جنگ دومهالجندل
بسم الله الرحمن الرحیم
خالد رضی الله عنه پس از آنكه از عينالتمر فارغ شد، عويمر بن كاهن اسلمي را بر عينالتمر گماشت و آهنگ دومهالجندل كرد. مردم دومه الجندل كه از حركت خالد رضی الله عنه اطلاع يافتند، با قبايل بهراء، تنوخ، كلب، غسان و ضجاعم مكابته كردند و آنان را به رويارويي با خالد رضی الله عنه فراخواندند. ابنايهم، سالار غسان و تنوخ بود و ابنحدرجان نيز سركردهي ضجاعم. دومهالجندل در آن زمان دو سالار داشت: يكي اكيدر بن عبدالملك و ديگري جودي بن ربيعه. اين دو سردار، با هم اختلاف پيدا كردند. اكيدر گفت: «من، خالد رضی الله عنه را از همه بيشتر ميشناسم. كسي، در جنگ از او خوشاقبالتر نيست و هر جمع كم و زيادي كه با او مواجه شوند، حتماً از او شكست ميخورند؛ پس به حرفم گوش كنيد و با خالد صلح نماييد.» اما اهل دومهالجندل پيشنهاد اكيدر را نپذيرفتند. اكيدر از آنها جدا شد و گفت: شما را در جنگ با خالد رضی الله عنه ياري نميكنم.( البداية و النهاية (6/355)؛ تاريخ طبري(4/195))
دشمن، دربارهي خالد رضی الله عنه چنين گواهي و شهادتي ميدهد كه واقعاً بهحق و درست ميباشد. اكيدر قبلاً در جنگ تبوك -در زمان رسولخدا- به اسارت خالد درآمده بود. خالد رضی الله عنه او را با خود به حضور پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم برد و آن حضرت نيز برايش اماننامهاي نوشتند. اكيدر بعدها عهدشكني كرد و همين باعث شد تا پس از آنكه دوباره به اسارت خالد رضی الله عنه درآمد، بر خود بيمناك باشد؛ چراكه خبر همكاري و همياري او با عربها و ايرانيها در برابر مسلمانان به گوش خالد رضی الله عنه رسيده بود. خالد رضی الله عنه كه در راه دومه بود، از جدا شدن اكيدر باخبر شد و عاصم بن عمرو را براي دستگيريش فرستاد. عاصم، او را دستگير كرد. اكيدر گفت: من، براي مذاكره و ديدار خالد رضی الله عنه ميآمدم. اما خيانت و عهدشكني اكيدر، سبب شد تا خالد در موردش حكم اعدام صادر كند و بدينسان اكيدر به سبب عهدشكني كشته شد و نتوانست از سرنوشت خود فرار كند.( التاريخ الإسلامي (9/163))
خالد رضی الله عنه در دومهالجندل فرود آمد و براي شروع عمليات، آن را ميان خود و لشكر عياض بن غنم به دو قسمت كرد. جودي بن ربيعه با سربازانش به لشكر خالد رضی الله عنه حملهور شد و ابنحدرجان و ابنايهم به همراه سربازانشان با عياض درگير شدند. خالد رضی الله عنه جودي را شكست داد و عياض نيز به سختي موفق شد سپاهيان ابنحدرجان را شكست دهد. سپاهيان دشمن، پا به فرار گذاشته و به قلعه پناه بردند و چون قلعه، پر شد و ديگر جا نداشت، درش را بستند و ديگر يارانشان را داخل حصار جا ندادند و بدين ترتيب جمع زيادي از آنان كشته شدند.( تاريخ طبري (4/196)؛ ابوبكر الصديق، نوشتهي خالد جنابي، ص54)
دومهالجندل با موقعيت استراتژيكي كه داشت، به تصرف مسلمانان درآمد. دومهالجندل از آن جهت داراي اهميت زيادي بود كه سه راه اصلي از آن ميگذشت: شبهجزيرهي عربستان در جنوب آن قرار داشت و عراق، در شمال شرقي آن؛ شام نيز در شمال غربي دومهالجندل بود. موقعيت استراتژيك دومهالجندل سبب شد تا خليفه توجه خاصي به آن داشته باشد و به همين سبب نيز عياض بن غنم از آنجا به شدت پاسداري كرد تا اينكه خالد رضی الله عنه به كمكش رفت. اگر دومهالجندل به تصرف مسلمانان در نميآمد، آنان در جنگهاي عراق با خطرها و مشكلاتي جدي مواجه ميشدند.( ابوبكر الصديق، خالد جنابي و نزار حديثي، ص54)
خالد رضی الله عنه به ترتيبي كه گفتيم، موفق شد عياض را در فتح دومهالجندل ياري دهد. جنگهاي خالد رضی الله عنه در جنوب عراق بيانگر قدرت تهاجمي لشكر اسلام و ايجاد رعب و وحشت در صفوف دشمن است. از سوي ديگر پايداري همهجانبهي لشكر عياض رضی الله عنه در برابر دشمن نيز، نشاندهندهي شكيبايي و اميد مسلمانان به نصرت و ياري الهي ميباشد. عياض رضی الله عنه از بزرگان مهاجرين و از مهتران قريش بود و به بخشندگي و بزرگمنشي شهرت داشت. وي، مورد توجه خلفاي ديگر نيز قرار گرفت و يكي از فرماندهان جنگ يرموك و پيشقراول لشكر ابوعبيده رضی الله عنه شد. عياض رضی الله عنه، موفق به فتح جزيره ـ مناطق ميان عراق و شام ـ شد. ابوعبيده رضی الله عنه كه مرگش را نزديك ميديد، عياض رضی الله عنه را به جاي خود بر شام گماشت و عمر فاروق رضی الله عنه نيز با درگذشت ابوعبيده رضی الله عنه، عياض رضی الله عنه را همچنان بر امارت شام گذاشت تا اينكه به حضور وي در فتوحات اسلامي نياز پيدا شد.( التاريخ الإسلامي (9/164))
و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام
IslamAge.Com
|