علی آماده بود جانش را فدای رسول خدا صلی الله علیه وسلم کند
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از این که قریش در «دارالندوه» تصمیم گرفتند رسولالله صلی الله علیه وسلم را به قتل برسانند و خود را از دست او خلاص کنند، خداوند پیامبرش صلی الله علیه وسلم را از این موضوع باخبر ساخت، از این رو رسول خدا که شخصیّتی ممتاز و دارای ارادهی استوار بود، تصمیم گرفت کسی را در بستر خوابش قرار دهد تا کسانی که به قصد کشتن ایشان در انتظار خروج او در آنجا باقی بمانند، تصوّر اینکه کسی در بستر خوابیده پیامبر صلی الله علیه وسلم است همچنان منتظر باشند و غافلگیر شوند و رسول خدا صلی الله علیه وسلم از فرصت استفاده کرده، بنابراین به علی بن ابی طالب دستور داد آن شب در بسترش بخوابد، امّا چه کسی جرأت داشت در آن شرایط حسّاس که دشمنان، خانهی پیامبر صلی الله علیه وسلم را محاصره کرده بودند و منتظر بودند بیرون آید و او را بکشند در آن بستر بخوابد؟! .
چه کسی حاضر بود چنین کاری بکند و در خآنهای بماند که میداند دشمنان بی خبر از این که چه کسی در این خانه و بستر است، به قصد کشتن او را محاصره خواهند کرد؟ روشن است که بجز قهرمانان و افراد شجاع با پشتوانهی لطف و فضل خدا کسی چنین نمیکند[1]، علاوه بر این پیامبر صلی الله علیه وسلم به علی دستور داد که پس از او چند روزی در مکّه بماند تا امانتهایی را که از دشمنانش نزد او به منظور حفظ و نگهداری گذاشته بودند، به صورت کامل و بدون کم وکاست به صاحبانشان برگرداند و این بزرگترین نوع عدالت در برگرداندن أمانت به صاحبانشان است.[2]
در روایتی دیگر آمده که پیامبر صلی الله علیه وسلم به علی رضی الله عنه فرمود: «زیر این ملافهی سبز رنگ در رختخواب من بخواب و مطمئن باش که هرگز نمیتوانند کاری کنند که برایت ناخوشایند باشد.»[3]
ابن حجر میگوید: موسی بن عقبه از ابن شهاب روایت کردهاست که: علی در رختخواب خوابید و روی خودش را پوشید و قریش با هم مشورت و رایزنی میکردند که چه کسی بر فرد خوابیده، هجوم ببرد و او را محکم بگیرد تا دیگران او را بکشند، شب را بر همین منوال سپری کردند تا صبح فرا رسید، دیدند علی از رختخواب بیرون آمد، از او پرسیدند. محمّد کجاست؟ گفت: نمیدانم، آن وقت فهمیدند که رسولالله صلی الله علیه وسلم از دستشان نجات یافته است.[4]
از ابن عباس روایت است که علی در آن شبی که لباس رسولالله صلی الله علیه وسلم را پوشید و به جایش خوابید از جانش گذشت[5] و میگفت: آیهی:
« وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»(بقره/207)
یعنی: در ميان مردم كسييافته ميشود كه جان خود را (كه عزيزترين چيزي است كه دارد) در برابر خوشنودي خدا ميفروشد (و رضايت الله را بالاتر از دنيا و مافيها ميشمارد و همه چيز خود را در راه كسب آن تقديم ميدارد) و خداوندگار نسبت به بندگان بس مهربان است (و بدانان در برابر كار اندك، نعمت جاويد ميبخشد و بيش از توانائي انساني برايشان تكاليف و وظائف مقرّر نميدارد).
میتوانیم از موضعگیری داستان فوق این درسها و پندها را بگیریم:
1- رسولالله صلی الله علیه وسلم برنامهی هجرت را طوری تنظیم کرده بود که کسی را در خانه خود بگذارد تا محاصره کنندگان را مشغول نگهدارد و برای مدّتی آنها را غافلگیر کند تا مسیر خروج او را کشف نکنند و نتوانند مانع خروجش شوند، در این مدّت رسولالله صلی الله علیه وسلم و ابوبکر صدّیق رضی الله عنه از منطقهی خطر خارج شوند.[6]
2- اطاعت علی از فرمان پیامبر صلی الله علیه وسلم نمونهای از سرباز صادق و مخلصی است که قصد دارد در مسیر دعوت اسلامی تلاش کند و خود را فدای زنده ماندن رهبر و فرماندهاش کند، چون نجات و سلامتی رهبر به معنای نجات و سلامتی دعوت است و مرگ و نابودی رهبر و فرمانده ضعف و ناتوانی دعوت را در پی دارد. بنابراین خوابیدن علی در بستر پیامبر در شب هجرت فداکاری بسیار ارزشمندی به شمار میرود، چون احتمال میرفت شمشیرهای جوانان قریش بر سر او فرود آیند، ولی علی رضی الله عنه از این خطر هم پروا نداشت، چون نجات و سلامتی رسول خدا صلی الله علیه وسلم و رهبر این امّت برایش از همه چیز مهمتر بود [7].
3- در این که مشرکان امانتهایشان را به پیامبر صلی الله علیه وسلم میسپردند و در همان حال با او در جنگ و درگیری بودند و حتّی برای قتل او نقشههای کشیدند و در تصمیم خود قاطع بودند، دلیل واضح و روشنی است بر رفتار متناقض و شگفتانگیزی که به آن گرفتار شده بودند، چون در حالی که او را تکذیب میکردند و متّهم به جادوگری و دیوانگی میکردند و او را کذّاب قلمداد مینمودند، باز هم در اطراف خود کسی را نمییافتند که در امانتداری و صداقت مثل او باشد، لذا چیزهای نفیس و گران بهاء و اموالی را که بیم نابودیشان را داشتند نزد کسی جز رسولالله صلی الله علیه وسلم نمیگذاشتند و این امر نشانگر آن است که کفر ورزیدن ایشان به سبب شک و شبهه داشتن آنها در صداقت و راستگویی او نبود، بلکه در برابر حق خودخواه و متکبّر بودند از بیم اینکه رهبری و طغیان و تجاوزگری را از دست بدهند[8]، خداوند متعال میفرماید :
« قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآَيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ » (انعام/33)
یعنی: (اي پيغمبر! ) ما ميدانيم كه آنچه (كفّار مكّه) ميگويند تو را غمگين ميسازد. (ناراحت مباش) چرا كه آنان (از ته دل به صدق تو ايمان دارند و در حقيقت) تو را تكذيب نميكنند. بلكه ستمكاران (چون ايشان، از روي عناد) آيات خدا را انكار مينمايند.
4- پیامبر در آن شرایط سخت که به ظاهر باید دچار هراس و اضطراب شود و جز به موفقیّت هجرتش به چیز دیگری فکر نکند، باز هم به علی دستور داد که امانتهای مردم را فراموش نکند که انسان در آن چنان شرایطی خودش را فراموش میکند چه رسد به دیگران[9].
آری! پیامبر صلی الله علیه وسلم خیانت به مردم را تحت هیچ شرایطی جایز نمیداند حتّی اگر خیانت به دشمنی باشد که با او در حال جنگ و درگیری است و قصد کشتن او را دارد و از هیچ گونهاذیّت و آزاری نسبت به او دریغ نمیکند، دلیل این امر آن است که خیانت در امانت از صفات منافقان است و مؤمنان از آن بری هستند[10]
5- این روایت دلیل قاطعی بر میزان شجاعت علی است، چون خودش میدانست که در حال انجام کاری است کهاو را در معرض خطری بزرگ قرار میدهد و چه بسا که وارد خانه میشدند و بدون شناسایی کسی که در رختخواب بود او را میکشتند و حتی احتمال داشت صبح، هنگام بیرون شدن از خانه بدون توجّه به این که این فرد محمّد یا کسی دیگر است به او یورش میبردند و او را میکشتند چون تمام شب را با دقّت و حساسیّت به انتظارش سپری کرده بودند و چنانچه بدون توجه حمله میکردند، امری بدور از انتظار نبود. شکّی نیست که علی رضی الله عنه با در نظر گرفتن همهی اینها باز هم با افتخار به اجرای دستور پیامبر صلی الله علیه وسلم مبادرت ورزید، چون اوّلاً به حدی خدا و رسول خدا را آنقدر دوست داشت که قلب خویش را به آن محبّت بخشیده بود و بالاترین آرمان و هدف او سلامتی پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم بود اگر با فدای جان عزیز هم باشد فدا میکرد. دوّم اینکه: این عملیّاتی بود که جهت سلامتی جان رسولالله صلی الله علیه وسلم و نجات ایشان از نیرنگ و دسیسهی دشمنان، به خاطر نشر و گسترش اسلام چارهای از انجام آن نبود، بنابراین حفظ وجود آن بزرگوار تحت هر شرایطی اوّلین و آخرین مصلحت بود و علی با بیش بینی تمام احتمالات مذکور در بستر خواب پیامبر صلی الله علیه وسلم خوابید و این نشانهی عُمق ایمان او به قضا و قدر الهی است، لذا او به این فرمودهی خداوند ایمان داشت که میفرماید:
« قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ »(توبه/51).
یعنی: بگو: هرگز چيزي (از خير و شر) به ما نميرسد، مگر چيزي كه خدا براي ما مقدّر كرده باشد. (اين است كه نه در برابر خير مغرور ميشويم و نه در برابر شر به جزع و فزع ميپردازيم، بلكه كاروبار خود را به خدا حواله ميسازيم، و) او مولي و سرپرست ما است و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند و بس.
از طرفی پیامبر به دلیل این که به علی اعتماد کامل داشت، او را برای این مأموریّت مهم و خطیر انتخاب نمود و توانیهایی در علی دیده بود که در کسی دیگر نمیدید و علی نیز با آگاهی از این که اگر در این راه فدا شود مقام و سعادتی نصیب او میشود که به هیچ قیمتی نمیتوان به دست آورد، بنابراین با ایمان به خدا و توکّل به او پذیرفت که در بستر پیامبر بخوابد.[11]
وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع:کتاب علی ابن ابیطالب رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام
IslamAge.Com
----------------------------------------------------
[1]- الحکمة فی الدعوة إلی الله، قحطانی/235.
[2]- الطبقات الکبری 22/3، تاریخ الخلفاء سیوطی/166.
[3]- السیرة، ابن هشام 91/2، فتح الباری236/7.
[4]- فتح الباری 236/7.
[5]- فضایل الصحابه ش/1168، إسناد آن حسن است.
[6]- خلفاء الرسول /36، والعشرة المبشرون بالجنة، محمد صالح
[7]- السیرة النبویة، سباعی /345.
[8]- فقهالسيرة بويطي /153
[9]- الهجرة فی القرآن /364.
[10]- جولة تاریخیّة فی عصر الخلفاء /423.
[11]- جولة تاریخیة فی عصر الخلفا/426.
|