سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

1 آذر 1403 19/05/1446 2024 Nov 21

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7322351
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 157   تعداد بازدید: 3711 تاریخ اضافه: 2015-07-28

اهل بیت (قسمت 4)

دیدگاه سلف صالح درباره اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم

 

در واقع موقف سلف صالح این امت جز اکرام و تعظیم آنان چیز دیگری نیست. امام بخاری از ابوبکرصدیق رضی الله عنه نقل کرده که می‌گوید: «ارقبوا محمدا فی آهل بیته». «مواظب اهل بیت نبی صلی الله علیه وسلم باشید وحقوقشان را پایمال نکنید». و باز می‌فرماید قسم به ذاتی که نفس من در اختیار اوست آل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم را از خویشاوندان خود بیشتر دوست دارم.

شعبی گوید زید بن ارقم بر جنازه مادرش نماز خواند سپس قاطری را نزدیک کردند تا وی بر آن سوار شود عبدالله بن عباس رضی الله عنهما آمد و افسار قاطر را به دست گرفت تا زید بر آن سوار شود ولی زید قبول نکرد وگفت ای پسر عموی رسول الله صلی الله علیه وسلم این کار را نکنید عبدالله گفت ما این جوری به علماء خود احترام می‌گذاریم. زید هم ازمرکبش پائین آمد و دستان عبدالله بن عباس رضی الله عنهما را بوسید و گفت ما هم این جوری به آل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم احترام می‌گذاریم.

از شریک بن عبدالله روایت کرده‌اند که گوید اگر ابوبکر و عمر و علی رضی الله عنهم پیش من آیند و هر کدام از آنها حاجتی داشته باشند هرچند ابوبکر وعمر افضل‌ترند اما من حاجت علی را مقدم می‌دارم زیرا وی از نظرخویشاوندی به رسول الله صلی الله علیه وسلم نزدیکتر است.

و این هم امام مالک بن انس امام دارالهجره، وقتی که ابوجعفر منصور او را اذیت و به زندان انداخت به وی گفته شد چرا از منصور دعاء شر نمی‌کنید امام مالک فرمود از اینکه روز قیامت کسی از خویشاوندان رسول الله علیه وسلم را بیاورند و وی را تعذیب کنند شرم دارم پس چنین کاری را به سبب قرابت ابوجعفر منصور با رسول الله صلی الله علیه وسلم نمی‌کنم.

نقل کرده‌اند وقتیکه هارون الرشید همراه موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب به زیارت قبر رسول الله صلی الله علیه وسلم رفتند هارون الرشید در کنار قبرش ایستاد و گفت سلام برتو ای عموزاده، زیرا هارون از نسل عباس بن عبدالمطلب است و موسی بن جعفر رو به قبر رسول الله صلی الله علیه وسلم کرد و گفت سلام بر تو ای پدر. هارون نگاهی به موسی بن جعفر انداخت و گفت عجب افتخاری.

و آنچه را که جاهلان و کور اندیشان درباره اهل سنت گفته‌اند که اهل سنت نسبت به حقوق آل بیت بی اعتنائی می‌کنند با توجه به منقولات بالا باطل و فاقد هرگونه اعتباری می‌باشد آنان شیخ محمد بن عبدالوهاب را متهم کردند که هیچ‌گونه حقی برای اهل بیت قائل نیست، و عبدالله پسرایشان در سال 1218 ﻫ. ضمن نوشتن رساله‌ای اتهاماتی را که به پدرش نسبت داده بودند رد و جواب داد (سبحانک هذا بهتان عظیم) و هرکس چیزی را در این زمینه از ما نقل نموده یا به مانسبت داده دروغی بیش نیست.

پس آنچه را که نقل نمودیم گوشه‌ای از آراء و نظرات اهل سنت بود نسبت به اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم.

 

و در اینجا بعضی از آل بیت را نام می‌برم و آنان کسی جز 12 امام نزد شیعه نیستند:

1 . علی بن ابی‌طالب

2 . حسن بن علی

3 . حسین بن علی

4 . علی بن حسین (زین العابدین)

5 . محمد باقر فرزند محمد باقر

6 . امام جعفر صادق

7 . موسی بن جعفر(الکاظم)

8 . علی بن موسی (الرضا)

9. محمد الجواد

10. پسر وی علی(الهادی)

11. حسن العسکری

12 . پسرحسن عسکری محمد المنتظر

آنان هم بر 4 گروه تقسیم می‌شوند گروه اول اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌باشند مثل علی بن ابی‌طالب وحسن وحسین رضی الله عنهم.

گروه دوم از جمله علماء بزرگوار اهل سنت و جماعت هستند و آنان هم 6 نفرند (1- علی بن الحسین 2- محمد الباقر 3- جعفرالصادق 4- موسی الکاظم 5- علی الرضا 6- محمد الجواد).

گروه سوم هرچند از علماء بزرگ امت اسلامی به حساب نمی‌آیند ولی افتخار آل بیت بودند برای آنها کافی است و آنان هم دو نفرند (1- علی الهادی 2- الحسن العسکری).

بی‌گمان آنهایي که ذکرنمودیم حق دارند در کنار قبر رسول الله صلی الله علیه وسلم بایستند و بگویند سلام برتو ای پدر.

گروه چهارم محمد بن الحسن است. که معدوم و هنوز خلق نشده است.

 

 

جایگاه سه گروه اول نزد اهل سنت (گروه اول)

1- سرور آنان علی بن ابی‌طالب رضی الله عنه عمو زاده رسول الله صلی الله علیه وسلم شوهر بزرگ بانو جهان اسلام فاطمه زهراء رضی الله عنهما و چهارمین خلفاء راشدین و یکی از عشره مبشره است.

حسن بصری: گوید عثمان بن عفان رضی الله عنه مظلومانه کشته شد و مردم پس از وی به سوی بهترین خودشان یعنی علی بن ابی‌طالب رضی الله عنه رفتند و با او بیعت نمودند.

امام احمد بن حنبل: گفته هرکس بعد از (ابوبکر وعمر وعثمان) به علی بن ابی‌طالب رضی الله عنهم اقتداء نکند از الاغ اهلی گمراهتر است.

2- حسن بن علی رضی الله عنهم نوه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم و سید جوانان بهشت.

مساور السعدی گوید روزیکه حسن بن علی رضی الله عنهما فوت کرد ابوهریره رضی الله عنه را دیدم که بر سر قبرایشان گریه می‌کرد و با صدای بلند می‌گفت ای مردم امروز محبوب رسول الله صلی الله علیه وسلم از میان ما رفته پس گریه کنید.

3- حسین بن علی رضی الله عنهما مشهور به ابو عبدالله. شهید کربلاء و همراه برادرش سید و سالارجوانان بهشت است.

(گروه دوم)

نفر اول آنان زین العابدین علی بن الحسین است ابن سعد گفته زین العابدین مردی وارع- عالم- امین- موثق- بلند مرتبه و کثیر الحدیث بوده، زهری گوید هیچ قریشی‌اي را فاضل‌تر از علی بن الحسین ندیده‌ام.

یحیی بن سعید می‌گوید زین العابدین بزرگوارترین شخصیت هاشمی بوده که من دیده‌ام.

ذهبی گفته زین العابدین جایگاه والايی دارد، و به خاطر شرافت و کرامت و در ایت و عقلش و سیادت و علمش امامت عظماي مسلمانان را لایق بوده وهرگاه هشام بن عبدالملک به هنگام حج می‌خواست حجر الاسود را زیارت کند از دحام مردم کار را بر وی دشوار می‌کرد، وهرگاه علی بن الحسین می‌آمد مردم به خاطر احترام ایشان از کنار حجر الاسود دور می‌شدند و کار بجائی رسید که هشام را عصبانی نمود و گفت این کیست من او را نمی‌شناسم فرزدق که به جانب وی ایستاده بود این چند بیت شعر را سرود.

اوکسی است که صحرا و بیابان گامهایش را می‌شناسند....... و برای این بیت و زائر و غیر زائر آشنا است.

او فرزند بهترین خلق خدا است

عالم- با تقوا- پاک و پاکیزه است

و هرکس که او راببیند گوید

مکارم اخلاق بسوی آنان منتهی می‌شود

او فرزند فاطمه رضی الله عنها است اگر وی را نمی‌شناسید و جز با تبسم سخن نمی‌گوید و سلسله مبارک انبیاء در پدر بزرگ او خاتمه یافته است.

2- محمد بن علی بن الحسین ملقب به باقر، امام ذهبی گوید بخاطر تبحرش در علم او را باقر لقب داده‌اند و کنیه‌اش ابوجعفر دارای شأن والا. امام مجتهد قارئ قرآن مجید و با توجه به صفات کمالی که دارد او را دوست می‌داریم ابن کثیر گوید امام باقر از علماء اعلام. این امت به حساب می‌آید ودارای سیادت و کرامت است.

3- جعفر بن محمد ملقب به صادق:

علامه ذهبی گفته امام جعفرصادق شیخ بنی هاشم ابو عبدالله قریشی الهاشمی العلوی النبوی المدنی و از بزرگان علماء می‌باشد ابو حاتم رازی گوید از امثال امام جعفر درباره شخصیتش سوال نمی‌شود.

4- موسی بن جعفرملقب به کاظم:

شیخ الاسلام ابن تیمیه گوید امام کاظم مشهور به عبادت و تقوا است، ابوحاتم رازی وی را موثق، راستگو ویکی از ائمه مسلمین خوانده، ابن کثیرگفته امام کاظم کثیرالعبادت و دارای مروت وشخصیت بود.

5- علی بن موسی ملقب به الرضا:

ابن حبان گوید وی ازسادات و عقلاء اهل بیت و محترمترین و داناترین بنی‌هاشم است.

علامه ذهبی گفته علی بن موسی دارای جایگاه رفیع و برازنده خلافت بود.

6- محمد بن علی بن موسی ملقب به جواد:

ابن تیمیه گوید وی از اعیان بنی‌هاشم و معروف به سخاوت و بزرگ منشی و لذا ملقب به جواد شده است.

 

ادامه دارد.....

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان