سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

1 دي 1403 19/06/1446 2024 Dec 21

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7359448
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 39   تعداد بازدید: 4013 تاریخ اضافه: 2016-08-24

مختصری درباره ی اصحاب کتب سته و حکم احادیث موجود در آنها

مختصری درباره ی اصحاب کتب سته و حکم احادیث موجود در آنها


اصحاب کتب سته عبارتد از:

1ـ امام بخاری.

2ـ امام مسلم.

3ـ امام ابو داود.

4ـ امام ترمذی.

5ـ امام نسائی.

6ـ امام ابن ماجه.

که در اینجا می خواهم تعریف مختصری از هر یک از این عالمای بزرگوار ذکر کنم:

1ـ امام بخاری رحمه الله:

ایشان ابو عبدالله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن المغیره بن بَردِزبَه جعفی بخارا نام دارند. پدربزرگ ایشان مغیره مولای یمان الجعفی حاکم بخارا (شهری در ازبکستان فعلی) بود که بعد از اسلام آوردنش به او منسوب می شد.

امام بخاری رحمه الله در سال 194هـ به دنیا آمد. و یتیم بزرگ شد. قبل از ده سالگی شروع به حفظ حدیث کرد. وقتی که به سن جوانی رسید سفر علمی اش را با رفتن به مکه و ادای فریضه ی حج آغاز کرد، و در مدتی که در مکه بود؛ علم فقه، اصول و حدیث را از علمای بزرگ مکه فرا گرفت. بعد از آن به سرزمین های اسلامی بسیاری که بیشتر از 16 سال طول کشید؛ سفر کرد. و در این مدت از تمام آن سرزمین ها احادیث رسول الله صلی الله علیه و سلم را جمع کرد که تعداد آن به 600000 حدیث می رسید.


امام بخاری فقط به جمع احادیث اکتفا نکرد؛ بلکه علاوه بر آن به هزار محدثی که به صداقت، تقوا و عقیده صحیح معروف بودند؛ مراجعه کرد تا درباره احادیثی که جمع کرده بود؛ با آنها مناقشه کند. سپس از این تعداد؛ احادیثی را برای کتاب صحیحش برگزید که در نهایت صحت و با اسالیب دقیق علمی روایت شده بود. توجه داشته باشید این سخن بدین معناست که امام بخاری تمام احادیث صحیحی را که جمع کرده بود در کتاب صحیحش نیاورده بلکه همان طور که قبلا گفته شد صحیح ترین ها را برگزید. سپس اسم (الجامع الصحيح المسند من حديث رسول الله صلى الله عليه وسلم وسننه وأيامه) را برای آن انتخاب کرد.


و همان طور که در زندگی نامه ایشان گفته شده حاکم بخارا از امام بخاری رحمه الله خواست تا برای تعلیم فرزندانش و سماع حدیث به قصرش بیاید؛ اما امام بخاری رحمه الله امتناع ورزیدند و در خطاب گفت: شخصی که علم را می خواهد؛ فرا گیرد باید به دنبال آن علم برود نه اینکه علم به دنبالش آید. به عبارت دیگر فرندان حاکم باید به خانه علما یا مساجد بروند تا علم را فرا گیرند نه اینکه علما به نزد آنان بروند. با شنیدن این سخن حاکم کینه به دل گرفت و دستور به اخراج امام بخاری از شهر را داد. در نتیجه امام بخاری رحمه الله شهر را ترک کردند و به روستای (خرتنک) که نزدیک (سمرقند) بود؛ رفت؛ بستگانش در این روستا ساکن بودند. تا اینکه در سال 256هـ در سن 62 سالگی در همین روستا دار فانی را وداع گفت. رحمه الله رحمة واسعة.


2ـ امام مسلم رحمه الله:

ایشان مسلم بن حجاج بن مسلم قشیری نیسابوری نام داشت؛ و کنیه اش ابو الحسین بود.

امام مسلم یکی از ائمه حفاظ حدیث و علمای حدیث بودند؛ که در روز وفات امام شافعی رحمه الله یعنی در سال 204هـ به دنیا آمد. در نیسابور علم را فرا گرفت و وقتی به سن جوانی رسید برای طلب حدیث به عراق و حجاز سفر کرد. و در این سفر از شیوخ بسیاری احادیث را شنید در نتیجه بسیاری از رجال حدیث هم از ایشان احادیث را روایت کردند.

از مشهور ترین تألیفات ایشان کتاب صحیحش معروف به صحیح مسلم است. این کتاب از کتب معتمد در حدیث است که 15 سال طول کشید؛ امام مسلم آن را تألیف کند. و از نظر رتبه و قوی بودن در احادیث در رتبه ی دوم یعنی بعد از صحیح بخاری قرار دارد. که علمای بسیاری به شرح احادیث آن پرداخته اند.

همچنین از کتاب های دیگر ایشان می توان به (طبقات)، (الجامع)، (اسماء) و غیره نام برد. این عالم بزرگوار در شهر (نصر آباد) واقع در نزدیکی (نیسابور) در سال 261هـ در سن 57 سالگی دار فانی را وادع گفتند. رحمه الله رحمة واسعة.


3ـ امام ابو داود رحمه الله:

این عالم بزرگوار سلیمان بن اشعث بن شداد بن عمرو بن اسحاق بن بشیر ازدی سجستانی نام دارد. ایشان از اهل سجستان بودند و کنیه اش ابی داود بود.

ابو داود امام اهل حدیث در عصرش بود. صاحب کتاب مشهور (السنن) است که مختص به حدیث است و یکی از کتب معتمد در این علم.

امام ابو داود در سال 202هـ به دنیا آمد. و به بغداد نزد عالم بزرگوار امام احمد بن حنبل رحمه الله رفت و علم فقه را از ایشان آموخت؛ گفته شده که امام ابو داود بسیار به امام احمد شباهت داشتند. بعد از آن به حجاز، عراق، خراسان، شام، مصر و ثغور سفر کرد. از مشهور ترین عالمانی که از ایشان روایت کرده اند امام نسائی و امام ترمذی رحمهما الله هستند.

اما ابو داود رحمه الله در درجه ای بالا از زهد و پرهیزگاری قرار داشت. در کتاب مشهور (السنن) نزدیک به 5300 حدیث را جمع آوری کرده است.

روایت شده که حاکم ابو احمد طلحه معروف به (الموفق العباسی) سه چیز از اما ابو داود رحمه الله طلب کرد: اول اینکه به بصره بیاید و در آنجا ساکن شود تا طلبه ی علم برای آموختن علم از او نزدش بروند. دوم اینکه کتابش (السنن) را برای فرزندانش روایت کند. و مورد سوم اینکه مجلس علم خاصی را برای فرزندانش اختصاص دهد؛ زیرا فرزندان خلفا با مردم عام در یک مجلس نمی نشینند. امام ابو داود رحمه الله در جواب به حاکم گفت: در مورد طلب اول و دوم پاسخم مثبت است اما در مورد طلب سوم نمی توانم کاری کنم؛ زیرا تمام انسان ها در طلب علم یکسانند. بعد از این پاسخ؛ فرزندان موفق العباسی با مردم عام در یک مجلس برای فرا گیری علم از امام ابو داود حاضر می شدند. در نهایت این عالم بزرگوار در بصره در سال 275هـ در سن 73 سالگی دار فانی را وداع گفت. رحمه الله رحمة واسعة.


4ـ امام ترمذی رحمه الله:

ایشان محمد بن عیسی بن سَورَة بن موسی بن ضحاک سلمی الترمذی، با کنیه ابو عیسی؛ از اهل ترمذ که یکی از شهرهای ماوراء النهر است؛ بودند و به همین شهر هم نسبت داده می شود.

یکی از امامان بزرگ حدیث و حفاظ آن بودند، که در سال 209هـ به دنیا آمد. از شاگردان امام بزرگ بخاری رحمه الله بودند و در برخی از شیوخ ایشان مشترک بود.


برای طلب حدیث به خراسان، عراق و حجاز سفر کرد. مشهور به حفظ، امانت و علم بود. از جمله شیوخ ایشان احمد بن حنبل، ابو داود سجستانی و غیره بودند. کتاب (الجامع) که از جمله کتاب های انگشتمار در علم حدیث و معتمد به آن؛ به حساب می آید؛ از تآلیف ایشان است. ایشان در این کتاب علاوه بر ذکر احادیث؛ علم (علل) که یکی از پیچیده ترین علوم حدیث به حساب می آید؛ را ذکر کرده است. و چون در آن اغلب احادیث مربوط به احکام دین را جمع کرده و در کنار آن به تصحیح و تضعیف آن و اینکه فقها به کدام حدیث استدلال می کند و به کدام نمی کند؛ هم پرداخته است، در نتیجه از کتاب های جامع سنن و مفیدی هم برای محدث، و هم برای فقیه به حساب می آید.


از جمله تألیفات دیگر ایشان می توان به کتاب (الشمائل النبویة)، و کتاب (العلل) در حدیث اشاره کرد. این عالم عالی قدر یک دوم آخر عمرش را در نابینایی زندگی کرد بعد از اینکه به سرزمین های مختلف برای جمع روایات صحیح از اهل تثبت سفر کرد. و در آخر در سال 279 هـ در سن 70 سالگی دار فانی را وداع گفت. رحمه الله رحمة واسعة.

5ـ امام نسائی رحمه الله:

او احمد بن شعیب بن علی بن سنان بن بحر بن دینار نسائی است که کنیه اش ابو عبدالرحمن بود. اصل ایشان از شهر (نسا) در خراسان بوده و به همین شهر هم منسوب می شد. همچنین به ایشان (نسوی) و (نسائی) هم می گفتند.

ایشان در سال 215هـ به دنیا آمد. و یکی از علمای بزرگ دین و از ارکان اهل حدیث در عصرش به حساب می آمد. تا جایی که جرح و تبدیل ایشان نزد علما از اعتبار بسزایی برخوردار بود. چنان که امام حاکم رحمه الله می فرماید: شنیدم که امام ابا حسن دارقطنی درباره امام نسائی گفت: ابو عبد الرحمن مقدم بر هر محدث دیگری است و حکمش بر روات بر حکم علمای عصرش مقدم تر است.


این عالم بزرگوار بسیار با تقوا و پرهیزگار بود. و به طور منظم بهترین روزه (یعنی روزه داود علیه السلام) را می گرفت. یعنی یک روز در میان روزه می گرفت.


ایشان مصر را برای سکونت برگزیدند و کتاب هایش نیز در آنجا انتشار یافت. و افراد بسیاری از ایشان علم آموختند. سپس به دمشق سفر کردند تا اینکه در روز دوشنبه در سیزدهم صفر سال 300هـ در سن 85 سالگی رحلت فرمودند. رحمه الله رحمة واسعة.

6ـ امام ابن ماجه رحمه الله:

ایشان محمد بن یزید ربعی قزوینی نام داشتند و معروف به کنیه اش یعنی ابو عبدالله بودند. و چون پدرش یزید معروف به (ماجه) بود؛ ایشان هم معروف به ابن ماجه بود. اما (ربعی) نسبت به ربیعه است.

ابن ماجه، امام و حافظ مشهوری هستند که صاحب کتاب (السنن) مختص به حدیث بودند. در قزوین در سال 209هـ به دنیا آمد. سپس برای تألیف در علم احادیث به عراق، بصره، کوفه، بغداد، مکه، شام، مصر و ری سفر کرد. که در طی این سفر طولانی سه کتاب در سه علم تفسیر، تاریخ و حدیث نوشت.

این عالم بزرگوار در روز دوشنبه 22 رمضان در سال 273هـ در سن 64 سالگی دار فانی را وداع گفت. رحمه الله رحمة واسعة.


حکم احادیث موجود در کتب سته:

امت اسلامی بر صحیح بودن تمام احادیث موجود در صحیح بخاری و مسلم اتفاق دارند و آن را قبول دارند مگر در الفاظ بسیار اندک از احادیثی که امام بخاری و مسلم فقط برای بیان عله ی موجود در آنها چه به صورت مستقیم و غیر مستقیم در کتبشان تخریج کرده اند. که محققین بسیاری از جمله شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله به آنها اشاره کرده اند.  

اما کتب سنن باقی خالی از وجود احادیث ضعیف نیستند بلکه در برخی از آنها در ابتدای کتب احادیث ضعیف ذکر شده و صاحب کتاب به ضعیف بودن آن اشاره کرده و در برخی موارد هم مؤلف به آن اشاره نکرده بلکه عالمان دیگر آنها را بیان کرده اند. و چون مؤلفین تمام سنن اربعه؛ احادیث را با سند روایت کرده اند، شناخت صحیح از ضعیف آنها برای اهل علم و متخصص بسیار آسان است. به همین دلیل مؤلفین این کتب به بیان صحیح و ضعیف احادیث کتبشان نپرداخته اند؛ مگر تعداد اندکی از آنها را؛ همانطور که قبلا هم ذکر شد.


و از جمله علمای مشهوری که به تحقیق این کتب پرداخته اند و صحیح و ضعیف بودن آنها را بیان کرده اند، امام احمد بن حنبل، دار قطنی، یحیی بن معین، ابن حجر، ذهبی، الواقی، سخاوی، و از معاصرین امام آلبانی، و شیخ احمد شاکر رحمهم الله جمیعا هستند.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان