سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

6 مرداد 1403 20/01/1446 2024 Jul 27

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 573
بازدید کـل سايت: 7089555
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 14   تعداد بازدید: 2776 تاریخ اضافه: 2010-03-24

کفن و دفن رسول خدا صلی الله علیه وسلم

 

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه ‏الی یوم ‏‏الدین و ‏اما بعد‏:‏

 

در روز وفات رسول خدا یعنی روز دوشنبه دوازدهم ربیع‌الأول در «سقیفة بنی ‏ساعده» ابوبکر صدیق رضی الله عنه  به عنوان خلیفه مسلمانان انتخاب شد و با او ‏بیعت صورت گرفت. در بخش دوم به تفصیل در مورد بیعت با او سخن خواهیم گفت. ‏

اما سخن را در رابطه با کفن و نماز میّت و دفن پیکر مبارک رسول خدا ادامه می‌دهیم. ‏

عایشه رضی الله عنه  در ادامة سخنانش راجع به روزی که رسول خدا صلی الله علیه ‏وسلم  وفات یافت و سال‌هایی که در این جهان زندگی فرمود، مطالبی را بیان نموده ‏است. ‏

عروه بن زبیر از عایشه رضی الله عنه  روایت می‌نماید که گفته است : «رسول خدا ‏صلی الله علیه وسلم  در روز دوشنبه دوازدهم ربیع‌الأول و هنگامی که شصت و سه ‏سال از عمر مبارک ایشان سپری شده بود، وفات یافت. » (البدایة والنهایة : ج 5 ص ‏‏245 – 255)‏

روز سه شنبه سیزدهم ربیع‌الأول کار غسل و کفن و نماز و دفن رسول خدا را آغاز ‏کردند، زیرا روز دوشنبه را به قضیه انتخاب حضرت ابوبکر و بیعت با او مشغول ‏بودند! ‏

 

کفن و دفن رسول خدا صلی الله علیه وسلم 

عکرمه از ابن عباس رضی الله عنهم  روایت می‌نماید که : «خانواده و خویشاوندان ‏رسول خدا صلی الله علیه وسلم  از جمله عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر و علی‌بن ‏ابی‌طالب و فضل بن عباس وقُثم بن عباس و اسامه بن زید و ... کار غسل و کفن رسول ‏خدا را انجام دادند ...» ‏

عبدالله بن زبیر از عایشه رضی الله عنه  روایت می‌نماید که : «وقتی تصمیم گرفتند ‏رسول خدا را غسل دهند! گفتند : نمی‌دانیم آیا لباس‌های رسول خدا را همچون دیگر ‏مردگان خود از بدن مبارک او بیرون بیاوریم، یا او را همراه با لباسش غسل بدهیم؟! ‏وقتی اختلاف نظر پیدا کردند، خداوند آنان را به نوعی در خواب و بیهوشی دچار کرد، ‏طوری که نمی‌توانستند سر خود را بلند کنند، سپس صدایی از گوشه منزل – بدون آنکه ‏بدانند کیست – به ایشان گفت : رسول خدا را بدون آنکه لباسش را بیرون بیاورند ‏شستشو دهند! ‏

آنان برخاستند و رسول خدا را در حالی که تنها یک پیراهن بر تن داشت غسل دادند، بر ‏روی پیراهن آب می‌ریختند و با آن بدن مطهرش را شستشو می‌دادند! » (البدایة والنهایة ‏ج 5 ص 260)‏

پس از پایان غسل او را کفن نمودند!‏

عروه بن زبیر از عایشه رضی الله عنه  روایت می‌نماید که : «رسول خدا را با سه لایه ‏پارچه سفید و از نوع «سحولی» یمنی و از جنس پنبه کفن نمودند، و کفن او دارای ‏پیراهن و عمامه نبود. » (البدایة والنهایة : ج 5 ص 262 – 263)‏

پس از پایان کفن پیکر مطهّر رسول خدا صلی الله علیه وسلم ، مردم گروه گروه ‏می‌آمدند نماز میت را بر پیکر مطهّر آن بزرگوار البته نه به صورت جماعت بلکه ‏انفرادی می‌خواندند. ‏

بدن مطهّر را در منزل میت در روز سه‌شنبه سیزدهم ماه ربیع‌الأول انجام گرفت و مردم ‏و زن پیر و جوان و بردگان بر آن نماز خواندند. ‏

عکرمه از ابن عباس رضی الله عنهم  روایت می‌نماید که : «وقتی رسول خدا صلی الله ‏علیه وسلم  وفات یافت، اول مردان وارد منزل شده بر بدن مبارک او نماز خواندند، پس ‏از آنان زنان وارد شده و بعد از زنان کودکان و به دنبال آنان بردگان بر بدن مبارک ‏رسول خدا نماز میت را خواندند!» ‏

آنان به صورت فردی و مرتب بدون آنکه پشت سر امامی قرار بگیرند، بر بدن مبارک ‏رسول خدا نماز میت را بر جای آوردند.‏

