سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

13 آذر 1403 01/06/1446 2024 Dec 03

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7339685
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 17   تعداد بازدید: 3584 تاریخ اضافه: 2010-02-24

ماجرای اصحاب فیل

ابرهه بن صباح حبشی، والی تام الاختیار نجاشی در یمن، وقتی مشاهده کرد که قوم عرب بر کعبه حج می‌گزارند، معبدی بزرگ در صنعا بنا کرد و درصدد برآمد که حج‌گزاران عرب را بسوی آن معبد متوجه گرداند. مردی از کنانه از این تصمیم ابرهه باخبر شد، و شبانه وارد آن معبد شد، و آستانهٔ درب ورودی آن را با سرگین آلوده کرد.

ابرهه از این ماجرا باخبر شد، و آتش خشمش شعله‌ور گردید. لشگری جرار، عبارت از شصت هزار سرباز، به راه انداخت و به مقصد کعبه به راه افتاد، و عزم جزم کرد که خانهٔ کعبه را ویران گرداند. برای خود نیز بزرگترین فیل را برگزید. در لشگر ابرهه 9 یا 13 فیل بود. به راه خویش ادامه داد تا وقتی که به مغمس رسید. در آنجا لشگریان خود را آمادهٔ حمله کرد، و فیل خویش را نیز آماده ساخت و سوار شد، و آماده شد تا وارد مکه شود.

وقتی به وادی محسر، فیمابین مزدلفه و منی، رسید، فیل بر زمین نشست، و از جای برنخاست تا بسوی کعبه برود. همینکه روی او را به طرف جنوب یا به طرف شمال یا به طرف مشرق می‌گردانیدند، از جای برمی‌خاست و هروله کنان به راه می‌افتاد؛ اما، بلافاصله، وقتی که او را به طرف کعبه می‌گردانیدند، بر زمین می‌نشست.

در همان اثنا که در چنین وضعیتی بسر می‌بردند، خداوند متعال «طیر ابابیل» را بالای سر آنان فرستاد، و آن پرندگان با سنگریزه‌های سجیل لشگریان ابرهه را نشانه گرفتند؛ و آنها همه را مانند کاه خرد شده و نیم خورده بر زمین ریختند. پرندگان جثه‌هایی به اندازهٔ پرستو چلچله داشتند. هر یک از آن پرندگان سه سنگریزه در اختیار داشت؛ یکی به منقار، و دو تا در میان انگشتان پاهایش. سنگریزه‌ها به اندازهٔ دانه‌های نخود بودند.

همینکه هر یک از آن سنگریزه‌ها به یکی از لشگریان ابرهه اصابت می‌کرد، اعضای او را متلاشی می‌گرد، و هلاکش می‌ساخت. سنگریزه‌ها به همهٔ آنان اصابت نکرد. پای به فرار گذاشتند، و چون امواج دریا در یکدیگر فرو رفتند. در راه و بیراهه یکی پس از دیگری از مرکبشان بر زمین می‌افتادند، و بر سر هر آبشخوری در میان راه، چند تن از آنان بر زمین می‌افتادند و از میان می‌رفتند. خود ابرهه را نیز، خداوند متعال بر او دردی بی‌درمان مسلط گردانید که بر اثر آن انگشتانش بندبند جدا می‌شدند و می‌افتادند. وقتی به صنعا رسید، از شدت لاغری و نزاری همچون جوجه‌ای پرکنده شده بود. دیری نپایید که سینه‌اش نیز برشکافت و قلبش از قفسهٔ سینه بیرون افتاد، و به هلاکت رسید.

افراد قبیلهٔ قریش، زن و مرد و کوچک و بزرگ، در شکافهای کوه‌ها و دره‌ها سرپناه گرفته بودند، و از ترس جانشان در برابر لشگر جرار ابرهه، به قله‌های کوه پناه برده بودند. وقتی آن ماجرا بر سر لشگر ابرهه آمد، در کمال امنیت به خانه‌هایشان بازگشتند[1] .

این ماجرا در ماه محرم، پنجاه- یا حداکثر پنجاه و پنج روز- پیش از میلاد نبی‌اکرم -صلى الله علیه وسلم- روی داد. وقوع این واقعه، برابر بود با اواخر فوریه یا اوائل مارس 571 میلادی، و این پیشکشی بود که خداوند متعال به پیامبر خویش و خانهٔ خویش نثار فرمود.

می‌بینیم که بیت‌القدس علی‌رغم قبله بودنش، مشرکان ودشمنان خدا دو بار بر آن استیلا یافتند؛ آنهم در شرایطی که اهالی بیت‌القدس مسلمان بودند؛ چنانکه از سوی بختنصر به سال 587 پیش از میلاد، و از سوی رومیان به سال 70 میلادی، بیت‌القدس مورد حملهٔ شدید قرار گرفت. اما، نصارای حبشه، با آنکه در آن روزگار، مسلمان به حساب می‌آمدند و اهالی مکه مشرک بودند، بر کعبه چیره نشدند و بر آن دست نیافتند.

این ماجرای شگفت‌انگیز در شرایطی اتفاق افتاد که خبر اینگونه وقایع خیلی زود به قسمت عمدهٔ بلاد و ممالک و تمدن‌های آن روزگار می‌رسید. حبشه پیوندی مستحکم با رومیان داشت. پارسیان پیوسته در کمین آنان بودند، و هر آنچه را که بر سر رومیان و هم‌پیمانان آنان می‌آمد، زیرنظر داشتند. به همین جهت، به دنبال وقوع این حادثه، پارسیان به یمن درآمدند. در آن روزگار، دو حکومت مقتدر ایران و روم، در واقع، دو نماینده و شاخص جهان متمدن آن روز به حساب می‌آمدند.

این ماجرا توانست دیدگان همهٔ جهانیان را به کعبه متوجه سازد، و شرافت بیت‌الله را به مسلمانان جهان خاطر نشان سازد، و به آنان بنمایاند که خداوند این خانه را برگزیده و مورد تقدیس قرار داده است. حال، اگر فردی از اهالی مکه قیام کند، و ادعای نبوت کند، عیناً همان چیزی است که این ماجرا مقتضی آن بوده و زمینهٔ آن را فراهم آورده است؛ و تفسیر و توضیحی است بر آن حکمتی که در یاری رسانیدن خداوند متعال به مشرکان بر علیه اهل ایمان و دینداران، به شیوه‌ای فراتر از عالم اسباب، نهفته بود.

عبدالمطلب ده فرزند پسر داشت: حارث، زبیر، ابوطالب، عبدالله، حمزه، ابولهب، غیداق، مقوم، ضرار، عباس. بعضی گفته‌‌اند: یازده پسر داشته است، و نام فرزند پسر یازدهم او را قثم ذکر کرده‌اند. بعضی نیر گفته‌‌اند: سیزده پسر داشته است، و نامهای عبدالکعبه و حجل را افزوده‌اند؛ گروهی نیز گفته‌اند: عبدالکعبه همان مقوم بوده است و حجل همان غیداق، و عبدالمطلب فرزند پسری به نام قُثم نداشته است. دختران عبدالمطلب نیز شش تن بوده و عبارت بوده‌اند از : ام الحکیم (بیضاء)، بره، عاتکه، صفیه، اَروی، امیمه [2].


منبع: خورشید نبوت؛ ترجمه فارسی «الرحیق المختوم» تالیف: شیخ صفی الرحمن مبارکفوری، ترجمه: محمد علی لسانی فشارکی، نشر احسان 1388

عصر اسلام

IslamAge.com


[1]- سیرهٔ ابن‌هشام، ج 1، ص 43-56؛ تفسیر سوره فیل در کتب تفسیر.

[2]- سیرهٔ ابن‌هشام، ج 1،ص 108-109؛ تلفیح فهوم اهل الاثر، ص 8-9.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم  فرموده است: 
(لقد کان فیمن کان قبلکم من الأمم المحدثون؛ فان یک فی امتی احد فانه عمر)
«در میان امتهای گذشته، افرادی وجود داشتند که به آن‌ها الهام می‌شد و اگر در امت من، چنین کسی وجود می داشت، قطعاً عمر بود».
بخاری ش (3689)؛ مسلم، ش (2398)

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان