موضع ابوبكر صديق رضی الله عنه برای رويارويي با مرتدان
بسم الله الرحمن الرحیم
با ظهور ارتداد و مرتد شدن برخي از قبايل عرب، ابوبكر صديق رضی الله عنه درميان مردم برخاست و پس از حمد و ستايش پروردگار چنين فرمود: «تمام ستايشها، مخصو صلی الله علیه وسلم خدايي است كه هدايتمان كرد و همواره ما را كفايت نمود؛ همان خدا كه نعمتهايش را بر ما ارزاني داشت و بينيازمان كرد. خداوند متعال، محمد صلی الله علیه وسلم را در زماني مبعوث كرد كه مردم، از علم بيگانه بودند؛ اسلام، درميانشان ناآشنا و متروك بود و پايههاي دين، ضعيف؛ مردم، از دين دورشده بودند و دوران دينداري سپري شده بود. خداي متعال، از اهل كتاب ناخشنود بود و خوبي و خيري كه به آنها ميرساند، از روي خوبيشان نبود؛ خداي متعال، به خاطر كردار بد اهل كتاب، بدي را از ايشان دور نميكرد. آنها، كتاب خدا را تغيير دادند و چيزهاي ديگري به آن افزودند. در زمان بعثت رسولخدا صلی الله علیه وسلم عربهاي جاهل نيز از خدا بيخبر بودند و خود را با دست خالي در امان خدا ميپنداشتند؛ نه او را عبادت ميكردند و نه دست نياز به درگاهش برميداشتند! زندگيشان، سخت بود و گمراهترين دين را داشتند؛ در سرزميني سخت و بيحاصل، زندگي ميكردند تا اينكه خداي متعال، صحابهy را پيرامون آن حضرت صلی الله علیه وسلم گردآورد و آنان را بهترين امت قرار داد و ايشان را نصرت و ياري نمود. اينك خداي متعال، پيامآورش را به سوي خود خوانده و شيطان نيز بر عربها سوار شده و دستشان را گرفته و آنان را به سوي نابودي ميبرد.
« وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِينَ» آل عمران 144
يعني: «محمد، تنها پيامبر است و پيش از او پيامبراني آمدهاند و رفتهاند؛ پس آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، به عقب برميگرديد (و اسلام را رها ميكنيد)؟ و هر كس، به عقب بازگردد (و كافر شود)، كوچكترين زياني به خداوند نميرساند؛ و خداوند به سپاسگزاران پاداش خواهد داد.»
ابوبكر صديق رضی الله عنه پس از تلاوت آيه افزود: «برخي از عربهاي پيرامون شما از دادن زكات گوسفندان و شترهايشان امتناع كردهاند؛ آنان كه اينك به دين گذشتهي خود برگشتهاند، در گذشته هم با آنكه مسلمان شدند، به دين آبا و اجدادشان تمايل بيشتري داشتند. امروز كه شما از بركت پيامبرتان، محروم شدهايد، چون گذشته بر دين اسلام، محكم و پايبند هستيد؛ رسولخدا صلی الله علیه وسلم از ميان شما رفتند و شما را به خدايي سپردند كه از هر لحاظ براي شما كافي است؛ همان خدايي كه پيامبر را هدايت كرد و فقرش را به توانگري تبديل فرمود؛ همان خدا كه شما را از لبهي پرتگاه دوزخ رهانيد. به خدا سوگند، لحظهاي جهاد در راه خدا را فرونميگذارم تا اينكه خداي متعال، وعدهاش را تحقق بخشد و به عهدي كه در حق ما كرده، وفا نمايد. هر كس كه كشته شود، بهشتي ميگردد و هر كه زنده بماند، خليفه و وارث خدا در روي زمين ميشود؛ حكم الهي، هميشه حق است و خداوند، هرگز خلاف وعده نميكند:
« وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آَمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ »(نور:55)
يعني: «خداوند، به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند، وعده ميدهد كه آنان را در زمين خليفه سازد؛ همانگونه كه پيشينيان (نيكوكار و دادگر) ايشان را جايگزين (ستمگران) پيش از آنها كرد. خداي متعال، حتماً ديني را كه براي ايشان ميپسندد، برايشان پابرجا و قدرتمند ميكند و خوف و هراسشان را به امنيت و آرامش تبديل ميفرمايد (تا بدون ترس و دلهره) مرا پرستش كنند و كسي را با من شريك ندانند؛ كساني كه بعد از اين وعدهي راستين كافر شوند، فاسق (و مرتد) هستند (و از دايرهي اسلام خارج ميباشند.)»
برخي از صحابه و از جمله عمر فاروق رضی الله عنه از ابوبكر رضی الله عنه خواستند تا كاري با مانعين زكات نداشته باشد و از آنها دلجويي كند و صبر نمايد تا ايمان، در دلهايشان جاي بگيرد و خودشان، زكات بدهند. اما ابوبكر صديق رضی الله عنه اين پيشنهاد را رد كرد و نپذيرفت.
ابوهريره رضی الله عنه ميگويد: زماني كه رسولخدا صلی الله علیه وسلم وفات كردند و ابوبكر صديق رضی الله عنه جانشين آن حضرت صلی الله علیه وسلم شد، برخي از عربها مرتد شدند. عمر بن خطاب رضی الله عنه به ابوبكر رضی الله عنه گفت: «چگونه با مردم ميجنگي كه رسولخدا صلی الله علیه وسلم فرمودهاند: (أمرت أن أقاتل النّاس حتي يشهدوا لا إله إلاّ اللّه، فمن قالها فقد عصم منّي ماله و نفسه إلاّ بحقّه) يعني: «من، مأموريت يافتهام با مردم بجنگم تا لا اله الا الله بگويند. پس هر كس لا اله الا الله بگويد، مال و جانش از طرف من در امان است مگر به حق و حقوق اسلام.» ابوبكر رضی الله عنه فرمود: «به خدا سوگند با كسي كه ميان نماز و زكات فرق بگذارد، ميجنگم؛ چراكه زكات، حق مال است. به خدا قسم اگر افساری را كه (به عنوان زكات) به رسولخدا صلی الله علیه وسلم ميدادند، از من بازدارند، به خاطر آن، با آنها ميجنگم.» عمر رضی الله عنه ميگويد: «به خدا سوگند بلافاصله يقين كردم كه خداي متعال، سينهي ابوبكر رضی الله عنه را براي جهاد گشوده (و او را براي اين كار مصمم فرموده) و دانستم كه درست و سزاوار نيز همين است.»( بخاري، شمارهي6924؛ مسلم، شمارهي20؛ البداية و النهاية (6/315))
عمر فاروق رضی الله عنه علاوه بر اين فرموده است: «به خدا سوگند كه ايمان ابوبكر رضی الله عنه بر ايمان تمام اين امت در جنگ با مرتدان، برتري يافت.» ابوبكر صديق رضی الله عنه يك مسألهي مهم را براي عمر فاروق رضی الله عنه روشن كرد؛ عمر رضی الله عنه آهنگ آن نمود كه به استناد فرمودهي رسولخداص، ابوبكر رضی الله عنه را قانع كند كه فعلاً از جهاد با مرتدان دست بردارد؛ اما ابوبكر صديق رضی الله عنه به استناد همان حديث، براي عمر رضی الله عنه ثابت كرد كه حديث مورد استنادش، دليل وجوب جهاد با مانعين زكاتي ميباشد كه به زبان، وحدانيت خدا و رسالت رسولخدا صلی الله علیه وسلم اقرار ميكنند. چراكه در حديث، تصريح شده است كه: «پس هرگاه لا اله الا الله بگويند، جانها و مالهايشان از طرف من در امان است مگر در برابر حقوق و تكاليف اسلام.» ديدگاه ابوبكر رضی الله عنه در مورد جهاد با مرتدان، نگاه درست و بجايي بود و همين موضع و ديدگاه، مايهي خير و مصلحت اسلام و مسلمانان شد و قطعاً هر موضع ديگري در آن موقعيت، به شكست اسلام ميانجاميد و باعث شكلگيري دوبارهي جاهليت ميشد. اگر ابوبكر صديق رضی الله عنه به خواست و توفيق خداي متعال چنان تصميمي نميگرفت، مسير تاريخ، دگرگون ميشد و شكل ديگري مييافت؛ گذر زمان بر عكس ميشد و بار ديگر جاهليت فسادانگيز سر برميآورد.
شناخت دقيق ابوبكر رضی الله عنه از اسلام و غيرت و غمخوارگيش براي ماندگاري دين، در سخنان آن بزرگوار تجلي يافت كه از ژرفاي وجودش نشأت گرفت و بر زبانش جاري شد و بر اين تأكيدكرد كه بايد براي پاسداشت و صيانت از كيان و ساختار اسلام كوشيد تا اسلام به همان شكل زمان رسولخدا صلی الله علیه وسلم حفظ گردد. جملات كوتاهي كه ابوبكر رضی الله عنه به هنگام امتناع برخي از قبايل عرب از پرداخت زكات به بيتالمال بر زبان آورد، با كتابي پرحجم و خطابهاي بليغ و طولاني برابري ميكند؛ وي فرمود: «دين، كامل شد و نزول وحي از آسمان منقطع گرديد؛ پس آيا در دين كاستي بيايد و من زنده باشم؟!» عمر فاروق رضی الله عنه ميگويد: «من به ابوبكر رضی الله عنه گفتم: اي خليفهي رسولخدا! با مردم به الفت و نرمي رفتار كن.» ابوبكر رضی الله عنه به من فرمود: «تو، در زمان جاهليت خيلي دلير بودي و اينك در اسلام بزدل شدهاي؟! دين، كامل شد و وحي منقطع گشت؛ پس آيا در دين كمي بيايد و من زنده باشم؟!»
ابوبكر رضی الله عنه ديدگاههاي صحابه را دربارهي جهاد با مرتدان، مورد ارزيابي قرار داد و پس از گوشسپاري به نظرات صحابه رضی الله عنه بر آن شد كه با مرتدان بجنگد. ابوبكر صديق رضی الله عنه شخصيتي بود كه همواره درست و بهموقع تصميم ميگرفت و در آن موقعيت بحراني نيز تصميم بجايي گرفت و لحظهاي هم متردد و دودل نشد. بايد دانست كه ترديد و دودلي هيچگاه دامنگير ابوبكر رضی الله عنه نشد و اين، از ويژگيهاي بارز وي، در تمام مدت زندگانيش بود كه در تصميمگيريها شك و دودلي به خود راه نميداد. ساير مسلمانان نيز نظر ابوبكر رضی الله عنه را براي جهاد با مرتدان پذيرفتند و آن را درست و بجا دانستند.
دورانديشي ابوبكر صديق رضی الله عنه از همهي صحابهy بيشتر بود؛ وي، مسايل را بيش از ديگران درك ميكرد و به همين سبب نيز در مورد جهاد با مرتدان، دلاور و استوار بود. اينجا است كه گفتهي سعيد بن مسيب رحمه الله را در بارهي ابوبكر رضی الله عنه يادآوري ميكنيم كه فرموده است: «ابوبكر رضی الله عنه در ميان صحابه از همه داناتر و درستانديشتر بود.»( البدء و التاريخ از مقدسي (5/153))
و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام
IslamAge.Com
|