نکاتی در باره خلافت ابوبکر صدیق رضی الله عنه
بسم الله الرحمن الرحیم
1ـ سيرت خلفاي راشدين، از قويترين مصادر ايماني است كه عاطفه و احساس درست اسلامي به همراه فهم و شناخت صحيح از دين را به ارمغان ميآورد. امت اسلامي، همچنان از تاريخ شكوهمند آن دوران، انوار ايمان برميگيرد و از آن، به عنوان زاد و توشهي دعوت، بهره ميبرد تا پرتو حق را در قلوب مردم، بتاباند و حق و حقيقت را در برابر طوفان دسيسهگري دشمنان امت بر ضد دعوت و تاريخ مسلمانان، مصون و محفوظ بدارد.
2ـ اينك مسلمانان و بلكه تمام انسانيت، نيازمند شناخت فضايل ياران پيامبر صلی الله علیه وسلم و كانِ وجودي آنها هستند و بايد به ميزان اثرپذيري آنان از آموزههاي رسولخدا صلی الله علیه وسلم پي برده و به بازشناسي دلايلي بپردازند كه صحابه را در چنان جايگاهي قرار داد كه به عنوان نسلي نمونه و بينظير در تاريخ بشريت، مطرح شدند.
3ـ دشمنان اسلام اعم از يهوديان، مسحيان، ماديگرايان و… به تأثير عميق و وافر تاريخ اسلامي در ايجاد و پرورش شخصيتهاي قوي فكري و عملي و همچنين خيزش و فوران نيروهاي دروني امت، پي برده و از اينرو همواره كوشيدهاند تا با ايجاد تغيير و دگرگوني در تاريخ اسلام و زشت جلوه دادن گذشتهي پرافتخار امت، در آن، شك وشبهه ايجاد كنند؛ دستهاي ناپاك دشمنان گذشتهي امت و همچنين دستهاي خاورشناسان عصر حاضر، در پسِ اين تلاش شوم، هويدا است. بنابراين از آنجا كه تاريخ اسلام، همواره بهطور عمومي و تاريخ صدر اسلام، بهطور خا صلی الله علیه وسلم و ويژه از طريق كم و زياد كردن گزارشهاي تاريخي، در معرض تحريف و زشتنمايي قرار گرفته، اين وظيفه فراروي اهل علم و كارشناسان متعهد تاريخي و مذهبي، قرار ميگيرد كه به تصحيح تاريخ صدر اسلام پرداخته و بازنگاري درست و اصولي تاريخ را از برترين عبادتها به شمار آورند تا تصويري درست و الگوساز از پيشينيان نيك اين امت، در برابر ديدگان مسلمانان قرار بگيرد و بدين ترتيب، آحاد امت، بتوانند با الگوگزيني از سيرت نيكان گذشته، به پويايي و بالندگي برسند.
4ـ سيرت ابوبكر صديق رضی الله عنه، آكنده از درسها و آموزههايي است كه نشان ميدهد: ابوبكر رضی الله عنه، برترين فرد اين امت، پس از رسولخدا صلی الله علیه وسلم است. ابوبكر رضی الله عنه پيش از ظهور اسلام نيز از صفات و ويژگيهاي پسنديدهاي برخوردار بود كه از آن جمله ميتوان به عدم بادهنوشي و يا عدم سجده در برابر بتها اشاره كرد.
5 ـ ابوبكر رضی الله عنه، يكي از نسبشناسان و تاريخدانان عرب بود؛ وي، در اين زمينه توانايي و دانش چشمگيري داشت كه او را در رتبهي استادي نسبشناساني چون عقيل بن ابيطالب قرار داده بود. او، در اين پهنه، از مزيت و امتيازي برخوردار بود كه او را در دل عربها، محبوب و دوستداشتني ميكرد؛ آن امتياز، اين بود كه وي، هرگز بر نسب و تبار كسي خرده نميگرفت و بر خلاف ديگران، از نسب و تبار مردم عيبجويي و عيبگويي نميكرد. تجارت و بازرگاني و همچنين سخاوت و گشادهدستي از ديگر عوامل شهرت و چيرگي ابوبكر رضی الله عنه در دوران جاهليت بود.
6 ـ ابوبكر رضی الله عنه گنجينهاي بود كه خداوند، او را براي پيامبرش، از پيش آفريده و ذخيره كرده بود تا در خدمت آن حضرت صلی الله علیه وسلم قرار بگيرد؛ او، در نزد قريش محبوبيت زيادي داشت؛ خلق و خوي والايش كه موهبت و ارزاني الهي بود، او را در نزد همه بهگونهاي محبوب كرده بود كه همگان، دوستش داشتند.
7ـ تلاش و فعاليت ابوبكر رضی الله عنه در عرصهي دعوت الي الله، تصوير روشني از ايمان، ترسيم ميكند و اين حقيقت را روشن ميسازد كه پذيرش دينخدا، قرار و آرام مؤمن را ميگيرد و او را آسودهخاطر نميگذارد تا اينكه در دنياي مردم، آنچه را كه به آن ايمان آورده، محقق نمايد. البته اين خيزش و حركت ابوبكر، يك حركت صرفاً عاطفي و گذرا نبود كه زود، فرو كشد و سرد و زايل شود. بلكه نشاط، هيجان و دليري ابوبكر رضی الله عنه در پهنهي دعوت تا هنگام وفاتش، ماندگار ماند و هرگز در مسير دعوت، دچار خستگي، ضعف و سستي نشد.
8 ـ ابوبكر رضی الله عنه به شدت مورد اذيت و آزار كفار قرار گرفت؛ بر سرش خاك و خاكستر ريختند و در مسجدالحرام او را طوري كتك زدند كه بيني و صورتش، زخمي و خونين شد و او را در حالي كه درميان مرگ و زندگي بود، بر روي پارچهاي نهاده و به خانهاش بردند.
9ـ جرأت و شجاعت، از ديگر ويژگيهاي ابوبكر رضی الله عنه بود كه او را از ديگران، متمايز و متفاوت ميساخت. او، در راه حق از هيچ چيزي نميهراسيد و در مسير نصرت دين خدا، فعاليت ديني و همچنين حمايت و پشتيباني از رسولخداص، از هيچ سرزنش و توبيخي، متأثر نميشد.
10ـ ابوبكر صديق رضی الله عنه، استراتژي آزاد كردن بردگان مسلمان و تحت شكنجه را دنبال كرد و اين رويه را به عنوان يك برنامهي منظم و هدفمند اسلامي به منظور مقاومت در برابر شكنجهگريها و خشونتهاي كفار، ادامه داد و بدينسان، دعوت اسلامي، مورد حمايت و پشتيباني مالي و انساني قرار گرفت. ابوبكر رضی الله عنه، بردگان مسلمان اعم از زن و مرد را خريداري و آزاد ميكرد.
11ـ ابوبكر صديق رضی الله عنه از دانش نسبشناسي خود در عرصهي دعوت استفاده ميكرد. چنانچه همراه رسولخدا صلی الله علیه وسلم به ميان قبايل ميرفت و دانش نسبشناسي خود را در دعوت آنان به سوي خدا، بهكار ميگرفت.
12ـ صديق رضی الله عنه از هنگام طلوع دعوت تا وفات رسول اكرم صلی الله علیه وسلم و در سفر هجرت، بازوي آن حضرت و دستيار ايشان بود. وي، بهخوبي از منابع و چشمههاي نبوت، سيراب گشت و از آنها حكمت و ايمان، يقين و اراده و اخلا صلی الله علیه وسلم و تقوا نوشيد. همنشيني و همراهي ابوبكر رضی الله عنه با رسولخداص، ثمرات و پيامدهاي زيادي براي ابوبكر، به دنبال داشت؛ از جمله: شايستگي و راستي، آگاهي و بيداري، صفا و صميميت، عزم و ارادهي آهنين، اخلا صلی الله علیه وسلم و فهم درست از دين و…. واكنشهاي درست و بجاي ابوبكر رضی الله عنه در جريان وقايع پس از رسولخدا صلی الله علیه وسلم (در سقيفهي بنيساعده، گسيل لشكر اسامه رضی الله عنه و جنگ با مرتدها)، نمادِ تمام توانمنديها و شايستگيهايي است كه ابوبكر رضی الله عنه را قادر ساخت تا فسادها را قلع و قمع نمايد، ويرانيها و خرابيها را از نو بنا كند و تفرقه و پراكندگي را به اتحاد و همبستگي تبديل نمايد و انحرافات و كجيها را بهبود بخشد و اصلاح كند.
13ـ ابوبكر رضی الله عنه به عنوان وزير باصداقت رسولخدا صلی الله علیه وسلم در همهي حالات، آن حضرت را همراهي نمود و در هيچ يك از صحنهها غايب نبود؛ وي، بههنگام گريز مسلمانان در جنگ احد، در كنار رسولخدا صلی الله علیه وسلم ثابتقدم ماند و مقاومت نمود.
14ـ زندگاني ابوبكر رضی الله عنه در مدينه، سرشار از درسها و آموزههايي است كه نمونهاي زنده از فهم دين و اجراي آن در دنياي مردم را جلوهگر ميسازد. شخصيت ابوبكر صديق رضی الله عنه بر پايهي صفات و ويژگيهاي منحصر به فردش، بر ديگران تمايز و برتري مييابد. رسول اكرم صلی الله علیه وسلم نيز در بسياري از احاديث، به بيان فضايل ابوبكر و برتري او بر ساير صحابه رضی الله عنهمl پرداختهاند.
15ـ باور و ايمان ابوبكر رضی الله عنه به خداوند متعال، بس بزرگ و محكم بود. او، حقيقت ايمان را شناخت وكلمهي توحيد، بهگونهاي سراسر قلب و وجودش را دربرگرفت كه نشانههايش، در عملكرد وي، پديدار گشت و تمام زندگيش را آكنده از نشانهها و فرآيندهاي عمق ايمان و ژرفاي توحيدش نمود. اخلاق ابوبكر رضی الله عنه بس والا و رفيع بود و ذرهاي از كُنش پست و فرومايه، در او يافت نميشد. ابوبكر رضی الله عنه همواره به دين خدا و رهنمودهاي پيامبر صلی الله علیه وسلم تمسك ميورزيد و در حقيقت، ايمانش، سبب حركت و خيزش، همت و اراده، تلاش و تكاپو، نشاط و بالندگي، جهاد و مجاهده و عزت و سرافرازي بود. او، از يقين وايمان بيمانندي برخوردار بود كه هيچ يك از صحابه رضی الله عنهمl را نميتوان در ايمان و يقين، در حد و پايهي او دانست.
16ـ ابوبكر رضی الله عنه از عالمترين و داناترين مردم نسبت به دين خدا و بلكه ترساترين آنها بود و بيش از همه از خدا ميترسيد. اهل سنت بر اين اتفاق نظر و بلكه اجماع دارند كه ابوبكر رضی الله عنه عالمترين شخ صلی الله علیه وسلم امت است. دليلش، اينكه ابوبكر رضی الله عنه همواره ملازم و همراه رسولخدا صلی الله علیه وسلم بوده است. او، بيش از ديگران در سفر و حضر، شب و روزش را با رسولخدا صلی الله علیه وسلم ميگذراند و شبانگاهان و پس از نماز عشاء با آن حضرت صلی الله علیه وسلم مجلس ميكرد و با ايشان بهقدري دربارهي مسايل مسلمانان سخن ميگفت كه كمتر كسي به اين افتخار مشرف ميشد. رسولخداص، ابوبكر رضی الله عنه را به عنوان اميرحج در سال 9 هجري به مكه فرستادند؛ ميدانيم كه احكام حج، مسايل باريكي دارد كه دانش زيادي ميطلبد. از اينرو اگر ابوبكر رضی الله عنه از دانش زيادي برخوردار نبود، به سرپرستي چنين حج مهمي گماشته نميشد. رسولخداص، ابوبكر رضی الله عنه را پيشنماز نيز كردند و او، تنها كسي است كه رسولخدا صلی الله علیه وسلم او را در نماز و حج، جايگزين خود فرمودند. در باب احكام زكات نيز فقها به احكامي در اين مورد اعتماد كردهاند كه انس رضی الله عنه از ابوبكر رضی الله عنه فرا گرفته است. چراكه ابوبكر بيش ازديگران به آموزههاي پيامبر صلی الله علیه وسلم و ناسخ و منسوخ در اين باب تسلط و آگاهي داشته و همين، طريق فراگيري انس رضی الله عنه از ابوبكر رضی الله عنه را در مورد مسايل زكات قوت بخشيده است. دانش ابوبكر رضی الله عنه در نهايت پختگي و وسعت بوده است؛ زيرا نميتوان از ابوبكر رضی الله عنه حتي يك اشتباه هم در مورد مسايل شرعي سراغ گرفت و يك گفتهاش را مخالف نصو صلی الله علیه وسلم و تصريحات شرعي يافت.
17ـ با وفات رسولخدا صلی الله علیه وسلم ، وضعيت آشفتهاي به وجود آمد. اما خداي متعال، مسلمانان را به وسيلهي ابوبكر صديق رضی الله عنه، آرام گردانيد و ابوبكر، درميان مردم برخاست و فرمود: «كسي كه محمد صلی الله علیه وسلم را عبادت ميكرده، بداند كه محمد صلی الله علیه وسلم وفات كرده و هر كس، خداي متعال را ميپرستيده، بداند كه خداوند، زنده است و هرگز نميميرد.» موضع ابوبكر رضی الله عنه در سقيفهي بنيساعده نيز، تحسين برانگيز است؛ چراكه ابوبكر رضی الله عنه توانست در درون و روان انصار رضی الله عنهمl نفوذ كند و بيآنكه مسلمانان را در معرض فتنه قرار دهد، آنان را به حق قانع سازد؛ ابوبكر صديق رضی الله عنه به بيان فضايل انصار در كتاب و سنت پرداخت و سپس فرمودههاي صريح رسولخدا صلی الله علیه وسلم را در مورد حقانيت خلافت قريش، تبيين نمود.
18ـ سعد بن عباده رضی الله عنه پس از پايان گفتگوهايي كه در سقيفهي بنيساعده جريان يافت، با ابوبكر رضی الله عنه بيعت كرد و از موضع نخستش كه مدعي خلافت بود، عقب نشست. بشير بن سعد انصاري رضی الله عنه (پسرعموي سعد بن عباده رضی الله عنه) نخستين كسي بود كه با ابوبكر صديق رضی الله عنه بيعت نمود. هيچ روايت صحيحي وجود ندارد كه مطابق پندار برخي از تاريخنگاران، بيانگر بروز بحران يا اختلاف كوچك و بزرگي درميان صحابه در سقيفهي بنيساعده باشد و نشان دهد كه حتي يك نفر از صحابه در امر خلافت طمع ورزيده است. آنگونه كه روايات صحيح نشان ميدهد، اخوت اسلامي، همانند گذشته و بلكه بيش از آن تداوم يافت.
19ـ در برخي از آيات قرآن و احاديث رسول اكرم صلی الله علیه وسلم به حقانيت خلافت ابوبكر رضی الله عنه اشاره شده است. صحابه رضی الله عنهمl و همچنين اهل سنت بر اين اجماع كردهاند كه ابوبكر رضی الله عنه سزاوارترين شخ صلی الله علیه وسلم صحابه براي خلافت بوده است.
20ـ شالودهي قوانين خلافت كه نماد نظام حكومت اسلامي است، قرآن كريم و سنت پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم ميباشد. فقها، پايههاي حكومت اسلامي را شورا و بيعت دانستهاند كه در قرآن كريم نيز به اين دو اصل مهم اشاره شده است. گاهي عناويني چون امامت و امارت، مترادف خلافت بكار ميرود. مسلمانان بر اين اجماع دارند كه تشكيل خلافت، واجب است تا با تعيين خليفه به امور مسلمانان رسيدگي شود، حدود و قوانين شرعي اجرا گردد و خليفه، توانمنديهاي حكومت و مردم را براي گسترش دعوت اسلامي بكار بندد؛ براي حمايت دين و امت، جهاد را بپا دارد؛ حقوق مردم را تأمين كند و با عدالت و دادگستري، بيداد و ستم را ريشهكن كند و نيازهاي ضروري آحاد جامعه را به خوبي برآورده سازد.. تشكيل خلافت به عنوان يك وظيفه و فريضهي ديني، از قرآن، سنت و اجماع ثابت ميشود.
21ـ علامه ابوالحسن ندوي رحمه الله شرايط خلافت و مواردي را كه در پس اين منصب لازم است، بررسي نموده و با كنكاش دورهي خلافت ابوبكر صديق رضی الله عنه بر پايهي دلايل و شواهد موجود در آن برهه از تاريخ اسلام، ثابت كرده كه تمام شرايط خلافت در شخصيت ابوبكر و دوران وي تحقق يافته است.
22ـ ابوبكر صديق رضی الله عنه پس از آنكه عموم مردم با او بيعت كردند، درميان آنها برخاست و خطبهي شكوهمندي ايراد فرمود. اين سخنراني، با آنكه مختصر و كوتاه ميباشد، از باارزشترين خطبههاي اسلامي به شمار ميآيد؛ چراكه ابوبكر صديق رضی الله عنه در آن، به بيان اصول عدالتگستري و مهرورزي در تعامل ميان حكومت و مردم ميپردازد و بر اين تأكيد ميكند كه اطاعت از وليامر و كاردار مسلمانان، منوط به اين است كه او، فرمانبردار خدا و رسول باشد؛ ابوبكر صديق رضی الله عنه در اين خطبه به صراحت، نقش جهاد را در سرافرازي امت بيان ميفرمايد و از فحشا و بدكاري برحذر ميدارد كه مايهي فساد، فروپاشي و ازهمگسيختگي جامعه ميباشد.
23ـ ابوبكر صديق رضی الله عنه پس از ترسيم و تبيين سياستهاي دولتش، از صحابهي كرام رضی الله عنهمl براي اجراي برنامههايش، كمك گرفت؛ ابوبكر رضی الله عنه امين اين امت (ابوعبيده بن جراح رضی الله عنه) را مسؤول امور مالي (وزير دارايي) قرار داد؛ مسؤوليت قضاوت (وزارت دادگستري) را به عمر بن خطاب رضی الله عنه سپرد و خود نيز قضاوت ميكرد؛ زيد بن ثابت رضی الله عنه نيز عهدهدار پست و ارتباطات شد؛ برخي ديگر از صحابه نظير علي بن ابيطالب و عثمان بن عفان رضي الله عنهما نيز نامهها و دستورات حكومتي را مينگاشتند. مسلمانان، لقب خليفةالنبي صلی الله علیه وسلم را بر ابوبكر رضی الله عنه نهادند و چنين صلاح ديدند كه ابوبكر رضی الله عنه تماموقت، به ادارهي امور بپردازد و كار ديگري نكند. از اينرو قرار بر آن شد كه مسلمانان، خرجي ابوبكر رضی الله عنه را تأمين كنند.
24ـ ابوبكر رضی الله عنه پس از آنكه به مقام خلافت رسيد، چون گذشتهي درخشانش درميان مردم بود و هر فرصت ممكن را غنيمت ميدانست تا تعاليم و آموزههاي ديني را به مردم انتقال دهد؛ مردم را به نيكيها فراخواند و از بديها باز دارد. انوار خوبيهاي ابوبكر رضی الله عنه بر مردم پرتو هدايت، ايمان و اخلاق ميافكند.
25ـ دورهي خلافت ابوبكر صديق رضی الله عنه از آن جهت كه آغاز دورهي خلافت راشده و متصل به دوران رسول اكرم صلی الله علیه وسلم ميباشد، از اهميت و جايگاه والايي در تاريخ اسلام برخوردار است. دورهي خلافت راشده بهطور عمومي و ساختار قضايي آن بهطور خاص، تداوم دوران رسولخدا صلی الله علیه وسلم و ساختار قضايي آن زمان است؛ در دوران خلافت، تمام جوانب قضايي عهد نبوي به طور كامل تداوم يافت و نصو صلی الله علیه وسلم و مصاديق قضايي دوران رسولخدا صلی الله علیه وسلم در پهنهي قضاوت و دادگستري خلافت راشده به اجرا درآمد.
26ـ ابوبكر صديق رضی الله عنه براي مناطق مختلف، كارگزاراني تعيين كرد و ادارهي عمومي هر منطقهاي را به والي و كاردار آن منطقه سپرد. ابوبكر رضی الله عنه در گزينش كارداران و واليان، شيوهي رسولخدا صلی الله علیه وسلم را ادامه داد و به همين جهت نيز والياني را كه رسول اكرم صلی الله علیه وسلم پيش از وفاتشان بر مناطق مختلف گماشته بودند، همچنان بر كارشان ابقا نمود و هيچ يك را بركنار نكرد مگر كه او را به امارت منطقهاي گمارد كه از موقعيت مهمتري برخوردار بود. استراتژي ابوبكر رضی الله عنه در تعيين و نصب واليان و كارگزاران، در درجهي اول، ادامهي مسؤوليتهاي كارداران زمان رسولخدا صلی الله علیه وسلم بر پايهي توانمنديهاي آنان بود؛ ابوبكر رضی الله عنه در راستاي اجراي اين سياست، شرح وظايف كارداران را بر اساس وظايف و مسؤوليتهاي كارداراني قرار داد كه شخ صلی الله علیه وسلم رسولخدا صلی الله علیه وسلم آنان را تعيين و نصب نموده بودند.
27ـ رواياتي دربارهي تأخير بيعت علي بن ابيطالب و زبير بن عوام رضي الله عنهما با ابوبكر نقل شده كه صحيح نيست؛ البته در اين ميان روايت صحيحي از ابنعباس رضي الله عنهما نقل شده كه: «علي و زبير و كساني كه با آنان در خانهي فاطمه دخت رسول اكرم صلی الله علیه وسلم بودند، از بيعت با ابوبكر رضی الله عنه عقب ماندند.» جمع شدن علي و زبير و عدهي ديگري از صحابه رضی الله عنهمl در آن شرايط مصيبتبار وفات رسولخدا صلی الله علیه وسلم در خانهي دختر آن حضرت صلی الله علیه وسلم امري كاملاً عادي بود كه بر پايهي روايتهاي صحيح ديگر، روشن و واضح ميگردد كه عدهاي از مهاجرين و در رأسشان علي بن ابيطالب رضی الله عنهمl در تدارك غسل و خاكسپاري رسول اكرم صلی الله علیه وسلم بودند؛ از روايت سالم بن عبيد رضی الله عنه نيز همين نكته روشن ميشود كه ابوبكر رضی الله عنه از خانوادهي رسولخدا صلی الله علیه وسلم و از جمله علي رضی الله عنه خواست تا آن حضرت صلی الله علیه وسلم را غسل دهند و براي خاكسپاري آماده كنند. زبير بن عوام و علي بن ابيطالب رضي الله عنهما روز پس از وفات رسولخدا صلی الله علیه وسلم يعني در روز سهشنبه با ابوبكر رضی الله عنه بيعت كردند.
28ـ عايشهي صديقه رضي الله عنها ميگويد: فاطمه و عباس رضي الله عنهما به نزد ابوبكر رضی الله عنه رفتند و سهم خود را از ارثيهي رسولخدا صلی الله علیه وسلم خواستند؛ آنان، خواهان زمين آن حضرت از فدك و سهم ايشان از خيبر بودند. ابوبكر رضی الله عنه در پاسخ فاطمه و عباس رضي الله عنهما فرمود: من از رسول خدا صلی الله علیه وسلم شنيدم كه فرمودند: (لانورث، ما تركنا صدقة، إنّما يأكل آلمحمد من هذا المال) يعني: «ما پيامبران، چيزي به ارث نميگذاريم؛ آنچه از خود ميگذاريم، صدقه است؛ خانوادهي محمد(ص) فقط از اين مال ميخورند.» به روايتي ابوبكر صديق رضی الله عنه فرمود: «من، عملي را كه رسولخدا صلی الله علیه وسلم انجام ميدادهاند، ترك نميكنم و آن را انجام ميدهم؛ چراكه من از اين ميترسم كه اگر چيزي از رويهي آن حضرت صلی الله علیه وسلم را رهاكنم، گمراه شوم.» علاوه بر اين تاريخ، نشان ميدهد كه ابوبكر صديق رضی الله عنه در دوران خلافتش، بيآنكه بنا به فرمودهي رسولخدا صلی الله علیه وسلم احكام ميراث را در اموال فدك يا باقيماندهي خمس خيبر اجرا كند، حق خانوادهي پيامبر صلی الله علیه وسلم (اهل بيت) را از اين اموال ميداده است.
29ـ ابوبكر صديق رضی الله عنه در يكي از سخنرانيهايش، بهصراحت بيان كرد كه: خليفهي رسولخدا صلی الله علیه وسلم در مقام جانشيني آن حضرت صلی الله علیه وسلم است و نه در عين آن جايگاه كه چون پيغمبر، معصوم باشد؛ بلكه خليفه، بشري است غيرمعصوم كه ياراي آنچه را پيامبر داشتهاند، ندارد؛ به همين سبب ابوبكر رضی الله عنه به اين نكته اشاره نمود كه در سياستش راه رسولخدا صلی الله علیه وسلم را در پيش خواهد گرفت و از خود بدعت و نوآوري نخواهد كرد و به عبارت ديگر در برپايي عدل و احسان، منهج و شيوهي پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم را به اجرا خواهد گذاشت.
30ـ آموزهها و پيامدهاي اعزام لشكر اسامه رضی الله عنه توسط ابوبكر صديق رضی الله عنه عبارتند از: *مصايب و سختيها هرچند بزرگ و شديد باشند، اهل ايمان و مؤمنان راستين را از انجام امور ديني بازنميدارند. چنانچه رحلت رسولخدا صلی الله علیه وسلم ابوبكر صديق رضی الله عنه را از انجام وظايف و مسؤوليتهاي ديني بازنداشت. *تداوم دعوت اسلامي، قايم به افراد نيست و پيروي از رسولخدا صلی الله علیه وسلم در هر شرايطي واجب است. *بههمپيوستگي دعوت و عمل و جايگاه جوانان در پهنهي فعاليتهاي ديني، نكتهي ديگري است كه از ماجراي اعزام لشكر اسامه رضی الله عنه در زمان خلافت ابوبكر صديق رضی الله عنه روشن ميشود. *جلوههاي زيبا و تابندهي آداب جهاد اسلامي، در نصيحت ابوبكر صديق رضی الله عنه به مجاهدان كاملاً نمودار ميگردد. *جبههي مرتدان در شمال شبهجزيرهي عرب، ضعيفترين جبههي پيش روي مسلمانان به شمار ميرفت و اين، از نتايج و آثار لشكر اسامه رضی الله عنه بود كه باعث شد تا شكست جبههي شمال براي مسلمانان، آسانتر از شكست دشمنان در عراق باشد. اعزام لشكر اسامه رضی الله عنه و پيامدهاي مثبت آن، نشان ميدهد كه ابوبكر صديق رضی الله عنه آگاهي و توانايي بيشتري از ديگران براي حل و فصل بحرانها داشته است.
31ـ چرايي و اسباب ارتداد قبايل عرب را ميتوان چنين برشمرد: يكهخوردن افراد به مصيبت ناگهاني وفات رسولخداص؛ عدم شناخت درست و اصولي از اسلام؛ وجود زمينههاي جاهليت، در قبايل و عدم گسيختگي كامل از آداب و باورهاي دورهي جاهلي؛ خروج و برونرفت از پذيرش حكومت اسلامي و شورش و خيزش بر ضد آن؛ تعصب قومي و قبيلهاي؛ جاهطلبي و حر صلی الله علیه وسلم و آز شديد به حكومتداري؛ دنياطلبي و ثروتاندوزي از طريق دين؛ دشمني و حسدورزي نسبت به يكديگر و دسيسهگري دشمنان اسلام اعم از يهوديان، مسيحيان و مجوسيان.
32ـ ارتداد، چند نوع و گونهي متفاوت داشت: برخي، اسلام را كاملاً رها كردند و به بتپرستي پرداختند. بعضي، ادعاي نبوت و پيغمبري نمودند. عدهاي نيز نماز را فروگذاشتند. بعضي از مرتدان، اسلام را قبول داشتند و نماز هم ميگزاردند؛ اما از اداي زكات امتناع ميكردند. دستهاي ديگر با وفات رسولخدا صلی الله علیه وسلم به عادات و باورهاي جاهلي خود بازگشتند. با وفات رسول اكرم صلی الله علیه وسلم عدهاي، سرگشته و دودل شدند و خود را به گذشت ايام سپردند تا ببينند عاقبت چه ميشود.
33ـ ديدگاه ابوبكر رضی الله عنه در مورد جهاد با مرتدان، نگاه درست و بجايي بود و همين موضع و ديدگاه، مايهي خير و مصلحت اسلام و مسلمانان شد و قطعاً هر موضع ديگري در آن موقعيت، به شكست اسلام ميانجاميد و باعث شكلگيري دوبارهي جاهليت ميشد. اگر ابوبكر صديق رضی الله عنه به خواست و توفيق خداي متعال چنان تصميمي نميگرفت، مسير تاريخ، دگرگون ميشد و شكل ديگري مييافت؛ گذر زمان بر عكس ميشد و بار ديگر جاهليت فسادانگيز سر برميآورد.
34ـ بايد دانست كه فتنهي ارتداد با وجود گستردگي جغرافيايي، همهگير نبود؛ بلكه بسياري از افراد و قبايل مناطقي كه فتنهي ارتداد در آن شكل گرفت، همچنان بر اسلام ماندگار ماندند.
35ـ در جريان جهاد با مرتدهاي يمن، دو تصوير متفاوت از زن نمايان ميگردد. يكي از تصويرهايي كه از زن در جريان جهاد با مرتدان يمن پديدار ميشود، تصوير زن پاكي است كه بر اسلام پايداري ميكند و در كنار اسلام، به جنگ رذالت و پستي ميرود و همراه مسلمانان قرار ميگيرد تا آتش كينه و دشمني شياطين جني و انسي با اسلام را فرو كشد. آري، اين بانوي پاك و پاكدامن، آزاد (همسر شهر بن باذان و دخترعموي فيروز) است كه با عزم و ارادهاي آهنين در جبههي اسلام قرار ميگيرد و با مسلمانان، نقشهي قتل دروغگوي يمن (اسود عنسي) را برنامهريزي ميكند و چنان راهي در پيش ميگيرد كه مسلمانان تمام ادوار، از غيرت ديني آن بانوي بزرگوار ياد ميكنند. شكل كريه و ظلمتبار زن در يمن، توسط زناني يهودي يا كساني كه از جنس و دستهي آنها بودند، به تصوير كشيده شد. اين تصوير از سوي زناني نمايان شد كه بر وفات رسولخدا صلی الله علیه وسلم اظهار شادماني كردند؛ آنها، خود را آراستند و با بدكاران، مراسم شادي و پايكوبي برپا نمودند و بيشرمانه، به فساد و بدي تشويق كردند و به نكوهش فضايل و مكارم پرداختند. شيطان و شيطانصفتان، همراه با زنان بدكار، محفل رق صلی الله علیه وسلم و شادي برپا كردند تا بر اينكه برخي از مردم، از اسلام دست كشيدهاند، ابراز سرور و شادماني كنند.
36ـ برخي از يمنيها، در دعوت به اسلام و پايداري بر حق، نقش بزرگي ايفا كردند و نزديكان و افراد همقبيلهاي خود را از خطر ارتداد برحذر داشتند. مران بن ذيعمير همداني كه يكي از سران و حكمرانان يمن بود و قبلاً به همراه بسياري از اهل يمن مسلمان شده بود، از آن دست دعوتگراني ميباشد كه نقش بزرگي در دعوت به اسلام و پايداري بر آن داشته است. يكي ديگر از دعوتگران يمني، عبدالله بن مالك ارحبي رضی الله عنه بود. وي، از اصحاب و ياران رسولخدا صلی الله علیه وسلم است. شرحبيل بن سمط و پسرش نيز بنيمعاويه از كنده را به اسلام فراخواندند.
37ـ پس از پايان جنگهاي خلافت اسلامي با جريان ارتداد، تمام يمن در برابر حكومت اسلام به مركزيت مدينهي منوره تسليم شد و يمن به سه بخش اداري تقسيم گرديد: صنعاء، جند و حضرموت. سنجه و تراز تقسيم اداري يمن، تنها، معيارهاي ايماني (تقوا، اخلا صلی الله علیه وسلم و عمل صالح) بود و در تعيين كارگزاران و رؤساي مناطق، مسايل قبيلهاي كنار زده شد و مورد توجه قرار نگرفت. يمن، از انواع شرك اعم از شرك اعتقادي و شرك گفتاري و كرداري پاك شد و اهل يمن دانستند كه جايگاه نبوت، بسي والاتر و فراتر از آن است كه كسي، آن را ابزار رسيدن به اهداف و اغراض شخصي خود قرار دهد.
38ـ سركوبي طليحهاسدي (يكي از بزرگترين مدعيان پيغمبري) و بازگشت دوبارهي جمع زيادي از اعراب به دايرهي اسلام، از مهمترين پيامدهاي جنگ بزاخه ميباشد. چنانچه بنيعامر پس از شكست بزاخه گفتند: «ما به همان ديني برميگرديم كه از آن خارج شدهايم.» خالد رضی الله عنه نيز به همان شرايطي كه از اهل بزاخه اعم از بنياسد، غطفان و طيء بيعت گرفته بود، از بنيعامر نيز بيعت گرفت.
39ـ آنچه مالك را در ورطهي نابودي انداخت، تكبرش بود كه او را در دام جاهليت و تلهي دودلي نسبت به اسلام، گرفتار كرد و اگر چنين نبود، در اجراي حكم شريعت اسلام و اداي زكات به بيتالمال مسلمانان، درنگ نميكرد. من، چنين ميپندارم كه حر صلی الله علیه وسلم و آز وي به رياست بنيتميم، او را به سركشي واداشت؛ چراكه او از گردننهادن برخي از بزرگان و سرآمدان قبيلهي بنيتميم در برابر حكومت اسلامي و پرداخت زكات توسط آنان، ناراحت شد و بر سر اين موضوع با آنان پرخاشگري و جدال كرد. نگاهي به افعال و اقوال مالك، اين تصور را تأييد ميكند كه او، آزمند رياست بوده است و همين، باعث شد تا از دين برگردد و با سجاح همراه شود. پيامد ديگر رياستطلبي مالك، اين بود كه او را بر آن داشت تا مانع اداي شترهاي زكات به ابوبكر صديق رضی الله عنه شود و آنها را درميان قومش تقسيم كند. او نصيحت نزديكانش را نپذيرفت و همچنان به گردنكشي و طغيانش ادامه داد و مجموع اين افعال، از او فردي ساخت كه به كفر نزديكتر باشد تا به اسلام و ايمان. صرف نظر از تمام دلايلي كه دربارهي كافر بودن مالك بن نويره وجود دارد، تنها خودداري او از اداي زكات، دليلي كافي بر درستي كشتنش ميباشد.
40ـ ابوبكر صديق رضی الله عنه موضوع كشته شدن مالك بن نويره را مورد بررسي قرار داد و در نهايت خالد رضی الله عنه را از اتهاماتي كه در مورد كشتن مالك بر او وارد شده بود، بيتقصير دانست. ابوبكر صديق رضی الله عنه در اين موضوع، آگاهتر و دورنگرتر از ساير صحابه رضی الله عنهمl بود؛ چراكه علاوه بر برتري ايمانيش بر ديگران، به عنوان خليفه در چنان جايگاهي قرار داشت كه از تمام مسايل، آگاهي مييافت.
41ـ انتخاب و بكارگيري خالد رضی الله عنه از سوي ابوبكر رضی الله عنه به عنوان فرمانده، نشاندهندهي كمال و پختگي ابوبكر صديق رضی الله عنه ميباشد؛ چراكه ابوبكر رضی الله عنه شخصي نرمخو بود و خالد رضی الله عنه شديد و سختگير؛ بدينسان نرمي و شدت در هم ميآميخت و تعادل، برقرار ميشد. زيرا نرمخويي به تنهايي فسادآور است و مايهي سوء استفادهي ديگران ميشود؛ چنانچه سختگيري تنها نيز آفتهايي را به دنبال دارد. ابوبكر صديق رضی الله عنه براي ايجاد تعادل در نرممنشي خود، با عمر رضی الله عنه مشورت ميكرد و از خالد رضی الله عنه در انجام امور كار ميگرفت و اين، از كمال و پختگي او به عنوان جانشين رسولخدا صلی الله علیه وسلم بود كه در سركوب مرتدها، شدت عمل بيسابقهاي به خرج داد و به شخصيت عمر فاروق رضی الله عنه نزديك و همانند شد.
42ـ مثني بن حارثه، نقش زيادي در سركوب فتنهي بحرين و همكاري با علاء حضرمي رضی الله عنه داشت. وي، مسير شمال بحرين را در پيش گرفت و پس از تصرف (قطيف) و (هجر) به دهانهي رود دجله رسيد و با نيروهاي ايراني كه از مرتدين بحرين پشتيباني ميكردند، درگير شد و آنان را شكست داد. مثني در رأس آن دسته از مسلمانان بحريني قرار داشت كه بر اسلام پايداري كردند و براي جهاد با مرتدها به علاء رضی الله عنه پيوستند. مثني بن حارثه، مسير شمالي ساحل را تا دلتاي شطالعرب پيمود و با قبايل ساكن در اين منطقه پيرامون اسلام گفتگو و مذاكره كرد و با آنان پيمان صلح و اتحاد بست. ابوبكر صديق رضی الله عنه دربارهي مثني بن حارثه جست و جو كرد كه چگونه آدمي است؟ قيس بن عاصم منقري چنين پاسخ داد: «او، آدم بيآوازه، گمنام و ناشناختهاي نيست؛ بلكه او، مثني بن حارثهي شيباني و آدمي سرامد و صاحبنام است.
43ـ شكست بنيحنيفه در برابر سپاه خالد رضی الله عنه در جنگ يمامه، پايان كار جريان ارتداد بود. تعداي از حافظان قرآن كريم در جنگ يمامه به شهادت رسيدند. همين امر ابوبكر صديق رضی الله عنه را بر آن داشت تا در مورد جمعآوري قرآن با عمر فاروق رضی الله عنه مشورت نمايد. قرآن كريم به شكل پراكنده بر روي پوستينهاي چرمي، استخوانها (كتفها)ي شتر و شاخههاي پهن خرما نوشته شده و در سينهي افراد، پراكنده بود. ابوبكر صديق رضی الله عنه مسؤوليت جمعآوري قرآن را كه هيچ پيشينهاي نداشت و كار جديدي بود، به صحابي بزرگوار رسولخدا صلی الله علیه وسلم زيد بن ثابت انصاري رضی الله عنه واگذار كرد.
44ـ شرايط دستيابي مسلمانان به قدرت و خلافت، در دوران ابوبكر صديق رضی الله عنه و بلكه در زمان تمام خلفاي راشدين تحقق يافت. ابوبكر صديق رضی الله عنه، يادآور و بلكه آموزهاي عملي از فراهم آوردن شرايط دستيابي به خلافت و عزت است و بر اساس همين شوكت و هيبت ديني بود كه درخواست اعراب را در ندادن زكات نپذيرفت و بر گسيل لشكر اسامه رضی الله عنه تأكيد و پافشاري كرد و از هيچ اصل و ارزش كوچك و بزرگي نگذشت و شريعت اسلامي را بهطور كامل در پهنهي حكومت و قدرت به اجرا درآورد.
45ـ ابوبكر صديق رضی الله عنه براي رويارويي با كفار و مرتدها، توان نظامي لشكر اسلام را به شكلي همهجانبه و مادي و معنوي افزايش داد و با آمادگي بالا و كاملي روياروي ازدينبرگشتهها ايستاد. آن حضرت رضی الله عنه براي مبارزه با مرتدها، لشكرهايي را فراهم آورد و فرماندهان جنگي كارآزمودهاي را براي هدايت و فرماندهي لشكر منصوب فرمود؛ صحابه را براي جنگ با مرتدها تشويق كرد و اسبها و شتراني براي لشكر اسلام فراهم ساخت و لشكر و لشكريان را به سلاح، مجهز نمود. او براي تقويت خلافت اسلامي، با نوآوريها و بدعتگريها و با جهالت و هواپرستي مبارزه كرد و با اتحاد و يكپارچگي و وحدت كلمه، مطابق شريعت اسلام حكم راند و با تعهد كاري و مسؤوليتشناسي، شايستهسالاري و كارآزمودگي را ملاك تعيين فرماندهان لشكري قرار داد و بر اساس شايستگيها و تواناييهاي افراد، مسؤوليتها و وظايف را تقسيم نمود كه از آن جمله ميتوان به مأموريت زيد بن ثابت رضی الله عنه براي جمعآوري قرآن و همچنين مسؤوليت ابوبرزهي اسلمي رضی الله عنه به عنوان پيك جنگي اشاره كرد. ابوبكر رضی الله عنه در عرصهي آمادگي براي رويارويي با دشمنان اسلام از مسايل امنيتي و تبليغاتي نيز غفلت نكرد.
46ـ پيامدها و نشانههاي حكومت الهي در خلافت ابوبكر صديق رضی الله عنه كاملاً نمايان و هويدا است. در آن زمان كه مسلمانان راستين به خواست و توفيق خداي متعال قدرت يافتند، شديداً مشتاق بودند تا شعاير ديني را در خود و خانوادههايشان بپادارند. آنان، براي اجراي احكام و آموزههاي اسلامي از هيچ كوششي دريغ نكردند. به همين سبب نيز خداي متعال، آنان را تقويت فرمود و در برابر دشمنان ياريشان داد و طعم آرامش و امنيت را به آنان چشانيد.
47ـ جهاد صحابه رضی الله عنهمl با مرتدها، مقدمه و زمينهاي براي رشد و پرورش ايماني و معنويشان جهت گسترش قلمرو اسلام بود. جنگ با مرتدها، تواناييهاي مجاهدان را نمايان كرد و پرده از توان فرماندهي سرداران لشكري برداشت و از آنان رزمآوراني صاحبنام و كارآزموده ساخت و شايستگيهاي سپاهيان را بروز داد كه با چه نظم و انضباطي از فرماندهانشان اطاعت ميكردند و ميدانستند كه براي چه ميجنگند و چرا ازخودگذشتگي و جانفشاني ميكنند و همين ويژگي و هدفمندي، سبب ميشد تا اخلا صلی الله علیه وسلم و جديت زيادي از خود نشان بدهند.
48ـ به فضل خداي متعال و جهاد صحابه و همياري و همكاري آنان با ابوبكر صديق رضی الله عنه شبهجزيرهي عرب بهطور كامل و يكپارچه زير پرچم اسلام درآمد و خلافت و قدرتي مركزي و البته اسلامي به مركزيت مدينه، تمام شبهجزيره را در برگرفت تا همهي مردم، تحت فرماندهي و رهبري يك نفر قرار بگيرند كه بر اساس اسلام حكم ميراند. پيروزي مسلمانان در جنگ با مرتدها، پيروزي اسلام بود و باعث ميشد تا وحدت و يكپارچگي ديني و اسلامي، بر تعصبهاي قومي و تفرقهافكن، غالب گردد و دليلي بر اين شود كه حكومت اسلامي به رهبري ابوبكر صديق رضی الله عنه ميتواند بر سختترين و شديدترين بحرانها فائق گردد.
49ـ هرگونه دسيسه و حيلهگري بر ضد اسلام -چه فردي باشد و چه جمعي و يا حكومتي- كوشش بيهودهاي است كه نتيجهاي جز ناكامي و رسوايي دسيسهگران را در پي ندارد؛ چراكه خداي متعال، حافظ و نگهدار اسلام است و كساني را كه براي پاسداري از اين دين هميشهپاينده، تلاش و كوشش ميكنند، به رحمت و نصرتش مينوازد و فرجام نيك را از آنِ پرهيزكاران قرار ميدهد و از ضعيفان و مستضعفان در برابر ظالمان و ستمپيشگان حمايت ميفرمايد؛ قطعاً فرجام كساني كه بر ضد اسلام و مسلمانان نقشه ميكشند، ناكامي دنيا و آخرت است و به بُزي ميمانند كه به اميد شكستن سنگ، شاخ ميزند و عاقبت شاخ خودش ميشكند.
50ـ همزمان با پايان سركوب مرتدها و برقراري امنيت و آرامش در شبهجزيرهي عرب، ابوبكر صديق رضی الله عنه بنا بر رهنمودهاي رسول اكرم صلی الله علیه وسلم به فكر گسترش قلمرو اسلام افتاد و براي اين منظور، لشكرياني براي فتح عراق و همچنين شام گسيل كرد.
51 ـ دستورات ابوبكر صديق رضی الله عنه به فرماندهان لشكريش (خالد و عياض رضي الله عنهما) نشان تجربهي جنگي ابوبكر صديق رضی الله عنه و كيفيت بالا و توانمند تاكتيك نظامي وي، ميباشد. ابوبكر صديق رضی الله عنه با تبيين استراتژي جنگي و تاكتيك نظامي درست و بينظيري، نقاط عملياتي هر يك از فرماندهان مسلمان را براي ورود به عراق بهگونهاي مشخ صلی الله علیه وسلم كرد كه گويا در اتاق فرماندهي، نقشهي كاملي از عراق را پيش روي خود داشته و فتح عراق را فرماندهي ميكرده است.
52 ـ خالد رضی الله عنه در مجموعهاي از جنگها، زمينههاي فتح عراق را فراهم نمود. جنگهايي از قبيل: ذاتالسلاسل، مذار، ولجه، اليس، فتح حيره، انبار، عينالتمر، دومه الجندل و جنگهاي حصيد، مصيخ و فراض.
53 ـ هنگامي كه ابوبكر صديق رضی الله عنه آهنگ فتح شام را نمود، در اينباره از بزرگان صحابه نظر خواست، اهل يمن را به حضور در لشكر اسلام فراخواند و سپس چهار لشكر را به سوي شام گسيل كرد. فرماندهان لشكري فتح شام عبارت بودند از: يزيد بن ابوسفيان، ابوعبيده بن جراح، عمرو بن عا صلی الله علیه وسلم و شرحبيل بن حسنه رضی الله عنهم
54 ـ لشكرهايي كه مأمور فتح شام شده بودند، در انجام مأموريتشان با سختيهاي زيادي روبرو شدند؛ چراكه قشون رومي، توان و تعداد زيادي داشتند و حصارها و دژهاي بسياري نيز پيرامون شهرها ساخته بودند. فرماندهان قشون اسلامي، تحركات روميها را بهطور كامل زير نظر داشتند و دريافتند كه وضعيت سختي پيش رو دارند. به همين سبب گرد هم آمدند و ابوعبيده رضی الله عنه در نامهاي، وضعيت را به ابوبكر صديق رضی الله عنه گزارش داد و در همان زمان قرار بر آن شد كه مسلمانان، از تمام اراضي فتحشده، عقب نشينند و در يك مكان جمع شوند تا بتوانند با همدستي و يكپارچگي، نقشهي روميان را خنثي كرده و به اتفاق هم جبههي بزرگي فراروي روميان ايجاد نمايند. عمرو بن عاص رضی الله عنه پيشنهاد كرد تا تمام قواي مسلمانان در يرموك جمع شوند. فرمان ابوبكر صديق رضی الله عنه نيز مطابق پيشنهاد عمرو رضی الله عنه، رسيد و به قشون اسلامي مأموريت داد كه در يرموك جمع شوند. ابوبكر صديق رضی الله عنه همچنين به خالد رضی الله عنه كه در آن زمان در عراق بود دستور داد تا به همراه نيمي از سپاهيانش عازم شام شود و فرماندهي قشون اسلامي را بر عهده بگيرد.
55 ـ خالد رضی الله عنه به پيروزيهاي چشمگيري در برابر روميها دست يافت كه از آن جمله ميتوان به پيروزي در جنگهاي اجنادين و يرموك اشاره كرد.
56 ـ در دوران خلافت ابوبكر صديق رضی الله عنه مهمترين اهداف و شاخصهاي سياستگذاري خارجي حكومت اسلامي بدين شرح، تبيين شد: *ارائهي نمايي باشكوه و قدرتمند از اسلام به ساير ملتها، *پيگيري فرمان رسولخدا صلی الله علیه وسلم دربارهي جهاد، *عدالتگستري و مهرورزي درميان مردم مناطق فتحشده، *برداشتن هرگونه زور و اجبار از مردم، *برچيدن موانع فراروي دعوت تا دعوت اسلام به عموم انسانها برسد.
57 ـ بازنگاهي به فتوحات دوران ابوبكر صديق رضی الله عنه اين امكان را فراهم ميآورد تا اساسيترين برنامههاي جنگي اين خليفهي بزرگوار و چگونگي كاربري اسباب و زمينهها از سوي وي، به عنوان يك سنت الهي نمايان گردد و از چند و چون عوامل نزول نصرت و پيروزي مسلمانان در جريان فتوحات خليفهي اول آگاهي يابيم. برخي از اين برنامهها عبارت بودند از: *پرهيز از شتابزدگي در ورود به قلمرو دشمن، *بسيج و فراخوان عمومي براي جهاد در راه خدا، *تشكيل نيروهاي امداد و پشتيباني، *هدفمند كردن جنگ، *اولويتبندي و سنجيدگي در عمليات نظامي، *عملكرد فرماندهان، سنجهي عزل و نصب بود. *ايجاد تحول در شيوههاي عملياتي بر اساس شرايط *بينق صلی الله علیه وسلم بودن خطوط ارتباطي خليفه با فرماندهان لشكري، *فراست و تيزبيني خليفه.
58 ـ ابوبكر صديق رضی الله عنه در رهنمودهايش به فرماندهان لشكري، پارهاي از حقوق الهي را برشمرد كه از آن جمله ميتوان اشاره كرد به: *شكيبايي در برابر دشمن، *هدف قرار دادن نصرت دين، در عرصهي جهاد، *امانتداري. ابوبكر صديق رضی الله عنه در نامههايش، حقوق فرماندهان (وظايف رزمندگان) را شرح داده كه ميتوان اين موارد را نام برد: *حرفشنوي و اطاعت از فرمانده، *واگذاري تصميمگيري امور به فرمانده، *اجراي فوري دستور فرمانده، *عدم كشاكش با فرمانده بههنگام تقسيم غنايم.. ابوبكر صديق رضی الله عنه از خلال دستورات و نامههايش، حقوق سربازان و سپاهيان را نيز بدين شرح تبيين نموده است: *بازديد فرمانده از سپاهيان و بررسي اوضاع و احوالشان، *مهرورزي و مدارا با سپاهيان و عدم سختگيري بر ايشان، *وضع شعار (نشان شناسايي) براي هر يك از طوايف و دستههاي فعال در لشكر، *وارسي سربازان و دقت نظر در بهخدمت گرفتن سربازان جديد، *احتياط و آمادگي كامل در برابر فريب و شبيخون احتمالي دشمن، *تأمين نيازمنديهاي لشكر، *آرايش نظامي و صفبندي سپاهيان، *تشويق و برانگيختن سربازان به قتال در راه خدا، *يادآوري فضيلت جهاد و شهادت در راه خدا به سپاهيان، *نظرخواهي و از افراد صاحبنظر، *ملزم ساختن سپاهيان به انجام حقوق الهي و تكاليف شرعي.
59 ـ اندكي تأمل در جريان فتوحات اسلامي، اين نكته را روشن ميكند كه توفيق الهي، طوري قشون اسلامي را در زمان ابوبكر صديق رضی الله عنه شامل شد كه لشكريان اسلام توانستند پيروزيهاي چشمگيري در عراق و شام بهدست آورند و شوكت دو قدرت ايران و روم را در زمان اندكي درهم شكنند و بسياري از سرزمينهاي زير سلطهي اين دو قدرت را به قلمرو اسلامي بيفزايند. مهمترين دلايل و زمينههاي پيروزي مسلمانان عبارتند از:
أ- ايمان و باور راستين مسلمانان به حق و حقيقتي كه به خاطرش ميجنگيدند.
ب- يقين كامل مسلمانان به پروردگارشان در مسايلي از قبيل چند و چون رزق و روزي، اجل، قضا و قدر و اينكه همه چيز، به اذن و خواست خداي متعال ميباشد.
ج- ريشهدار بودن اصول و انديشههاي درست و استوار جنگي و جهادي در مسلمانان.
د- مهرورزي و عدالتگستري مسلمانان درميان مردم مناطق فتحشده.
ه- آسانگيري مسلمانان در تعيين مقدار جزيه و خراج و پايبنديشان به توافقنامهها و پيمانها.
و- برخورداري مسلمانان از مردان و فرماندهان بزرگ و ارزشمند.
ز- رعايت كامل رهنمودهاي ديني در مورد جنگ و جهاد.
60 ـ هنگامي كه ابوبكر صديق رضی الله عنه مريض شد و وفاتش را حتمي دانست، براي تعيين خليفهي پس از خود، اقدامات زير را انجام داد:
أ- ابوبكر صديق رضی الله عنه با بزرگان مهاجرين و انصار، دربارهي جانشين پس از خود مشورت و رايزني كرد.
ب- ابوبكر رضی الله عنه پس از رايزني با صحابه در مورد جانشيني عمر رضی الله عنه، حكمي در اينباره نوشت تا در مدينه و درميان سپاهيان اسلام خوانده شود.
ج- عمر فاروق رضی الله عنه به حضور ابوبكر صديق رضی الله عنه رفت و چون ابوبكر رضی الله عنه، عمر رضی الله عنه را از اين قصد باخبر كرد كه ميخواهد او را به عنوان جانشين پس از خود معرفي كند، عمر رضی الله عنه نپذيرفت. ابوبكر صديق رضی الله عنه او را با شمشير تهديد كرد و عمر رضی الله عنه كه راهي جز پذيرش مسؤوليت خلافت نميديد، ناگزير پذيرفت.
د- ابوبكر رضی الله عنه براي آنكه هيچگونه ابهامي در مورد جانشيني عمر رضی الله عنه باقي نماند، شخصاً به ميان مردم رفت و حكم خلافت عمر رضی الله عنه را به آنها ابلاغ كرد.
ه- ابوبكر صديق رضی الله عنه با خدايش راز و نياز كرد و اذعان كرد كه: «خدايا! من، عمر را بدون دستور پيامبرت خليفه كردم و جز خير و صلاح مردم را نميخواستم. من، از اين ترسيدم كه آنان دچار فتنه شوند؛ به همين خاطر بهترينشان را به عنوان كاردارشان معرفي نمودم؛ او بيش از همه مشتاق آن چيزي است كه مايهي رشد و تعالي مردم است و اينك به خواست تو چنين حالي دارم كه گويا خواهم مُرد؛ پس كسي را به جاي من بر بندگانت بگمار (كه نيك و شايسته باشد.)»
و- ابوبكر صديق رضی الله عنه كه به قصد جلوگيري از بروز فتنه و پيامدهاي منفي آن، خواهان خليفه شدن عمر فاروق رضی الله عنه بود، به عثمان بن عفان رضی الله عنه دستور داد كه حكم خلافت عمر رضی الله عنه را براي مردم بخواند و براي عمر رضی الله عنه بيعت بگيرد.
ز- ابوبكر صديق رضی الله عنه، عمر رضی الله عنه را احضار كرد تا به او اهميت كاري را كه عهدهدار شده، يادآوري كند و هرگونه مسؤوليتي را از گردن خود بردارد تا در حالي به سفر آخرت برود كه تمام تلاشش را در انجام مسؤوليتش انجام داده و هيچگونه كوتاهي و قصوري نكرده باشد.
61 ـ هرچند كه كارهاي انجام شده در انتخاب عمر رضی الله عنه به عنوان خليفه، با اقداماتي كه در به خلافت رسيدن ابوبكر صديق رضی الله عنه صورت گرفت، متفاوت ميباشد، اما قدمهايي كه ابوبكر صديق رضی الله عنه براي انتخاب و معرفي جانشين خود برداشت، در هيچ حالي از دايرهي شورا و مشورت بيرون نيست. عمر فاروق رضی الله عنه بر اساس مشورت و اتفاق نظر مسلمانان به خلافت رسيد و تاريخ، هيچگونه اختلافي گزارش نداده كه در مورد به خلافت رسيدن عمر رضی الله عنه به وجود آمده و يا كسي در دوران خلافت عمر رضی الله عنه مدعي منصب خلافت شده باشد. بلكه همگان دربارهي خلافت عمر رضی الله عنه به اتفاق نظر رسيده و در زمان خلافتش نيز از او بهطور كامل حرفشنوي داشتهاند.
62 ـ ابوبكر صديق رضی الله عنه پس از جهاد بزرگ و فراواني كه در راه خدا كرد و دين اسلام را گسترش داد، از دنيا رحلت كرد. بدون ترديد تمدن بشري، مديون اين برگمرد تاريخ است كه پرچمدار دعوت رسولخدا صلی الله علیه وسلم پس از وفات ايشان شد و درخت دعوت پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم را در برابر آفات، مصون داشت و تخم عدالت و آزادي را در زمين كاشت و با خون شهيدان والامقام، آبياري نمود و بدين ترتيب درخت دعوت، به بار نشست و جامعهي بشري، به علم و دانش و فرهنگ بينظيري دست يافت تا تمدن و آرمانخواهي جنس بشر همواره مديون ابوبكر صديق رضی الله عنه باشد كه با صبر و شكيبايي و جهاد شكوهمندش، اسلام را در دوران ارتداد، پايدار و ماندگار نگه داشت و اين آيين راستين را با جنبش فتحگرايانهاش، طوري به ديگر ملتها رسانيد كه تاريخ، همانندش را سراغ ندارد.
63 ـ آنچه پيش رو داريد، كوششي است در جهت بازشناسي حقيقت دوران خلافت راشده تا بلكه از آن، در مسير دعوت الي الله و گسترش اسلام در دنياي مردم، بهرهي كافي ببريم.بههر حال اين اثر نيز از اصل انتقاد، مستثني نميباشد و راهنماييهاي اهل علم را ميطلبد. چراكه تنها خداي بلندمرتبه و حكيم، بينق صلی الله علیه وسلم و بدون عيب است.
و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام
IslamAge.Com
|