سلسله مقالات بدعت بازنگری در فهم نصوص شماره ی (10): چه کسی صلاحیت فهم نصوص شرع را دارد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله مقالات بدعت بازنگری در فهم نصوص شماره ی (10):
چه کسی صلاحیت فهم نصوص شرع را دارد؟
از جمله مواردی که توضیح و بیانِ آن لازم است، اشاره به این نکته می باشد که نصوص شرع بر دو نوع است:
اول: نصوص صریحی که دلالت و معنای آن واضح است که اغلب نصوص کتاب و سنت از این نوع اند؛ بیشتر آیات قرآن برای تمام مردم واضح و آشکار است، چنانکه ابن عباس رضی الله عنهما می گوید: "تفسیر بر چهار وجه است:
ـ بخشی که عرب زبان ها بر اساس سخنِ خود می فهمند.
ـ تفسیری که هیچ کس در ندانستن آن معذور نیست.
ـ تفسیری که علما آن را می دانند.
ـ و تفسیری که فقط الله متعال می داند و هر کس ادعای دانستن آن را کند، دروغ گفته است.
پس بخشی از قرآن به گونه ای است که هرکس آن را بخواند، معنایش را می داند و هیچ دشواری در فهم آن نیست؛ حلال و حرامش واضح است؛ همچنین حدود و فرائض دین و داستان ها و عبرت های آن روشن است و این ها بخش اعظم قرآن را تشکیل می دهند که آسان و قابل فهم است.
پس قرآن، آیاتی ست روشنگر و در راهنمایی به سوی حق و امر و نهی و خبر آن واضح و آشکار است؛ چنانکه الله متعال می فرماید: {بلکه آن آیاتی روشن است}.
و می فرماید: {قرآنی است عربی، بدون هیچ انحرافی. باشد که تقوا پیشه کنید}.
یعنی آن را قرآنی عربی با الفاظی واضح و معانیِ آسان قرار داده ایم، به ویژه برای عرب زبانان.
ابن قیم رحمه الله می گوید: (و همچنین عموم واژه های قرآن چنین است که مراد الله و رسولش را از آن می دانیم؛ همان طور که می دانیم رسول الله صلی الله علیه وسلم این الفاظ را از سوی الله ابلاغ نموده اند. بنابراین درباره ی غالب الفاظ قرآن چه خبر باشد و چه امر می دانیم که مراد الله از آن چیست؛ بلکه به سبب کمال متکلم (الله) و کمال بیان او، علم به مراد الله واضح تر و آشکارتر از دانستن منظور هر متکلم دیگری است و همچنین کمال هدایت و ارشاد وی و کمال آسانی قرآن از سوی او سبحانه و تعالی از نظر عمل و از نظر تلاوت).
دوم: نصوصی که دلالات دقیقی دارند. در این مورد، اهل علم و اجتهاد به نظر و بررسی در نصوص می پردازند تا بتوانند مسائل و احکام را از آن استخراج کنند. برای آنکه هرج و مرج رخ ندهد و مدعیان بی صلاحیت سخن نگویند، علما ضوابط و شروطی را وضع کرده اند که هرکس در منصب اجتهاد و استنباط می نشیند باید از آن برخوردار باشد. این شروط و ضوابط از لغت عربی و خطاب شارع از جمله امر و نهی و اخبار آن و غیره برگرفته شده است.
ممکن است علما در مورد فهم منظور این نصوص که دلالت شان واضح نیست اختلاف نظر داشته باشند؛ مانند این سخن الله متعال که می فرماید: {وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ} ترجمه: و زنان طلاق داده شده باید مدت سه قُرء - پاکی یا حیض - انتظار بکشند.
در این آیه، آیا قرء به معنای پاکی از حیض است یا به معنای خود حیض؟
این اختلاف در دایره ی اجتهاد واقع می شود. اجتهادی که صاحبش یک اجر یا دو اجر می برد. اما یکی از مواردی که در برخی برنامه های گفتگو در رسانه های مختلف از جمله کانال های ماهواره ای و شبکه های رادیو و تلویزیون و مجلات و روزنامه ها دیده می شود، روشی است که برخی از آن ها وقتی در بحث دچار مشکل می شوند به آن روی می آورند و می گویند: دین مال همه است! هیچ کس حق ندارد تفسیر آن را به احتکار خود درآورد و مردم را مجبور به پذیرش آن کند؛ زیرا در اسلام پاپ و کهنوت نداریم!.
اما این سخن حقی است که با آن خواستار هدف باطلی هستند؛ حق این است که دین از نظر تطبیق و عمل به احکام آن مخصوص افراد خاصی نیست.
اما بخش باطلِ آن این است که: نصوص آن به خدمت هرکسی درآید تا آن را بر اساس خواسته و هوی وهوسش تفسیر کند. چنین کاری باعث چند پاره شدن امت و بازیچه شدن نصوص به دست نااهلان می شود تا هر طور که می خواهند از آن احکامِ دلخواه خود را استنباط کنند.
این دقیقا همان چیزی است که هنگام ظهور این دعوت رخ داد و باعث کوچک شمردن مجتهدان این امت از صحابه تا دیگران شد و هرج و مرجی را پدید آورد که باعث شد اظهار نظر و فتوای بی ضابطه، جای اجتهاد حقیقیِ دقیق را بگیرد.حافظ ابن رجب رحمه الله [در دوران خودش] متوجه این مشکل شده بود و چنین لب به شکایت گشود: (عجیب است! اگر کسی ادعای مهارت در یکی از حرفه های دنیا را کند اما مردم او را به عنوان اهل آن حرفه نشناسند و ابزار آن را نزدش ندیده باشند ادعایش را تکذیب می کنند و او را بر اموال خود امین نمی دانند و اجازه نمی دهند به آن کار، مشغول شود؛ حال چگونه است کسی که ادعای شناخت امر رسول الله صلی الله علیه وسلم (یعنی دین) را کند اما نه کسی او را دیده که علم رسول الله صلی الله علیه وسلم را می نویسند و هرگز کسی او را در مجالست با اهل علم و مدارسه با آنان ندیده است!!
شگفت آور است! چگونه ممکن است عاقلان ادعای او را بپذیرند و با ادعای دروغینش او را در دین خود داور قرار دهند؟!)
إذا أحدٌ أتى في أي علمٍ *** بفتوى أو برأيٍ أو مقاله
كَتَمْناه بأجوبةٍ : تمهَّلْ! *** فإن لكل معلومٍ رجالَه
سوى علم الشريعة مستباحٌ *** لكل الناس حتى ذي الجهاله
فكلُّ العلم محفوظٌ مصونٌ *** عداه لكل إنسانٍ حلال
ترجمه: اگر کسی فتوا یا نظری یا مقاله ای در مورد هر علمی ارائه دهد
احتیاط می کنیم و در جوابش می گوییم: دست نگهدار! همانا هر علمی، افراد متخصص خود را دارد.
جز علم شریعت که برای تمام مردم حتی جاهلان نسبت به آن نیز اهل نظرند!!
تمام علم ها محفوظ شده و مصون است به جز آن – علم شریعت – که گویا برای هر انسانی حلال است!!
در مقاله ی بعدی که آخرین مقاله از این سلسله مقالات خواهد بود به راهنمایی های کلی در این زمینه خواهیم پرداخت تا چگونه خود را از این پدیده ی گمراه کننده مصون و محفوظ بداریم.
برگرفته از کتاب "بدعت بازنگری در فهم نصوص" با عنوان اصلی "بدعة إعادة فهم النص" تألیف محمد صالح المنجد.
بازنگری: ام احمد
|