سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

6 مرداد 1403 20/01/1446 2024 Jul 27

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 573
بازدید کـل سايت: 7090527
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 130   تعداد بازدید: 4200 تاریخ اضافه: 2010-03-25

اولین خطبه امیر‌المؤمنین عمربن خطاب رضی الله عنه پس از انتخاب

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه ‏الی یوم ‏الدین و ‏اما بعد‏:‏

 

ابوبکر درروز سه‌شنبه بیست و دوم ماه جمادی‌الآخر سال سیزدهم هجری وفات یافت، و حضرت عمربن خطاب بر پیکر او نماز میت خواند و همان روز دفن گردید.

در همان روز بزرگان اصحاب و اهل حل و عقد از جمله عمربن خطاب اجتماعی را ترتیب دادند. و توصیه و پیشنهاد مکتوب حضرت ابوبکر را در مورد جانشینی عمر رضی الله عنه  مورد بررسی قرار دادند.

پس از گفتگو و تبادل نظر در همان نشست، اهل حل و عقد با انتخاب حضرت عمر به عنوان خلیفة مسلمین موافقت نموده و با او بیعت کردند!

بدین ترتیب مقام خلافت هیچگاه خالی نماند و بلافاصله پس از مرگ ابوبکر صدیق اصحاب با انتخاب خلیفة بعدی جالی خالی او را پر کردند و عمربن خطاب را جانشین او نمودند، درست همان کاری را که در زمان وفات رسول خدا انجام داده بودند که در همان روز وفات ایشان با ابوبکر صدیق بیعت کردند، تکرار نمودند!

 

اولین خطبه امیر‌المؤمنین عمربن خطاب رضی الله عنه  

خلافت عمر فاروق از روز سه‌شنبه بیست و دوم جمادی‌الآخر سال سیزدهم هجری آغاز گردید!

پس از آنکه بیعت با او خاتمه یافت، بر روی منبر و پله‌ای پایین‌تر از جایی که ابوبکر صدیق می‌نشست، رفت و گفت :

«خداوندا! من ضعیف را قوت بده و من سخت‌گیر را مهربانی و نرمخویی عطا فرما! و من بخیل را سخاوتمند بگردان!»

قرآن را بخوانید تا به آن معرفت پیدا کنید! و به آن عمل نمائید تا اهل قرآن باشید و قبل از آنکه شما را مورد محاسبه قرار دهند، خود خویشتن را مورد بازخواست قرار داده و خود را برای روز بزرگ رستاخیز آماده کرده، روزی که در پیشگاه خداوند حاضر می‌شوید، که هیچ چیزی از شما پنهان نمی‌ماند، و هیچ کسی صاحب این حق نیست که در اموری که نافرمانی خداوند است از او فرمانبرداری شود!

شما هم شاهد باشید که من در رابطه با اموال بیت‌المال خود را همچون ولی و قیم کودکی‌ یتیم قرار داده‌ام، اگر بی‌نیاز بودم برای خود چیزی را از آن برنمی‌دارم و اگر نیازمند بودم، به صورتی شایسته از آن برای خود برخواهم داشت.»

او چند روز بعد از انتخاب شدن، در میان جمع مسلمانان خطابه‌ای را بیان نمود، که در بخش‌هایی از آن فرموده است :

«اطلاع پیدا کرده‌ام که عده‌ای از سخت‌گیری من نگران و از قاطعیت من دچار هراس گردیده‌اند، گفته‌اند : در شرایطی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم  در میان ما بود و در حالی که ابوبکر خلیفه مسلمانان بود او بر ما سخت می‌گرفت، اکنون که ایشان نیستند و زمام امور در دست او قرار گرفته چه خواهد کرد؟!

کسانی که این سخن را گفته‌اند، حق به جانب‌اند و راست گفته‌اند :

زمانی که با رسول خدا بوده و خدمتکارشان بودم، هیچ کس به اندازة او مهربان و نرمخو نبود و همانگونه بود که خداوند در موردش فرموده‌اند :

 

« بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ »(التوبه : 128)

«او نسبت به مؤمنین رؤوف و مهربان بود.»

 

اما من شمشیر از نیام برآمده‌ای در خدمت او بودم، تا وقتی که خود می‌خواست من را در نیام، یا به کار می‌گرفت. تا زمانی که در خدمت رسول خدا بوده، این چنین بودم! و تا زمانی وفات یافت از من راضی بود، و به خاطر آن خداوند را بسیار سپاس می‌گویم و به آن رضایت، افتخار می‌نمایم!

پس از رسول خدا صلی الله علیه وسلم  ابوبکر ولی امر مسلمانان گردید، او کسی بود که هیچکس دلسوزی و کرامت و نرمخویی و مهربانیش را انکار نمی‌کرد، من خدمتکار و همکار او نیز بودم، سخت‌گیری خویش را با نرمخویی او در می‌آمیختم و شمشیر از نیام کشیده‌ای در اختیار او بودم و اگر می‌خواست مرا در نیام می‌کرد و چنانچه اراده می‌کرد مرا آزاد می‌گذاشت، من با او نیز این چنین بودم، تا اینکه خداوند در حالی روح او را نزد خود برد که از من راضی بود و به خاطر آن خداوند را بسیار سپاسگزارم و به آن افتخار می‌کنم!

ای مردم! اکنون زمام امور خود را به دست من داده‌اید، بدانید از آن سخت‌گیریها بسیار کم شده، که از آن تنها برای مقابله با اهل ستم و تجاوز بر حقوق مسلمین استفاده خواهم کرد، اما در برابر اهل دین و مسالمت‌جویان، از بسیاری از آنها آرام‌تر و نرمخوتر خواهم بود!

به هیچ کس اجازه نخواهم داد به دیگری ستم و یا حقوق او را پایمال نماید و سر ستمکاران بر زمین ساییده و پایم را بر روی گردنشان خواهم گذاشت، و تا زمانی به حق مردم گردن ننهند، پایم را برنخواهم داشت!

این گونه سخت‌گیری و قاطعیت را با ستمگران، اعمال خواهم کرد، و اما از طرف دیگر در برابر پاکان و پرهیزکارن خاشعانه چهرة خود را بر زمین نهاده و با آنان فروتن خواهم بود.

«ای مردم! شما هم بر من حق و حقوقی دارید که دوست دارم آنها را به شما یادآوری نمایم! تا از مطالبه آنها غفلت نکنید!

این حق شماست که تنها از راه صحیح و مشروع خراج و غنیمت‌هایی را که خداوند در اختیارتان می‌نهد، جمع‌آوری نمایم!

این حق شماست که آن اموال جمع‌آوری شده را در راه درست مصروف نمایم!

این حق شماست که با یاری خداوند به حقوق و مزایای شما بیفزایم! و از مرزهایتان پاسداری کنم.

این حق شماست که شما مردم را در معرض هلاکت و نابودی قرار ندهم!

این حق شماست که هر گاه از سوی ما به جایی اعزام شدید، مسئولیت و سرپرستی خانواده‌هایتان را بر عهد بگیرم!

ای بندگان خداوند از خداوند پروا کنید! و با خودداری از کارشکنی در کار من برای ادارة امورتان مرا یاری دهید! به وسیله امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت مرا بر کنترل نفس خویش کمک کنید! و در اموری که خداوند مرا متولی آن نموده با اندرز خویش از من حمایت کنید!

بیش از این سخنی ندارم و در پایان از خداوند متعال برای خود و شما درخواست مغفرت می‌نمایم.»

 

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‏

وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.‏


 

سایت عصر اســـلام

IslamAgae.Com

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

عمرو بن عاص رضی الله عنه  می‌گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و سلم  پرسیدم: چه کسی را بیشتر از همه دوست داری؟ فرمود: «عایشه را». گفتم: از میان مردان، چه کسی را؟ فرمود: «پدر عائشه را». گفتم: سپس چه کسی را؟ فرمود: «عمربن خطاب را» و آن‌گاه مردان دیگری را نیز نام برد.
الاحسان فی صحیح ابن حبان (15/309)

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان