله عنه به تهامهي يمن اعزام شد.
روستاي ذيقصه، پايگاه گسيل لشكرها به سوي مناطق عملياتي قرار گرفت. چگونگي برنامهريزي ابوبكر رضی الله عنه در دستهبندي و گسيل لشكرها، بيانگر دانش جغرافيايي و خبرگي دقيق و بينظير وي ميباشد. بازنگاهي به عملكرد ابوبكر صديق رضی الله عنه در جريان گسيل لشكرها، اين نكته را روشن ميكند كه ابوبكر رضی الله عنه شناخت جغرافيايي زيادي به شبهجزيرهي عرب داشته و پستي و بلنديها، پراكندگي جمعيت و راههاي ارتباطي آن را طوري ميشناخته است كه گويا نقشهي آن سرزمين را پيش روي خود داشته و بر همان مبنا نيز عمليات سركوبي مرتدها را ساماندهي ميكرده است. بررسي مسير حركت لشكرهاي اعزامي ابوبكر رضی الله عنه و چگونگي ارتباط و پيوست لشكرها با يكديگر يا جدايي و پراكندگي آنها از هم، نشان ميدهد كه لشكر اسلام داراي پوشش و آرايش نظامي شگفتانگيز و بينظيري در تمام نواحي و مناطق شبهجزيره بوده و توانايي و قابليت زيادي براي برقراري ارتباط و ايجاد هماهنگي ميان لشكرهاي مختلف داشته است. ابوبكر رضی الله عنه همواره از موقعيت لشكرها باخبر بود و گزارش تحركات و اقدامات لشكرها، دقيق و زود به او ميرسيد و بدينسان ميتوانست با دريافت اخبار جبهههاي مختلف، دستورات لازم را صادر كند. ابوبكر صديق رضی الله عنه همواره از طريق پيكهاي نظامي، از اوضاع و احوال جبههها باخبر بود. برخي از افرادي كه به عنوان پيك نظامي، درميان لشكرها و مقر فرماندهي در آمد و شد بودند، عبارتند از: ابوخيثمهي نجاري انصاري، سلمه بن سلامه، ابوبرزهي اسلمي و سلمه بن وقش.( في التاريخ الإسلامي از شوقي ابوخليل، ص226)
لشكريان ابوبكر صديق رضی الله عنه جنگاور بودند و به همين سبب نيز برخورد نظامي با مرتدان، يكي از مؤثرترين اقدامات حكومت اسلامي براي رويارويي با مرتدها بود. خبرگي فرماندهي كل و ساماندهي درست و شايستهي لشكرها از سوي وي، بر توانايي نظامي لشكريان افزود و لشكر ابوبكر صديق رضی الله عنه را قويترين نيروي نظامي شبهجزيرهي عرب كرد. جنگاوري و توان بالاي سربازان اسلام در ميدان نبرد و جهاد، پيامد حضورشان در جنگها و غزوههاي زمان رسولخدا صلی الله علیه وسلم بود كه در مناطق مختلف شبهجزيره روي داد.
خالد بن وليد رضی الله عنه كه توانايي و خبرگي جنگي بالايي داشت، در جنگ با مرتدها و در فتوحات اسلامي سرآمدترين فرماندهي لشكريان اسلام بود.
دستهبندي و تقسيم لشكر اسلام، استراتژي نظامي مهمي بود كه بلافاصله پس از ظهور جريان ارتداد و به سبب پراكندگي مناطق از دين برگشته، انجام شد تا هرگونه فرصتي را از قبايل مرتد بگيرد و مانع از آن شود كه مرتدها با هم متحد و يكجا شوند. به همين خاطر هم، جريان ارتداد در مدت زمان اندكي (چيزي حدود سه ماه) سركوب شد. ابوبكر صديق رضی الله عنه در حملاتي پياپي، مرتدها را غافلگير كرد تا هيچ فرصتي براي يكپارچگي و اتحاد با هم، بر ضد مسلمانان نيابند. ابوبكر صديق رضی الله عنه براي سركوب مرتدها درنگ نكرد تا آنها، گرد هم نيايند و فتنه و آشوبشان بر ضد مسلمانان، خطرناك و دشوار نگردد؛ ابوبكر رضی الله عنه هرگونه فرصتي را از مرتدها سلب كرد تا نتوانند سر بر آورند و گزندي به كيان اسلامي برسانند.
ابوبكر صديق رضی الله عنه حجم جريان ارتداد و بزرگي ابعاد پرخطرش را دريافت و دانست كه اندكي درنگ در رويارويي با مرتدها، به زبانهكشيدن آتش زير خاكستر ميانجامد و هر تر و خشكي را ميسوزاند و كيان اسلامي را نابود ميكند. بدون ترديد ابوبكر صديق رضی الله عنه سياستدان خبره و نظامي كارآزمودهاي بود كه توانست از عهدهي امور برآيد و با برنامهريزي درست و شايستهاش، مشكلاتي آنچناني را حل و فصل كند. ابوبكر رضی الله عنه با برافراشتن پرچم جهاد، بيرق توحيد را به اهتزاز در آورد تا بانگ توحيد و خداپرستي از ژرفاي دلهاي آكنده از ايمان و عظمت پروردگار، بر زبانهايي جاري گردد كه همواره به ذكر و نام خدا جنبيده است. خداي متعال، دعاهاي خالصانهي ابوبكر و سربازان اسلام رضی الله عنهم را لبيك گفت و نصرت و ياريش را بر آنان فرو فرستاد و دين و شريعتش را غالب و پيروز كرد تا در زماني اندك و كمتر از چند ماه، تمام شبهجزيرهي عرب در برابر اسلام گردن نهند.( التاريخ الإسلامي (9/51))
ابوبكر صديق رضی الله عنه پيش از آنكه با مرتدها بجنگد، نامهاي به تمام قبايل مرتد فرستاد و آنان را به اسلام فرا خواند تا دوباره به اسلام بازگردند و آن را ناب و بيآلايش، در زندگي خود بكار گيرند. وي، مرتدان را از عاقبت و فرجام بد ارتداد در دنيا و آخرت برحذر داشت و آنان را از پايان راهي كه در پيش گرفته بودند، به شدت ترساند. چراكه مرتدها، بر رويهي باطل خود سرسختي ميكردند و انحراف و كجرويشان به حدي شديد بود كه بيم و تهديد شديدي را ميطلبيد تا شايد سركردگان قبايل مرتد را به خود آورد و پيروي كوركورانه را از اذهان تودهي مردم بزدايد و آنان را متوجه و آگاه كند كه نبايد كوركورانه از رييسان خود فرمان پذيرند.( التاريخ الإسلامي (9/55))
و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام
IslamAge.Com
|