سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

1 آذر 1403 19/05/1446 2024 Nov 21

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7321718
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 25   تعداد بازدید: 3236 تاریخ اضافه: 2018-05-20

موضع علی رضی الله عنه در روز احزاب (روز خندق)

موضع علی رضی الله عنه در روز احزاب (روز خندق) 

در سال پنجم هجری غزوه‌ی خندق در ماه شوال رخ داد. عامل این جنگ گروهی از یهودیان بودند که نزد قریش در مکه رفته و آنان را به جنگ با رسول الله صلی الله علیه وسلم فراخوانده و تحریک نموده و گفتند: ما نیز همراه شما هستیم تا به کلی او را ریشه کن کنیم. و اینگونه در جنگ با رسول الله صلی الله علیه وسلم هم‌پیمان شدند؛ اما به این مقدار هم اکتفا نکردند بلکه پس از قریش به سوی قبایل غطفان رفته و آنان را نیز به جنگ با رسول الله صلی الله علیه وسلم فراخواندند و آن‌ها نیز دعوت‌شان را پذیرفتند و پس از آن نزد قبایل مختلف عرب رفته و این مساله را با آن‌ها در میان گذاشتند که برخی دعوت‌شان را پذیرفته و با آن‌ها همراه شدند. و بنی‌قریظه با پیروی از حیی بن اخطب که کعب بن اسد قرظی را بر جنگ با رسول الله صلی الله علیه وسلم تشویق نمود، عهد و پیمانش با رسول الله صلی الله علیه وسلم را نقض کرد.

چون رسول الله صلی الله علیه وسلم متوجه این مساله شد و دانست که احزاب و گروه‌های مختلف بر علیه او هم‌پیمان شدند، با مشورت سلمان فارسی رضی الله عنهه به حفر خندق در اطراف مدینه دستور داد، پس خندق را میان خود و دشمن حفر کردند چنان‌که کوه سلع پشت سرشان قرار گرفت.

اما کسانی‌که در سپاه دشمن بر علیه رسول الله صلی الله علیه وسلم هم پیمان شدند، پنج گروه بودند: مشرکان اهل مکه، مشرکان قبایل عرب، یهودیان خارج از مدینه، بنی‌قریظه و منافقان.

تعداد کفاری که در غزوه‌ی خندق بر علیه رسول الله صلی الله علیه وسلم هم‌پیمان شدند ده‌ها هزار نفر بود، درحالی‌که تعداد مسلمانان همراه رسول الله صلی الله علیه وسلم تنها سه هزار نفر بود.

در این غزوه رسول الله صلی الله علیه وسلم را یک ماه محاصره کردند و در این مدت به خاطر خندقی که الله متعال آن را مانعی میان آن‌ها و مسلمانان قرار داده بود، جنگی میان آن‌ها رخ نداد، جز اینکه جنگجویانی از قریش همچون عمرو بن عبدود عامری برای جنگ و نبرد حرکاتی از خود نشان داده و با اسب‌های‌شان به گشت و وارسی خندق پرداخته و از نقاط تنگ و باریک خندق استفاده کرده و به سختی از آن گذشته و با اسب‌های‌شان در زمین نمناک و شوره‌زار میان خندق و کوه سلع دور زده و مبارز می‌طلبیدند.[1]

و اینجا بود که علی بن ابی‌طالب رضی الله عنه در برابر وی موضع‌ خود را بیان کرد؛

عمروبن عبدود در این لحظه گفت: چه کسی مبارزه می‌کند؟ پس علی بن ابی‌طالب رضی الله عنه برخاست و گفت: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم، من با وی مبارزه می‌کنم. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «إِنَّهُ عَمْرٌو اجْلِسْ» او عمرو است بنشین.

عمرو برای بار دوم ندا سر داد: آیا مردی برای مبارزه نیست؟ و به توبیخ و نکوهش مسلمانان پرداخته و گفت: کجاست بهشتی که گمان بردید هرکس کشته شود در آن داخل می‌شود؟ آیا مردی برای مبارزه با من نمی‌فرستید؟ پس علی رضی الله عنه برخاسته و فرمود: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم، من (حاضرم). رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «اجْلِسْ» بنشین.

چون عمرو برای بار سوم به مبارزه دعوت نمود، علی رضی الله عنه برخاسته و گفت: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم، من (حاضرم). رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إِنَّهُ عَمْرٌو» او عمرو است.

علی رضی الله عنه در پاسخ گفت: اگرچه عمرو باشد. پس رسول الله صلی الله علیه وسلم به وی اجازه‌ی مبارزه داد و علی رضی الله عنه به سوی وی رفت تا به او رسید.

عمرو به او گفت: تو کیستی؟ فرمود: من علی هستم.

عمرو گفت: فرزند عبد مناف؟ فرمود: من علی بن ابی‌طالب هستم.

علی رضی الله عنه گفت: اما عمرو، تو با الله عهد کرده بودی هرگاه کسی از مردان قریش تو را به یکی از دو خوبی دعوت کند، قبول کنی. عمرو گفت: آری، همینطور است.

علی رضی الله عنه گفت: من تو را به اطاعت الله و رسولش و اسلام دعوت می‌کنم.

عمرو گفت: به این نیازی ندارم.

علی رضی الله عنه گفت: حال که چنین است تو را به جنگ تن به تن دعوت می‌کنم.

پس عمرو به وی گفت: چرا ای برادر زاده؟ به الله سوگند دوست ندارم تو را بکشم.

علی رضی الله عنه بدو گفت: لیکن به الله سوگند من دوست دارم تو را بکشم.

عمرو با شنیدن این سخنان خشمگین شده و از اسبش پایین آمده و آن را زخمی نموده و بر پیشانی‌اش ضربه‌ای زده و سپس به علی رضی الله عنه روی آورده و شمشیرش را همچون شعله‌ی آتش بیرون کشید و علی رضی الله عنه با سپر به مقابله با وی پرداخت که شمشیر سپر را به دو نیم کرد. پس علی رضی الله عنه ضربه‌ای به ریسمان گردنش زده و او را نقش بر زمین کرده و گرد و غبار پراکنده شد و مسلمانان صدای تکبیر شنیدند و دانستند که علی رضی الله عنه، عمرو را کشته است. و علی رضی الله عنه فرمود:

نصر الْحِجَارَةَ مِنْ سَفَاهَةِ رایه

 

ونصـرت رَبَّ مُحَمَّدٍ بِصَوَابِی

فَصَدَرْتُ حِينَ تَرَكْتُهُ مُتَجِدَّلًا

 

كَالْجَذَعِ بَيْنَ دَكَادِكِ وَرَوَابِـي

«به خاطر سفاهتی که داشت به نصرت و یاری بت‌ها برخاست و من پروردگار محمد را نصرت نمودم و او را درحالی‌که نقش بر زمین شده بود، رها کردم که چون ساقه درخت خرما در میان شن‌های نرم و تپه‌های بلند رها شده بود».

بعد از این مبارزه بود که همراهان عمرو شکست خورده و عقب‌نشینی کرده و اسب‌های‌شان را چنان از خندق بیرون بردند که خندق ویران شد.[2]

و این‌گونه بود که شجاعت بزرگ و حکیمانه علی رضی الله عنه نمایان گشت. و این از حکمت‌های بزرگ و والای علی بن ابی‌طالب رضی الله عنه بود که عمرو را به سوی الله متعال فراخواند، اما عمرو از پذیرفتن آن اباورزید، پس او را به جنگ تن به تن فراخواند که پذیرفت و از اسبش پیاده شد و علی رضی الله عنه او را کشت و به اذن الله متعال این امر سبب نصرت و پیروزی مسلمانان گردید.[3]

اما در این موضع حکمت علی رضی الله عنه از چند جهت آشکار گردید، از جمله:

الف) اجازه خواستن از رسول الله صلی الله علیه وسلم  برای مبارزه.

ب) تذکر و یادآوری به عمرو بن عبدود در مورد عهد و پیمانی که با الله بسته و آن اینکه چون مردی از قریش او را به امر نیکی فرا خواند، بپذیرد.

ج) و چون عمرو به عهد و پیمان خود با الله اقرار نمود، علی رضی الله عنه از فرصت استفاده نموده و فرمود: تو را به سوی الله و رسولش و اسلام فرامی‌خوانم.

د) و چون عمرو از پذیرفتن این دعوت سر باز زد، وی را به جنگ تن به تن فراخوانده و چون از اسبش پایین نیامد، وی را تحریک نمود تا او را به خشم آورد و چون از اسبش پایین آمد، او را کشت.

و مشرکان با دیدن این موضع حکیمانه، به فضل الله متعال و پس از آن رعب و وحشتی که با مشاهده‌ی این صحنه در قلب‌شان رسوخ کرد، شکست خورده و عقب‌نشینی کردند.

 

منبع: برگرفته از کتاب اصول و مبانی دعوت در سیرت اصحاب احمد صلی الله علیه وسلم. مؤلف: د. سعید بن علی بن وهف قحطانی. مترجم: امین پور صادقی.

 



[1]- نگا: زاد المعاد (3/269-276)؛ و سیرة ابن هشام (3/229-252)؛ و البدایة والنهایة (4/92-116).

[2]- نگا: البدایة والنهایة (4/106)؛ وسیرة ابن هشام (3/240)؛ و زاد المعاد (3/272)؛ و در مورد شجاعت علی همچنین نگا: حیاة الصحابة، علامة کاندهلوی (1/541-546).

[3]- نگا: زاد المعاد (3/269-276)؛ و سیرة ابن هشام (3/229-252)؛ و البدایة والنهایة (4/92-116).

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

«خَيْرُ أُمَّتِي قَرْنِي ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ …» [متفق عليه]. 
بهترين مردمان، مردم قرن من است، سپس مردمي كه بعد از قرن من مى آيد، سپس مردمي كه بعد از قرن دوم مى‌آيد (سه قرن پس از پيامبر)

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان