اهمیت مطالعه حوادثی که در جریان فتنه شهادت عثمان رضی الله عنه و پس از آن روی دادند
بسم الله الرحمن الرحیم
بسیاری از سلف صالح و علمای بزرگ بر این نکته تاکید کردهاند که مسلمانان باید از پرداختن به اختلافات و جنگهایی چون جمل و صفین که میان صحابه به وقوع پیوست، اجتناب کنند و از طعنه زدن به شخصیت ایشان و هتک حرمت آن بزرگواران پرهیز نمایند و در عین احترام به جایگاه و منزلت آن، کار ایشان را به خداوند دادگر و عادل بسپارند؛ چرا که آنان مردانی بودند پیشگام در دین و مجتهد و صاحب رأی و نظر در شرع. باید دانست که هر نوع تخریب شخصیت این بزرگان، تخریب خود شریعت اسلام است؛ زیرا این صحابه بودند که دین مبین اسلام و قرآن و احادیث نبی اکرم صلی الله عليه وسلم را به دست ما رسانیدهاند و هر نوع شک در ایمان ایشان، تزلزل در صحت ارکان این دین میباشد. از همین روست چون از عمر بن عبدالعزیز سؤال شد که نظر او در مورد اهل صفین چیست؟، او چنین پاسخ گفت: آن جنگ، خونی بود که خداوند عزوجل ، دستان مرا از آغشته شدن بدان حفظ نمود و من نیز نمیخواهم که زبانم را بدان بیالایم[1]. نیز چون نزد عالمی همین پرسش را مطرح کردند او در جواب، این آیه را قرائت نمود:
« تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ»البقرة: ١٣٤
((به هر حال، جنگ و جدل درباره آنان چرا ؟!) ايشان قومي بودند كه مردند و سر خود گرفتند. آنچه به چنگ آوردند متعلّق به خودشان است، و آنچه شما فراچنگ آوردهايد، از آن شما است، و درباره آنچه ميكردهاند از شما پرسيده نميشود (و هيچ كس مسؤول اعمال ديگري نيست و كسي را به گناه ديگري نميگيرند)).
باید یادآور شد که این اجتناب و پرهیز از پرداختن به اختلافات صحابه تنها مشروط بر این شرط است که این امر منجر به طعنه به صحابه و تخریب شخصیت و منزلت آنان شود، اما اگر چنین خطری در میان نباشد و هیچ نوع اهانتی متوجه ساحت پاک صحابه رضی الله عنهم نگردد، در آن صورت پرداختن به این اختلافات و نزاعها بلامانع خواهد بود و میتوان به مطالعه و تحقیق در دلایل بروز آن حوادث و نیز نتایج این اختلافات و جنگها در جامعهي صحابه و نسلهای بعد از ایشان پرداخت، علمائی چون طبری، ابن اثیر، ابن کثیر و دیگران، در مورد فتنهای که میان صحابه بروز کرد دست به قلم شدهاند و راجع به این برهه حساس از تاریخ اسلام قلم فرسایی کردهاند. دستهاي از این مؤرخان، در این میان یک طرف قضیه را تخطئه کردهاند و دستهای دیگر هر دو طرف را مسئول آن حوادث دانستهاند غافل از اينكه این بحثها و نتیجهگیریها، همه و همه براساس روایات و اخباری است که در آنها راست و دروغ و سره و ناسره، چنان در هم تنیدهاند که تمیز آنها از یکدیگر کاری است بس سخت و دشوار.[2]
در اینجا ما به مهمترین دلایل و عللی خواهیم پرداخت که لزوم مطالعه این برهه حساس و سرنوشت ساز در تاریخ اسلام را بر علما و دانش پژوهان و انسانهای حق طلب روشن میسازد. این دلایل عبارتند از:
1- باید دانست تألیفات معاصری که به بحث و کاوش در حوادث و جریانات فتنه میان صحابه و تابعین پرداختهاند به سه دسته مهم تقسیم میشوند:
الف: تألیفاتی که گردآورندگان آنها ریزه خور خوان تفکرات غربیان و خاورشناسان بوده و از روی جهل و یا کینه و نفرت، از زیباییها و ثمرات عظیم این تاریخ چشم پوشیده و به طعن و اهانت به صحابه و تابعین پرداختهاند و به این ترتیب، کاملاً در راستای منافع و اهداف دشمنان اسلام عمل کردهاند. این نویسندگان، همان افکار دشمنان کینهتوزی را منعکس کردهاند که با ارائهي تفاسیر و تحلیلهای ضد و نقیض و مغرضانه، ساحت پاک صحابه و تابعین را آماج حملات تند خود قرار دادهاند تا از این طریق بتوانند ارکان اسلام را متزلزل سازند، ایشان این اختلافات و نزاعها را چونان نبردی سیاسی و حزبی ترسیم كردهاند كه بر سر کسب مقام و منصب و ثروت به وقوع پیوسته است. آنان صحابه را چنان به تصویر کشیدهاند که گویا ایشان پس از سالها تحمل مشقات، مجاهدتها، ایثار و تقوا و اخلاص در راه خدا، همهي این فضایل را رها نمودهاند و همانند دنیاپرستان و شیفتگان مقام و منصب، بر سر جیفه دنیا، به جنگ با هم پرداختهاند و از هیچ نوع خونریزی و قتل و غارتی ابائی نداشتهاند و در این راه و برای رسیدن به آمال و آرزوهای خود، شریعت را زیرپا گذاشتهاند. از جمله این نویسندگان که پرچمدار این شیوه ننگین بوده است طه حسین میباشد که در آثاری چون «الفته الکبری» که حقیقتاً نیز از نظر عقل نونهالان مسلمان فتنهای بزرگ محسوب میگردد، طه حسین در این کتابها و دیگر نوشتههای خود، به ساحت صحابه حمله میبرد و با سخنانی مغرضانه که تنها در راستای خدمت به اهداف دشمنان اسلام و مسلمین است، ایشان را مورد تخطئه قرار داده و آنان را به اتهاماتی واهی و موهوم منتسب میکند[3]. متأسفانه نویسندگان بسیاری نیز همین شیوه کار را در پیش گرفته و چون طه حسین به تحلیل تاریخ اسلام میپردازند، بدون شک، چنین نویسندگانی تحلیلها و برداشتهای خود از تاریخ اسلام را براساس روایاتی که در کتابهای مؤرخانی چون طبری و ابن عساکر و دیگران ذکر شده و در آنها حق و باطل و سره و ناسره در هم آمیختهاند، بنیان نهادهاند. این نویسندگان بدون در نظر گرفتن روش کار آن مؤرخان، همهي روایاتی را که در کتابهای ایشان آورده شدهاند، بدون تشخیص صحت و سقم آنها، مورد استناد قرار میدهند و حال آنکه این نوع نگرش به این کتابهای مهم و مرجع، کاملاً نادرست میباشد[4]. از سوی دیگر، این آثار به شدت تحت تأثیر افکار و روایات رافضیان و دیدگاه آنان به تاریخ اسلام قرار دارند[5] که از قدیم، تمام هم و غم خود را صرف اشاعه اکاذیب و جعلیات در مورد آن و بد جلوه دادن این تاریخ با شکوه کردهاند کما اينكه روایات واخبار افرادی چون کلبی[6]، ابومخنف[7] و نصر بن مزاحم منقری[8] که کتاب معتبری چون تاریخ طبری نیز از گزند آنها در امان نمانده است، آکنده از این نوع نگرش مسموم کننده و مخرب به تاریخ اسلام میباشد. در این میان، اگر چه طبری، خود در کتابش روایتها را به خود ایشان استناد میدهد و به این ترتیب، میزان اعتبار این روایات را به مخاطب گوشزد مینماید، باز، این روایات، آن تأثیر مخرب را در میان نویسندگان و مؤرخان به جا گذاشتهاند[9]. از مهمترین کتابهای دیگری که از این دست روایات بهره بسیاري بردهاند میتوان به تاریخ مسعودی و تاریخ یعقوبی اشاره نمود. استاد محب الدین خطیب، در حاشیهي خود بر کتاب «العواصم من القواصم» ابوبکر بن عربی، در رابطه با اهمیت نقش رافضیان در جعل روایات، چنین میگوید: باید دانست که تدوین و نگارش تاریخ اسلام، بعد از سقوط امویان و در دوران خلافت بنی عباس آغاز شد و باطنیان و شعوبیون که در زیر لباس تشیع، نقشههای پلید خود را پیاده میکردند، نقش بسیار مهمی در از میان بردن اخبار و روایات درست و مخدوش کردن چهره تاریخ اسلام داشتهاند.[10]
هر فرد پاک طینتی کتاب العواصم من القواصم ابن عربی و حاشیه بینظیر محب الدین خطيب را با دقت مطالعه کند، به خیانتها و فریبکاریهای رافضیان پی خواهد برد که چطور عمر خویش را صرف این کردند تا هزاران صفحه را در جهت مخدوش کردن چهره درخشان بهترین نسل بشر و مشوش نمودن تاریخ اسلام و مسلمین مملو از اکاذیب و جعلیات کنند[11] و آنگاه میبیند که همین روایات مجعول و دروغین که سر تا سر تواریخ و کتب حدیث خود ایشان را در بر گرفتهاند اصل و پایه نوشتهها و تحلیلهای خاورشناسان راجع به تاریخ اسلام میباشد و آنان نیز براساس همین روایات، احکامی ناعادلانه و نادرست را در مورد تاریخ مسلمانان صادر کردهاند و چون خود مسلمانان، با این ایمان و روحیه ضعیفشان، دست به قلم میبرند، افکار و روش کار غربیان را سرمشق کار خویش ساخته و شبهات آنان را در میان دیگر مسلمانان ترویج میکنند. در واقع مطالعه افکار و اندیشههای خاورشناسان و ارتباط آنها با عقاید رافضیان، موضوعی است بسیار مهم که مسلمانان میبایست به تحقیق و پژوهش فراگیر در آن بپردازند. باید دانست که بهرهبرداریهای دشمن کافر و مشرک از شبهات و افتراهای رافضیان به اسلام و مسلمین، از قرنها پیش و از دوران ابن حزم (د456 ه). شروع شده و هر روز بر تأثیر آن افزون میگردد و این مسالهای است بسیار خطرناک که باید به شیوههای گوناگون در برابر آن به مقابلهای کارساز پرداخت.[12]
ب: تألیفات دستهای از علما و دانشمندان مسلمان معاصر که هر چند در کل، کتابهایی سودمند میباشند اما روش بیان و تحلیل حوادث و اقدامات و مواضع صحابه و تابعین، در بسیاری از مواقع، ناعادلانه و بدور از انصاف میباشد. در این میان میتوان به کتابهایی چون «الخلافه و الملک» مرحوم ابو الاعلی مودودی، «تاریخ الامم الإسلامیه» و «الامام زید بن علی» مرحوم شیخ محمد ابو زهره اشاره نمود. این دو کتاب آخر، مملو از انتقادات تند نسبت به تعدادی از صحابه و نیز حملات شدیدی علیه خلفای بنی امیه میباشد، به نحوی که گاه هر نوع خصلت نیک و کارهای مفید ایشان را زیر سؤال میبرند.[13]
بیقین تحلیلها و تفاسیر این علما براساس روایات و اخبار دروغین رافضیان استوار است و ایشان بدون هر نوع کنکاش عمیقی، چنین روایاتی را پایه و اساس برداشتهای خود از تاریخ صحابه قرار دادهاند. از خداوند عزوجل میخواهیم که ما و این علما و بزرگان را مورد رحمت بیپایان خویش قرار دهد و با غفران و عفو بیدریغ خود، از سر تقصیرات و اشتباهات ما در گذرد.
ج: تألیفاتی که در آنها مؤلفانشان تلاش نمودهاند روش جرح و تعدیل علمای حدیث را در مورد روایات و اخبار تاریخی به کار بندند و براساس همین شیوه، سند و متن این روایات را مورد بررسی و نقد قرار دهند تا سره و ناسره و راست و دروغ از هم تمیز داده شوند.
در این تألیفات، تلاش شده است تا با مقابله با روایات کذب و دروغ، تفسیری صحیح از تاریخ صدر اسلام که مقام و منزلت و ایمان و مجاهدتهای صحابه و تابعین باشد، به دست آید[14]. در میان این آثار میتوان به کتابهای زیر اشاره نمود:1- «فی تاریخ الدوله الأمویه» تالیف یوسف العش2- تعلیق و حاشیه محب الدین خطیب بر کتاب «العواصم من القواصم»3- «عثمان بن عفان» صادق عرجون4- «عبدالله بن سبأ و اثره فی احداث الفتنه فی صدر الإسلام» تالیف سلیمان بن حمد العوده5- «تحقیق مواقف الصحابه فی الفتنه» اثر محمد محزون 6- «الخلافه الراشده» نوشته اکرم عمری 7- «حقبه من التاریخ» تالیف عثمان خمیس 8- «المدینه المنوره؛ فجر الاسلام و العصر الراشدی» تألیف محمد حسن شراب.
از اینجا معلوم میشود که امت اسلام تا چه میزان به چنین تألیفات و تحقیقاتی نیاز دارد تا بتواند به روایات و اخبار دروغینی که در طول تاریخ به پیشینه این امت منتسب شدهاند پاسخی قاطع و کوبنده دهد و این کار، تنها با مطالعه عمیق و درست حوادث و رویدادهای تاریخ اسلام و غربال و پالایش اخبار و روایات موجود امکانپذیر است.[15]
ابن تیمیه در رابطه با اهمیت چنین کاری میگوید که: اگر بدعتگذاری به ساحت پاک صحابه طعنه زده و به آنان توهین نماید باید با حجت و دلایلی محکم و منصفانه از آن بزرگواران دفاع کرد[16]. امام ذهبی نیز در همین زمینه نظری دیگر داشته و چنین گفته است: باید کتابهایی را که چنین اکاذیب و جعلیاتی را در خود ثبت کردهاند سوزانید. همچنین در ادامه بحث، چنین بیان میدارد: همانگونه که باید از پرداختن به اختلافات و جنگهای میان صحابه اجتناب نمود میبایست این روایات و اخبار کذبی را که در دیوان شعرا و کتابهای ادبیات و تواریخ وجود دارند حذف نمود تا دلهای امت اسلام در برابر مقام و منزلت آن یاران با وفای رسول خدا صلی الله عليه وسلم ، از هر نوع غل و غش و کینه و نفرتی در امان ماند و تنها عشق و ارادت به آستانه آن بزرگواران را در خود بپروراند[17] در واقع، ذهبی این نکته بسیار مهم را به امت اسلام گوشزد شده است که حجم عظیمی از این روایات و اخباری که مقام و منزلت صحابه عظیم الشأن را خدشهدار میکنند ضعیف و در بیشتر موارد، دروغ میباشند. اما پیشنهاد این عالم بزرگ مبنی بر اينكه: «باید کتابهایی را که چنین روایاتی را در خود جای دادهاند سوزانید و از میان برد» غیر قابل اجراست، زیرا این روایات واخبار و کتابهایی که آنها را در بر دارند در سر تا سر جهان پراکنده شدهاند و انتشارات بسیاری اقدام به نشر و اشاعة آنها نمودهاند و افراد و گروههای متعددی، با نیات و اهدافی گوناگون، به ترویج هر چه بیشتر آنها در میان مسلمانان میپردازند. تنها کاری که در چنین شرایطی میتوان انجام داد، تحقیق و پژوهش دقیق و براساس موازین و معیارهای محکم و درست این روایات و اخبار و روشن نمودن ایرادات، تناقضات، ضعفها و دروغهای آنهاست تا مسلمانان با شناخت این خطر، از هر نوع انحراف در عقاید و افکار راستین اسلام مصون بمانند.[18]
2- مطالعه و پژوهش در ماجرای فتنه قتل عثمان رضی الله عنه و نیز حوادثی که پس از این واقعه تلخ روی داد، در یافتن علل وقوع چنین حادثه مهمی و میزان تأثیر هر یک از این و عوامل بر روند حوادث مربوطه، بسیار حائز اهمیت است.
خواننده حق طلب، با مطالعه و شناخت حقایق این فتنه، توطئه عظیمی را که این واقعه را به پیش میبرد و نیز نقش یهودیان مسیحیان، زردشتیان و منافقان در سیر تطورات آن را خواهد شناخت و به این واقعیت مهم پی خواهند برد که خصومت و توطئههای دشمنان و کینهتوزان علیه امت اسلام، همیشه و در طول تاریخ وجود داشته است و این عداوت، همچنان ادامه خواهد داشت.[19]
اصل مهمی که در موفقیت توطئهها تاثیرگذار است بروز زمینههای ضعف و اضمحلال داخلی و درونی یک جامعه میباشد. با مطالعه دوران صحابه و تابعین میتوان عوامل ضعف و سقوط دوران با شکوه امت اسلام و همچنین خطراتی را که کیان آنرا تهدید میکنند شناخت و از آنها در جهت اصلاح وضعیت حال حاضر مسلمانان و آگاه نمودن ایشان به آن خطرات و تهدیدات سود جست تا دیگر چنین ذلت بار، در زیر فشار این اوضاع و احوال نابسامان خود و نیز نیرنگها و توطئههای دشمنان دین، کمر خم نکنند.[20]
در واقع با مطالعه دقیق و ژرف حوادث ماجرای فتنه قتل عثمان و نیز وقایعی که پس از آن به وقوع پیوستند میتوان درسها و عبرتهای بسیاری را فراگرفته و آنها را در مسیر اصلاح و اوضاع و شرایط مسلمانان و اعاده خلافتی شریعتمدار که تنها براساس قرآن و سنت رسول خدا صلی الله عليه وسلم استوار باشد، چراغ راه پر پیچ و خم خویش نمود.
وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع:کتاب عثمان ابن عفان رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی
سایت عصر اســـلام
IslamAgae.Com
-----------------------------------------------
[1]- حلیة الأولیاء (9/114)، عون المعبود (12/274).
[2]- أحداث و احادیث فتنة الهرج، عبدالعزیز دخان، 79.
[3]- أحداث و أحادیث فتنة الهرج، 80.
[4]- أحداث و أحادیث فتنة الهرج، 81.
[5]- أحداث و أحادیث فتنة الهرج، 81.
[6]- محمد بن سائب کلبی (د146 ه)که بنا به قول ابن حبان از سبئیان بود. ایشان معتقد بودند که علی نمرده است و به دنیا باز خواهد گشت. میزان الاعتدال (3/558)، الجرح و التعدیل، ابن ابی حاتم (7/270).
[7]- لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف أزدی (د157 ه)از مرد کوفه بود و بنا به قول ابن عدی از رافضیان و جاعلان روایت محسوب میشد.
[8]- نصربن مزاحم بن سیار منقری کوفی (د.212 ه)که بنا به قول ذهبی از رافضیان بود و جاعل حدیث و به همین دلیل، او را تازیانه زدند. میزان الإعتدال (4/253).
[9]- أصول مذهب الشیعة الإمامیة، ناصر (3/1457).
[10]- أصول مذهب الشیعة الإمامیة (3/1458).
[11]- أصول مذهب الشیعة الإمامیة (3/1459).
[12]- همان (3/1459).
[13]- أحداث و أحادیث فتنة الهرج، 82.
[14]- أحداث و أحادیث فتنة الهرج، 82.
[15]- همان، 83.
[16]- منهاج السنة (3/192).
[17]- سیر أعلام النبلاء (10/92).
[18]- أحداث أحادیث فتنة الهرج، ص 84.
[19]- همان، ص 83.
[20]- أحداث و أحادیث فتنة الهرج، ص 85.
|