خواندن نماز به صورت انفرادی این نبود که امام و پیشنمازی وجود نداشت، در واقع ‏روز قبل مردم با ابوبکر به عنوان امام و سرپرست مسلمین انتخاب شده بود. ‏

شاید یکی از دلایلی که باعث شده بود به صورت جماعت بر پیکر مبارک رسول خدا ‏نماز میت را نخوانند – همچنان که برخی از علما می‌گویند – این بوده که هر یک از ‏آنان مستقیماً و بدون امام بر او نماز بخوانند تا تعداد نمازهای که هر یک از او ‏می‌خوانند تکرار بشود و تمامی مردان و زنان و کودکان و بردگان بر او نماز خوانده ‏باشند! ‏

این یکی از ویژگیهای رسول خداست، اما برای سایر مسلمانان بهتر است نماز میت به ‏صورت جماعت خوانده شود. ‏

در طول روزهای سه‌شنبه و شب چهارشنبه مسلمانان مرتب بر پیکر مبارک رسول خدا ‏صلی الله علیه وسلم  نماز خواندند.( البدایة والنهایة : ج 5 ص 264 – 265)‏

‏ ‏

اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم  در مقابل این پرسش قرار گرفته بودند که آیا ‏رسول خدا را در همان منزل حضرت عایشه به خاک بسپارند؟ یا او را به قبرستان بقیع ‏ببرند؟ ‏

عروه از عایشه رضی الله عنه  روایت می‌نماید که : «ابوبکر صدیق فرموده است : از ‏رسول خدا شنیدم می‌فرمود : هر پیامبری که در هر مکانی فوت می‌کرده در همان جا او ‏را به خاک سپرده‌اند.» ‏

این بدان معنی بود که رسول خدا صلی الله علیه وسلم  در همان منزل حضرت عایشه به ‏خاک سپرده شود. ‏

عایشه رضی الله عنه  خوابی را دیده بود و آن را برای پدر که از میان اصحاب رسول ‏خدا بهتر از همه با تعبیر خواب آشنا بود، نقل کرد.‏

عایشه می‌گوید : خواب دیدم که سه ماه تابان در حجره‌ام قرار گرفتند! ‏

ابوبکر صدیق فرمود : اگر خواب تو درست باشد، سه نفر از بهترین انسان‌های روی ‏زمین در خانه‌ات دفن خواهند شد! ‏

وقتی رسول خدا صلی الله علیه وسلم  وفات یافت، حضرت ابوبکر فرمود : عایشه! این ‏بهترین آن سه ماهی است که در خواب دیده بودی! ‏

همچنان که می‌دانیم پس از رسول خدا ابوبکر و پس از او عمر بن خطاب در خانة ‏حضرت عایشه به خاک سپرده شدند!» ‏

اصحاب، تختی که پیکر مبارک رسول خدا را بر روی آن قرار داده بودند، به گوشه‌ای ‏از اطاق منتقل کردند و سپس در جای آن قبر مطهر را حفر نمودند! ‏

 

قاسم بن محمدبن ابی‌بکر از عایشه رضی الله عنها  روایت نموده که : ‏

‏«رسول خدا دوشنبه وفات یافت و شب چهارشنبه دفن گردید. » (البدایةوالنهایة : ج 5 ‏ص 266 – 269)‏

 

کار کندن قبر مبارک که پایان یافت، عباس بن عبدالمطلب و علی‌بن ابی طالب و فضل ‏بن عباس داخل قبر شدند. ‏

حجره حضرت عایشه در شرق مسجد النبی قرار داشت و قبر رسول خدا در زاویه ‏جنوب غربی حجره کنده شده بود! ‏

تا ایام خلافت ولید بن عبدالملک حجره حضرت عایشه در جهت شرقی و خارج از ‏مسجد النبی قرار داست. ولید بن عمر بن عبدالعزیز که والی او بر مدینه بود دستور داد ‏که طرح توسعه مسجد النبی را عملی کند. عمربن عبدالعزیز از طرف شرق اقدام به ‏توسعه مسجد النبی کرد و به همین خاطر حجره حضرت عایشه همراه با قبر مبارک ‏رسول خدا صلی الله علیه وسلم  و قبر ابوبکر صدیق و عمر فاروق رضی الله عنهم  ‏داخل مسجد قرار گرفتند! » (البدایة و النهایة : ج 5 ص 266 – 269)‏

 

اصحاب رسول خدا از وفات آن پیامبر بزرگوار، بسیار نگران، اندوهگین و گریستند. ‏

انس بن مالک رضی الله عنه  می‌گوید : «آن روزی که رسول خدا وارد مدینه شد، همه ‏چیز و همه کسی را نورانی و شادمان کرد، اما روزی که وفات یافت همه جا تاریک و ‏همه به شدت اندوهگین شدند. و زمانی او را نافرمانی می‌نمودیم دل خود را از ایمان ‏تهی می‌یافتیم و اینکه تحمل وفات او برای ما بسیار سخت است. ‏

همة مسلمانان به سختی به خاطر وفات رسول خدا اندوهگین بودند، اما دخترش فاطمه ‏رضی الله عنه  بیش از همه حزن و اندوه سر تا پای او را فرا گرفته بود. ‏

ثابت از انس رضی الله عنهم  روایت می‌نماید که : «زمانی که بیماری رسول خدا شدت ‏می‌یافت و بیهوش می‌گردید، فاطمه می‌گفت : وای پدرجان! چقدر سختی می‌کشی!! ‏

رسول خدا به فاطمه فرمود : «از امروز دیگر پدرت هیچگونه سختی و ناراحتی ‏ندارد!» ‏

پس از وفات رسول خدا فاطمه رضی الله عنه  ناله می‌نمود می‌گفت «آی پدرجان! پدر ‏بزرگوارم که دعوت پروردگارت را پذیرفتی و به سوی فردوس اعلی پرواز نمودی! و ‏جبرئیل خبر مرگت را به همه جا رسانید.» ‏

پس از آنکه کار دفن پیکر مبارک رسول خدا پایان یافت، حضرت فاطمه گفت : ای ‏انس! چگونه توانستید به روی چهرة نورانی رسول خدا خاک بریزید؟! ‏

حماد بن زید روای حدیث از ثابت بنانی نقل می‌نماید که : وقتی او این سخنان حضرت ‏فاطمه را نقل می‌کرد، به سختی می‌گریست!!‏

ام ایمن دایة رسول خدا صلی الله علیه وسلم  به خاطر قطع وحی و مرگ پیامبر به ‏سختی اندوهگین و گریان بود! ‏

ثابت بنانی از انس بن مالک رضی الله عنه  روایت می‌نماید که : «روزی رسول خدا به ‏دیدار دایة خود ام ایمن رفت، و من نیز همراه او بودم، ام ایمن کاسة آبی را نزد رسول ‏خدا آورد، اما او به خاطر آنکه روزه بود، یا میل نداشت، از آن کاسه ننوشید! ‏

اما ام ایمن مادر شیری رسول خدا برای شادی و سرور او مدام نکته و لطیفه می‌گفت! ‏

وقتی رسول خدا وفات یافت، ابوبکر صدیق به عمر فاروق فرمود : بیا با هم سری به ام ‏ایمن بزنیم! ‏

وقتی به منزل او رسیدند آنان را که دید گریست! ‏

گفتند : ام ایمن چرا گریه می‌کنی؟ مگر نمی‌دانی آنچه نزد خداوند قرار دارد برای ‏پیامبرش بهتر است؟! ‏

گفت : سوگند به خداوند می‌دانم که آنچه خداوند برای پیامبرش مهیا فرموده بهتر از ‏زندگی در این جهان است، به خاطر آن گریه نمی‌کنم! گریه‌ام برای پایان نزول وحی ‏است!؟ ‏

این سخن ام ایمن موجب اندوه و گریه سخت ابوبکر صدیق و عمر فاروق گردید! » ‏‏(البدایة والنهایة : ج 5 ص 273 – 275)‏

 

حسان بن ثابت شاعر و صحابی بزرگوار به خاطر وفات رسول خدا شدیداً اندوهگین شد ‏و حزن و اندوه خود را در لابه‌لای مرثیه‌ای برای رسول خدا چنین نمود : ‏

 

فبکی رسول‌الله یا عین عبرة ‏              ولا أعرفنک الدّهرَ دمعکِ يَجْمُدُ ‏

و مالک لاتبکین ذالنّعمة الذّی ‏            علی النّاس منها سابغ یَتَغَمّدُ ‏

فجودی علیه بالدّموع واعولی ‏             لِفَقْدِ الذّی لامثله الدّهر يُوجَدُ ‏

ومافقد الماضون مثل محمّد ‏               ولا مثله حتّی القیامه یفقد

 

‏«ای چشم‌ها! اشک‌هایت را به خاطر رسول خدا بباران و هیچ گاه خشک شدن آنها را ‏نبینم! چرا نباید برای آن صاحب نعمت و کرم نسبت به مردم گریه نکنی، نعمت و ‏کرمی که اینک پنهان می‌شود، اشک‌هایت را از او دریغ مدار و برای از دست دادن ‏کسی که زمانه آن را به خود ندیده گریه و زاری کن! گذشتگان هیچ گاه همچون محمّدی ‏را از دست نداده‌اند و آیندگان نیز هیچ‌ گاه همچون اویی را از دست نخواهند داد.» ‏

 

رحمت و درود بی‌پایان خداوند، به تعدادی که در محدوده دانش او قرار دارد و قلمش آن ‏را رقم زده و در کتاب او بر شمرده شده بر رسول گرامی و اسوة بشریت و همة آل و ‏اصحاب او باد! ‏

 

 

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‏

وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.‏

 

 


 

 

 

سایت عصر اسلام

www.IslamAge.Com

 

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان