سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

1 آذر 1403 19/05/1446 2024 Nov 21

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7322798
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 15   تعداد بازدید: 3214 تاریخ اضافه: 2010-12-01

سلطان مراد سوم (982 - 1003 هـ)

سلطان مراد سوم، دوازدهمین خلیفه‌ی عثمانی در سال 953هـ دیده به جهان گشود. وی پس از وفات پدرش در سال 982هـ متولی خلافت شد. مراد سوم به علم و ادب و شعر اهتمام می‌ورزید، و به زبان‌های سه‌گانه‌ی ترکی و عربی و فارسی مسلط بود، و به تصوف نیز تمایل داشت.

او به تقوی و توجه نمودن به علما مشهور بود. در دوران وی مساحت سرزمین‌های عثمانی به اوج خود رسید. مساحت این کشور در آن زمان مساوی با 19.902.000 (نوزده میلیون و نهصد و دو هزار) کیلومتر مربع بوده است، یعنی تقریبا دوازده برابر ایران کنونی در اختیار این امپراتوری بزرگ بود.

اقدامات و معاهدات سلطان مراد سوم

اولین کاری که سلطان مراد سوم پس از بر عهده گرفتن خلافت انجام داد دستور به منع خمر بود. پس از اینکه نوشیدن خمر میان مردم انتشار پیدا کرده بود، و برخی از لشکریان از جمله سپاه ینی چری نیز در این امر افراط ورزیده بودند، سلطان دستور منع آن را صادر کرد. ینی چری‌ها نسبت به منع خمر اعتراض کردند، و این دلالت بر ضعف دولت داشت که توانایی منع خمر و اجرای حدود شرعی بر آن‌ها را نداشت، و از سوی دیگر دلیلی است بر انحراف لشکر ینی چری از راه و روش اسلامی.

سلطان مراد سوم بر اساس سیاست‌های قبلی پدرش حرکت می‌کرد. در دوره‌ی خلافت وی در اماکن مختلف نبردهایی صورت گرفت؛ در سال 982هـ برابر با 1574م «هنری دی فالوا» پادشاه لهستان (پولند) از آنجا گریخت، و به فرانسه رفت؛ خلیفه‌ی عثمانی به بزرگان آنجا پیشنهاد داد، تا ترانسلوانیو را به عنوان پادشاه خویش برگزینند، و آن‌ها همین کار را انجام دادند. بدینوسیله لهستان تحت حمایت عثمانی‌ها قرار گرفت، و اتریش نیز به خاطر معاهده‌ی صلحی که با عثمانی‌ها داشت، به این امر معترف شد.

از دیگر اقدامات عثمانی‌ها در این دوران، صدور دستور خروج یهودیانی بود که در سرزمین سینا سکنی گزیده بودند. حرکت یهودیان به شهر «طور» از آنجا آغاز شد که نخست شخصی به نام "ابراهام" همراه با فرزندان و خانواده‌ی خود به این شهر آمده، و در پی آن، کوچ یهودیان به این منطقه افزایش یافت، و سبب آزار و اذیت راهبان دیر «سن کاترین» شدند، آنان نیز شکایت خود را به نزد سلطان عثمانی رساندند.

سلطان مراد سوم در مقابل مسئولیتی که برای اهل ذمه داشت، دستور داد تا "ابراهام" یهودی و خانواده‌اش و یهودیان دیگری که بعدها به سرزمین سینا هجرت کرده بودند، را از آنجا اخراج کرده، و از هر نوع باز گشت آنان به این سرزمین جلوگیری به عمل آید.

در سال 984هـ لشکر مغول به مرزهای لهستان حمله کردند. آن‌ها از دولت عثمانی در خواست کمک کردند و سلطان مراد سوم با بستن یک معاهده‌ی رسمی حمایت خویش را از این دولت اعلام داشت.

سلطان مراد معاهدات خویش با فرانسه و ونیز را تجدید کرده و برخی از امتیازات کنسولی و تجاری را به آن افزود. که از جمله‌ی آن‌ها مقدم داشتن سفیر فرانسه در مراسم‌های رسمی بر دیگر سفیران بود.

ورود سفرا به قصد معاهدات تجاری سبب شد که آن‌ها به تدریج در امور حکومت دخالت کرده و اسباب ضعف دولت را فراهم آورند. در دوران سلطان مراد سوم، ملکه‌ی انگلستان «ایزابلا» به امتیازات ویژه‌ای برای تاجران سرزمینش دست یافت، به گونه‌ای که کشتی‌های انگلیسی با پرچم بریتانیا وارد سواحل و آب‌های دولت عثمانی می‌شدند.

جنگ با شیعیان صفوی

پس از وفات شاه طهماسب اوضاع داخلی سرزمین فارس نابسامان گردید؛ عثمانی‌ها از این فرصت استفاده کردند، و حمله‌ی نظامی گسترده‌ای را برای فتح سرزمین قفقاز و فارس تدارک دیدند. در طی این نبردها شهر تفلیس و گرجستان فتح شد، و در سال 993هـ ارتش عثمانی باری دیگر وارد تبریز شدند، سپس بر مناطق آذربایجان و کرج و شیروان و لرستان نیز سیطره پیدا کردند.

این فتوحات ادامه یافت تا اینکه شاه عباس کبیر حکومت را به دست گرفت. وی سعی کرد تا با عثمانیان صلح برقرار کند. وی در مقابل صلح به اماکنی که توسط عثمانی‌‌ها فتح شده بود، معترف شد، و همچنین در طی معاهده‌ی صلح، صفویان تعهد دادند تا در مملکتشان نسبت به سه خلیفه‌ی راشد ـ ابوبکر و عمر و عثمان رضی الله عنهم ـ توهین نشود.

عوامل ضعف در دوران سلطان مراد سوم

در این دوران از حکومت عثمانی، سپاه ینی چری به مانند سابق نبودند، بلکه به تمرد و سرپیچی در ایالت‌های عثمانی روی آوردند و دیگر به مانند گذشته قدرت نبرد و روحیه‌ی جهاد در آن‌ها دیده نمی‌شد.

لشکر ینی چری در جنگ با مجارستان که به دستور سلطان مراد سوم صورت گرفت، شکست خوردند. در این جنگ اتریش به یاری مجارستان شتافت و با کسب پیروزی در این نبرد اسباب شورش و قیام دیگر حکومت‌ها مانند بغدان (مولداوی) و افلاق (والاچیا) و ترانسلوانیا نیز فراهم گردید، و آن‌ها را برای جنگ با عثمانی‌ها متحد ساخت.

پس یکی از عوامل ضعف که در این دوره بروز کرد، سرپیچی و ضعف سپاه ینی چری بود، چون این لشکر نقش اساسی را در فتوحات عثمانی‌ها داشتند، لذا با ضعف آنان از اقتدار این امپراتوری نیز کاسته شد.

دومین عامل ضعف عثمانی‌ها در این دوره کشته شدن صدر اعظم، محمد پاشا صوقللی بود. این امر با دسیسه‌ی بیگانگان صورت گرفت، چون وجود این وزیر لایق در دولت عثمانی را به زیان منافع خود می‌دیدند، پس با نیرنگ این کار را انجام دادند.

با کشته شدن صدر اعظم از قدرت خلیفه نیز کاسته شد. اوضاع سرزمین‌های عثمانی رو به نابسامانی گذاشت، گروهی در لشکر دست به نافرمانی زدند، و دولت نیز در درگیری با آنان موفقیتی کسب نکرد. در نتیجه‌ی این ناآرامی‌ها و شورش‌های داخلی، لهستان از زیر کنترل عثمانی‌ها خارج شد.

مرگ صدر اعظم ضربه‌ی شدیدی به دولت عثمانی بود. پس از کشته شدن محمد پاشا صوقللی دیگر کسی به مانند وی در سیاستمداری و اداره‌ی امور، در دولت عثمانی یافت نشد.

وفات سلطان مراد سوم

سلطان مراد سوم در سال 1003هـ مصادف با 1595م در حالی که چهل و نه سال از عمر وی می‌گذشت، دار فانی را وداع گفت و در «ایا صوفیا» دفن کرده شد. پس از وفات وی، خلافت به فرزندش سلطان محمد خان سوم رسید.

شناسنامه‌ی دوازدهمین خلیفه‌ی عثمانی

نام كامل

سلطان مراد سوم فرزند سليم دوم بن سليمان قانونی بن سليم اول بن بايزيد بن محمد فاتح بن مراد بن محمد بن بايزيد بن مراد بن اورخان بن عثمان بن ارطغرل

ترتیب در خلافت

دوازدهم

تاريخ ميلاد

953هـ

دوران خلافت

(982-1003هـ/1574-1594م)

تاريخ وفات

1003هـ

خلیفه‌ی قبلی

سلطان سلیم دوم

خلیفه‌ی بعدی

سلطان محمد خان سوم

ترجمه و تحقیق: أبو أنس

سايت عصر اسلام

www.IslamAge.com


مصادر و مراجع:

* الدولة العثمانیة- تألیف: دکتر علی محمد صلابی.

* الدولة العثمانية في التاريخ الإسلامي الحديث - تألیف: اسماعيل احمد ياغى

* سایت ويكيبيديا، سایت قصة الإسلام ، الموسوعة الحرة- سایت إسلام أون لاین. نت - سایت المعرفه

* تاريخ الدولة العلية العثمانية - تألیف: محمد فریک بک

* التاريخ الاسلامى، العهد العثمانى ، تألیف محمود شاکر، المکتب الإسلامی، الطبعة الثالثة، 1411هـ/1991م.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان