دلايل و زمينههاي پيروزي مسلمانان در برابر فارس و روم
بسم الله الرحمن الرحیم
اندكي تأمل در جريان فتوحات اسلامي، اين نكته را روشن ميكند كه توفيق الهي، طوري قشون اسلامي را در زمان ابوبكر صديقt شامل شد كه لشكريان اسلام توانستند پيروزيهاي چشمگيري در عراق و شام به دست آورند و شوكت دو قدرت ايران و روم را در زمان اندكي درهم شكنند و بسياري از سرزمينهاي زير سلطهي اين دو قدرت را به قلمرو اسلامي بيفزايند. دلايل و زمينههاي پيروزي مسلمانان را در دو دسته بايد مورد بررسي قرار داد:
الف) عوامل و زمينههايي كه با خود مسلمانان در رابطه است.
ب) اسباب و عواملي كه به وضعيت مناطق فتحشده مربوط ميشود.
عوامل دستهي اول، عبارتند از:
1ـ ايمان و باور راستين مسلمانان به حق و حقيقتي كه به خاطرش ميجنگيدند.
2ـ يقين كامل مسلمانان به پروردگارشان در مسايلي از قبيل چند و چون رزق و روزي، اجل، قضا و قدر و اينكه همه چيز، به اذن و خواست خداي متعال ميباشد.
3ـ ريشهدار بودن اصول و انديشههاي درست و استوار جنگي و جهادي در مسلمانان.
4ـ مهرورزي و عدالتگستري مسلمانان درميان مردم مناطق فتح شده.
5 ـ آسانگيري مسلمانان در تعيين مقدار جزيه و خراج و پايبنديشان به توافقنامهها و پيمانها.
6 ـ برخورداري مسلمانان از مردان و فرماندهان بزرگ و ارزشمند.
7ـ رعايت كامل رهنمودهاي ديني در مورد جنگ و جهاد.( تاريخ الدعوة الي الاسلام، ص222-)
مهمترين عوامل و زمينههاي دستهي دوم در پيرورزي مسلمانان، عبارتند از:
* ضعف و ناتواني روم و ايران كه پيامد ظلم و ستم و فساد و تبهكاري، در ميانشان بود. انحراف و كجروي در بين فارس و روم گسترش يافته و تمدنشان، رو به پيري و فرسودگي نهاده بود. شاهانشان از حق دور شده و جور و ستمشان، سر به فلك كشيده بود تا بدين ترتيب قانون و سنت تغييرناپذير الهي در موردشان تحقق يابد كه فرجام هر ظلم و ستمي، نابودي و بربادي است. اما خداي متعال، مسلمانان را به چنان راه و روشي گرامي داشته بود كه با در پيش گرفتن منهج و شريعت الهي، زمينهها و اسباب نصرت و پيروزي مسلمانان، تحقق يافت. مسلمانان، در برخورد با مردم مناطق فتحشده و بناي حكومت، بر اساس دستورات و رهنمودهاي الهي عمل كردند و به اصلاح و بهكرد جوامع پرداختند. اين نوشتار بنده در مورد ضعف و ناتواني فارس و روم، بدين معنا نيست كه اين مسأله، عامل مهمي در جريان پيروزي مسلمانان بوده است. بلكه ضعف و ناتواني فارس و روم، تنها يكي از دلايلي بود كه در كنار ساير عوامل، آنها را در رويارويي با مسلمانان ناتوان كرده بود. چراكه آنها از لحاظ قدرت نظامي و اسباب ظاهري قدرت، چيزي كم نداشتند و بلكه صدها هزار نيروي جنگي كارآزموده كه بسي بيش از تعداد مسلمانان بود، در اختيار داشتند. آنها در ميادين نبرد از سلاحهايي برخوردار بودند كه براي مسلمانان تازگي داشت. فيلها و سگهاي پرورشيافتهاي كه آنها را از پشت دژها براي له كردن و شكار مسلمانان ميفرستادند، تنها نمونهاي از امكاناتي است كه فارسيان و روميان داشتند و مسلمانان، از آن بيبهره بودند. آنگونه كه برخي پنداشتهاند، چنين نبوده كه دشمنان اسلام، مسلمانان را اندك و ناتوان بپندارند و براي رويارويي با مسلمانان هيچ گونه آمادگي و اقدام پيشگيرانهاي اتخاذ نكنند. چنانچه در روايت ابنعساكر آمده است: هرقل، فرماندهان لشكريش را در حم صلی الله علیه وسلم جمع كرد و به آنان گفت: «اين، همان چيزي است كه قبلاً به شما هشدار دادم و شما قبول نكرديد! نتيجهاش اين شد كه عربها، مسيري يكماهه را پيمودند و وضع شما را دگرگون كردند.» برادر هرقل پيشنهاد كرد تا سپاهياني را براي مرزباني به بلقاء بفرستند. اين پيشنهاد، پذيرفته شد و مرزبانان در بلقاء مستقر شدند تا اينكه سپاهيان اسلام در زمان خلافت ابوبكر و عمر رضي الله عنهما به سوي شام روان شدند.( تاريخ الدعوة الي الاسلام، ص338)
و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام
IslamAge.Com
|