بیعت با ابوبکر صدیق رضی الله عنه
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم الدین و اما بعد:
بیعت با ابوبکر ابتدا از طرف جمعی از مهاجرین و انصار در سقیفه بنیساعده در روز دوشنبه دوازدهم ربیعالأول صورت گرفت!
عباس و علی و زبیر بن عوام رضی الله عنهم به علت آن که به کار غسل و تکفین رسول خدا مشغول بودند نتوانستند در سقیفه حضور پیدا کنند!
فردای آن روز یعنی روز سهشنبه سیزدهم ربیعالأول در مسجد نبوی مهاجرین و انصار در اجتماعی بزرگتر برای بار دوم با ابوبکر صدیق رضی الله عنه بیعت نموده و مجدداً بیعت سقیفه را مورد تأیید قرار دادند.
شرح و جزئیات و رویداد سقیفه و بیعت اولیه با ابوبکر صدیق را از زبان حضرت عمر شنیدیم و اما شرح و تفصیل بیعت دوم را از انس بن مالک بشنویم :
او میگوید :
روز سهشنبه، عمربن خطاب بر روی منبر رفت، ابوبکر هم در کنار منبر آرام و ساکت نشسته بود!
وقتی همة مردم در مسجد جمع شدند، عمر برخاست و گفت :
«آرزوی همیشگی من این بود که رسول خدا صلی الله علیه وسلم اکنون در جمع ما میبود، تا امور زندگی ما را با تدبیر خویش اداره مینمود و آخرین فردی از ما بود که مرگ به سراغ او میآمد! اما اینک هر چند رسول خدا وفات یافته ولی چراغ پرفروغ سنّت را در میان ما برجای نهاده تا راه هدایت را به وسیله آن بیابیم!
و ابوبکر یار رسول خدا و دومین نفر غار ثور است! اینک خداوند سخن شمار را در مورد او یکی نموده و او بیش از همه شایستگی بدست گرفتن زمام امور و رهبری شما را دارد، برخیزید و با او بیعت کنید!
پس از آن عمر به ابوبکر گفت : روی منبر برو!
ابوبکر روی منبر رفت و همة مهاجرین و انصار با او دست بیعت دادند!
خطابه ابوبکر صدیق رضی الله عنه
ابوبکر صدیق رضی الله عنه پس از حمد و ستایش شایسته خداوند، گفت :
«ای مردم! شما مرا پیشوای خود نمودهاید، در حالی که بهتر از شما نیستم! اگر خوب عمل کردم مرا یاری دهید! واگر بد عمل نمودم، مرا بر سر راه بیاورید! صداقت امانت است و دروغ خیانت!
ضعیف شما نزد من قوی است تا به امید خدا حق او را به وى برگردانم و قوی شما نزد من ضعیف است تا به امید خدا حق دیگران را او بگیرم.
هر ملّتی که جهاد را به دست فراموشی بسپارد، خداوند آن قوم را خوار و درمانده میگرداند! و هر گاه فساد و فحشا، در میان اجتماعی رواج پیدا کند، خداوند آن اجتماع را به بلا و مصیبتی فراگیر گرفتار میگرداند!
تا وقتی از خداوند و پیامبر او اطاعت میکنم از من اطاعت کنید، اما هر گاه خداوند و پیامبرش را نافرمانی کردم، به هیچوجه اطاعت از من لازم نیست! » (البدایة والنهایة : ج ص 248)
ابوسعید خدری رضی الله عنه در مورد بیعت حضرت علی بن ابیطالب رضی الله عنه با ابوبکر صدیق میگوید :
«وقتی ابوبکر بر روی منبر رفت، به چهرههای مردم حاضر در مسجد نگاه کرد و زبیربن عوام را ندید!
او را فراخواند و زبیر آمد!
ابوبکر به او گفت : ای عموزادة رسول خدا و یار و همراه دلسوز او، میخواهی، ستون وحدت مسلمانان فرو بریزد؟
زبیر گفت : ای خلیفه رسول خدا به هیچوجه نباید نگران باشی!
سپس برخاست و با ابوبکر بیعت کرد!
پس از آن ابوبکر به میان جمع حاضر در مسجد نگاه کرد، وقتی حضرت علی بن ابیطالب را ندید، او را هم صدا زد!
حضرت علی برخاست و نزد ابوبکر آمد!
ابوبکر گفت : ای پسر عم و داماد رسول خدا، آیا میخواهی صف وحدت مسلمانان به هم بریزد؟
حضرت علی فرمود : ای خلیفة رسول خدا به هیچوجه نباید نگران باشی!
سپس حضرت علی رضی الله عنه برخاست و با ابوبکر صدیق بیعت نمود.
روایت صحیح ابوسعید خدری بیانگر این است که علی بن ابیطالب و زبیربن عوام رضی الله عنهم در روز سهشنبه یعنی یک روز پس از وفات رسول خدا با ابوبکر صدیق بیعت نمودند. » (البدایة و النهایة : ج 5 ص 249)
یکی از دلایل اهمیت روایت صحیح ابوسعید خدری این است که امام مسلم مؤلف کتاب «الجامع الصحیح» که پس از صحیح امام بخاری صحیحترین کتاب است، نزد استاد خود حافظ بن اسحاق بن خزیمه مؤلف کتاب «صحیح ابن خزیمه» رفت و در مورد این روایت از او سؤال نموده است.
ابن خزیمه این روایت را نوشته و برای او قرائت کرده است.
امام مسلم به استادش گفته است : این روایت یک ملک میارزد!
ابن خزیمه میگوید : ارزش این روایت از یک ملک بیشتر است و یک دنیا ارزش دارد!
یکی از دلایل دیگر بیعت حضرت علی رضی الله عنه در روز سهشنبه و در بیعت دوم روایتی است که حبیببن ثابت آن را روایت کرده است. او میگوید :
علیبن ابیطالب در منزل بود، مردی نزد او رفت وگفت : ابوبکر در رابطه با قضیة بیعت به مسجد آمده است!
حضرت علی با همان پیراهنی که به تن داشت و بدون آنکه ردائی را بپوشد، با شتاب به سوی مسجد رفت، تا در مورد بیعت درنگ نکند و پس از بیعت با ابوبکر کسی را فرستاد تا ردایش را بیاورند، آن را که آوردند بر روی پیراهنش پوشید.
عمر بن حریث از سعید بن زید پرسید : آیا در روز وفات رسول خدا حضور داشتی؟
گفت : آری، بودم!
پرسید : کی با ابوبکر بیعت انجام گرفت؟
گفت : در همان روزی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم وفات یافت، زیرا مسلمانان نمیخواستند حتی یک نصف روز را هم بدون رهبر و خلیفه باشند!
پرسید : آیا کسی بود که با خلافت ابوبکر مخالفت کند؟
گفت : مگر آدمی که از دین برگشته یا میخواست که از دین برگردد، خداوند انصار را هدایت فرمود و رأی آنها را برای بیعت با ابوبکر یکی کرد!
پرسید : آیا در میان مهاجرین کسی بود که با او بیعت نکند؟
گفت : نه همة مهاجرین یکی به دنبال دیگری با او بیعت نمودند!
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
سایت عصر اسلام
IslamAge.Com
|