سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

1 آذر 1403 19/05/1446 2024 Nov 21

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7322658
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 256   تعداد بازدید: 2592 تاریخ اضافه: 2010-03-25

مناظرة عثمان رضی الله عنه با هیئت گروه سبأیه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بعد از آن حضرت عثمان آن ها را به بیان اعتراض‌ها و انتقاد و شبه‌افکنی‌های خود فراخواند و به آنان گفت: هر گونه اشتباهات و زیر پانهادن احکام شرعی و تضییع حقوق دیگران را که از من دیده‌اید در حضور مردم بگویید!

در واقع آن اجتماع که در آن اصحاب رسول خدا و بسیاری از مردم حضور داشتند داشت به مناظره‌ای صریح و گفتگویی آزاد تبدیل می‌شد!

اعضای گروه سبأیه بلند می‌شدند و خطاها و اشتباهات حضرت عثمان رامطرح می‌کردند و سپس حضرت عثمان برمی‌خاست و در مورد آنها توضیح می‌داد و حقیقت موضوع را معلوم می‌کرد، و مسلمانان اهل انصاف هم به این گفتگوهای صریح و بی‌پرده و در واقع محاکمه و محاسبه توجه نموده و داوری می‌کردند!

حضرت عثمان به تک تک ایراد و انتقادهای آنان پاسخ می‌داد و حقیقت موضوع را بیان می‌نمود و از عملکرد صحیح خویش دفاع می‌کرد و اصحاب و مردم عادی را حَکَمْ شاهد و گواه قرار می‌داد. اکنون ما همراه آن مردم مسلمان و مخالفین و موافقین جهت شرکت در جلسه محاکمه علنی رئیس حکومت اسلامی امیرالمؤمنین عثمان که به درخواست خود او برگزار شده لبیک گفته و در شهر رسول خدا مدینه منوره به خانه خدا مسجد پیامبر اکرم می‌رویم و در کنار شاهدان حاضر در جلسه به عنوان یکی از شهود پای دفاعیات او می‌نشینیم تا به حقانیت دفاعیاتش پی برده درس انتقاد‌پذیری و احترام به آراء و نظر دیگران و شفافیت و جوابگویی در برابر مردم را بیاموزیم. اینک با هم پای دفاعیات آن شهید مظلوم که از زبان خود ایشان بیان می‌شود می‌نشینیم :

1-   آنان از من در مورد کامل خواندن نماز به هنگام سفر از مدینه به مکه ایراد می‌گیرند، و می‌گویند : رسول خدا صلی الله علیه وسلم  وابوبکر و عمر رضی الله عنهم  چنین نکرده‌اند!

من به این علت نماز را در سفر از مدینه به مکه کامل خوانده و کوتاه نکرده‌ام که مکه شهر محل سکونت من است و در میان اهل و خانواده‌ام اقامت داشته و خود را مسافر نپنداشته‌ام!

ای اصحاب رسول خدا! ای مردم آیا چنین نیست؟

همه یکصدا پاسخ دادند، آری خداوند شاهد است که چنین است!

2-   می‌گویند : تو زمین‌های بسیاری را در اختیار گرفته‌ای و مسلمانان را در تنگنا قرار داده‌ای؟ و زمین‌های وسیعی به چراگاه اشترانت اختصاص داده‌ای؟!

لازم به توضیح است که آن محل‌ها پیش از من به چراگاه شترانی که از محل زکات جمع‌آوری شده‌اند و همچنین شترانی که مجاهدین برای جهاد از آنها استفاده می‌کرده‌اند، اختصاص داشته‌اند! و این رسول خدا صلی الله علیه وسلم  و ابوبکر و عمر بوده‌اند، که در اصل آن زمین‌ها را به این کار اختصاص داده‌اند، تنها کاری که من کرده‌ام این بود که به خاطر بیشتر شدن شتران مقداری را بر آن زمین‌ها افزوده‌ام! و ما چهارپایان مردم مستمند را از چرانیدن در آن زمین‌ها و چراگاهها جلوگیری نکرده‌ایم، و به هیچوجه چهارپایان خودم را برای چرا به آن زمین‌ها وارد ننموده‌ام!

زمانی که زمام امور خلافت را در دست گرفتم، بیش از همه مسلمانان شتر و گوسفند داشتم و همة آنها را در راه خیر و مصلحت اسلام و مردم هزینه و انفاق نمودم، و اکنون نه ثروتی دارم و نه از شتر و گوسفند خبری هست و تنها دو شتر برای من باقی مانده که از آنها برای رفتن به سفر حج استفاده می‌نمایم.

ای اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم !ای مردم مدینه! آیا این چنین نیست؟

اصحاب رسول خدا و مردم یکصدا گفتند : آری خدا شاهد است که چنین است!

 

3-   آنان از من به خاطر سوزانیدن نسخه‌های متفرقه قرآن و باقی گذاشتن یک نسخه از آن و مردم را بر حول محور یک نسخه گرد آوردن انتقاد می‌نمایند!

بدانید که قرآن کلام خداوند است! و از جانب او فرود آمده و یک قرآن بیش نبوده است! و من به غیر از گرد آوردن مردم بر یک قرآن و برحذر داشتن آنان از تفرقه و پراکندگی، کار دیگری را انجام نداده‌ام، و در این کارم از ابوبکر که قرآن را جمع‌آوی نمود تبعیت کرده‌ام!

آیا این چنین نیست؟

اصحاب رسول خدا و مردم گفتند : خداوند را شاهد می‌گیریم که این چنین بوده است!

 

4-   آنان می‌گویند : رسول خدا صلی الله علیه وسلم  حکم‌بن ابی العاص را به شهر طائف تبعید کرد، اما تو او را به مدینه بازگردانیدی!

لازم به یادآوری است که حکم بن ابی‌العاص اهل مکه است نه مدینه و رسول خدا صلی الله علیه وسلم  او را از مکه به طائف تبعید فرمود و پس از آنکه از او راضی شد، به شهر مکه بازش گردانید در واقع این رسول خدا بود که او را از تبعیدگاه بازگردانید!

ای اصحاب رسول خدا و ای مردم! آیا این چنین نبوده است؟

همه اصحاب و مردم گفتند : خدا را شاهد می‌گیریم که همین گونه بوده است!

 

5-    اینان از من به خاطر دادن مسئولیت به افراد کم سن و سال و سپردن مسئولیت استانداری به جوانان انتقاد می‌کنند!

اما من به غیر افراد فاضل و شایسته و مورد اعتماد کس دیگری را به عنوان والی و کارگزار خود برنگزیده‌ام، آنان همه در کار خود دارای تجربه و پختگی هستند! اگر باور ندارید در موردشان تحقیق کنید!

آنهایی که قبل از من بوده‌اند جوانتر و کم سن و سال‌تر از کسانی را که من به کار گمارده‌ام، به کارها و مسئولیت‌های مهم مأموریت داده بودند، به عنوان مثال رسول خدا صلی الله علیه وسلم  اسامه‌بن زید را – که از بسیاری از کارگزاران جوان من جوان‌تر بوده فرماندة سپاه اسلام گردانید، و عده‌ای تندتر از آنچه را که امروزه به من می‌گویند، آن روز به رسول خدا گفتند!

ای اصحاب رسول خدا و ای مردم آیا این چنین نبوده است؟

اصحاب و مردم گفتند : آری صحیح است! ظاهراً این عده بدون دلیل و بدون توضیح از دیگران عیب و ایراد می‌گیرند!

 

6-      این عده در مورد بخششهایی که از غنایم به عبدالله بن ابی‌سرح داده‌ام، بر من خرده می‌گیرند!

اما من خمسِ خمس آن را که یکصد هزار درهم بوده، به عنوان پاداش جهاد و تلاش برای فتح آفریقا به او داده‌ام!

من به او گفته بودم : اگر خداوند تو را به فتح آفریقا توفیق دهد، خمسِ خمس غنیمت آنجا را به تو می‌دهم!

قبل از من ابوبکر و عمر رضی الله عنه  نیز این چنین کرده بودند!

با این وصف سربازان به من گفتنند : ما راضی نیستیم خمسِ خمس غنایم را به او بدهی! – در عین اینکه حق این اعتراض و مخالفت را نداشتند – من آن مقداری را که به عبدالله بن سعد داده بودم از او پس گرفتم و در میان سربازان تقسیم نمودم! بدین صورت عملاً به عبدالله بن سعد چیزی از آن غنایم داده نشد!

ای اصحاب رسول خدا و ای مردم! آیا این چنین نبوده است!

همه یکصدا گفتند : آری خداوند را شاهد می‌گیریم که این چنین بوده است!

7-   همچنین این عده در مورد عشق و علاقه‌ام به خویشاوندانم و عطایایی که به آنان می‌دهم از من انتقاد می‌نمایند!

در این مورد لازم است توضیح دهم که : عشق و علاقه‌ام به خانواده و خویشاوندانم هیچگاه مرا بر آن نداشته که به دیگران ستم کنم و به خاطر آنان حق مردم را پایمال نمایم، بلکه همیشه حق دیگران را از آنان گرفته و در برابر مسئولیت‌هایشان آنها را بازخواست نموده و همچون دیگر مردم حقوق آنان را نیز مراعات ‌کرده‌ام!

اگر چیزی را به آنان بخشیده‌ام از اموال شخصی خودم بوده و به هیچوجه از بیت‌المال مسلمانان چیزی را به آنان نداده‌ام زیرا من استفاده از اموال عمومی مسلمانان را نه برای خود و نه برای هیچکس دیگر روا نمی‌شمارم!

من در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه وسلم  و ابوبکر و عمر رضی الله عنه  از ثروت و دارایی خود بخشش‌های بزرگی می‌کردم و بسیار دستم باز بود و در انجام احسان و نیکی کوتاهی نمی‌کردم! اما اکنون که به سالهای پایانی عمرم نزدیک شده‌ام، اگر بیشتر به وضع خانواده و خویشاوندانم برسم و از اموال و دارایی‌ام که در نهایت به ایشان داده می‌شود، بذل و بخشش نمایم! چرا حق‌ناپذیران اینگونه داوری می‌کنند؟!

سوگند به خداوند از هیچ شهر و دیاری مسلمان‌نشین ثروت و زکاتی را گرد نیاورده‌ام مگر آنکه برای خود آنان خرج و هزینه کرده‌ایم و به غیر از خمس غنایم چیزی را به مدینه نفرستاده‌اند! و خود مسلمانان و اصحاب کار تقسیم خمس غنایم را در میان آنهایی که استحقاقش را داشته‌اند، بر عهده گرفته‌اند!

سوگند به خداوند من یک فلس و بیشتر از آن را از غنایم برای خود و خویشاوندانم برنداشته‌ام و به غیر از اموال و دارایی‌ خودم چیزی را از جایی دیگر نگرفته‌ام و به جز از اموال شخصی چیزی را به خویشاوندانم نداده‌ام!

 

8-      این عده از من انتقاد می‌کنند که زمین‌های فتح شده را در میان اشخاص معینی تقسیم کرده‌ام!

          لازم به یادآوری است که مهاجرین و انصار و دیگر مجاهدین در فتح آن زمین‌ها مشارکت داشته‌اند! زمانی که آن زمین‌ها را در میان فاتحین تقسیم نمودم، تعدادی از آنان در آن مناطق باقی ماندند و مستقر شدند و عده‌ای دیگر هم به مدینه و دیگر مناطق بازگشتند، و آن زمین‌ها همچنان ملک آنان بود و عده‌ای از آنها، آن زمین‌ها را به دیگران فروختند و خود از وجه آنها استفاده نمودند!!

بدین صورت عثمان رضی الله عنه  به مهمترین ایرادها و انتقادهای افراد باند سبأیه – که علیه او شایع کرده بودند، پاسخ داد و حقیقت مطلب را برای همه روشن نمود. » (برای تفصیل بیشتر به کتاب «العواصم من القواصم» : ابن العربی مراجعه شود.)

 

سرکردگان باند عبدالله بن سبا که در کنار منبر نشسته بودند همچون دیگر اصحاب و مردم صالح و متدین، به سخنان او توجه می‌کردند!

همة مسلمانان تحت تأثیر توضیحات و بیانات حضرت عثمان قرار گرفتند و تمامی توضیحات او را تصدیق کردند و بر میزان محبتشان  براو افزوده شد!

اما سرکردگان سازمان سبأیه و پرچمداران فتنه و آشوب تحت تأثیر سخنان او قرار نگرفتند و کوتاه نیامدند، زیرا در پی کشف حق و حقیقت نبودند و در جهت خیر و مصلحت مردم گام برنمی‌داشتند، بلکه هدف اصلی آنان ایجاد آشوب و بلوا و توطئه‌‌چینی علیه اسلام و مسلمانان بود و بس!

 

تعدادی از اصحاب و عده‌ای دیگر از مسلمانان به حضرت عثمان پیشنهاد کردند که به خاطر دروغگویی و فریبکاری و کینه‌توزی و توطئه‌گری، آن عده از سران سبأیه را به قتل برساند! و اسلام و مسلمانان را از شر آنان در امان قرار دهد! تا مناطق و ممالک مختلف اسلامی سر و سامان بیابند و در واقع آتش فتنه و آشوبی که آنان و پیروانشان بر پا کرده بودند خاموش شود!

اما حضرت عثمان بر باور دیگری بود و تحلیل دیگری از موضوع داشت، او مجازات ننمودن و رها کردن آنان را ترجیح می‌داد، تا به این وسیله وقوع فتنه را هر چه بیشتر به تأخیر بیندازد.

حضرت عثمان علیه آنانی که با مقاصد شوم و توطئه‌گرانه از مصر و کوفه به بصره به مدینه آمده بودند، علیرغم آگاهی از طرح و توطئه و مقاصد آنها، اقدامی را انجام نداد، و آنان را برای ترک مدینه و بازگشت به محل سکونت خود آزاد گذاشت!

اما باند سبأیه در مورد وارد شدن به اقدام عملی نهایی با هم اتفاق نظر پیدا کردند و تصمیم گرفتند حضرت عثمان را مورد تهاجم قرار داده و او را بر سر دو راهی استعفا و یا کشته شدن قرار دهند!

 

طرح آنان این بود که در ایام حج از مناطق سه‌‌گانه مصر و کوفه و بصره به همراه دیگر حجاج و در لباس حاجی به مدینه بیایند. و بالاتفاق بگویند که قصد حج و زیارت دارند. و هنگامی که مردم شهر مدینه به قصد ادای مراسم حج در مکه حرکت کردند و شهر نسبتاً خلوت شد و مردم سرگرم ادای مناسک حج در مکه شدند از این فضای خالی مناسب به وجود آمده استفاده کرده و برای تحت فشار قرار دادن عثمان به استعفا یا کشتن، خانة او را محاصره نمایند! » (تاریخ طبری : ج 4 ص 348)

باند برانداز عبدالله بن سبأ در پنهانی این نقشة شیطانی خود را کشیدند اما با کمال تأسف مسلمانان از این توطئه شوم آنان بی‌خبر بودند!

 

 

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‏


 

سایت عصر اســـلام

IslamAgae.Com

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

«خَيْرُ أُمَّتِي قَرْنِي ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ …» [متفق عليه]. 
بهترين مردمان، مردم قرن من است، سپس مردمي كه بعد از قرن من مى آيد، سپس مردمي كه بعد از قرن دوم مى‌آيد (سه قرن پس از پيامبر)

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان