سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

1 آبان 1403 18/04/1446 2024 Oct 22

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7274253
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 168   تعداد بازدید: 3523 تاریخ اضافه: 2017-09-23

قسمت سوم: هجرت به مدینه

قسمت سوم: هجرت به مدینه

(45) آغاز هجرت صحابه به مدینه:

1-              رسول الله صلی الله علیه و سلم به یارانشان دستور داد که به مدینه هجرت کنند وبه برادران انصارشان بپیوندند.

2-              رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: "به من دستور داده شده که (به سوی) شهری (هجرت کنم) که بر شهرهای دیگر مسلط می‌شود. به آن یثرب می‌گویند وآن، مدینه است. مردم (بد) را از خود پاک و جدا می‌سازد، همانگوه که کوره، ناپاکی آهن را پاک می‌کند". (متفق عليه)

3-              صحابه رضی الله عنهم گروه گروه به صورت مخفیانه، پیاده و سواره هجرت می‌کردند. و رسول الله صلی الله علیه و سلم باقی ماندند ومنتظر اجازه الله عزوجل بودند که به ایشان اجازه‌ی هجرت دهد.

(46) اولين مهاجرين:

4-              بَرَاء بن عازِب رضی الله عنه می‌گوید: اولین کسانی که از یاران رسول الله صلی الله علیه و سلم نزد ما آمدند مُصْعَب بن عُمَیْر وابن أم مَکْتوم بودند، سپس عَمّار، بلال و سعد آمدند. (روايت بخاري)

5-              هجرت صحابه آسان نبود. قریش برای ممانعت از هجرت صحابه، هر کاری را انجام می‌داد.

6-              ابو سَلَمَه بن عبد الأَسَد - برادر شیری رسول الله صلی الله علیه و سلم-، عامر بن رَبیعة به همراه همسرش لیلی بنت أبی حَثْمَة، و فرزندان جَحْش هجرت نمودند.

(47) هجرت عمر بن الخطاب رضی الله عنه:

7-              عمر بن الخطاب  رضی الله عنه نیز شبانه و به صورت مخفیانه به همراه عَیّاش بن أبی رَبیعة و هِشام بن العاص هجرت کرد. (بر اساس روايت ابن اسحاق در سیرت با سندی صحیح).

8-              اما داستان هجرت آشکار عمر بن الخطاب رضی الله عنه، و این گفته‌ی او که: "هر کس می‌خواهد مادرش به عزايش بنشیند وفرزندانش یتیم شوند ..."، این روایتی ضعیف بوده وثابت نشده است. (ابن الأَثیر در أُسْد الغابة آن را روایت کرده).

(48) هجرت اکثر مسلمانان به مدینه:

9-              دو ماه از بیعت عقبه‌ی دوم نگذشته بود که در مکه جز رسول الله صلی الله علیه و سلم و ابوبکر رضی الله عنه و خانواده‌اش و کسانی که توانایی هجرت نداشتند، کس دیگری باقی نمانده بود.

10-          رسول الله صلی الله علیه و سلم اطمینان یافتند که از یارانشان کسی باقی نمانده است و همه هجرت کرده‌اند مگر کسانی که زندانی یا بیمارند، و یا توان خروج را ندارند.

11-          ابو بکر صدیق رضی الله عنه مكررًا از رسول الله صلی الله علیه و سلم اجازه‌ی هجرت می‌خواست اما رسول الله صلی الله علیه و سلم به او می‌فرمودند: "عجله نکن، شاید الله عزوجل همراهی را برایت قرار دهد".

(49) هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم 1 (انتخاب همراه):

12-          اجازه‌ی هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم از طرف الله عزوجل با این آیه داده شد: (وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا )[الإسراء: 80]، الله متعال ابو بکر صدیق رضی الله عنه را به عنوان همراه رسول الله صلی الله علیه و سلم تعیین کردند.

13-          رسول الله صلی الله علیه و سلم ابوبکر صدیق را از اجازه هجرت به همراهی او، با خبر نمود، ابو بکر صدیق نیز دو شتر را برای خود و ایشان آمده کرد.

(50) هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم 2 (نقشه قریش و شروع سفر):

14-          کفار قریش در دار الندوه جمع شده، و برای قتل رسول الله صلی الله علیه و سلم به توافق رسیدند و جایزه آن را 100 شتر تعیین کردند.

15-          الله متعال پیامبرش صلی الله علیه و سلم را با آگاه ساختن ایشان از کید و مکر قریشیان، حفظ نمود، این آیات نیز در این زمینه بر نبی اکرم صلی الله علیه و سلم نازل شد: (وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ ۚ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّـهُ ۖ وَاللَّـهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ )[الأنفال: 30]. رسول الله صلی الله علیه و سلم به همراه ابوبکر صدیق خارج شدند و به سوی غار ثور حرکت کردند.

16-          رسول الله صلی الله علیه و سلم و ابوبکر رضی الله عنه سه روز در غار مخفی شدند و اسماء دختر ابو بکر هر روز برای آن‌ها غذا می‌برد.

(51) هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم 3 (قريش در تعقیب رسول الله صلی الله علیه و سلم):

17-          کفار همه جا را به دنبال رسول الله صلی الله علیه و سلم گشتند اما او را نیافتند. گروهی از آنان به طرف غار ثور رفتند و بر در غار ایستادند.

18-          اگر یکی از آنان به داخل غار نگاه می‌کرد رسول الله صلی الله علیه و سلم و ابوبکر رضی الله عنه را می‌دید اما آن‌ها بدون نگاه کردن به داخل غار، برگشتند وا ینگونه الله عزوجل رسولش را حفظ نمود.

19-          این روایت که عنکبوتی بر در غار تار تنیده را امام احمد با اسنادی ضعیف روایت کرده است.

20-          رسول الله صلی الله علیه و سلم و یارش ابوبکرصدیق بعد از سه روز از غار بیرون آمدند و به سوی مدینه حرکت کردند.

(52) هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم 4 (خادم و راهنما):

21-          در این زمان عامِر بن فُهَیْرَة، برده‌ی ابو بکر صدیق نیز با آنان همراه شد تا خدمت آن‌ها باشد. راهنمای آنان به سوی مدینه، عبد الله بن أُرَیْقِط بود که مشرک بود.

22-          پس رسول الله صلی الله علیه و سلم ، و ابو بکر صدیق رضی الله عنه و عامر بن فُهَیْرَة و عبد الله بن أُرَیْقِط همسفر هجرت بودند.  

(53) هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم 4 (اتفاقات سفر هجرت):

23-          در مسیر مدینه اتفاقاتی افتاد، كه از جمله‌ی این اتفاقات:

-         تعقيب نمودن رسول الله صلی الله علیه و سلم و همراهانش از طرف سُرًاقَه بن مالک.

-         اسلام آوردن چوپان: ايشان در مسیر هجرت به چوپانی برخوردند، در خواست شیر کردند، اما آن چوپان گفت هیچ کدام از گوسفندان شیر ندارند، رسول الله صلی الله علیه و سلم دستش را بر پستان‌های گوسفند کشیدند، وشیر جاری شد، به سبب این معجزه آن چوپان مسلمان شد.

-         داستان ام مَعْبَد خُزَاعی، (كه در مسیر راه پیامبر صلی الله علیه و سلم بودند، در کنار خیمه‌ای نشسته بود، رسول الله صلی الله علیه و سلم و همراهانش خواستند گوشت و خرما را از او بخرند اما چیزی برای فروش نداشت، رسول الله صلی الله علیه و سلم گوسفندی را در گوشه خیمه دید، فرمودند: این گوسفند چرا اینجاست، گفت: به خاطر پیری از رفتن با گوسفندان ناتوان است، فرمودن: آیا شیر دارد؟، گفت: بسیار ناتوان‌تر از آن است که شیر دهد، رسول الله صلی الله علیه و سلم با کشیدن دست به پستان آن گوسفند، شیر جاری شد وهمه از آن خوردند. سپس ام معبد این داستان را برای شوهرش ابو معبد نقل می‌کند. که جزییات جالب دیگری دارد که در این خلاصه نمی‌گنجد).

-         دیدار رسول الله صلی الله علیه و سلم با طلحه و زبیر که از شام بر می‌گشتند.

(54) هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم 5 (اتفاقات سفر هجرت):

24-          از جمله اتفاقاتی که در مسیر هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم افتاد، ولی با اسنادی صحیح به ثبوت نرسیده، فرموده‌ی ایشان به سُراقه است که فرمودند: "چه حالی خواهی داشت وقتی که دستبند کسرا را می‌پوشی".

كسری پادشاه فارس است، که رسول الله صلی الله علیه و سلم وعده پوشیدن دستبند او را به سراقه داد، و در زمان خلافت عمر رضی الله عنه، وقتی غنایم فارس را به مدینه آوردند، او سراقه را فراخواند وآن دستبند را به او پوشاند.

(55) رسیدن رسول الله صلی الله علیه و سلم به قُباء:

25-          رسول الله صلی الله علیه و سلم و همراهانشان در حفظ و رعایت الله، در روز دوشنبه 12 ربیع الأول سال 14 بعثت که سال اول هجرت بود، به منطقه‌ی قبا رسیدند.

26-          وقتی ایشانج و همراهانشان به قبا رسیدند، انصار به استقبالشان آمده بودند. رسول الله صلی الله علیه و سلم 14 شب را در قُبا ماندند، و در این مدت مسجد قُبا را بنا نهادند.

27-          در روز جمعه، رسول الله صلی الله علیه و سلم بر سواری خود سوار شدند در حالی که ابو بکر رضی الله عنه پشت سر ایشان نشسته بود و به سوی مدینه حرکت کردند.

(56) اولين نماز جمعه در اسلام:

28-          رسول الله صلی الله علیه و سلم به دیار بنی سالم بن عوف رسیدند، در درّه‌ای به نام رانُوناء نماز جمعه را بر پا نمودند، واین اولین جمعه‌ای بود که در اسلام خوانده شد.

(57) ورود رسول الله صلی الله علیه و سلم به مدینه:

29-          سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم سوار بر شترشان شدند، و از دیار بنی سالم بن عوف به سوی مدینه حرکت کردند. افسار شترشان را رها نمودند تا اینکه در فضایی آکنده از خوشحالی و سرور به مدینه وارد شدند.

30-          روزی تاریخی و فراموش نشدنی بود. خانه‌ها و کوچه‌ها با صدای الله اکبر و الحمد لله به لرزه در می‌آمد.

31-          انس رضی الله عنه می‌گوید: "هرگز روزی را نورانی‌تر و بهتر از روزی که رسول الله صلی الله علیه و سلم و ابوبکرصدیق رضی الله عنه  به مدینه وارد شدند، ندیدمیعنی ورودشان پس از هجرت-". (روايت احمد در مسندش، وسند آن صحیح است).

(58) استقبال اهل مدینه از رسول الله صلی الله علیه و سلم:

32-          براء رضی الله عنه نیز می‌گوید: اهل مدینه را به اندازه‌ی هنگام ورود رسول الله صلی الله علیه و سلم به مدینه، خوشحال ندیدم، حتی کنیزان می‌گفتند: رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد.

33-          او همچنین می‌گوید: مردان و زنان بر بالای خانه‌ها رفته بودند، وکودکان وخدمتکاران در کوچه پس کوچه‌ها با صدای بلند می‌گفتند: ای محمد ای رسول الله. (روايت مسلم).

34-          انس رضی الله عنه می‌گوید: "روزی که رسول الله صلی الله علیه و سلم در آن به مدینه واردشدند، همه چیز از برکت ایشان نورانی گشت". (روايت احمد در مسندش، وسند آن صحیح است)

35-          انس رضی الله عنه همچنین می‌گوید: کنیزان بیرون آمده بودند و دف می‌زدند و اینگونه می‌سرودند: نحن جوار من بنی النجار ... يا حبذا محمد من جار

ما کنیزانی از بنی نجار هستیم ...محمد چه همسایه خوبی است.

36-          امام بيهقی بیت‌های معروف: (طلع البدر علینامن ثنیات الوداع)را با سندی ضعیف آورده است. وغزالی در احیا علوم دین آن را ذکر کرده، وحافظ عراقی درباره‌ی آن می‌گوید: "اسنادش متصل نيست"، وابن حجر در فتح وابن قیم در زاد المعاد نیز آن را ضعیف دانسته‌اند.

37-          امام قَسْطَلّانی می‌گوید: مدینه با آمدن رسول الله صلی الله علیه و سلم درخشید و خوشحالی وسرور به قلب‌ها وارد شد.

(59) اقامت رسول الله صلی الله علیه و سلم:

38-          شتر پیامبر صلی الله علیه و سلم به امر الله در محل مسجد نبوی زانو زد، و در این مکان مسجد نبوی ساخته شد.

39-          رسول الله صلی الله علیه و سلم تا زمان ساخته شدن خانه‌هایشان، نزد ابو ایوب انصاری رضی الله عنه ماندند، و بدین ترتیب ابو ایوب با نزول پیامبر صلی الله علیه و سلم نزد او، بزرگترین شرف را کسب نمود.

 

منبع: مرواریدهای پنهان مختصری از سیرت رسول الله صلی الله علیه و سلم، تألیف: موسى بن راشد العازمی، ترجمه: عبد الله محمد أَرْمَکی.

 

 

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان