سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

3 آذر 1403 21/05/1446 2024 Nov 23

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7327120
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 234   تعداد بازدید: 2571 تاریخ اضافه: 2010-03-25

نبرد «ذات الصواری» در عهد عثمان رضی الله عنه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پس از شکست‌های سنگینی که رومیان در آفریقا متحمل شدند و گسترش سیطره ناوگان مسلمانان بر مدیترانه از بندر ردوس تا بندر برقه، آنان سواحل خود را در معرض تهدید مسلمانان می‌دیدند. به همین دلیل کنستانتین پسر هراکلیوس، امپراتور بیزانس، ناوگانی متشکل از هزار کشتی را فراهم آورد تا با حمله به مسلمانان، انتقام شکست‌های پیشین را از آنان بگیرد؛ عثمان نیز فرمان داد تا مسلمانان نیروهای خود را برای مقابله با رومیان گردهم آورند. معاویه، کشتی‌های شام را به فرماندهی بشر بن ارطاه به جانب اسکندریه گسیل داشت. او نیز چون به آن‌جا رسید به ناوگان عبدالله بن سعد بن ابی سرح ملحق شد و تحت فرماندهی او قرار گرفت. مجموع کشتی‌های این ناوگان، تنها دویست عدد بود، در این ناوگان شجاع‌ترین مجاهدان مسلمان قرار داشتند که بارها با رومیان به نبرد پرداخته و بارها آن‌ها را شکست داده بودند و به همین دلیل علی رغم اين‌كه از نظر کمی از رومیان به مراتب کمتر بودند ولی هیچ واهمه‌ای از رومیان نداشتند؛ این دلیر مردان تنها به این می‌اندیشیدند که دین خدا را پیروز گردانند و ابهت رومیان را در هم شکنند. مهمترین دلایل وقوع این جنگ عبارتند از:

1-    ضربات سهمگینی که مسلمانان در آفریقا بر رومیان وارد ساخته بودند.

2-    شکست رومیان در سواحل شرقی و جنوبی خود که حاصل سیطره مسلمانان بر آن‌ها بود.

3-    ترس رومیان از قدرت گرفتن مسلمانان و احتمال حمله‌ی آنان به قسطنطنیه.

4-    کنستانتین قصد داشت تا با جبران شکست‌های پیشین رومیان در شام و مصر و سواحل برقه، ابهت سابق بیزانس را به آنان برگرداند.

5-    رومیان گمان می‌کردند با جنگی که پیروزی در آن قطعی است می‌توانند سلطه خود بر دریای مدیترانه و جزایر آن را حفظ نموده و از طریق آن بر سواحل قلمرو اعراب حمله برند.

6-    تلاش برای باز پس‌گیری اسکندریه که از موقعیت استراتژیک و مهمی نزد رومیان برخوردار بود. کتب تاریخ نیز مکاتبات ساکنان آن‌جا با کنستانتین، امپراتور روم را به ثبت رسانیده‌اند و این حکایت از اهمیت آن نزد رومیان دارد.[1]

این نبرد در کجا روی داد؟

مؤرخان به این سؤال جواب یکسانی نداده‌اند و تا آن‌جا که می‌دانیم جز یک مورد، هیچکدام از منابع عربی محل دقیق این نبرد را ذکر نکرده‌اند و آن یک مورد نیز محل آن را سواحل برقه دانسته است.

* در کتاب «فتح مصر و اخبارها»[2] خطبه‌ای از عبدالله بن سعد بن ابی سرح نقل شده که در آن چنین گفته است: به من خبر داده‌اند که هراکلیوس با یک هزار کشتی به جانب شما در حرکت است. اما کتاب‌ها محل این جنگ را مشخص نکرده‌اند.

* طبری[3] در کتاب خود و در بررسی حوادث سال31 ه‍ جنگ ذات الصواری را با نبردهای مسلمانان در آفریقا ربط داده و در این خصوص چنین گفته است: رومیان نیرویی را علیه مسلمانان فراهم آوردند که تا آن زمان سابقه نداشت.

* کتاب «الکامل فی التاریخ»[4] نیز مکان دقیق این نبرد را مشخص نکرده است اما علّت وقوع آن‌را با جنگ‌ها و پیروزی‌های مسلمانان در آفریقا مرتبط دانسته است.

* در «البدایه و النهایه»[5] نیز چنین آمده است: چون عبدالله بن سعد بن ابی سرح رومیان و بربرها را در آفریقا شکست داد، این امر بر رومیان سخت آمد. به همین دلیل کنستانتین پسر هراکلیوس سپاهی عظیم را که تا آن روز به خود ندیده بود فراهم آورد و با پانصد کشتی به جانب مسلمانان و عبدالله بن سعد بن ابی سرح در سرزمین‌های غرب حرکت کردند.

