سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

10 فروردين 1403 19/09/1445 2024 Mar 29

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 573
بازدید کـل سايت: 6787965
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 53   تعداد بازدید: 2339 تاریخ اضافه: 2010-03-24

حمايت و پشتيباني ابوبكر رضی الله عنه از پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جرأت و شجاعت، از ديگر ويژگي‌هاي ابوبكر رضی الله عنه  بود كه او را از ديگران، متمايز و متفاوت مي‌ساخت. او، در راه حق از هيچ چيزي نمي‌هراسيد و در مسير نصرت دين خدا، فعاليت ديني و هم‌چنين حمايت و پشتيباني از رسول‌خداص، از هيچ سرزنش و توبيخي متأثر نمي‌شد. عروه بن زبير مي‌گويد: از عبدالله بن عمرو بن عا صلی الله علیه وسلم خواستم كه برايم از شديدترين رفتارهاي مشركان با رسول‌خداص، بگويد؛ او، گفت: پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم در كنار كعبه نماز مي‌خواندند كه عقبه بن ابي‌معيط آمد و لباس را در گردن آن حضرت صلی الله علیه وسلم آويخت و به‌قدري كشيد كه نزديك بود رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم خفه شوند. ابوبكر رضی الله عنه  به سوي عقبه شتافت، شانه‌هايش را گرفت و او را از پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم دور كرد(بخاري، شماره‌ي3586) و گفت:

« أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ » (غافر-28)

يعني: «آيا مي‌خواهيد مردي را بكشيد به اين خاطر كه مي‌گويد: پروردگار من، الله است؟»

در روايت انس رضی الله عنه  آمده است: باري مشركان، رسول اكرم صلی الله علیه وسلم را چنان زدند كه آن حضرت صلی الله علیه وسلم تا سرحد بيهوشي پيش رفتند. ابوبكر رضی الله عنه  بپا خاست و گفت: «واي بر شما؛ (آيا كسي را به اين خاطر مي‌زنيد و مي‌خواهيد بكشيد كه مي‌گويد: پروردگار من، الله است؟)»( الصحيح المسند في فضائل الصحابة از عدوي، ص37)

 در روايت اسماء رضي الله عنها آمده است: شخصي، فريادزنان، به نزد ابوبكر رضی الله عنه  آمد و گفت: «دوستت را درياب و به كمكش بشتاب.» اسماء رضي الله عنها مي‌گويد: ابوبكر رضی الله عنه  در حالي كه چهار گيسو داشت، از ميان ما برخاست و با شتاب به سوي پيامبر صلی الله علیه وسلم رفت و بر مشرکان فرياد برآورد مشركان با شنيدن فرياد ابوبكر رضی الله عنه ، دست از آزار رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم كشيدند و به سوي ابوبكر رضی الله عنه  شتافتند و او را زدند. ابوبكر رضی الله عنه  در حالي به خانه بازگشت كه از شدت كتكي كه به او زده بودند، هر يك از گيسوانش را كه دست مي‌زد، كنده مي‌شد و در دستانش قرار مي‌گرفت.( منهاج السنة (3/4)؛ فتح‌الباري (7/169))

يك بار علي بن ابي‌طالب رضی الله عنه  در حال سخنراني پرسيد: «اي مردم! چه كسي شجاع‌تر و دليرتر است؟» مردم گفتند: «شما، اي امير مؤمنان!» فرمود: «من، با هر كس كه جنگيده‌ام، شكستش داده‌ام؛ اما شجاع‌ترين مردم، ابوبكر رضی الله عنه  است. ما براي رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم سايه‌باني درست كرديم و گفتيم: چه كسي حاضر است با رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم بماند تا مشركي، به آن حضرت صلی الله علیه وسلم حمله نكند؟ به خدا سوگند تنها ابوبكر رضی الله عنه  براي اين كار قدم پيش نهاد و شمشيرش را از نيام بيرون كشيد و بالاي سر پيامبر صلی الله علیه وسلم ايستاد و هر مشركي را كه به پيامبر صلی الله علیه وسلم نزديك مي‌شد، دور مي‌كرد؛ پس ابوبكر رضی الله عنه ، شجاع‌ترين مردم است.» علي رضی الله عنه  افزود: «من، ديدم كه قريشيان، رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم را درميان گرفته بودند و اين ابوبكر رضی الله عنه  بود كه به شدت از آن حضرت صلی الله علیه وسلم دفاع مي‌كرد و آنان را از ايشان دور مي‌راند. قريشيان به پيامبر صلی الله علیه وسلم مي‌گفتند: تويي كه خدايان را منكر شده‌اي و به جاي اين همه معبود، به خداي واحدي معتقدي؟! در آن هنگام تنها ابوبكر رضی الله عنه  بود كه به آن حضرت صلی الله علیه وسلم نزديك شد و در حالي كه گفته‌ي مؤمن آل فرعون را بر زبان داشت، روياروي مشركان ايستاد و آنان را از پيامبر صلی الله علیه وسلم دور كرد. حال، شما را به خدا سوگند مي‌دهم كه مؤمن آل فرعون، بهتر است يا ابوبكر؟» مردم، ساكت بودند و چيزي نگفتند. علي رضی الله عنه  فرمود: «قسم به خدا، اگر تمام زمين از امثال مؤمن آل فرعون پر شود، يك لحظه‌ي ابوبكر رضی الله عنه  از همه‌ي آن‌ها بهتر است. زيرا مؤمن آل فرعون، ايمانش را پنهان كرده بود؛ اما اين مرد (ابوبكر)، ايمانش را آشكارا بيان كرد.»( البداية و النهاية (3/271و272))

