آخرين سخنان حسن رضی الله عنه
بسم الله الرحمن الرحیم
ابونعيم[1] ميگويد: زماني كه بيماري حسن رضی الله عنه شدت يافت، آن بزرگوار آه و ناله ميكرد. شخصي، نزدش آمد و گفت: «اي ابومحمد! چرا آه و ناله سر ميدهي؟ مگر نه اينكه با جدا شدن روح از كالبدت، نزد پدر و مادرت علي و فاطمه، و نيز نزد پدربزرگ و مادربزرگت نبي (اكرمص) و خديجه ميروي و به عموهايت حمزه و جعفر، و به داييهايت قاسم و طيب و ابراهيم، و به خالههايت رقيه و امكلثوم و زينب ميپيوندي؟» راوي ميگويد: غم و نالهي حسن رضی الله عنه پس از شنيدن اين سخن، برطرف شد.[2]
در روايتي آمده است كه گويندهي اين سخن به حسن رضی الله عنه ، برادرش حسين رضی الله عنه بود. حسن رضی الله عنه در پاسخش فرمود: «اي برادرم! من، به امر و خواست خداي متعال، به جايي ميروم كه هرگز نرفتهام و تعدادي از مخلوقات خدا را ميبينم كه هيچگاه امثال آنان را نديدهام». آنگاه حسين رضی الله عنه گريست.[3]
در روايتي آمده است كه حسن رضی الله عنه فرمود: «من، با آنچنان امر بزرگ و مسألهي هولناكي مواجه شدهام كه پيشتر تجربهاش را نداشتهام».[4]
در كتاب خدا و سنت رسولخداصلی الله علیه وسلم مسير و سرنوشت انسان، از آغاز خروج روح از كالبدِ وي تا استقرارش در بهشت يا جهنم، بهتفصيل بيان شده است. از اينرو سلف صالح و پيشينيان نيك امت، بهشدت از سوءخاتمه و فرجام بد ميترسيدند؛ هيچكس از عاقبت خويش خبر ندارد و فرجام هر كس، بهقدري مهم است كه ملاك و معيار پذيرش يا عدم پذيرش اعمال، بهشمار ميرود. بنابراين مؤمنان، در هر قدمي كه برميدارند و در هر حركتي كه ميكنند، از سوءخاتمه و فرجام بد، ميترسند؛ چنانچه خداي متعال، در توصيف مؤمنان ميفرمايد:
«وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ » (مؤمنون:60)
«و دلهايشان، ترسان و هراسان است».
اهل ايمان، همواره سختيهاي مرگ و مشكلات قبض روح و جان دادن را بهياد دارند و مسيري را كه فراروي همگان است، خيلي خوب ميشناسند. رسولخداصلی الله علیه وسلم ميفرمود: (اللهم هوّن عليّ سكرات الموت)[5] يعني: «بارخدايا! سختيهاي مرگ را بر من، آسان بگردان».
وقتي انسان، از سختيهاي مرگ ميترسد، مواجه شدن با ملك الموت (فرشتهي مرگ) نيز برايش هولناك است و از ديدن او، ميهراسد و ترس و وحشت، او را فرا ميگيرد.[6]
قرطبي ميگويد: مشاهدهي ملك الموت (فرشتهي مرگ) ، آنچنان ترس و وحشتي در دل ايجاد ميكند كه غير قابل توصيف است و تنها كسي، به حقيقت آن پي ميبرد كه با آن مواجه شده و آن را با چشم خود ديده است.[7] گذشته از ياد مرگ و ترس از ديدن فرشتهي مرگ، بايد وقايع هولناك پس از مرگ را نيز بهياد داشت؛ چراكه انسان، پس از مردن، نتيجهي آزمون دنيا را ميبيند. از اينرو بايد بدين نكته بينديشيم كه آيا ما، جزو كساني خواهيم بود كه فرشتگان، به آنان ميگويند:
« أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» (فصلت:30)
«نترسيد و غمگين نباشيد، و مژده باد شما را به بهشتي كه نويدش به شما داده ميشد».
يا در جرگهي كساني خواهيم بود كه خداي متعال، دربارهي آنان ميفرمايد:
«وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ» (انفال:50)
«(اي پيغمبر!) اگر (آن هول و هراسي را) ببيني (كه هنگام مرگ به كافران دست ميدهد)، بدانگاه كه فرشتگان، جان كافران را ميگيرند و سر و صورت و پشت و روي آنها را ميزنند (و به ايشان ميگويند): عذاب سوزان را بچشيد، (از مشاهدهي اينهمه رنج و ترس، به حال آنان تأسف خواهي خورد)».
رسولخداصلی الله علیه وسلم فرموده است: (مَنْ أَحَبَّ لِقَاءَ اللَّهِ، أَحَبَّ اللَّهُ لِقَاءَهُ، وَمَنْ كَرِهَ لِقَاءَ اللَّهِ، كَرِهَ اللَّهُ لِقَاءَهُ) يعني: «هرکس، ملاقات خدا را دوست داشته باشد، خداوند هم ملاقات او را دوست دارد. و هرکس كه ملاقا ت خدا را دوست نداشته باشد، خداوند هم ملاقات او را دوست ندارد». عايشه رضي الله عنها گفت: ما مرگ را دوست نداريم. فرمود: (لَيْسَ ذَاك، وَلَكِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا حَضَرَهُ الْمَوْتُ بُشِّرَ بِرِضْوَانِ اللَّهِ وَكَرَامَتِهِ. فَلَيْسَ شَيْءٌ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِمَّا أَمَامَهُ، فَأَحَبَّ لِقَاءَ اللَّهِ وَأَحَبَّ اللَّهُ لِقَاءَهُ. وَإِنَّ الْكَافِرَ إِذَا حُضِرَ بُشِّرَ بِعَذَابِ اللَّهِ وَعُقُوبَتِهِ، فَلَيْسَ شَيْءٌ أَكْرَهَ إِلَيْهِ مِمَّا أَمَامَهُ فكَرِهَ لِقَاءَ اللَّهِ وَكَرِهَ اللَّهُ لِقَاءَهُ)[8] یعنی: «هدف، اين نيست. بلکه هنگامي که مرگ به سراغ مؤمن بيايد، او را به خشنودي و بخشش الهي، بشارت ميدهند. در اين هنگام، هيچ چيزي برايش از آنچه که در انتظارش هست، محبوبتر نيست. پس او، ملاقات خدا را دوست دارد و خدا هم ملاقات او را دوست دارد. اما هنگامي که مرگ کافر فرا رسد، او را به عذاب الهي، بشارت ميدهند. لذا هيچ چيزي برايش از آنچه که در انتظارش ميباشد، ناگوارتر نيست. اينجاست که او، ملاقات خدا را دوست ندارد و خدا هم ملاقات او را دوست ندارد».
فشار قبر نيز جزو مسايلي است كه همه، آن را تجربه خواهند نمود. رسولخداصلی الله علیه وسلم فرموده است: (إِنَّ لِلْقَبْرِ ضَغْطَةً، لَوْ نجا أَحَدٌ مِنْهَا نَجَا مِنْهَا سَعْدُ بْنُ مُعَاذٍ)[9] يعني: «قبر، فشاري دارد كه اگر كسي، از آن نجات يابد، آن شخص، سعد بن معاذ خواهد بود». نبي اكرم رضی الله عنه در توصيف قبر فرموده است: (رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّارِ)[10] يعني: «قبر، باغي از باغهاي بهشت يا گودالي از گودالهاي جهنم است». ما، رستاخيز و برپايي قيامت را پيش رو داريم. خداي متعال، ميفرمايد:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ » (حج:1)
«اي مردم! از پرودگارتان بترسيد (و به ياد روز قيامت باشيد). همانا زلزلهي قيامت، واقعهي بزرگ (و هراسانگيزي) است».
روز قيامت، روزي بس دشوار است؛ خداي متعال، ميفرمايد:
«يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ» (مطففين:6)
«روزي كه مردمان، در پيشگاه پروردگار جهانيان، (براي حساب و كتاب) برپا ميايستند».
در روز قيامت، تمام انسانها اعم از نخستين انساني كه پا به عرصهي گيتي نهاده (يعني آدمu) تا آخرين فردي كه به دنيا ميآيد، حشر خواهند شد؛ خداي متعال، ميفرمايد:
«إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآَيَةً لِمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآَخِرَةِ ذَلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَذَلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ » (هود:103)
«آن، روزي است كه مردمان را (براي حساب و كتاب) گرد ميآورند و روزي است كه (از سوي همگان)، مشاهده ميگردد».
خداي متعال و رسول اكرمص صحنههاي هراسانگيز قيامت را توصيف كردهاند؛ چنانچه خداي متعال، ميفرمايد:
«كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا (21) وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا (22) وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى (23) يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي» (فجر:21-24)
«هرگز! (چنين نيست كه ميپنداريد). زماني كه زمين، سخت در هم كوبيده ميشود و صاف و مسطح ميگردد، و پروردگارت بيايد و فرشتگان، صف در صف حاضر شوند؛ در آن روز، دوزخ را بياورند؛ در آن روز، انسان، به خود آيد، و چنين بهخودآمدني، چه سودي به حالش خواهد داشت؟ (بنابراين) خواهد گفت: اي كاش براي زندگي خويش، (نيكيها و حسناتي) پيشاپيش ميفرستادم».
رسولخداصلی الله علیه وسلم فرموه است: (يُؤْتَى بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ زِمَامٍ مَعَ كُلِّ زِمَامٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ يَجُرُّونَهَا)[11] يعني: «روز قيامت جهنم را در حالي ميآورند كه هفتاد هزار مهار دارد و با هر مهاري، هفتاد هزار فرشته، همراهند و آن را ميكشند». بهراستي چه صحنهي وحشتناكي است! آنچنانكه دلها را پارهپاره ميكند. از ترس آن روز هولناك بود كه حسن بن علي رضی الله عنه فرمود: «من، اين ننگ و عار را بر آتش جهنم ترجيح ميدهم».[12] حسن رضی الله عنه از اين ترسيد كه در پيشگاه الهي دربارهي خون مسلمانان، مورد بازخواست قرار گيرد. چراكه رسولخداصلی الله علیه وسلم فرموده است: (أول ما يقضي بين الناس في الدماء)[13] یعنی: «نخستين چيزي كه ميان مردم در مورد آن داوري ميشود، دربارهي خونها (قتلها) است».
رسولخداصلی الله علیه وسلم در بيان يكي از صحنههاي هولناك قيامت فرموده است: (يَجِيءُ الْمَقْتُولُ بِالْقَاتِلِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ نَاصِيَتُهُ وَرَأْسُهُ بِيَدِهِ وَأَوْدَاجُهُ تَشْخَبُ دَمًا يَقُولُ يَا رَبِّ هَذَا قَتَلَنِي حَتَّى يُدْنِيَهُ مِنْ الْعَرْشِ)[14] يعني: «روز قيامت، مقتول، در حالی که موی پیشانی و سر قاتل را گرفته و از رگ گردن وی، خون، جاری است، قاتل را ميآورد و ميگوید: ای پروردگارم! این، مرا کشت؛ آن چنانکه او را به عرش نزدیک ميكند».[15]
آري! چه روز سخت و وحشتناكي، پيش روي ما قرار دارد! وقتي سردار جوانان بهشت، از آن روز هولناك، هراس دارد، حال ما و امثال ما چگونه خواهد بود؟! همهي ما بايد عبرت بگيريم و براي آنچنان روزي، تلاش نماييم و عمل نيك انجام دهيم و از خداي متعال بخواهيم كه ما را مشمول عفو و مهرباني خويش قرار دهد كه او، بس مهربان، بردبار و بخشاينده است.
وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب حسن ابن رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی
سایت عصر اســلام
IslamAge.Com
---------------------------------------------------------
[1]- نامش، فضل بن دكين است.
[2]- البداية و النهاية (11/210).
[3]- نگا: تاريخ دمشق (14/109).
[4]- تهذيب الكمال (6/254)؛ سكب العبرات (1/148).
[5]- ترمذي، كتاب الجنائز، شمارهي978.
[6]- ر.ك: الإيمان أولا، ص94.
[7]- نگا: التذكرة (1/113).
[8]- بخاري، شمارهي6507.
[9]- نگا: مسند احمد (6/55)، رجال اين حديث، صحيحاند.
[10]- سنن ترمذي، شمارهي2578.
[11]- مسلم، كتاب صفة النار؛ صحيح الجامع، شمارهي8001.
[12]- تاريخ دمشق (14/88).
[13]- بخاري (6864).
[14]- روايت ترمذي، نسائي و ابن ماجۀ؛ آلبانی رحمه الله، این حدیث را صحیح دانسته است، نگا: صحیح الجامع، شماره (8031).
[15]- كنايه از آن دارد که مقتول، خواهان تلافی و اعاده ی حق خویش می شود و حاکی از آنست که خداوند متعال، به عدل خویش، به داد وی می رسد.
|