عدالت و برابري در ميان مردم در حکومت ابوبکر رضی الله عنه
بسم الله الرحمن الرحیم
ابوبكر صديق رضی الله عنه در جمع مردم چنين فرمود: «كسي كه درميان شما ضعيف (و حقباخته) است، در نزد من قوي خواهد بود تا به خواست خدا حقش را به او بازگردانم و هر كس كه درميان شما قوي است (و حق ديگران خورده) در نزد من ضعيف خواهد بود تا به خواست خدا حق را از او بستانم (و به صاحب حق بازپس دهم).»
يكي از اهداف حكومت اسلامي، ايجاد سيستم و نظامي اسلامي است كه شكلگيري جامعهي اسلامي را به دنبال داشته باشد؛ شورا، عدالت، برابري و آزادي از مهمترين ابزار تشكيل نظام اسلامي مطلوب در جهت ايجاد جامعهي اسلامي است كه در نخستين سخنراني ابوبكر صديق رضی الله عنه در دوران خلافتش، كاملاً هويدا است. نقش شورا در چگونگي گزينش ابوبكر رضی الله عنه و بيعت با وي مشهود است؛ به مسألهي عدالت نيز در سخنراني وي تصريح ميشود. بدون ترديد عدالتي كه در انديشهي ابوبكر رضی الله عنه بود و از آن سخن گفت، مهمترين ركن جامعه و حكومت اسلامي است؛ زيرا در جامعهاي كه جور و ستم حاكم است و عدالت را نمي شناسد، اسلام معنا ندارد.
عدل و دادگري، امري معمولي و داوطلبانه نيست كه به ميل و خواستهي حاكم يا فرمانروا باشد و هرگاه بخواهد، تركش كند؛ بلكه عدالت و دادگستري درميان مردم از نگاه دين، يكي از مهمترين و بزرگترين وظايف ديني به شمار ميآيد و امت بر وجوب آن اجماع كردهاند.( نگاه كنيد به: تفسير رازي (10/141) و فقه التمكين في القرآن الكريم ص445)
اين حكم، برگرفته از قرآن و سنت است. يكي از اهدافي كه حكومت اسلامي دنبال ميكند، تشكيل جامعهاي اسلامي است كه عدالت و برابري بر آن حاكم باشد تا گونههاي مختلف جور و ستم را ريشهكن سازد؛ جامعهاي كه در فضايي باز، اين امكان را براي همه فراهم آورد تا حقوق و خواستههاي خود را به آسانترين شكل ممكن و بدون هيچ هزينهاي مطالبه نمايند؛ جامعهاي اسلامي كه تمام عوامل بازدارنده از دستيابي به حقوق و خواستههاي شهروندي را از سر راه صاحبان حق بردارد تا همه بتوانند بدون هيچ نگراني و دغدغهاي به خواستههاي شرعي خود دست يابند.
اسلام، اين وظيفه را فراروي حكام قرار داده تا درميان مردم به عدل و داد رفتار كنند و بدون توجه به زبان، وطن و جايگاه اجتماعي افراد، رويكرد عادلانهاي با ايشان داشته باشند. اسلام، به حاكمان و قاضيان دستور داده تا عدالت را رعايت كنند و درميان مردم به عدل و داد حكم نمايند و اصلاً به اين توجه نكنند كه دادخواه، دوست آنان است يا دشمنشان؛ فقير است يا ثروتمند؛ كارگر است يا كارفرما.( فقه التمكين في القرآن الكريم، ص459)
خداوندU ميفرمايد:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآَنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ »(مائده:8)
يعني: «اي اهل ايمان! از كساني باشيد كه در انجام واجبات الهي ميكوشند و به عدالت و دادگري گواهي ميدهند؛ و بغض و دشمني قومي، شما را بر آن ندارد كه عدالت را رعايت نكنيد؛ (بلكه با دشمنان نيز) عدالت كنيد كه اين عمل به تقوا نزديكتر است و از خدا بترسيد كه همانا خداوند، از آنچه انجام ميدهيد، آگاه است.»
ابوبكر رضی الله عنه چنان عادل و دادگر بود كه در عدالت، الگوي بينظير و نمونهاي است كه دلها را ميربايد و خردها را به شگفت واميدارد. عدالت از نگاه ابوبكر رضی الله عنه دعوت عملي اسلام بود كه دلها را براي پذيرش ايمان فتح ميكرد؛ ابوبكر رضی الله عنه در بخشش و دهش به مردم، عدالت و برابري را رعايت ميكرد و از مردم ميخواست تا او را در عدالت و دادگستري ياري دهند؛ ابوبكر رضی الله عنه به حدي منصف و دادگر بود كه خودش را از ترس الهي در معرض قصا صلی الله علیه وسلم قرار داد: عبدالله بن عمرو رضي الله عنهما ميگويد: ابوبكر صديق رضی الله عنه در روز جمعهاي گفت: «فردا براي تقسيم شترهاي زكات جمع شويد و (هنگام تقسيم شترها) كسي بدون اجازه نزد ما نيايد.» زني، افساري به شوهرش داد و گفت: «اين افسار را با خودت ببر؛ شايد به خواست خدا، شتري نصيبمان شود.» شوهر آن زن به مكاني رفت كه شترها را تقسيم ميكردند؛ آنجا ابوبكر وعمر رضي الله عنهما را ديد كه به ميان شترها رفتهاند؛ او نيز به نزد ابوبكر وعمر رفت. ابوبكر رضی الله عنه به آن مرد رو كرد و گفت: «چرا (بدون اجازه) نزد ما آمدي؟» و سپس افسار را از دستش گرفت و با آن، او را زد. ابوبكر رضی الله عنه پس از تقسيم شترها، آن مرد را صدا زد و افسار را به او داد و از او خواست تا قصا صلی الله علیه وسلم كند. عمر رضی الله عنه كه نظارهگر ماجرا بود، گفت: «به خدا كه او قصا صلی الله علیه وسلم نميكند؛ تو هم اين روش را پياده نكن (كه خليفه مورد قصا صلی الله علیه وسلم قرار گيرد.) » ابوبكر رضی الله عنه فرمود: «چه كسي مرا از بازخواست الهي در روز قيامت ميرهاند؟» عمر رضی الله عنه پيشنهاد كرد تا ابوبكر رضی الله عنه آن مرد را راضي كند. بنابراين ابوبكر رضی الله عنه به غلامش دستور داد تا براي راضي كردن آن مرد، به او شتري با پالان و همچنين بالاپوشي مخملي و پنج دينار بدهد.
اصل برابري و مساواتي كه ابوبكر رضی الله عنه در خطبهاش به آن اشاره كرد، يكي از اصول و زيرساختهاي مورد تأكيد در اسلام براي ايجاد جامعهي اسلامي است؛ اسلام، به حدي بر مساوات و برابري تأكيد كرده كه در اين پهنه بر قوانين جديد عصر حاضر پيشي گرفته است. چنانچه اللهY مي فرمايد: « قَالَتِ الْأَعْرَابُ آَمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ »(حجرات:13)
يعني: «اي مردم! ما، شما را از مرد و زني آفريدهايم و شما را تيره تيره و قبيله قبيله قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد. همانا گراميترين شما در نزد خدا با تقواترين شما است. بيگمان خداوند (از كردار و پندار شما) آگاه و باخبر است.»
همهي مردم اعم از حاكم و شهروند، زن و مرد، عرب و غيرعرب وسفيد و سياه، از نگاه اسلام برابرند؛ اسلام، تمام تفاوتهاي جنسي، نژادي، نسبي و طبقهاي را بياعتبار ميداند و همگان را همسان و برابر ميشناسد.
بازنگاهي به گفتاري كه پيش از اين از ابوبكر صديق رضی الله عنه آورديم و كنكاشي در عملكرد وي، اصل برابري را در خلافت اسلامي روشن ميسازد.
ابوبكر صديق رضی الله عنه در تقسيم اموال عمومي، مساوات و برابري را رعايت ميفرمود؛ ابنسعد و ديگر سيرتنگاران، آوردهاند: ابوبكر رضی الله عنه در سُنح ـ محلي در حومهي مدينه ـ جايي داشت كه بيت المال در آن بدون هيچ نگهباني نگهداري ميشد. به ابوبكر رضی الله عنه پيشنهاد كردند تا نگهباني بر بيت المال بگمارد. ابوبكر رضی الله عنه گفت: «بر بيت المال بيم سرقت نميرود.» و دليلش را قفلي كه بر خزانه بود، دانست. به همين منوال ادامه يافت و ابوبكر رضی الله عنه موجودي بيت المال را در ميان مسلمانان تقسيم كرد؛ ابوبكر رضی الله عنه از سنح كه در حومهي مدينه بود، نقل مكان كرد و در مركز مدينه سكونت گزيد و بيتالمال را نيز به محل اقامتش منتقل نمود. مال زيادي از معادن جهينه به بيت المال سرازير گشت و در دوران خلافتش، معدن بنيسليم نيز راهاندازي شد… . ابوبكر رضی الله عنه موجودي بيتالمال را بهطور مساوي درميان مردم تقسيم ميكرد و به همه ـ آزاد و غلام، زن و مرد، بزرگ و كوچك ـ سهم يكساني ميداد. عايشه رضي الله عنها ميگويد: ابوبكر رضی الله عنه در سال اول به همه ـ مردان و زنان آزاد و همچنين غلامان و كنيزان ـ ده سهم داد و در سال دوم بيست سهم؛ عدهاي به نزد ابوبكر رضی الله عنه آمدند و گفتند: «اي خليفهي رسولخدا! شما بيتالمال را به طور مساوي در ميان مردم تقسيم كرديد و خود ميدانيد كه از همين مردم، كساني هستند كه پيشينهي بهتر و بيشتري در اسلام دارند؛ لذا پيشنهاد ميكنيم به چنين كساني سهم بيشتري بدهيد!» ابوبكر رضی الله عنه چنين پاسخ داد: «كسي منكر فضيلت و پيشينهي اين افراد نيست؛ اما پاداش آنها با خدا است و اين، مال عمومي و اسباب زندگاني است و بايد همه را در آن برابر دانست.»
دهش يكسان از بيتالمال، رويهي ابوبكر صديق رضی الله عنه در دوران خلافتش بود. باري عمر فاروق رضی الله عنه به ابوبكر صديق رضی الله عنه گفت: «آيا در سهم بيتالمال كساني را كه دو بار هجرت كردند و به سوي دو قبله نماز گزادند، با كساني كه در فتح مكه مسلمان شدند، برابر ميداني؟» ابوبكر رضی الله عنه پاسخ داد: «آنان، براي خدا عمل كردند و پاداششان نيز با خدا است؛ اما در نيازهاي دنيوي، همه برابرند.»
عمر فاروق رضی الله عنه در دوران خلافتش، رويهي ديگري در تقسيم يبتالمال در پيش گرفت و براي كساني كه پيشينهي بيشتري در اسلام و جهاد داشتند، سهم بيشتري تعيين كرد. اما ايشان در واپسين روزهاي خلافتش چنين فرمود: «اگر فرصت ميداشتم، ديگر اين رويه را دنبال نميكردم و همان روش ابوبكر رضی الله عنه را در پيش ميگرفتم و سهم همه را برابر قرار ميدادم.»
ابوبكر رضی الله عنه همواره اسب و شتر و سلاح جنگي ميخريد و به مجاهدان ميداد تا در راه خدا بكار گيرند. يك سال لباسهاي مخملي و گرم خريد و در زمستان ميان فقراي مدينه تقسيم كرد؛ ابوبكر رضی الله عنه تمام اموالي را كه در دوران خلافتش به خزانه رسيد و دويست هزار برآورد كردهاند، در راههاي خير صرف كرد.
ابوبكر رضی الله عنه براي برقراري عدالت و برابري اجتماعي، شيوهاي خدايي در پيش گرفت و براي اين منظور در برآورده ساختن حقوق ضعيفان و ناتوانان كوشش زيادي نمود. او، سطح زندگانيش را در تراز طبقهي مستضعف قرار داد تا بتواند به خوبي درد ناتوانان را از نزديك ببيند و بشنود. ابوبكر رضی الله عنه خودش را درميان مستضعفان و بلكه فردي از آنان قرار داد تا از ايشان غافل نشود…. آري اين اسلام بود كه در دولتِ نامور اين مردِ دردآشنا حكومت ميكرد و او را بر آن ميداشت تا ستم و بيعدالتي را به زير كشد و درميان مردمش عدل و داد، بگستراند و بدينگونه پايههاي حكومتش را قوي گرداند و نقش حكومت را در رعايت حقوق ملت و امت پاس بدارد.
ابوبكر رضی الله عنه از نخستين لحظههاي خلافتش كوشيد تا حكومتش را بر پايهي زيرساختهاي برابرخواهانه و دادگسترانه پيريزي نمايد و بايد هم اينگونه ميبود كه او، به خوبي ميدانست عدالت، مايهي سرافرازي و عزت حكومت و مردم است. همين امر، او را بر آن داشت تا استراتژي برابرخواهي را به اجرا درآورد و همواره فرمان الهي را به ياد داشته باشد كه: « إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» (نحل:90)
يعني: «همانا خداوند به دادگري و نيكوكاري و بخشش به نزديكان دستور ميدهد و از ارتكاب گناهان بزرگ (چون شرك و زنا) و انجام كارهاي ناشايست و ستمگري (و تجاوز به حقوق ديگران) نهي ميكند. خداوند شما را اندرز ميدهد تا پند بگيريد.»
ابوبكر رضی الله عنه همواره ميخواست تا مسلمانان بر حكومت اسلام و دعوت اسلامي اطمينان يابند؛ او خوب ميدانست كه اين مهم تنها بر پايهي عدالت و دوري حاكم از خودسري ميسر ميگردد. حكومت عدل اسلامي چنين ميطلبد كه حاكم فراتر از عناوين فردي يا باورهاي شخصي عمل كند و عدالت و رحمت را در حكومتش رعايت نمايد. زيرساخت حكومت ابوبكر رضی الله عنه انكار خويشتن بود و دوري از خودخواهي و خودسري تا بتواند به رضاي خدا و رابطهاي عميق و محكم با او، نياز جامعه و درد ضعيفان را دريابد و بدور از خودخواهي، عدل و داد بپا دارد و عدالت را قرباني خود و خانوادهاش نكند و با كمال آگاهي و بيداري به انجام امور بزرگ و كوچك حكومت، بپردازد.
آنجا كه پرچم عدالت برافراشته گردد، مستضعفان، دستيابي به حقوقشان را ناممكن نميدانند و باور ميكنند كه در سايهي حكومت عدل، ضعف و بيچارگي پايان مييابد و در جامعه، ضعيفي نميماند كه به حقش نرسد يا حقش پايمال گردد؛ در جامعهاي كه عدالت، نهادينه شود، ستم ريشهكن ميگردد و هيچ ظالمي نميتواند با پشتوانهي منصب، قدرت و نزديكي به رأس حكومت يا مسؤولان حكومتي بر كسي ستم كند؛ و قطعاً عزت واقعي و قدرت راستين همين است.
ابنتيميه رحمه الله چه زيبا فرموده كه: «خداوند متعال، حكومت عادل و دادگستر را هرچند كه كافر باشد، ياري ميدهد؛ همانطور كه حكومت ظالم را هرچند كه مسلمان باشد، نصرت نميكند… بر پايهي عدالت است كه مردم راه درست و شايسته در پيش ميگيرند و ثروتها فزوني مييابد.»( السياسة الشرعية، ص10)
و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام
IslamAge.Com
|