 

اين، وصف و جلوه‌ي روشني از ابوبكر رضی الله عنه  به زبان علي مرتضي رضی الله عنه  مي‌باشد كه كشاكش ميان حق و باطل، هدايت و گمراهي و ايمان و كفر را به تصوير مي‌كشد و به‌خوبي روشن مي‌سازد كه ابوبكر رضی الله عنه  در راه خداي متعال، چه‌قدر سختي و مشقت متحمل شد. بنابراين شخصيت و سيماي واقعي ابوبكر صديق رضی الله عنه  از لابلاي نشانه‌ها و ويژگي‌هاي بي‌نظيرش، به گواهي و زبان امام علي رضی الله عنه  شناحته مي‌شود. علي رضی الله عنه  پس از گذشت چندين سال در دوران خلافتش به ويژگي‌هاي ابوبكر اشاره مي‌كند و به رادمردي و شجاعتش گواهي مي‌دهد و آن‌چنان به‌هنگام گفتن صفات ابوبكر رضی الله عنه  متأثر و دگرگون مي‌شود كه هم خودش، مي‌گريد و هم ديگران را به گريه مي‌اندازد.

ابوبكر صديق رضی الله عنه  پس از رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم نخستين مسلماني است كه در راه خدا مورد شكنجه و آزار قرار گرفت. او، نخستين پشتيبان رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم و اولين دعوت‌گري بود كه به سوي خدا فرا خواند.( ابوبكر الصديق، از محمد عبدالرحمن قاسم، ص29)

 او، بازوي راست رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم بود كه براي حمايت از دعوت و ياري پيامبر، تمام تلاشش را به‌كار بست تا آن حضرت صلی الله علیه وسلم را در گراميداشت و تعليم و تربيت تازه‌مسلمانان، ياري برساند. ابوذر رضی الله عنه  ضمن بيان داستان مسلمان شدنش مي‌گويد: ابوبكر رضی الله عنه  به رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم گفت: «به من اجازه دهيد تا من، او را براي شام پيش خود ببرم.» ابوبكر رضی الله عنه  با كشمش طائف، از ابوذر رضی الله عنه  پذيرايي كرد.( فتح‌الباري (7/213)؛ الخلافة الراشدة از يحيي يحي، ص156)

 ابوبكر رضی الله عنه ، بي‌پروا و بدون هيچ ترس و هراسي در كنار رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم مي‌ايستاد و همواره هر خطر بزرگ و كوچكي را كه متوجه پيامبر مي‌شد، دور مي‌كرد و تا آن‌جا كه مي‌توانست از پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم در برابر دشمنان، دفاع و پشتيباني مي‌نمود. او، مشركان را ديد كه يقه و گريبان رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم را گرفته‌اند؛ خودش را به ميان آنان افكند و بانگ برآورد: «واي بر شما؛ آيا مي‌خواهيد او را به اين خاطر كه مي‌گويد: پروردگارم، الله است، بكشيد؟» مشركان، دست از رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم كشيدند و شروع به زدن ابوبكر رضی الله عنه  و كشيدن و كندن موهايش نمودند و او را به‌قدري كتك زدند كه خونين و بي‌هوش شد.( عبقرية الصديق از عقاد، ص87)

 

و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین


 

سایت عصر اسلام

IslamAge.Com

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان