سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

6 مرداد 1403 20/01/1446 2024 Jul 27

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 573
بازدید کـل سايت: 7090530
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 418   تعداد بازدید: 2650 تاریخ اضافه: 2010-03-27

پیوستن خوارج به حروراء و مناظره ابن‏عباس با آنان

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خوارج در قالب گروه فراوانی از سپاه علی رضی الله عنه  در حین بازگشت از صفین به کوفه، جدا شدند که تعداد آن ها در یک روایت چندین ده هزار نفر بوده است و در روایتی دیگر تعداد آنان دوازده هزار نفر[1] تعیین شده است و در روایتی دیگر هشت هزار نفر[2] و در روایتی دیگر چهارده هزار نفر[3] و همچنین در روایتی دیگر بیست هزار نفر[4] تعیین شده است و این روایتی که تعداد آنان را بیست هزار نفر ذکر کرده است، بدون سند است[5] این افراد به مسافت چندین شبانه روز قبل از رسیدن سپاه به کوفه، جدا شدند و این تفرقه و جدایی یاران علی را آشفته و دچار ترس کرد و علی به همراه آن دسته از باقی مانده سپاهش که تحت اختیار و مطیع او بودند، وارد کوفه شد بعد از این که به علی خبر رسید که خوارج گروه خود را سازمان دهی کردهاند و یک امیر را برای نماز و امیری دیگر را برای جنگ انتخاب کردهاند و با خداوند عزیز و بزرگوار بیعت کرده و امر به معروف و نهی از منکر میکنند که همه اینها بهاین معنی بود که آنان عملاً از جماعت مسلمانان جدا شدند، به امور مربوط به آنان مشغول شد.

امیر المؤمنین علی†دوست داشت آن ها را به جمع مسلمانان بر گرداند بنابراین ابن‏عباس را به نزد آنان فرستاد تا با آنان مناظره کند و اینک ابن‏عباس این حادثه را برای ما روایت می‏کند و میگوید:... به نزد آنان رفتم در حالی که بهترین لباس یمنی خود را بر تن کردم و پیاده رفتم و در نیمروز در یک خانه نزد آنان رفتم. ابن‏عباس مردی خوش چهره و دارای صدایی بلند بود. گفتند: خوش آمدی ای ابن‏عباس، این لباس زیبا چیست؟ گفت: چرا بر من عیب می‏گیرید؟ من دیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم  بهتر از این لباس ها را بر تن میکرد. و این آیه نازل شد:

«ای پیامبر بگو: زیورهایی را که خدا برای بندگان پدید آورده و نیز روزیهای پاکیزه را چه کسی حرام گردانید؟» الأعراف: ٣٢

 گفتند: برای چه کاری آمدهای؟ گفت: من از جانب صحابه پیامبر صلی الله علیه وسلم  از مهاجرین و انصار و از جانب پسر عمو و داماد پیامبر صلی الله علیه وسلم  که قرآن بر آنان نازل شد آمدهام، آنان در تأویل قرآن از شما عالم تر هستند و در میان شما کسی از آنان نیست و هر چه را که آنان می‏گویند به اطلاع شما می‏رسانم و هر چه را که شما می‏گویید به اطلاع آنان می‏رسانم. عدهای از آنان به سمت من آمدند. گفتم: به چه دلیل بر اصحاب رسول الله ص  و پسر عمویش خشم گرفته اید، بگویید؟ گفتند: به سه دلیل. گفتم: آن دلایل کدام هستند؟ گفتند: اولین آنها این است که :او مردانی را در امر خداوند حکم قرار داد در حالی که میفرماید:«اِن الحکم الّا لّله» "حکم جز برای خداوند نیست "مردان را چه به حکم و حکمیت؟ گفتم: این یک دلیل. گفتند: اما دومی‏این که او جنگ کرد (در جنگ جمل) اما اسیر نگرفت و غنایم جنگی جمع نکرد. اگر آنان کافر بودند بنابراین اسیر کردن آنان نیز حلال بود و اگر مومن بودند، نه اسیر کردن آنان نه مبارزه با آنان حلال نبود.گفتم: این دومین دلیل، سومین کدام است؟ گفتند: لقب امیرالمومنین را از نام خود جدا کرد. بنابراین اگر او امیرمومنان نبود پس امیر کافران است. گفتم: آیا غیر از این موارد، مورد دیگری هم هست؟ گفتند: ما به این موارد اکتفا می‏کنیم. به آنان گفتم: نظرتان چیست اگر من از کتاب خداوند بزرگوار و سنت پیامبر اوص چیزی را برایتان بخوانم که به ادعاهای شما پاسخ دهد. آیا از موضع خود باز می‏گردید؟ گفتند: بله. گفتم: این که می‏گویید: او در امر خداوند دو مرد را حکم قرار داد. من بخشی از کتاب خداوند را برایتان می‏خوانم که خداوند حکم خود را درمورد ارزش ربع درهم به بندگان واگذار می‏کند که آنان در آن مورد حکم کنند. آیا دیدهاید که خداوند تبارک و تعالی میفرماید:

«ای کسانی که ایمان آوردهاید در حالی که مُحرمید شکار را نکشید و هر کس از شما عمدا آن را بکشد باید نظیر آن چه کشته است. از چهار پایان کفارهای بدهد. که نظیر بودن آن را دو تن عادل از میان شما تصدیق کنند» المائدة: ٩٥

و این حکم کردن رجال است. شما را به خدا قسم می‏دهم که آیا حکم رجال درباره اصلاح بین دو طرف و جلوگیری از خونریزی خوب است یا درباره کشتن یک خرگوش؟ گفتند: بله. این بهتر است گفتم: و در مورد مسئله میان زن و مرد نیز نازل شده است

 «و اگر از جدائی میان آن زن و شوهر بیم دارید پس داوری از خانواده آن شوهر و داوری از خانواده آن زن تعیین کنید» النساء: ٣٥

پس شما را به خدا قسم می‏دهم بگوئید که حکم کردن رجال برای اصلاح رابطه بین آنان و جلوگیری از ریخته شدن خون شان بهتر است یا درباره رابطه با زن؟ آیا از این امر خارج شدم؟ گفتند: بله.گفتم: اما قول سوم شما که می‏گوئید: او مبارزه کرد اما اسیر نگرفت و غنایم جنگی جمع آوری نکرد. آیا شما مادرتان عایشه را به اسیری می‏گیرید و آنچه را در مورد سایر زنان حلال می‏دانیم درباره او نیز حلال می‏دانیم، قطعا شما کافر شدید. و اگر شما بگوئید: او مادر ما نیست باز هم شما کافر شدید

«پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر و نزدیکتر است و همسرانش مادران ایشانند.» الأحزاب: ٦

بنابراین شما بین دو گمراهی قرار دارید، پس یک راه برای خروج از آن بیاورید. آیا از این امر خارج شدم؟ گفتند: بله. میگوید: اما این که لقب امیرالمؤمنین را از نام خود حذف کرد، من چیزی را برای شما می‏آورم که علیه شما است. پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم  در روز حدیبیه با مشرکان صلح کرد و به علی گفت: ای علی بنویس آنچه که محمد رسول خدا بر اساس آن صلح کرده است. گفتند: اگر ما معتقد بودیم که تو رسول خدا هستی با تو نمی‏جنگیدیم، رسول الله ص فرمود: ای علی پاک کن. پروردگارا تو که می‏دانی من رسول خدا هستم. ای علی پاک کن و بنویس: «این چیزی است که محمدبن عبدالله بر اساس آن صلح کرده است ». به خدا قسم رسول خدا بهتر از علی است او عنوان رسول خدا را از نام خود پاک کرد و این پاک کردن او به معنی پاک شدن از نبوت نبود. آیا از این امر هم خارج شدم؟ گفتند: بله. بنابراین دو هزار نفر از آنان باز گشتند و بقیه خروج کردند و بر اساس گمراهی خود مبارزه کردند و مهاجرین وانصار با آنان جنگیدند و آنان را به قتل رسانند.[6]

میتوان از مناظره ابن‏عباس با خوارج درس ها و عبرت ها و حکمت هایی استخراج کرد که برخی از آنها عبارتند از:

 

1- انتخاب فردی مناسب برای مناظره با مخالفان: امیرالمؤمنین علی، پسرعمویش عبدالله بن عباس را که بزرگ اندیشمند امت‏ مترجم و مفسر قرآن بود انتخاب کرد چون آنان افراد پارسا و پرهیزکار را می‏شناختند و درباره اعتقاد خود استدلال آنان بر اساس قرآن را قبول داشتند. بنابراین مناسب ترین فرد برای مناظره با آنان، آگاه ترین و عالم ترین مردم به تفسیر و تأویل قرآن بود. و میتوان گفت ابن‏عباس در این مناظره، بی نظیر و تک بود بهاین دلیل که او آراسته به اخلاص نیت برای خدا، دوری از هوی و هوس، آراسته به بردباری و صبر، تأمل و نرمی‏در مقابل مخالفان، گوش فرا دادن نیکو به همه مخالفان، دوری از کشمکش و ارائه استدلال واضح و روشن و دلیل قوی بود.

 

2- در مناظره با مخا لفان، شروع کردن از نقاط مورد اتفاق نظر: امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب با خوارج. مخالف خود در دریافت از کتاب خداوند و سنت پیامبرش محمدص، اتفاق نظر داشتند. این گونه بود که عبدالله بن عباسس به آنان گفت: چه می‏گوئید اگر من از کتاب خدا و سنت پیامبرش چیزی در جواب شما بخوانم، آیا باز می‏گردید؟ با وجود این ابن‏عباس قبل از شروع مناظره از آنان اطمینان گرفت.

 

3- شناخت استدلال های مخالفان و بررسی آن ها و آمادگی برای پاسخ به آنها قبل از شروع مناظره والبته که ما توقع داریم امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه  قبل از مناظره با آنان از استدلال هایشان مطلع بوده باشد و به اصحاب خود بیاموزد که چگونه به آنها پاسخ دهند.

 

4- رد ادعاهای مخالفان، یکی پس از دیگری: تا این که استدلال و حجتی برای آنان باقی نماند همان گونه که از سخنان ابن‏عباس در مناظره با آنان روشن است که هر گاه که یک حجت را به طور کامل رد می‏کند میگوید آیا از این خارج شدم؟

5- شروع مناظره با آن چه که نتیجه اش حق باشد: عبدالله عباس در ابتدای کار و قبل از مناظره میگوید: من از جانب اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم  و داماد او نزد شما آمدهام و قرآن برآنان نازل شد و آنان در تأویل آن از شما آگاه تر هستند و یکی از آنان در میان شما نیست[7].

 

6- احترام گذاشتن به رأی و نظر طرف مقابل در حین مناظره: تا اینکه از این طریق به آن چه که میگوید گوش دهد و او را بر احترام به رأی خودش سوق دهد و این در مناظره ابن‏عباس با خوارج ظاهر و پیدا است[8].

 

7- خداوند عزیز و بزرگوار هزاران نفر از آنان را توفیق و هدایت داد: چون تعداد خوارج که در جنگ نهروان حضور داشتند کمتر از چهار هزار نفر بود - که به خواست خداوند درباره آن بحث خواهیم کرد – به این دلیل بود که آنان حق را شناختند و به فضل و عنایت خداوند شبهه از آنان برداشته شد و سپس به دلیل آن مطالبی که ابن‏عباس با علم، قوت و استدلال و وضوح بیان کرد، بطلان استدلالهایشان را با تفسیر آیاتی که آن ها تفسیر صحیح آن را تأویل کرده‏بودند و به وسیله سنت روشن گر نبوی که معانی قرآن کریم را توضیح می‏دهد، برایشان روشن و آشکار کرد[9].

 

8- این سخن ابن‏عباسس که گفت: کسی از آنان در میان شما نیست[10]: این نص صریحی است دربارهاین که کسی از اصحاب رسول الله ص در میان خوارج نبودند، از ابن‏عباس نقل شده است و کسی از خوارج به دلیل این حرف به او اعتراض نکرد و این روایت صحیح و ثابت شده است، همچنین هیچ یک از علمای اهل سنت - از لحاظ علمی‏- نگفته است که: در میان خوارج، کسی از یاران رسول الله ص  بودهاند. و اما این ادعا که می‏گویند در میان خوارج صحابه رسول الله ص  بودهاند یک ادعا از نظر مذهب خوارج است و هیچ دلیل علمی‏موثق برای این سخن خود ندارند.

 

9- تعیین مرجع: ابن‏عباسس میگوید: چه می‏گوئید اگر از کتاب خدا و سنت رسول او در جواب ادعای شما بخوانم آیا باز می‏گردید؟ گفتند: بله. بنابراین در این سخن ابن‏عباس درس مهمی‏وجود دارد که برای دو طرف مناظره مرجع تعیین شود تا در خلال مناظره بتوان به یک نتیجه ای رسید.

 

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب علی ابن ابیطالب رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی

 


سایت عصر اسلام

IslamAge.Com

------------------------------------------------------------

[1]-تاریخ بغداد (1/160).

[2]-البدایة و النهایة (7/2800281)، سند آن صحیح است. مجمع الزوائد (6/235).

[3]-مصنف عبد الرزاق (10/157، 160)، با سند حسن.

[4]- تاریخ خلیفه ص (192).

[5]-خلافة علی، عبدالحمید، ص (303)

[6]- خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، النسائی، تحقیق احمد بلوچی. ص (200) سند آن حسن است.

1- خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب. ص (197) سند آن حسن است.

[8]- منهج علی بن ابی طالب فی الدعوة الی الله، ص (339).

[9]- خلافة علی بن ابی طالب، عبدالحمید. ص (307).

[10]-خصائص علی بن ابی طالب، نسائی، ص(200)، اسناد آن حسن است، بلوچی.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم   فرموده است: 
(علیکم بسنتی و سنة الخلفاء الراشدین المهدیین من بعدی):
«به سنت من و سنت خلفای راشدین پس از من، چنگ بزنید».
سنن ابی داود (4/201) ترمذی (5/44)؛ این حدیث، حسن و صحیح است

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان