بیعت کوفیان با حسنبنعلی رضی الله عنهم
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از آنکه در شب یکشنبه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال چهل هجری پیکر امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب به خاک سپرده شد، مردم کوفه تمایل خود را برای بیعت با حسن بن علی به عنوان خلیفه مسلمین نشان دادند و این در حالی بود که حضرت علی رضی الله عنه در این مورد امری و توصیهای نفرموده و قضیه انتخاب خلیفه را به اهل حل و عقد و مردم سپرده بود!
قیسبن سعدبن عباده نزد حسن بن علی آمد و گفت : آمدهام بر اساس عمل به کتاب خدا و سنت پیامبر با تو بیعت کنم! قیسبن سعد با او بیعت نمود و پس از آن مردم کوفه با او بیعت کردند!
قیسبن سعد یکی از فرماندهان رده بالای سپاه حضرت علی بود و چهل هزار جنگجو زیر فرمان او بودند، او قصد داشت جنگ با معاویه و اهل شام را ادامه دهد!
پس از شهادت حضرت علی رضی الله عنه ، معاویه برای تصرف عراق سپاه بزرگی را تجهیز نمود و علاوه بر خود او، عمروبن عاص و عبدالرحمن بن خالد ابن ولید آن سپاه را همراهی میکردند.
مردم کوفه حضرت حسن بن علی رضی الله عنه را برای آماده کردن و تجهیز سپاهی و حرکت برای رویارویی با معاویه و اهل شام ترغیب کردند!
مردم خود را برای رویارویی با معاویه آماده نمودند و دهها هزار نفر سپاه حضرت حسن را همراهی نموده، و به صورت گردانهای منظم و توانمندی در آمده بودند.
حسنبن علی، قیسبن سعد را به عنوان فرمانده کل سپاه خود تعیین نموده و خود نیز آنان را همراهی و برای رویارویی با معاویه به حرکت درآمدند!
زمانی که سپاه حضرت حسن در «مدائن» اردو زده بود، شایعاتی در مورد کشته شدن قیسبن سعد فرمانده سپاه حضرت حسن در میان سپاه پخش شد! به همین علت هرج و مرج و بینظمی گستردهای در بین سپاهیان پدید آمد، و کار به جایی کشید که هر کس برای به دست آوردن وسایل و امکانات دیگران تلاش میکرد، حتی گروهی از سپاهیان به چادر حضرت حسن حملهور شده و همه وسایل موجود در آن را غارت نموده، حتی فرشی را که بر روی آن نشسته بود، از زیر او بیرون کشیده و خود او را مورد ضرب و شتم قرار داده به گونهای که خون از سر و صورت او جاری گردید!؟
آری کوفیان با خلیفه و پیشوای خود حسن بن علی رضی الله عنه اینگونه برخورد کردند!! به همین علت حضرت حسن نیز به سختی از ایشان آزرده خاطر و خشمگین گردید!
حضرت حسن را برای مداوا و بستن زخمهایی که از دست عدهای از سپاهیان خود برداشته بود به کاخ سفید مقرّ (حکومت کسری شاه ایران در ایام حکومتشان-) در مدائن بردند!
سعدبن مسعود ثقفی کارگزار و نمایندة حضرت حسن در مدائن بود. مختاربن ابوعبید برادرزادهاش نزد او آمد – لازم به یادآوری است که ابوعبیدبن مسعود ثقفی برادرسعد، یکی از شهدای جنگ «جسر» علیه ایرانیان در ایام خلافت ابوبکر صدیق رضی الله عنه و یکی از پرهیزکارترین اصحاب رسول خدا بود. اما پسرش مختار آدم شیطنتپیشهای بود و بعدها ادعای پیامبری کرد و در نهایت به دست مصعب بن زبیر به قتل رسید. –
مختار نزد عموی خود – سعدبن مسعود ثقفی – آمد و گفت :
عمو! از شرف و کرامت بهرهای داری؟
مختار گفت : اکنون حسن بن علی زخمی است و در کاخ مدائن مشغول مداوای او هستند. من پیشنهاد میکنم که او را دستگیر کنی و دست بسته نزد معاویه بفرستی تا او را به قتل برساند و در برابر آن، مقام بالاتر و اموال بیشتری را به تو بدهد؟!
سعدبن مسعود گفت : لعنت بر تو برای پیشنهادی که با من در میان میگذاری! تو میخواهی من به پسر دختر رسول خدا صلی اله علیه وسلم خیانت کنم؟!( البدایة و النهایة : ج 8 ص 14 )
حضرت حسن رضی الله عنه به سختی از نافرمانی مردم مدعی پیروی از او و جنجال و آشوبطلبی و عدم حمایتشان از او نگران و خشمگین بود، ظاهراً این روش به صورت سرشت و طبیعت کوفیان درآمده بود. پدر گرامیش هم چقدر مشکلات و ناراحتیهای و سختیهای از دست آنها کشید.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
سایت عصر اســلام
IslamAge.Com
|