* «تاریخ الأمم الإسلامیه»[6] نیز محل دقیق این نبرد را مشخص نکرده است. اما شوقی ابو خلیل معتقد است که این نبرد در سواحل اسکندریه روی داده است[7]، و برای این ادعای خود دلایل زیر را بیان می‌کند:

- کتاب «النجوم الزاهده فی ملوک مصر و القاهره» به طور صریح چنین بیان می‌کند: نبرد ذات الصواری در سواحل اسکندریه روی داد.[8]

-  تاریخ ابن خلدون نیز چنین می‌گوید[9]: پس از اين‌كه ابن ابی سرح، سرزمین‌های آفریقا را در نَوردید و مردمان آن‌ها را به اطاعت خویش در آورد به مصر بازگشت. کنستانتین نیز با ششصد کشتی به قصد جنگ با او عزم اسکندریه نمود.

-  تمامی منابع عربی که محل دقیق این نبرد را ذکر نکرده‌اند، معتقدند که آن نبرد و شکست‌های رومیان در شمال آفریقا با هم در ارتباط بوده‌اند.

-  ناوگان روم، سابقه طولانی داشت، او پیش از نبرد ذات الصواری، سرور دریای مدیترانه بود و به همین دلیل جرأت آن را داشت که به سواحل قلمرو مسلمانان حلمه کند. بر همین اساس دکتر شوقی ابوخلیل، معتقد است که رومیان به سواحل اسکندریه آمدند تا هم آن مکان ارزشمند را بار دیگر به دست آورند و هم به درخواست کمک ساکنان شهر پاسخ مثبت دهند. آنان قصد داشتند تا ناوگان جوان مسلمانان را به طور کامل از بين ببرند و سلطه رومیان بر دریای مدیترانه و جزایر آن‌را تثبیت کنند.

-  منابع غربی، نبرد ذات الصواری را بنام جنگ «فونیکه» می‌شناسند و فونیکه «مکانی بود در غرب بندر اسکندریه و نزدیک لنگرگاهی در آن ناحیه.[10]

حوادث مهم این جنگ

مالک بن اوس بن حدثان روایت می‌کند که چون دو سپاه در دریا به هم رسیدند، کشتی‌هایی را دیدیم که تا به حال به چشم خود ندیده بوديم. آن روز باد بر ضد ما و به نفع رومیان می‌وزید، سپس هر دو سپاه، نزدیک یکدیگر لنگر انداختند و چون باد آرام گرفت به رومیان پیشنهاد کردیم که امروز بین ما صلح برقرار باشد و رومیان نیز پذیرفتند[11]. همچنین مسلمانان از رومیان پرسیدند که: اگر می‌خواهید به ساحل می‌رویم و در آن‌جا با هم می‌جنگیم تا پیروز میدان مشخص شود و الاّ در دریا با هم نبرد خواهیم کرد، رومیان فریاد زدند: ما در آب با شما می‌جنگیم. در واقع آنان چون از مهارت‌ها و فنون دریانوردی اطلاع بسیار زیادی داشتند، امیدوار بودند که با کمک این تجارب خویش بتوانند بر مسلمانان که در دریانوردی و فنون آن مهارت لازم را نداشتند. چیره شوند.[12]

موقعیت مسلمانان متزلزل و خطرناک بود و به همین دلیل، چون فرا رسید، فرمانده آنان، سردارانش را فراخواند و نظر آنان را در مورد شرایط خود جویا شد، ایشان بدو گفتند: امشب را صبر می‌کنیم تا در مورد شرایط خود و توانمندی‌های دشمن فکر کنیم. مسلمانان آن شب را به نماز و دعا گذراندند، صدای زمزمه آنان چونان صدای زنبور، با نغمه امواج دریا به هم آمیخته بود، در مقابل رومیان ناقوس‌ها را به صدا در آوردند. چون صبح فرا رسید کنستانتین از مسلمانان خواست که خود را برای جنگ آماده کنند، اما عبدالله بن سعد بن ابی سرح بعد از امامت نماز صبح، بار دیگر سرداران خود را فراخواند و با آنان به مشورت پرداخت، آنان در این جلسه، به تصمیمی جالب دست یافتند؛ نقشه این بود که عرشه کشتی‌ها را به میدانی برای جنگ تبدیل کنند، اما این کار چگونه امکان‌پذیر بود؟ عبدالله دستور داد تا مسلمانان کشتی‌هایشان را به کشتی‌های رومیان نزدیک کنند، کشتی‌ها آن‌قدر به هم نزدیک شدند که بدنه آن‌ها با یکدیگر برخورد نمود، سپس غواصانی – یا به تعبیر امروز مردان قورباغه – به زیر آب رفته و کشتی‌های رومیان را با طناب‌هایی محکم به کشتی‌های مسلمانان بستند. به این ترتیب1200 کشتی در دریا به هم متصل شدند، آن غواصان هر ده یا بیست کشتی را به هم بسته و میدان کارزاری را برای مسلمانان فراهم آورده بود. عبدالله بن سعد، مسلمانان را در اطراف کشتی‌ها به صف نموده و برایشان آیات قرآن، به خصوص آیات سورة انفال را که در آن تاکید بر حفظ وحدت و استقامت شده است، می‌خواند.[13]

جنگ شروع شد؛ رومیان گمان می‌کردند که چون نبرد دریا را برگزیده‌اند پیروز جنگ خواهند شد و به همین خاطر بر کشتی‌های مسلمانان حمله‌ور شدند تا بتوانند با نخستین ضربات مهلکی که بر آنان وارد می‌سازند، ابهت ناوگان آنان را در هم شکنند، رومیان به صفوف مسلمانان حمله کردند، جنگ میان دو طرف بسیار شدید بود، خون همه جا را فرا گرفت تا آن‌جا که سطح آب دریا را گلگون نمود، اجساد به درون آب پرتاب می‌شدند و امواج دریا نیز کشتی‌ها را به ساحل نزدیک می‌کرد. در این جنگ هر دو طرف تلفات بی‌شماری دادند و افراد بسیاری را از دست دادند. ثیوفانس، مؤرّخ رومی، در توصیف شدّت این جنگ، آن را به یرموک دوم رومیان مانند کرده است[14]. طبری نیز در مورد آن چنین نوشته است: انبوه تلفات تا بدان حدّ بود که خون سطح آب دریا را پوشانید[15]

در اثنای جنگ رومیان تلاش نمودند تا کشتی عبدالله بن سعد را از دیگر کشتی‌ها جدا سازند و به این ترتیب سپاهیان اسلام را از وجود فرمانده‌شان محروم کنند، اما چون کشتی رومیان به کشتی عبدالله نزدیک و زنجیرهایش را به سوی آن پرتاب نمود، علقمه بن زید عظیفی خود را به آن‌ها رسانید و همه زنجیرها را با شمشیرش قطع کرد[16]

مسلمانان در این جنگ، چونان سایر جنگ‌های خود، راه صبر و استقامت را در پیش گرفتند و خداوند متعال نیز به پاداش این صبر و استقامت، نصرت را نصیب آنان نمود، در دیگر سو، سپاهیان روم از هم پاشیدند و بنا به قول ابن عبدالحکم، خود امپراطور نیز تا آستانه‌ي مرگ پیش رفت او چنین دید که نیروهایش از هم متلاشی شده‌اند و اجساد سربازانش بر روی آب شناورند، فرار را بر قرار ترجیح داد و خود را از مهلکه به در برد، او به چشم خود دید سپاهیانی که انتظار داشت از طریق آنان شکست‌های پیشین را جبران کند و عظمت و شکوه روم را باز گرداند می‌دید که یکی پس از دیگری غرق می‌شوند، او با تحمل جراحات سنگین و با امیدی از دست رفته، راه خفّت بار فرار را برگزید، باد او را به جزیره سیسیل رسانید[17]. و هنگامی که بزرگان سیسیل از ماجرا و آن شکست ذلّت‌بار آگاه شدند او را مورد ملامت شدید قرار دادند که با این کار خود مردان روم را به کشتن داده و رومیان را در برابر مسلمانان بی‌دفاع گذاشته‌اند و به همین دلیل او را به قتل رسانیدند[18]، و همراهان او را آزاد کردند.[19]

نتایج نبرد ذات الصواری

1- این نبرد، اولین نبرد مهم و سرنوشت سازی بود که مسلمانان در دریا انجام داده بودند و آنان در آن جنگ، صبر و استقامت، شجاعت، ایمان و تدبیری درست را از خود به نمایش گذاشتند و از طریق آن، جنگ را بر دشمن سخت نمودند؛ آنان با به کار بردن طناب‌های محکم و به هم بستن کشتی‌ها، ناوگان دشمن را به دنبال خود به طرف ساحل کشانده و مانع آن شدند که دشمن صفوف آنان را از هم متلاشی نماید و به این صورت مصیبتی عظیم را بر پیکره دشمن وارد آوردند.

2- این نبرد، خط پایانی بود بر تمام سیاست‌های خصمانه روم در قبال مسلمانان؛ رومیان، پس از این نبرد به این نتیجه رسیدند که دیگر قادر نیستند آن شکوه و ابهت سابق خویش و نیز سرزمین‌های از دست رفته را باز پس گیرند. پس از این جنگ بود که مسلمانان بر پهنه این دریا مسلط شدند و توانستند جزایر قبرص، کرت، کورسیکا، ساردینا، سیسیل و جزایر بلیار را به تصرف خود در آورده و قلمرو خود را تا جنوا و مرسیلیا گسترش دهند.

3- با مرگ کنستانتین، فرزند چهارم و کم سن و سال او، بر تخت سلطنت نشست و این قضیه، فرصت مناسبی را به مسلمانان داد تا حملات خود را متمرکز بیزانس، پایتخت روم، نماید.

4- تقویت روحیه و آماده سازی معنوی سربازان، قبل از آغاز نبرد، تاثیر بسزایی در تحقق آن پیروزی عظیم داشت. سربازانی که قلب‌هایشان را متوجه درگاه خداوند نموده‌اند و شب‌ها را به نماز و راز و نیاز و تضرع و دعا به بارگاه الهی گذرانده‌اند و از قدرت و عظمت او استعانت می‌جویند، بدون شک با روحیه والا و بدون هراس از مرگ به میدان کارزار می‌روند و به این یقین رسیده‌اند که خداوند عزوجل  از هر چیز دیگري والاتر و بزرگتر می‌باشد. هدف ما از بیان و توصیف این جنگ‌ها، آن است که نسخه‌ای را به امت اسلام تقدیم نماییم تا از طریق اجرای راه و روش آن‌ها در زندگی امروز خود، به ثمرات عظیم آن‌ها دست یابند که حیات پربار صحابه همه درس است و الگویی خواهد بود برای پیروان آنان.[20]

5- پس از این نبرد دریای روم به دریای اسلام تبدیل شد و ناوگان مسلمانان سرور بلا منازع آن گردید، اما این ناوگان قصد ظلم و جور و غارت دیگران را نداشت، بلکه هدف آن این بود که مردمان را به دین خداوند عزوجل  فراخواند و شوکت و شکوه مشرکان را در هم شکنند و به نشر و گسترش تمدنی بپردازد که از قرآن و سنت رسول خدا صلی الله عليه وسلم نشأت گرفته بود.

6- مسلمانان به مطالعه و فراگیری علوم و فنون دریانوردی، صنعت ساخت کشتی، روش‌های نبرد با کشتی و نیز نحوه استفاده از نقشه‌های دریایی روی آوردند. آنان بعدها روش استفاده از اسطرلات (قطب‌نمای دریایی) را فرا گرفته و با تلاش‌های خود آن‌را پیشرفته‌تر از سابق نمودند، به نحوی‌که قرن‌ها بعد، دریانوردان اروپایی چون کریستف کلمب و امریکو فیسبوشی، در اکتشافات خود از این نوع اسطرلاب‌ها، استفاده‌های بسیاری بردند.[21]

7- این نبرد، نمونه‌ای است از برتری اعتقاد صحیح و محکم بر تجارب نظامی و تفوق کمی و امکانات و تجهیزات. رومیان، از قرن‌ها پیش، دریانورد بودند و در آن و نبردهای آن، تجارب عظیمی داشتند. در مقابل، مسلمانان چند سالی بیشتر نبود که با دریانوردی آشنا شده بودند، اما خداوند متعال، علی‌رغم این تفوق رومیان، مسلمانان را بر آنان پیروز گردانید. به واقع خداوند سبحان، آن رادمردان با ایمان را برای نشر و گسترش دین خود و اعلای پرچم اسلام در سرتا سر عالم، انتخاب نموده بود؛ در عین حال، باید از شجاعت و قدرت مدیریت عبدالله بن سعد بن ابی سرح غافل نشد. این نبرد، صفحه‌ای دیگر از شجاعت‌ها و رادمردی‌های مسلمانانی بود که در راه سرافرازی و عزّت دین خداوند و دولت اسلامی، به جنگ و کارزار می‌پرداختند.[22]

 

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع:کتاب عثمان ابن عفان رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی

 


سایت عصر اســـلام

IslamAgae.Com

--------------------------------------------------------

[1]- ذات الصواری، شوقی أبو خلیل، 60-61.

[2]- ذات الصواری، 61.

[3]- تاریخ طبری (5/290).

[4]- الکامل فی التاریخ (3/58).

[5]- البدایة و النهایة (7/163).

[6]- تاریخ الامم الاسلامیه، شیخ الخضری (2/29).

[7]- ذات الصواری، 62.

[8]- النجوم الزاهر (1/80).

[9]- تاریخ ابن خلدون (2/468).

[10]- ذات الصواری، 64.

[11]- تاریخ طبری (5/292).

[12]- ذات الصواری، 64.

[13]- ذات الصواری، 67.

[14]- ذات الصواری، 67.

[15]- تاریخ طبری، (5/293)

[16]- ذات الصواری، 68.

[17]- تاخری ابن خلدون (2/468).

[18]- تاریخ ابن خلدون (2/468).

[19]- ذات الصواری، 68.

[20]- ذات الصواری، 71-72.

[21]- ذات الصواری، 76.

[22]- التاریخ الإسلامی، مواقف و عبر (12/407).

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان