نبرد وادی القُری
همینکه رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- از کار فتح خیبر فراغت یافتند، بسوی وادیالقری عزیمت فرمودند که در آنجا جماعتی از یهود تمرکز یافته بودند، و جماعتی از اعراب نیز به آنان پیوسته بودند.
وقتی در وادیالقُری فرود آمدند، یهودیان آن ناحیه که از پیش آماده بودند، با تیر و کمانهای فراوان به استقبالشان آمدند، و مِدعَم، یکی از غلامان رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- کشته شد. مردم گفتند: هَنیئاً له الجنَّة! بهشت گوارایش باد! نبیاکرم -صلى الله علیه وسلم- فرمودند:
«کلا! والذی نفسی بیده، إن الشملة التی أخذها یوم خیبر من المغانم، لم یصبها المقاسم، لتشعل علیه ناراً».
«هرگز! سوگند به آنکه جانم در دست اوست، آن جامهای که روز خیبر از غنیمتها برداشت و در تقسیم نیامد، بر تنش آتش خواهد گرفت و شعلهور خواهد شد!»
وقتی مردم این سخن آنحضرت را شنیدند، مردی نزد ایشان آمد و یک- یا دو- بند کفش آورد. نبیاکرم -صلى الله علیه وسلم- فرمودند:
«شراکُ من نار - یا: شِراکان مِن نار» [1].
«بند کفشی از جنش آتش! یا: دو بند کفش از جنس آتش!»
آنگاه رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- یارانشان را برای کارزار آماده کردند، و صفوف آنان را آراستند. لوای خویش را به سعدبن عُباده دادند. رایتی برای حُباب بن مُنذر بستند. رایتی نیز برای سهل بن حُنیف بستند. همچنین، رایتی برای عبادبن بِشر بستند. سپس یهودیان و اعراب مُحارب را به اسلام دعوت کردند. آنان نپذیرفتند، و مردی از میان آنان به میدان آمد و مبارز طلبید.
زبیر بن عوام به سراغ او رفت و او را به قتل رسانید. مرد دیگری به میدان آمد؛ زبیر او را نیز کُشت. سومین مرد جنگجو از جبههٔ مخالف به میدان آمد و علیبن ابیطالب -رضی الله عنه- با او رویاروی شد و او را کُشت. به این ترتیب، رویارویی طرفین ادامه یافت، و هربار که مردی از آنان به قتل میرسید، پیامبراکرم -صلى الله علیه وسلم- افراد باقی مانده را به اسلام دعوت میکردند.
در طول روز هر بار که وقت نماز داخل میشد، پیامبراکرم -صلى الله علیه وسلم- با یارانشان نماز میگزاردند و بازمیگشتند، و بار دیگر آنان را بسوی اسلام و بسوی خدا و رسول دعوت میکردند. آن روز را تا به شام با آنان جنگیدند.
فردای آن روز نیز از بامداد کارزار با آنان را شروع کردند، و هنوز آفتاب به اندازهٔ یک سرنیزه بلند نشده بود که هر آنچه در اختیار داشتند تحویل دادند، و به صورت «فتح عُنوَه» (بدون جنگ و کارزار) آن ناحیه را فتح کردند، و اموال یهودیان آن سامان را خداوند به آنحضرت غنیمت داد، و سپاه اسلام ساز و برگ و کالای بسیار به دست آوردند.
رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- مدّت چهار روز در وادیالقُری به سر بردند، و آنچه را که در آن جنگ به دست آورده بودند، میان یارانشان تقسیم کردند، و اراضی و نخلستانها را در دستان همان یهودیان وانهادند، و آنان را کارگزار خویش در آن منطقه گردانیدند، و همچنانکه با ساکنان خیبر رفتار کرده بودند [2].
منبع: خورشید نبوت؛ ترجمهٔ فارسی «الرحیق المختوم» تالیف: شیخ صفی الرحمن مبارکفوری، ترجمه: محمد علی لسانی فشارکی، نشر احسان 1388
عصر اسلام IslamAge.com
[1]- صحیح البخاری، ج 2، ص 608.
[2]- زاد المعاد، ج 2، ص 146-147. |