سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

1 آذر 1403 19/05/1446 2024 Nov 21

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7322356
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 4   تعداد بازدید: 3681 تاریخ اضافه: 2010-09-22

سلطان اورخان بن عثمان (726 - 761 هـ)

اورخان در سال 687 هـ که پدرش متولی حکم شده بود، دیده به جهان گشود، وی از نظر سنی دومین فرزند عثمان رحمه الله بود. بسیاری از مورخان او را به عنوان مؤسس دوم حکومت عثمانی می‌شمارند، زیرا وی پایه‌های امپراطوری عثمانی را محکم ساخته، و با فتوحات خویش قلمروی عثمانی‌ها را توسعه داد.

اورخان در شهرت و شجاعت سرآمد همه بود، به همین خاطر پادشاهی به او رسید. به خاطر شجاعتی که داشت لقب جنگجو به او داده‌اند. پس از وفات پدرش عثمان، در سال 726هـ متولی حکم شد، و برادر بزرگترش علاء الدین با وی مخالفتی نکرد، بلکه به خلافت او راضی شد. اورخان نیز قدر و منزلت او را گرامی داشته، و وزارت را به وی سپرد. علاء الدین از آن پس مشغول امور داخلی عثمانی‌ها شد، و برادرش اورخان مشغول امور خارجی و جهاد فی سبیل الله گشت.

در دوران اورخان، پایتخت حکومت عثمانی از ینی شهیر به بورصه انتقال داده شد. او توانست بر شهرهای سمندره و ایدوس و ازمیت سیطره یابد، و در شهر ازمیت اولین دانشگاه عثمانی را به وجود آورد، که به وسیله‌ی داود قیصری (یکی از علمای عثمانی که در مصر درس خوانده بود) اداره می‌شد. همچنین عثمانی‌ها به تاسیس نظام لشکری مدرن پرداختند. اورخان بن عثمان پس از انتقال خلافت به بورصه، دستور داد تا سکه‌های نقره و طلا ضرب کنند.

حاکمیت وی تقریبا سی و پنج سال ادامه یافت و هفت فرزند از خود به جای گذاشت که عبارتند از: سلیمان پاشا (که در زندگی پدرش وفات کرد) و مراد بیک و ابراهیم بیک و فاطمه سلطان و خلیل بیک و سلطان بیک و قاسم بیک.

تشکیل لشکر جدید و استمرار فتوحات

اورخان لشکر جدیدی به نام های تاتاری و انکشاری تشکیل داد. این لشکر متشکل از فرزندان مسلمانان و افراد بی‌سر پرست و همچنین کسانی بود که تازه به دین اسلام مشرف شده بودند، بود.

حکومت عثمانی این ارتش جدید را به بهترین شکل تربیت اسلامی داده بود. تربیت آن‌ها به گونه‌ای بود که خاص برای جهاد فی سبیل الله و انتشار دین اسلام و گسترش فتوحات آماده شده بودند اما این که گفته شده است، عثمانی‌ها کودکان نصاری را از شهرها و روستاها جمع‌آوری کرده، و به زور آن‌ها را وارد ارتش می‌ساختند، دروغی بیش نیست. برخی از مورخان مستشرق مانند کارل بروکلمان، و جیبونز و به تبع آن‌ها برخی از مورخان مسلمین که از نوشته‌های آن‌ها تبعیت کرده‌اند و در دانشگاه‌های آن‌ها درس خوانده‌اند، گمان می‌کنند که حکومت عثمانی با جمع‌آوری فرزندان نصاری از دهکده‌ها و شهرها به تشکیل لشکر پرداختند. به اعتقاد آن‌ها عثمانی‌ها این کار خویش را به عنوان مالیات دولت اسلامی، و یا مالیات فرزندان تلقی می‌کردند، و آن را جزو حقوق حکومت اسلامی می‌دانستند.

این افترا که به اورخان و فرزندش مراد بسته شده است، چیزی جز دروغ و بهتان نیست زیرا این کار با اخلاق اسلامی سازگار نیست. برخی مورخان مسلمانی که از مستشرقین تاثیر پذیرفته و این بهتان را در کتاب‌های خود ذکر کرده‌اند، عبارتند از: محمد فرید بیک در کتابش "الدولة العلیة العثمانیة"، و دکتر علی حسون در کتابش "تاریخ الدولة العثمانیة"، و مورخ محمد کرد در کتابش "خطط الشام"، و دکتر عمر عبدالعزیز در کتابش "محاضرات فی تاریخ الشعوب الإسلامیة " و دکتر عبدالکریم غرایبه در کتاب "العرب و الأتراک".

اما واقعیت آن است که عثمانی‌ها آن دسته از کودکانی را که یتیم بودند یا به طریقی پدر و مادر خویش را از دست داده بودند، و یا جزو کودکان خیابانی شمرده می‌شدند، را جمع‌آوری کرده و تحت نظارت خویش به دین اسلام متمایل ساختند. آنها اشخاصی قوی و با اراده برای انتشار دین اسلام و گسترش فتوحات بودند. بر این اساس عثمانی‌ها با این کار خویش در حق این افراد بی‌سرپرست احسان و خوبی کرده و از آن‌ها افرادی خیرخواه و سودمند برای جامعه‌ی بشریت ساختند.

سلطان اورخان برای تحقیق بشارت رسول الله صلی الله علیه و سلم در فتح قسطنطنیه بسیار حریص بود، لذا وی استراتژی قوی و بسیار دقیقی برای استمرار فتوحات و محاصره‌ی پایتخت بیزانس‌ها طراحی کرد. وی برای تحقق بخشیدن به این هدف، فرزندش سلیمان را به آن مناطق فرستاد، و عهد خویش را به او سپرد تا از تنگه‌ی داردانل عبور کند، و بتواند بر ناحیه‌ی غربی نیز احاطه یابد. سلطان اورخان در سال 738هـجری قسطنطنیه را به محاصره‌ی خویش در آورد، ولی موفق به فتح آن نشد، وی در سال 759هـ جزیره گالیبولی را فتح کرد، و آن را جزو قلمرو خویش قرار داد.

سیاست داخلی و خارجی اورخان

در سیاست خارجی، عثمانی‌ها مسیر جهاد و انتشار دین اسلام را در پیش گرفتند. بیشترین نبردهای اورخان متوجه روم بود. در سال 736هـ، امیر قره‌ سی وفات کرد، و آن یکی از امارت‌هایی بود که سبب فرو ریختن حکومت سلجوقیان روم شد. با وفات امیر این امارت، فرزندان وی بر سر حکومت اختلاف پیدا کردند. اورخان از این فرصت استفاده کرده و وارد آن درگیری شد، و بر این امارت سیطره یافت.

یکی از اهداف سیاست خارجی عثمانی‌ها این بود، که بتوانند دولت سلجوقیان روم در آسیای صغیر را به ارث ببرند. صراع و در گیری در عهد اورخان در این مناطق استمرار یافت، تا اینکه سرانجام توانستند در دوران فاتح سلطنت خویش را بر کل آسیای صغیر توسعه دهند. اورخان پس از استیلا بر قره سی به اوضاع این منطقه رسیدگی کرد؛ ساخت مساجد و اماکن عمومی و ایجاد امنیت داخلی از جمله کارهایی بود که وی برای آبادانی و پیشرفت آن منطقه انجام داد.

یکی از خصلت‌های پسندیده‌ی اورخان این بود که وی پس از سیطره بر یک منطقه آن را به حال خویش رها نمی‌ساخت بلکه در آبادانی و پیشرفت آن از همه‌ی جوانب (نطامی - دینی - فرهنگی - اقتصادی) به نحو احسن می‌کوشید.

اورخان در دوران خلافت خویش ارکان حکومت را مستحکم ساخت. وی برای ایجاد اصلاحات عمرانی و منظم ساختن امور اداری و توانمند کردن لشکر و بنای مساجد و مراکز علمی تصمیم جدی گرفته بود.

مدارس و مراکز علمی زیر نظر بهترین علما و معلمان اداره می‌شد. علما و مدرسان از احترام بالایی در حکومت وی بهره‌مند بودند. در هر روستا و قریه‌ای مدارسی وجود داشت که نحو و لغت و هندسه و علم فلک و حفظ قرآن و علوم حدیث و فقه و عقاید در آن تدریس می‌شد.

عواملی که سلطان اورخان را در تحقیق اهدافش یاری ساخت

یکی از اصلی‌ترین عوامل موفقیت و پیروزی اورخان در محقق ساختن اهداف خویش، استفاده‌ی وی از تلاش‌های پدرش عثمان و همچنین حرکت نمودن بر اساس راه و روشی بود که پدرش برای حکومت عثمانی‌ها ریخته بود.

وجود امکانات مادی و معنوی او را در فتح سرزمین‌های بیزانس بسیار یاری داد، به خصوص روحیه‌ی دینی و دعوی اورخان برای انتشار دین اسلام که وی را در این فتوحات بسیار کمک کرد.

وحدت صفوف و عقیده و اتحاد مذهبی آنان که سنی بودند بر اتحاد و انسجام دولت عثمانی‌ها افزوده بود، و در مقابل از هم پاشیدگی سیاسی و انحلال دینی و اجتماعی بر ضعف بیزانسی‌ها افزوده بود. این امر سبب شده بود که عثمانیان به راحتی بتوانند بر فتوحات خویش در جامعه‌ی از هم پاشیده‌ی بیزانس بیافزایند.

ضعف جبهه‌ی مسیحی و بی‌اعتمادی مردم به حاکمان حکومت بیزانس و همچنین وقوع اختلافات دینی میان روم و قسطنطنیه از دیگر عواملی بود که سلطان اورخان را در رسیدن به اهداف خویش یاری می کرد.

ظهور سیستم جدید نظامی که زیر نظر بهترین فرماندهان عثمانی اداره می‌شد در تحقق اهداف اورخان تأثیر به سزایی داشت. اهداف ربّانی باعث موفقیت نظامیان عثمانی در توسعه‌ی فتوحات شده بود.

اورخان پس از سی و پنج سال خلافت که با جهاد فی سبیل الله و انتشار اسلام همراه بود، سر انجام در سال 761هجری دار فانی را وداع گفت و عهد خلافت پس از وفات اورخان به سلطان مراد اول رسید.

شناسنامه‌ی دومین خلیفه‌ی عثمانی

نام کامل

اورخان بن عثمان بن ارطغرل

ترتیب در خلافت

دوم

تاریخ میلاد

687 هـ 

دوران خلافت

726-761هـ/1327-1360 م

تاریخ وفات

761هـ 

خلیفه‌ی قبلی

سلطان عثمان بن ارطغرل

خلیفه‌ی بعدی

سلطان مراد اول

ترجمه و تحقیق: أبو أنس

سایت عصر اسلام

www.IslamAge.com


مصادر و مراجع:

* الدولة العثمانیة- تألیف: دکتر علی محمد صلابی.

* الدولة العثمانیة فی التاریخ الإسلامی الحدیث - تألیف: اسماعیل احمد یاغى

* سایت ویکیبیدیا، سایت قصة الإسلام ، الموسوعة الحرة- سایت إسلام أون لاین . نت. سایت المعرفه

* - تاریخ الدولة العلیة العثمانیة - تألیف: محمد فریک بک

* التاریخ الاسلامى، العهد العثمانى ، تألیف محمود شاکر، المکتب الإسلامی، الطبعة الثالثة، 1411هـ/1991م.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان