حمله ی لشکر ابوبکر صدیق به روم
لشكر شرحبيل بن حسنه
ابوبكر صديق رضی الله عنه سه روز پس از حركت لشكر يزيد بن ابوسفيان رضی الله عنه، لشكري به فرماندهي شرحبيل بن حسنه رضی الله عنه به سوي شام گسيل كرد و هنگام بدرقهي شرحبيل فرمود: «اي شرحبيل! آيا سفارشم به يزيد را شنيدي؟» شرحبيل رضی الله عنه گفت: بله. ابوبكر صديق رضی الله عنه فرمود: «سفارشم به تو، همانند سفارشي است كه به يزيد كردم و افزون بر آن، تو را به چيزهايي سفارش ميكنم كه هنگام سفارش به يزيد از ياد بردم. تو را سفارش ميكنم به اينكه نماز را در وقتش بپا داري و در جنگ، صبر و شكيبايي پيشه كني تا پيروز شوي و يا به شهادت برسي. احوالپرس بيماران باش و در تشييع جنازهها حاضر شو و خداي متعال را در هر حال، به كثرت ياد كن.» شرحبيل رضی الله عنه عرض كرد: «تنها از خدا، ياري ميخواهيم كه آنچه خدا بخواهد، همان ميشود.»
لشكر شرحبيل رضی الله عنه متشكل از سه تا چهارهزار نفر بود. ابوبكر صديق رضی الله عنه، به شرحبيل رضی الله عنه دستور داد به تبوك و بلقاء و سپس به بصري برود. شرحبيل بيآنكه با مقاومت قابل توجهي از سوي دشمن مواجه شود، به بلقاء رسيد. لشكر شرحبيل رضی الله عنه كه در سمت چپ لشكر ابوعبيده رضی الله عنه و در سمت راست لشكر عمرو بن عاص رضی الله عنه قرار داشت، پس از پشت سر گذاشتن بلقاء، به بصري رسيد و آن را محاصره كرد؛ اما از آنجا كه بصري، از شهرهاي نظامي و جزو مراكزي بود كه به شدت حراست ميشد، شرحبيل رضی الله عنه نتوانست آن را فتح كند.( ابوبكر الصديق، نزار حديثي، ص62)
لشكر ابوعبيده بن جراح رضی الله عنه
ابوبكر صديق رضی الله عنه چون آهنگ اعزام لشكر ابوعبيده را نمود، او را به حضور خواست و فرمود: «مانند كسي به سخنانم گوش كن كه قصد فهميدن و عمل كردن دارد. افرادي از بزرگان و سران عرب و مسلمانان شايسته، با تو هستند كه در دورهي جاهليت سواركاراني بودهاند كه از روي حميت و تعصب ميجنگيدهاند و اينك با نيت درست و به اميد كسب پاداش جهاد ميكنند. با همراهانت برخورد خوبي داشته باش و همه را در حق، برابر بدان. تنها از خداي متعال، ياري بخواه كه خداي متعال براي ياري كافي است. بر خداي متعال توكل كن و كارت را به او واگذار كه كافي است خداي متعال، حافظ و مراقبت باشد. ان شاء الله فردا حركت كن.»( فتوحالشام ازدي، ص17)
هدف لشكر سه تا چهارهزار نفري ابوعبيده رضی الله عنه حمص بود. ابوعبيده رضی الله عنه پس از پشت سر گذاشتن واديالقري و حجر (شهر صالح) به ذاتمنار رفت و از آنجا به زيزا و سپس مأمؤاب رسيد و در آنجا با عدهاي از دشمنان درگير شد و سپس با آنان صلح نمود كه اين، نخستين پيمان صلحي بود كه در شام صورت گرفت.
لشكر ابوعبيده رضی الله عنه سپس به جابيه رسيد. اين لشكر، در سمت چپ لشكر يزيد بن ابوسفيان رضی الله عنه و در سمت راست لشكر شرحبيل بن حسنه رضی الله عنه قرار داشت. يكي از سرآمدان و سواركاران مشهور عرب بنام قيس بن هبيره بن مسعود مرادي، در لشكر ابوعبيده بود. ابوبكر صديق رضی الله عنه به ابوعبيده رضی الله عنه دربارهي قيس بن هبيره سفارش كرد و فرمود: «شخ صلی الله علیه وسلم بزرگ و سرآمدي با تو همراه است كه از سواركاران بهنام عرب ميباشد. مسلمانان، از نظرات و جنگاوري وي بينياز نيستند. او را به خودت نزديك كن و رفتار محترمانهاي با او داشته باش و طوري با او برخورد كن كه بفهمد، تو خود را از او بينياز نميداني و به نظراتش اهميت ميدهي. اگر اين رويه را با او در پيش بگيري، ميتواني از تلاش و توانمندي وي در رويارويي با دشمن بهرهمند شوي.» ابوبكر صديق رضی الله عنه به قيس بن هبيره نيز فرمود: «من، تو را با امين امت ابوعبيده (در راه خدا) ميفرستم. ابوعبيده، فردي است كه اگر مورد ظلم و ستم هم قرار بگيرد، ستم نميكند و چون به او بدي شود، درميگذرد. او، چنان آدمي است كه اگر با او قطع رابطه شود، باز هم روابطش را ادمه ميدهد؛ ابوعبيده رضی الله عنه نسبت به مؤمنان مهربان و نسبت به كفار، شديد است. بنابراين از او نافرماني نكن و نظراتش را بپذير كه او، تو را تنها به خير و نيكي فرمان ميدهد. من، به ابوعبيده نيز سفارش كردهام كه از تو حرفشنوي داشته باشد؛ لذا او را جز به تقواي الهي فرمان نده كه ما شنيدهايم تو، در دوران جاهليت از سرامدان و جنگاوران بنامي بودهاي كه در آنان جز گناه و معصيت نبوده است. اينك شدت و جنگاوريت را در اسلام بر ضد كفار قرار بده و بر ضد كساني كه به خدا كفر ميورزند يا كس ديگري را با خدا شريك ميكنند، شديد و دلاور باش كه خداي متعال، در اين رويه، پاداش بزرگي قرار داده است. عزت و پيروزي، از آن مسلمانان است.» قيس در پاسخ ابوبكر صديق رضی الله عنه چنين گفت: «اگر زنده ماندم و خداوند متعال، تو را حيات بخشيد، دربارهام به تو خبر خواهد رسيد كه نسبت به مسلمانان، آنگونه مهربان و نسبت به كفار، بهقدري سرسخت و شديد بودهام كه تو را خرسند كند و مايهي خشنوديت گردد.» ابوبكر صديق رضی الله عنه فرمود: «خداوند متعال، تو را به رحمتش بنوازد؛ همين گونه عمل كن.» روايت شده زماني كه به ابوبكر صديق رضی الله عنه خبر رسيد كه قيس بن هبيره در جابيه با دو تا از جنگاوران رومي جنگيده و آنان را از پا درآورده است، فرمود: «قيس، راست گفت و راستيش را نشان داد و وعدهاش را ادا كرد.»( فتوحالشام ازدي، ص26)
پرواضح است كه ابوبكر صديق رضی الله عنه همت و توان دروني قيس را برانگيخت و طوري با او سخن گفت كه تمام توانش را در خدمت به اسلام و جهاد درراه خدا بهكار گرفت. بنابراين بيان فضايل و قابليتهاي افراد، عواطف و نيروهاي درونيشان را برميانگيزد و آنها را براي جانفشاني آماده ميسازد.( التاريخ الاسلامي (9/206))
لشكر عمرو بن عاص رضی الله عنه
ابوبكر صديق رضی الله عنه، عمرو بن عاص رضی الله عنه را در رأس لشكري، به سوي فلسطين اعزام نمود. ابوبكر صديق رضی الله عنه به عمرو رضی الله عنه اجازهي انتخاب داد كه يا همان مسؤوليتي را كه رسولخدا صلی الله علیه وسلم به او واگذار كرده بودند، ادامه دهد و يا به انتخاب خود، كاري بكند كه براي دنيا و آخرتش بهتر ميباشد.
عمرو بن عاص رضی الله عنه در پاسخ ابوبكر صديق رضی الله عنه چنين نوشت: «من، تيري از تيرهاي اسلام هستم و تو، كسي هستي كه پس از خداوند، ميتواني آن را به هر جا كه بخواهي پرتاب كني. بنابراين، اين تير را به جايي بينداز كه بهتر و برتر است.»
زماني كه عمرو رضی الله عنه به مدينه رسيد، از سوي ابوبكر صديق رضی الله عنه مأموريت يافت كه بيرون مدينه اردو بزند تا مردم به او بپيوندند. برخي از بزرگان قريش از قبيل حارث بن هشام، سهيل بن عمرو و عكرمه بن ابوجهل با او همراه شدند. ابوبكر صديق رضی الله عنه هنگام بدرقهي عمرو رضی الله عنه چنين فرمود: «اي عمرو! تو، در ادارهي امور، صاحبنظر و در جنگ، مجرب و كارآزموده هستي. با تو بزرگان قومت و مسلمانان شايستهاي هستند و اينك كه تو فرمانده هستي، در نصيحتشان كوتاهي نكن و مشورتهاي خوب را از آنان دريغ منما كه چه بسا نظر خوبي دربارهي جنگ داشته باشي كه در پايان كار، خجسته و فرخنده واقع شود.» عمرو رضی الله عنه گفت: «منش خوبي براي اثبات درستي گمانتان در پيش خواهم گرفت و نشان خواهم داد كه نظر شما دربارهي من، درست بوده است.»( فتوحالشام ازدي، ص48-51)
عمرو رضی الله عنه به همراه لشكري كه شش تا هفتهزار نفر نيرو داشت، به قصد فلسطين حركت كرد و كرانههاي درياي سرخ را پيمود تا به وادي عربه در بحرالميت رسيد. عمرو رضی الله عنه دستهاي هزار نفري به فرماندهي عبدالله بن عمر بن خطاب رضی الله عنه پيشاپيش فرستاد تا با خط مقدم روم، روبرو شود. اين دسته، بر روميها پيروز شد و اسيراني گرفت كه عمرو بن عاص رضی الله عنه در بازجويي از آنها متوجه شد كه روميها، لشكري به فرماندهي رويس فراهم آوردهاند تا مسلمانان را غافلگير كنند. عمرو رضی الله عنه بر اساس اطلاعات جديدي كه به دست آورده بود، به تنظيم و ساماندهي دوبارهي لشكرش پرداخت. روميها، بر مسلمانان حملهور شدند؛ لشكريان عمرو رضی الله عنه به خوبي در برابر روميها ايستادگي كردند و دشمن را به عقب راندند و سپس در يك ضد حمله، توان و قدرت دشمن را درهمشكستند و بدينسان روميها، پا به فرار گذاشتند و جنگ، با كشته شدن هزاران نفر از نيروهاي دشمن پايان يافت.( العمليات التعرضية الدفاعية عند المسلمين، ص143)
ابوبكر صديق رضی الله عنه بنابر مصلحت، به فرماندهان دستور داد كه از مسيرهاي متفاوتي حركت كنند و در صدور اين فرمان به يعقوب پيامبرu اقتدا كرد كه به پسرانش اينچنين دستور داد:
« وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ » سورهي يوسف، آيهي67
یعنی: «اي فرزندانم! از يك دروازه (به مصر) داخل نشويد و از درهاي مختلف وارد شويد (تا از هر آسيبي در امان بمانيد. ولي بدانيد كه من، با اين تدبير) نميتوانم چيزي را كه خداوند، مقرر كرده، از شما دور سازم (و آنچه خدا بخواهد، همان ميشود.) حكم و فرمان، تنها از آن خداست و من، بر او توكل ميكنم و بايد توكلكنندگان، به او توكل نمايند (و كار خود را به او بسپارند.)»
و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام
IslamAge.Com
|