سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

6 مرداد 1403 20/01/1446 2024 Jul 27

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 573
بازدید کـل سايت: 7091223
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 179   تعداد بازدید: 5789 تاریخ اضافه: 2017-12-09

قسمت سیزدهم: اتفاقات سال دهم هجری

قسمت سیزدهم: اتفاقات سال دهم هجری

 (176) وفات ابراهیم پسر  رسول الله صلی الله علیه و سلم:

1-             در ربیع الأول سال 10 هجری ابراهیم پسر رسول الله صلی الله علیه و سلم در حالی که یک سال و چهار ماه داشت از دنیا رفت. رسول الله صلی الله علیه و سلم بر او وارد شدند در حالیکه چشمانشان اشک آلود بود. 

2-             رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: "همانا ابراهیم پسر من است و همانا او در سن شیرخوارگی وفات یافت، و او در بهشت دو دایه دارد که مدت شیرخوارگی‌اش را کامل کنند". (روایت مسلم)

3-             ابراهیم در قبرستان بقیع دفن شد. و روز وفات او کسوف رخ داد. مردم گفتند: به خاطر وفات ابراهیم کسوف رخ داده است.

4-             رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: "همانا خورشید و ماه دو نشانه از نشانه‌های الله هستند، برای مرگ یا زندگی کسی گرفته نمی‌شوند. هر وقت کسوف و خسوف را دیدید دعا کنید و نماز بخوانید، تا اینکه به پایان برسد". (متفق علیه)

(177) حجة الوداع

5-             در ذی القعده‌ی سال 10 هجری بین مردم ندا داده شد که رسول الله صلی الله علیه و سلم امسال قصد حج دارند.

6-             مردم بسیاری به مدینه آمدند و همگی می‌خواستند به رسول الله صلی الله علیه و سلم اقتدا کنند. جابر رضی الله عنه می‌گوید: کسی باقی نماند که توانایی داشته باشد و نیامده باشد.

7-              این حج به حجة الوداع نامگذاری شد زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم در آن با مردم خداحافظی کردند و بعد از آن دیگر حج نرفتند.

8-             در این حج مبارک بیش از 100 هزار نفر رسول الله صلی الله علیه و سلم را همراهی می‌کردند و رسول الله صلی الله علیه و سلم با همه زنانشان رضی الله عنهن که 9 زن بودند خارج شدند.

9-             رسول الله صلی الله علیه و سلم به میقات ذی الحُلَیْفَه رفت. و غسل احرام نمودند، سپس عایشه رضی الله عنها ایشان را خوشبو کردند و عطر بر بدنشان مالیدند، سپس احرامشان را پوشیدند. پدر و مادرم فدای ایشان باد.

10-         در میقات ذی الحلیفه اسماء بنت عُمَیس همسر ابوبکر صدیق رضی الله عنها فرزندش محمد را به دنیا آورد، و رسول الله صلی الله علیه و سلم به او دستور دادند که غسل کند و شرمگاهش را با پارچه‌ای سخت ببندد و احرام بپوشد.

11-         سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم لبیک گفتند و مردم نیز با ایشان لبیک گفتند. جبریل نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد، و به ایشان دستور داد که به یارانشان بگویند که با صدای بلند لبیک بگویند.

12-         رسول الله صلی الله علیه و سلم حج قِران انجام داد، وقتی به منطقه‌ی سَرِف رسیدند عایشه رضی الله عنها حائض شد. رسول الله صلی الله علیه و سلم به او دستور دادند همه‌ی اعمال حج را به جز طواف به جا آورد.

13-         رسول الله صلی الله علیه و سلم روز یکشنبه 4 ذی القعده سال 10 هجری به مکه رسیدند و قبل از ظهر آن روز وارد مسجد الحرام شدند.

14-         و از درِ عبد مَناف وارد شدند که درِ بنی شَیْبَه بود، و امروزه به باب السلام معروف است سپس عمره را به جا آورد.

15-         وقتی رسول الله صلی الله علیه و سلم عمره شان را تمام کردند در اَبْطَح در شرق مکه فرود آمدند، و روز 8 ذی الحجه یعنی روز ترویه رسول الله صلی الله علیه و سلم به سوی منی حرکت کردند. 

16-         رسول الله صلی الله علیه و سلم در روز پنج شنبه 8 ذی الحجه نماز ظهر وعصر، و مغرب و عشا و نماز صبح روز 9 ذی الحجه را در منی خواندند.

17-         با طلوع خورشید روز جمعه 9 ذی الحجه، رسول الله صلی الله علیه و سلم به سوی عرفه حرکت نمودند، وهمچنان مسیرشان را ادامه دادند تا اینکه به دره‌ای از سرزمین عُرَنة رسید.

18-         در سرزمین عُرَنة رسول الله صلی الله علیه و سلم خطبه‌ی معروف ومشهور عرفه را خواندند، در حالی که سوار بر شترشان قَصْواء بودند.

19-         رسول الله صلی الله علیه و سلم در عرفه خطبه‌ی عظیم و جامعی را ایراد نمودند که در آنان پایه‌های اسلام را بیان، و پایه‌های شرک و جاهلیت را نابود کردند.

20-         وقتی رسول الله صلی الله علیه و سلم از خطبه شان در عرفه فارغ گشتند، نماز ظهر و عصر را قصر و جمع نمودند، و بین این دو نماز، نماز دیگری نخواندند.

21-         آنگاه رسول الله صلی الله علیه و سلم بر شترشان قصواء سوار شدند تا اینکه به موقف رسیدند، در آنجا رو به قبله کردند، و همچنان ایستاده به دعا و تضرع مشغول شدند تا اینکه خورشید غروب کرد.

22-         رسول الله صلی الله علیه و سلم به مردم گفتند که برترین دعاها، دعای روز عرفه است. وقتی ایشان در عرفه بودند این فرموده‌ی الله عزوجل بر ایشان نازل شد: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ [المائدة: 3] یعنی: «امروز دینتان را بر شما کامل کردم، و نعمتم را بر شما تمام کردم، و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم».

23-         وقتی خورشید به طور کامل غروب کرد رسول الله صلی الله علیه و سلم از عرفه به سوی مزدلفه حرکت کردند.

24-         رسول الله صلی الله علیه و سلم مغرب و عشاء را قصر خواندند، سپس تا هنگام نماز صبح خوابیدند. آنگاه برای ادای نماز صبح برخاستند و نماز صبح را خواندند. آن روز، روز عید قربان و روز حج اکبر بود.

25-         در آن روز، رسول الله صلی الله علیه و سلم بر شترشان قصواء سوار شدند، و رو به قبله نمودند و به درگاه الله دعا کردند، و الله أکبر و لا إله إلا الله می‌گفتند، و او را به یگانگی یاد می‌کردند، تا اینکه هوا کاملًا روشن شد.

26-         رسول الله صلی الله علیه و سلم صبح روز عید به ابن عباس دستور داد که مقداری سنگریزه برایشان جمع کند. او نیز 7 سنگريزه را برای ایشان جمع نمود.

27-          سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم قبل از طلوع خورشید از مشعر الحرام حرکت کردند؛ بر خلاف مشرکین که تا طلوع خورشید از آنجا بیرون نمی‌رفتند.

28-          در وقت نمیروز رسول الله صلی الله علیه و سلم به جمره‌ی عقبه کبری که رسیدند، در پایین دره ایستادند، و در حالیکه سوار بر شترشان بودند کعبه را سمت چپ و منی را سمت راست و رویشان را به سوی جمره نمودند.

29-         رسول الله صلی الله علیه و سلم از پایین دره 7 سنگ را پرتاب کردند، و با هر سنگی تکبیر می‌گفتند: و می‌فرمودند: " مناسک حجتان را از من یاد بگیرید".

30-         بعد از آن رسول الله صلی الله علیه و سلم به محل ذبح در منی رفتند و با دست مبارکشان 63 شتر را ذبح نمودند، و شتران از هر سو برای ذبح شدن به طرف ایشان می‌آمدند به طوریکه ایشان نمی‌دانستند با کدامیک شروع کنند.

31-         وقتی رسول الله صلی الله علیه و سلم از ذبح شتران فارغ گشتند به مَعْمَر بن عبد الله العَدَویس که آرایشگر بود دستور دادند تا سر مبارکشان را بتراشد.

32-         انس رضی الله عنه می‌گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم را دیدم که آرایشگر سرشان را می‌تراشید و یارانشان دور ایشان حلقه زده بودند، هر مویی از رسول الله صلی الله علیه و سلم جدا می‌شد یکی از صحابه آن را بر می‌داشت. (روایت مسلم) 

33-         وقتی رسول الله صلی الله علیه و سلم از تراشیدن سرشان فارغ گشت پیراهنشان را پوشیدند، و عایشه رضی الله عنها ایشان را با عطر خوشبو کرد.

34-         سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم قبل از ظهر به سوی کعبه حرکت کردند و در حالیکه بر شترشان سوار بودند طواف اِفاضه را انجام داد تا مردم ایشان را ببینند و ایشان نیز بر مردم مشرف باشند.

طواف افاضه: یکی از ارکان حج است، که شخص پس از برگشت از منی و مزدلفه انجام می‌دهد.

35-         آنگاه به چاه زمزم آمدند و از آن آب نوشیدند، و در همان روز به منی بازگشت. رسول الله صلی الله علیه و سلم برای رمی جمرات (سنگ زدن به ستون‌ها) در سه روز ایام تشریق (روزهای 11، 12 و13 ذی الحجه) بعد از زوال (وقتی که خورشید در وسط آسمان قرار می‌گیرد) می‌آمد.

36-         رسول الله صلی الله علیه و سلم حج مبارکشان را با طواف وداع به اتمام رساندند، و به مردم گفتند: "هیچ کس باز نگردد مگر اینکه آخرین مناسک حجش طواف کعبه باشد". (متفق علیه)

37-         سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم به مدینه بازگشتند، و مقداری آب زمزم نیز با خودشان آورده بودند. این مختصری از حج رسول الله صلی الله علیه و سلم بود که به حجة الوداع معروف شد.

 

منبع: مرواریدهای پنهان مختصری از سیرت رسول الله صلی الله علیه و سلم، تألیف: موسى بن راشد العازمی، ترجمه: عبد الله محمد أَرْمَکی.

 

 

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان