موضع علي و زبير رضي الله عنهما در قبال خلافت ابوبكر رضی الله عنه
بسم الله الرحمن الرحیم
رواياتي دربارهي تأخير بيعت علي بن ابيطالب و زبير بن عوام رضي الله عنهما نقل شده كه صحيح نيست؛ البته در اين ميان روايت صحيحي از ابنعباس رضي الله عنهما نقل شده كه: «علي و زبير و كساني كه با آنان در خانهي فاطمه دخت رسول اكرم صلی الله علیه وسلم بودند، از بيعت با ابوبكر رضی الله عنه عقب ماندند.» ( صحيح التوثيق في سيرة و حياة الصديق، ص98)
جمع شدن علي و زبير و عدهي ديگري از صحابهy در آن شرايط مصيبتبار وفات رسولخدا صلی الله علیه وسلم در خانهي دختر آن حضرت صلی الله علیه وسلم امري كاملاً عادي بود كه بر پايهي روايتهاي صحيح ديگر، روشن و واضح ميگردد كه عدهاي از مهاجرين و در رأسشان علي بن ابيطالبy در تدارك غسل و خاكسپاري رسول اكرم صلی الله علیه وسلم بودند؛ از روايت سالم بن عبيد رضی الله عنه نيز همين نكته روشن ميشود كه ابوبكر رضی الله عنه از خانوادهي رسولخدا صلی الله علیه وسلم و از جمله علي رضی الله عنه خواست تا آن حضرت صلی الله علیه وسلم را غسل دهند و براي خاكسپاري آماده كنند.( صحيح التوثيق في سيرة و حياة الصديق، ص98)
زبير بن عوام و علي بن ابيطالب رضي الله عنهما روز پس از وفات رسولخدا صلی الله علیه وسلم يعني در روز سهشنبه با ابوبكر رضی الله عنه بيعت كردند. ابوسعيد خدري رضی الله عنه ميگويد: آن روز كه ابوبكر رضی الله عنه بر منبر نشست و به ميان جمع نگريست، زبير بن عوام رضی الله عنه را در ميانشان نديد؛ لذا زبير رضی الله عنه را به حضور خواست و به او فرمود: «اي پسرعمهي رسولخدا صلی الله علیه وسلم كه از خوا صلی الله علیه وسلم و نزديكان آن حضرت صلی الله علیه وسلم بودي! آيا ميخواهي اتحاد مسلمانان را درهم شكني؟» زبير رضی الله عنه گفت: «اي خليفهي رسولخدا! تو را ملامتي نيست.» و سپس برخاست و با ابوبكر رضی الله عنه بيعت كرد. ابوبكر رضی الله عنه كه علي رضی الله عنه را درميان جمع نيافته بود، به حضور خواست و فرمود: «اي پسرعمو و اي داماد رسولخدا! آيا ميخواهي همبستگي مسلمانان را از بين ببري؟» علي رضی الله عنه فرمود: «اي خليفهي رسولخدا! تو را ملامتي نيست.» و برخاست و با ابوبكر رضی الله عنه بيعت كرد.( نگاه كنيد به: البداية و النهاية (5/249)؛ ابنكثير اين روايت را صحيح دانسته است.)
اهميت اين حديث از آنجا معلوم ميشود كه امام مسلم رحمه الله به نزد استادش امام محمد بن اسحاق بن خزيمه رحمه الله رفت و دربارهي اين حديث پرسيد؛ ابنخزيمه رحمه الله اين حديث را براي مسلم رحمه الله بازگفت و آن را به او آموزش داد. مسلم رحمه الله به استادش گفت: «اين حديث با شتر و يا گاو قرباني، برابري ميكند.» ابنخزيمه فرمود: «ارزش اين حديث، فراتر از شتر يا گاوي است كه به قربانگاه ميبرند؛ اين حديث، با دههزار دينار برابري ميكند و گنج گرانبهايي است.» ابنكثير رحمه الله در شرح اين حديث گفته است: سند اين حديث، صحيح است و از آن، اين نكتهي باارزش، روشن و ثابت ميشود كه علي بن ابيطالب رضی الله عنه در همان روز وفات رسولخدا صلی الله علیه وسلم يا روز بعد با ابوبكر رضی الله عنه بيعت نموده است؛ قطعاً علي بن ابيطالب رضی الله عنه هيچگاه با ابوبكر صديق رضی الله عنه مشكلي نداشته كه با او قطع رابطه كند و يا از او دوري گزيند؛ علي رضی الله عنه هرگز از اقتدا به ابوبكر رضی الله عنه در نماز جماعت امتناع نكرده است.
در روايت حبيب بن ابيثابت چنين آمده است: علي بن ابيطالب رضی الله عنه در، خانهاش بود كه به او خبر رسيد ابوبكر رضی الله عنه براي اخذ بيعت بر منبر نشسته است؛ علي رضی الله عنه با شنيدن اين خبر با پيراهني كه به تن داشت و بيآنكه ازار و ردايي بپوشد، با شتاب به سوي مسجد رفت تا در بيعت با ابوبكر رضی الله عنه تأخير نكرده باشد….باري عمرو بن حريث از سعيد بن زيد رضی الله عنه پرسيد: آيا تو در وفات رسول اكرم صلی الله علیه وسلم حضور داشتي؟
ـ گفت: آري.
ـ پرسيد: كي با ابوبكر رضی الله عنه بيعت شد؟ سعيد رضی الله عنه گفت: همان روزي كه رسولخدا صلی الله علیه وسلم رحلت فرمودند، مسلمانان با ابوبكر رضی الله عنه بيعت كردند تا ماندهي آن روز را در جماعتي يكپارچه سپري كنند و از جماعت جدا نباشند.
عمرو بن حريث دوباره پرسيد: آيا كسي از بيعت با ابوبكر رضی الله عنه امتناع كرد؟
سعيد رضی الله عنه گفت: جز مرتدين و از دينبرگشتهها، همه با او بيعت كردند؛ برخي هم كه با ارتداد فاصلهاي نداشتند، در ابتداي امر از بيعت با ابوبكر رضی الله عنه سرتافتند. خداي متعال، در آن روز انصارy را از خطر ارتداد رهانيد و همهي آنها را بر بيعت با ابوبكر رضی الله عنه گردآورد.
عمرو سؤال كرد: آيا از مهاجرين كسي بود كه با ابوبكر رضی الله عنه بيعت نكند؟
سعيد بن زيد رضی الله عنه فرمود: نه؛ بلكه تمام مهاجرين با او بيعت كردند.
علي رضی الله عنه نه تنها هيچگاه از ابوبكر رضی الله عنه جدا نشد و از جماعت وي نبريد كه همواره مشاور ابوبكر رضی الله عنه بود و با او در تدبير امور مسلمانان مشاركت ميكرد. ابنكثير و برخي ديگر بر اين باورند كه علي بن ابيطالب رضی الله عنه شش ماه پس از نخستين بيعتش با ابوبكر رضی الله عنه، يعني پس از وفات فاطمهي زهرا رضي الله عنها، با ابوبكر رضی الله عنه تجديد بيعت نمود كه در اينباره روايات صحيحي آمده است.
علي رضی الله عنه در خلافت ابوبكر رضی الله عنه مشاور و رازدار وي بود و مسايل مسلمين را ارزيابي ميكرد و آنچه را به مصلحت مسلمانان بود، بر هر چيز ديگري ترجيح ميداد. يكي از مهمترين دلايل ارادت و خيرخواهي علي رضی الله عنه نسبت به ابوبكر رضی الله عنه و صيانت از خلافت و حفظ يكپارچگي امت، اين است كه وقتي ابوبكر رضی الله عنه خواست تا شخصاً به ذيالقصه برود و فرماندهي لشكر اسلام را در جنگ با مرتدين بر عهده بگيرد، ابوبكر رضی الله عنه را از اين كار بازداشت؛ چراكه خطرهاي اين راه زياد بود و با هرگونه آسيبي كه به ابوبكر رضی الله عنه ميرسيد، كيان اسلامي در خطر ميافتاد.( المرتضي نوشتهي ندوي، ص97)
ماجرا بنا به روايت ابنعمر رضي الله عنهما از اين قرار است: زماني كه ابوبكر رضی الله عنه رو به ذيالقصه نهاد و بر اسبش سوار شد، علي رضی الله عنه افسار اسب ابوبكر رضی الله عنه را گرفت و فرمود: «اي خليفهي رسولخدا! هيچ معلوم است كجا ميروي؟ اينك همان چيزي را به تو ميگويم كه رسولخدا صلی الله علیه وسلم روز احد فرمودند: شمشيرت را در غلاف كن و ما را در غم و مصيبت از دست دادنت منشان و به مدينه بازگرد كه به خدا سوگند اگر تو را از دست بدهيم، هرگز براي اسلام نظام و ساماني نخواهد ماند.» و اين چنين ابوبكر رضی الله عنه به پيشنهاد علي رضی الله عنه به مدينه بازگشت.
اينك جاي سؤال است كه اگر علي رضی الله عنه از دل، به خلافت ابوبكر رضی الله عنه راضي نبود و بر خلاف ميل دروني خود به بيعت با وي تن داده بود، پس چرا به ابوبكر رضی الله عنه چنين سخناني گفت و او را به مدينه بازگردانيد و اين فرصت طلايي را از دست داد تا شايد براي ابوبكر رضی الله عنه اتفاقي ميافتاد و فضا براي خلافت خودش مناسب ميشد؟! يا حتي فراتر از اين اگر علي رضی الله عنه با ابوبكر رضی الله عنه مشكلي داشت و ميخواست براي هميشه از او راحت شود، ميتوانست آنگونه كه رقيبان سياسي بر ضد هم دسيسه ميكنند، كسي را بفريبد تا ابوبكر رضی الله عنه را از پاي درآورد و…. اما قطعاً علي رضی الله عنه بزرگتر از اين حرفها بود و علاوه بر اين هيچ مشكلي هم با ابوبكر رضی الله عنه نداشت.( نگاه كنيد به: المرتضي، نوشتهي ندوي، ص97)
و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام
IslamAge.Com
|