سلطان سلیم اول (918 - 926 هـ)
سلطان سلیم اول, فرزند بایزید دوم, نهمین خلیفهی عثمانی در سال (875هـ برابر با 1470 م) دیده به جهان گشود، وی در سال 918هـ پس از کنارهگیری پدرش از حکومت، بر کرسی سلطنت نشست. او از همان آغاز حکومتش میل به تصفیهی دشمنان خویش داشت حتی اگر از برادران یا پسرانش بودند.
وی ادبیات و شعر فارسی و تاریخ را دوست میداشت، و در میان خلفای عثمانی اولین کسی بود که لقب خلیفه و خادم الحرمین الشریفین به او داده شد. با وجود سنگ دل بودنش، همراهی و همنشینی اهل علم را دوست میداشت و مورخان و شعرا تا میدانهای نبرد وی را همراهی میکردند، و نبردها را یادداشت مینمودند و قصاید و شعرهایی میسرودند که در آن تمجید و مدح گذشتگان میشد.
تغییر استراتژی جنگی از سمت غرب به شرق
سلطان سلیم اول پس از عهدهدار شدن خلافت به دلیل آنکه جبهههای مختلفی برای توسعهی فتوحات وجود داشت، دچار سر در گمی شده بود. وی در این فکر بود، که آیا به این مقدار از توسعهی دولت بالکان آناتولی اکتفا کند یا اینکه در اقلیم اروپا فتوحات را ادامه دهد، یا رو به سوی شرق اسلامی بیاورد.
در واقع سلطان سلیم اول سیاست پیشین دولت عثمانی که جهاد در سمت غربی بود را کنار گذاشته و به سویه شرق اسلامی روی آورد، که برخی از مورخان در این مورد دلایلی ذکر کردهاند؛ از جمله:
1- اینکه عثمانیها تا پایان قرن پانزدهم در قسمت اروپایی به اشباع نظامی رسیده بودند، لذا قصد داشتند در میادین دیگر نیز فتوحاتی کسب کنند، تا اینکه اراضی آنها از جهتهای دیگر نیز توسعه یابد. اما بر خلاف برخی منابع تاریخی که انتقال از جبههی غربی به شرقی را به سبب اشباع نظامی دانستهاند، واقعیت امر اینگونه نیست، چرا که آنها در این جبهه با عوامل مختلفی مواجه می شوند، که ذکر آن خواهد گذشت.
2- حرکت دولت عثمانی به سمت شرقی به خاطر نجات جهان اسلام به شکل عام و حفظ مقدسات اسلامی به شکل خاص بوده است. گویا تحرک جدید صلیبی از جانب اسپانیا در دریای مدیترانه و پرتغالیها در اقیانوس هند و دریای عرب و دریای سرخ، زنگ خطری برای جهان اسلام به شمار میآمد. آنان در کنار این حرکت صلیبی قصد به دست گرفتن اقتصاد مسلمانان را نیز داشتند، برای این، دولت عثمانی برای حفظ سرزمینهای اسلامی میبایست این خطر را دفع کند.
3- سیاست حکومت صفوی در ایران و توسعهی مذهب شیعه در عراق و آسیای صغیر سبب شد تا عثمانیها برای حل این مشکل و جلوگیری از پیشروی مذهب شیعه به سوی شرق اسلامی روی آورند تا بتوانند مذهب اهل سنت را حفظ کنند.
از نبردها و سیاست دولت عثمانی در دوران سلطان سلیم پیداست که نابودی دولت شیعهی صفوی و دولت مملوکی، پیگیری کشتیهای جنگی پرتغالیها، کمک به جهاد دریایی در شمال افریقا برای نابودی اسپانیا و حمایت سرزمینهای مقدس، از جمله عواملی بوده است، که عثمانیها را به این سو کشانده است.
جنگ با صفویان
نسب صفویها به شیخ صفی الدین اردبیلی (650- 735هـ) که جد شاه اسماعیل صفوی (موسس دولت صفوی) بود، بر میگردد.
شیخ صفی الدین پیروان بسیاری داشت که در نشر دعوتش به او کمک شایانی کردند. این دعوت نه تنها در ایران بلکه در اقلیم دولت عثمانی و عراق و بلاد شام توسط آنها اتشار پیدا کرد. صفی الدین اردبیلی با تقیه، خود را سنی و شافعی مذهب معرفی میکرد، او بدینوسیله توانست افکار خویش را بیشتر توسعه دهد.
سپس هنگامی که پیروان او بیشتر شدند، زمینه را برای دعوت شیعی فراهم کرد، و نوهاش شاه اسماعیل صفوی به شکل رسمی این دعوت را آغاز نمود و خود را به امام موسی کاظم نسبت داد.
شاه اسماعیل پس از توسعهی نظامی در ایران، مذهب شیعه را مذهب رسمی ایران معرفی کرد. وی تلاش بسیاری برای انتشار مذهب شیعه انجام داد، بیشتر شهرهای ایران که در آن زمان اهل سنت بودند تحت فشار شاه اسماعیل به مذهب شیعه گرویدند. او با استفاده از قبایل ترک، نیروی نظامی خود را تقویت کرد، و چون جامعهی ایران در آن هنگام از عناصر مختلف تشکیل شده بود، توانست بر آنان سیطرهی نظامی یابد.
دولت عثمانی هنگامی که توسعهی صفویان و انتشار مذهب شیعی در سرزمین های آناتولی و عراق را مشاهده کرد، ناچار شد تا نبرد با آنان را آغاز کند.
سلطان سلیم اول، با لشکر خود از ادرنه به سوی تبریز حرکت کرد، لشکریان صفوی در مقابل عثمانیها شکست خوردند. در نبرد دوم که در منطقهی چالدران به وقوع پیوست، درگیری بسیار سختی میان دو طرف رخ داد، که در پایان به پیروزی سلطان سلیم و فرار شاه اسماعیل انجامید.
عثمانیها پس از این نبرد وارد تبریز، پایتخت صفویان شدند، و بر اموال و دارایی شاه اسماعیل تسلط یافتند. به دنبال این پیروزی بسیاری از قسمتهای غربی ارمنستان و بین النهرین و غیره فتح شد. عثمانیها از تبریز به عنوان مرکز نبردهای خویش استفاده میکردند، و در طی فتوحاتی که کسب کرده بودند، مسیر آذربایجان و قفقاز نیز برای آنان هموار گشت.
اگر چه صفویان در نبرد چالدران شکست خوردند، ولی آنها برای تقویت نیروهای خویش با پرتغالیها همپیمان شدند. در مقابل، پرتغالیها نیز در فکر کسب امتیاز در خلیج فارس بودند. شاه اسماعیل پس از شکست در این نبردها، با نصاری و دشمنان عثمانی نیز همپیمان شد، و این خطر بزرگی برای عثمانیها به شمار میرفت.
سلطان سلیم پس از پیروزی در نبرد چالدران مجبور به بازگشت به سرزمین خویش شد، و در این اندیشه بود، که پس از ضعف صفویان میبایست خود را برای نبرد با دولت ممالیک آماده سازد.
افزوده شدن شمال عراق و دیار بکر به دولت عثمانی و امنیت در مرزهای شرقی و سیطرهی اهل سنت در آسیای صغیر بر پیروان شاه اسماعیل صفوی از مهمترین نتایج مثبت نبرد عثمانیها با صفویان بوده است.
استفادهی پرتغالیها از درگیری میان دو حکومت و خوشحالی اروپا به خاطر نبرد بین طرفین را میتوان از نتایج منفی این نبردها برشمرد.
پیروزی بر مملوکیان و پایان کار آنها
سلطان سلیم اول پس از پیروزی علیه صفویان در شمال غرب ایران، در فکر پایان دادن حکومت مملوکیان بود که آن هم به چند دلیل بود:
اولا: حکومت ممالیک که بر مصر و شام حکومت میکردند در ضعف و انحلال به سر میبردند، و قادر به دفاع در مقابل خطر پرتغالیها نبودند. و از سوی دیگر سلطان سلیم در این فکر بود تا با پیوستن سرزمینهای زیر نفوذ ممالیک به اراضی عثمانی قدرت و شوکت خویش را در مقابل کفر بیشتر کرده، و اقتدار و ابهت مسلمانان را بالا ببرد؛ ولی وی برای تحقق این اهداف راهی جز نبرد با حکومت ممالیک نداشت، به همین خاطر برای نبرد با آنان به سوی شام حرکت کرد.
عثمانیها در ماه رجب سال 922هـ در نبرد با حکومت ممالیک به پیروزی رسیدند، و توانستند شهرهای مهمی همچون حلب و حمص و دمشق و سرزمین فلسطین را به تصرف خویش در آورند، سپس در نبرد دوم به نام "ریدانیه" که در ذوالحجهی همان سال به وقوع پیوست، بقیهی شهرها از جمله قاهره را نیز فتح کنند؛ بدینوسیله با یکسره کردن کار دولت ممالیک اقتدار خویش را بیشتر ساخته، و آنها را برای همیشه از صفحهی سیاست به کتب تاریخ منتقل ساختند.
برخی از مورخان بر این باورند که پس از سقوط قاهره و نابودی دولت ممالیک لقب خلیفه به سلطان سلیم اول داده شد، ولی واقعیت تاریخی دلالت بر این دارد که سلطان سلیم اول از سال 920هـ برابر با 1514م قبل از فتح شام و مصر لقب خلیفة الله به خویشتن داد، ولی به طور کلی سلاطین عثمانی اصراری در خلیفه خواندن خود نداشتند، بلکه این اهتمام پس از ضعف عثمانیها نمایان گشت.
حقیقتا سلطان سلیم و اجدادش جایگاه عظیم خلافت را کسب کرده بودند، اگر چه خلفای عباسی در مصر وجود داشتند، ولی آنها بیشترین نقش را در جهان اسلام و دفاع از اسلام، بر عهده داشتند.
سلطان سلیم اول و لقب «خادم الحرمین الشریفین»
پیش از سقوط دولت مملوکیان، سرزمین حجاز تابع آنان بود. امیر مکه با شنیدن خبر قتل سلطان غوری و وزیرش طومان بای، خود را به سلطان سلیم اول نزدیک ساخت، کلید کعبه را به وی تقدیم نموده، و اطاعت خویش از خلیفهی عثمانی را ابراز نمود. سلطان سلیم اول نیز وی را گرامی داشت و او را بر امارت مکه و حجاز باقی گذاشت.
با پیوستن حجاز و حرمین شریفین به دولت عثمانی، مکانت و منزلت سلطان سلیم در مقابل اقشار مختلف جامعهی اسلامی بیشتر گشت، و لقب خادم الحرمین الشریفین به وی داده شد. وی در دور نمودن خطر پرتغالیها از سرزمین حجاز نقش به سزایی داشت، و این وضعیت تا پایان قرن هیجده میلادی ادامه داشت.
جهاد دولت عثمانی با پرتغالیها
پس از تابعیت سرزمین حجاز از دولت عثمانی، سلطان سلیم توانست دولت یمن را نیز به تبعیت خویش بکشاند، اگر چه به خاطر مخالفت برخی از قبایل بر تمام این سرزمین سیطره نیافتند، ولی همان مناطق تحت نفوذ آنها، در مبارزه با پرتغالیها کمک شایانی به عثمانیها کرد.
پس از پیوستن شام و مصر و حجاز به اراضی عثمانی، شجاعت و قدرت آنها در نبرد با پرتغالیها بیشتر شد، به ویژه در دوران سلیمان قانونی پرتغالیها از دریای سرخ بیرون رانده شدند، و از نفوذ استراتژیک آنها در خلیج فارس کاسته شد.
در طی نبردهایی که بین دولت عثمانی و پرتغالیها به وقوع پیوست، مسیر تجارت به هند و اندونزی از طریق دریای سرخ و خلیج فارس هموار گشت، همچنین مسیر راههای حج نیز برای حجاج امن شد.
وفات سلطان سلیم اول
سلطان سلیم اول پس از کسب فتوحات و شوکت و قدرت برای عثمانیها، به استانبول پایتخت عثمانیها باز گشت. در اثنای اقامت وی در استانبول فتنهی شیعیان طوقاد آناتولی پیش آمد، وی نیروهایی را به آن منطقه فرستاد و این فتنه را خاموش ساخت.
سلطان سلیم اول در شوال سال 926هـ پس از 54 سال زندگی و نه سال خلافت دار فانی را وداع گفت. وزیران مرگش را مخفی نگه داشتند، تا فرزند وی سلیمان قانونی به آنجا برسد، سپس بعد از رسیدن فرزندش سلیمان، وی را دفن نمودند.
سلطان سلیم اول (رحمه الله) فردی هوشیار و دانا و اهل رأی و تدبیر بود و به زبانهای مختلفی همچون عربی و ترکی و فارسی تسلط داشت. او دائما در فکر اوضاع رعیت و مملکت خویش بود. از خداوند منان میخواهیم وی و دیگر خلفای مسلمان را که در راستای پیشرفت جهان اسلام گام برداشتند مورد لطف و مرحمت خویش قرار دهد.
شناسنامهی نهمین خلیفهی عثمانی
|
نام كامل
|
سلطان سليم اول فرزند بايزيد بن محمد فاتح بن مراد بن محمد بن بايزيد بن مراد بن اورخان بن عثمان بن ارطغرل
|
ترتیب در خلافت
|
نهم
|
تاريخ ميلاد
|
875هـ
|
دوران خلافت
|
(918-926هـ/1512-1520م)
|
تاريخ وفات
|
926هـ
|
خلیفهی قبلی
|
سلطان بايزيد دوم
|
خلیفهی بعدی
|
سلطان سليمان قانونی
|
ترجمه و تحقیق: أبو أنس
سايت عصر اسلام
www.IslamAge.com
مصادر و مراجع
* الدولة العثمانیة- تألیف: دکتر علی محمد صلابی.
* الدولة العثمانية في التاريخ الإسلامي الحديث - تألیف: اسماعيل احمد ياغى
* سایت ويكيبيديا، سایت قصة الإسلام ، الموسوعة الحرة- سایت إسلام أون لاین . نت. سایت المعرفه
* تاريخ الدولة العلية العثمانية - تألیف: محمد فریک بک
* التاريخ الاسلامى، العهد العثمانى ، تألیف محمود شاکر، المکتب الإسلامی، الطبعة الثالثة، 1411هـ/1991م. |