|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 23 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
تأكيد ابوبكر صديق رضی الله عنه بر گسيل لشكر اسامه رضی الله عنه |
بسم الله الرحمن الرحیم
برخي از صحابه رضی الله عنهم به ابوبكر صديق رضی الله عنه پيشنهاد كردند كه لشكر اسامه رضی الله عنه اعزام نشود و در مدينه بماند؛ آن دسته از صحابه كه چنين پيشنهادي كردند، به ابوبكر صديق رضی الله عنه گفتند: «تعداد زيادي از مسلمانان در لشكر اسامه رضی الله عنه هستند؛ آنگونه كه خودت ميبيني، عربها پيمان خود را با تو شكستهاند؛ بنابراين درست نيست كه اين گروه بزرگ از مسلمانان را از دور و برت پراكنده كني.» اسامه رضی الله عنه ، عمر بن خطاب رضی الله عنه را از اردوگاه لشكر در جرف، نزد ابوبكر رضی الله عنه فرستاد تا از او براي بازگشت لشكريان به مدينه اجازه بگيرد و به ايشان پيام اسامه رضی الله عنه را برساند كه: «بيشتر مسلمانان و بزرگانشان همراه من هستند و من، بيم آن دارم كه مشركان به خليفه، حرم رسولخدا صلی الله علیه وسلم و مسلمانان حملهور شوند.» اما ابوبكر رضی الله عنه ضمن مخالفت با اين پيشنهاد، تأكيد كرد كه لشكر بايد با وجود اوضاع و شرايط كنوني، اعزام شود؛ ابوبكر صديق رضی الله عنه از يكسو تأكيد ميكرد تا هرچه زودتر لشكر اسامه رضی الله عنه حركت كند و از سوي ديگر صحابه رضی الله عنهم سعي ميكردند تا ابوبكر رضی الله عنه را قانع كنند كه پيشنهادشان را بپذيرد. ابوبكر صديق رضی الله عنه عموم مهاجرين و انصار رضی الله عنهم را براي بررسي موضوع گردآورد. در نشست ابوبكر رضی الله عنه و صحابه موضوع اعزام لشكر اسامه رضی الله عنه بررسي شد؛ عمر بن خطاب رضی الله عنه در آن نشست، تلاش زيادي كرد تا خليفه را راضي كند كه لشكر اسامه رضی الله عنه را به خاطر شرايط بحراني آن وقت، گسيل نكند؛ هراس عمر رضی الله عنه از اين بود كه مبادا خليفه، حرم رسولخدا صلی الله علیه وسلم و مدينه، مورد تهاجم اعراب مرتد و مشرك قرار بگيرند. فراخوان ابوبكر صديق رضی الله عنه براي گردهمايي مهاجرين و انصار رضی الله عنهم پس از آن بود كه بسياري از صحابه بر عدم گسيل لشكر اسامه رضی الله عنه پافشاري ميكردند و پيامد اعزام لشكر را خطر بزرگي براي مدينه ميپنداشتند. ابوبكر رضی الله عنه به پيشنهادهاي صحابه گوش سپرد و به آنان فرصت داد تا ديدگاه خود را در مورد لشكر اسامه رضی الله عنه بيان كنند. ابوبكر رضی الله عنه مردم را به اجتماع عمومي ديگري در مسجد فراخواند؛ او در اين گردهمايي از صحابه رضی الله عنهم خواست تا اين فكر را از سرشان بيرون كنند كه او فرمان رسولخدا صلی الله علیه وسلم را كه به گسيل هرچه سريعتر لشكر اسامه رضی الله عنه تأكيد كرده بودند، لغو خواهد كرد. تأكيد ابوبكر رضی الله عنه بر اجراي فرمان رسولخدا صلی الله علیه وسلم به حدي بود كه با صراحت تمام، اين نكته را به صحابه گفت كه او لشكر اسامه رضی الله عنه را اعزام ميكند، هرچند كه اعزام لشكر به اشغال مدينه از سوي اعراب مرتد بينجامد. ابوبكر رضی الله عنه با عزم و ارادهاي آهنين چنين فرمود: «اگر بدانم كه كسي جز من در مدينه نميماند و سگها و گرگها، مرا ميدرند، باز هم لشكر اسامه رضی الله عنه را آنگونه كه رسولخدا صلی الله علیه وسلم فرمان دادهاند، گسيل ميكنم.»( تاريخ طبري (4/45)) بايد دانست كه ابوبكر رضی الله عنه با وجود مخالفت عموم مسلمانان، رويهي درستي در مورد اعزام لشكر اسامه رضی الله عنه در پيش گرفت؛ چراكه فرمان رسولخدا صلی الله علیه وسلم در اين مورد، صريح بود؛ علاوه بر اين، گذشت روزگار و رخدادهاي بعدي، درستي تصميم ابوبكر رضی الله عنه را ثابت كرد. انصار رضی الله عنهم عمر بن خطاب رضی الله عنه را به نزد ابوبكر رضی الله عنه فرستادند تا از او بخواهد كه شخ صلی الله علیه وسلم مسنتري را به فرماندهي لشكر بگمارد. عمر رضی الله عنه به ابوبكر صديق رضی الله عنه گفت: «انصار رضی الله عنهم خواهان اين هستند كه مرد سالخوردهتري را فرماندهي ايشان كني.» ابوبكر رضی الله عنه كه پيش از اين نشسته بود، از جا برجست و ريش عمر رضی الله عنه را گرفت و فرمود: «مادرت به عزايت بنشيند؛ رسولخداص، اسامه رضی الله عنه را به فرماندهي لشكر منصوب كردهاند و تو از من ميخواهي كه او را عزل كنم؟!» عمر رضی الله عنه پيش مردم رفت؛ گفتند: چه كردي؟ عمر رضی الله عنه فرمود: «برويد؛ مادرانتان به عزايتان بنشينند كه به خاطر شما از خليفهي رسول خدا صلی الله علیه وسلم چهها ديدم.» ابوبكر صديق رضی الله عنه به نزد لشكريان رفت تا آنان را بدرقه كند؛ ابوبكر صديق رضی الله عنه پياده راه ميرفت و اسامه رضی الله عنه سوار بود. سواري ابوبكر رضی الله عنه را عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه با خود ميكشيد. اسامه رضی الله عنه گفت: «اي خليفهي رسول خدا! يا شما بايد سوار شويد و يا من پياده ميشوم.» ابوبكر صديق رضی الله عنه فرمود: «نه تو بايد پياده شوي و نه من سوار ميشوم. مگر چه ميشود كه پاهايم را در راه خدا غبارآلود كنم؟» ابوبكر صديق رضی الله عنه در پايان بدرقه به اسامه رضی الله عنه فرمود: «اگر صلاح ميداني اجاز بده تا عمر رضی الله عنه بماند و مرا (در ادارهي امور) ياري كند.» اسامه رضی الله عنه نيز درخواست ابوبكر رضی الله عنه را پذيرفت.( تاريخ طبري (4/46)) ابوبكر رضی الله عنه رو به لشكريان نمود و فرمود: «بايستيد تا شما را ده نصيحت كنم و از من به خاطر بسپاريد كه: خيانت نكنيد. در مال غنيمت دستاندازي ننماييد. مكر و فريب نكنيد. هيچ كشتهاي را مُثله نكنيد. هيچ درخت ميوهداري را قطع نكنيد. گوسفند و گاو و شتري را جز براي خوردن نكشيد. گذرتان، به كساني ميافتد كه در صومعهها عزلت و گوشه گرفتهاند؛ كاري به آنها و كارشان نداشته باشيد. بر كساني ميگذريد كه برايتان غذاهاي گوناگون ميآورند؛ هر چه از آن خورديد، نام خدا را بر زبان آوريد. همچنين با افرادي برخورد خواهيد كرد كه وسط سرهاييشان را تراشيده و اطراف آن را مانند عمامه باقي گذاشتهاند؛ آنان را با شمشير بزنيد. با نام خدا حركت كنيد.»( تاريخ طبري (4/46)) ابوبكر رضی الله عنه به اسامه رضی الله عنه وصيت كرد اوامر و فرمانهاي رسولخدا صلی الله علیه وسلم را اجرا كند و به او چنين فرمود: «آنچه را كه رسولخدا صلی الله علیه وسلم به تو دستور دادهاند، انجام بده؛ از قضاعه شروع كن و سپس به آبل برو. نسبت به هيچ يك از اوامر رسولخدا صلی الله علیه وسلم كوتاهي نكن….» اسامه رضی الله عنه با لشكرش حركت كرد و مطابق فرمان رسولخدا صلی الله علیه وسلم به قبايل قضاعه و آبل حمله كرد. او اسيران و غنايم زيادي گرفت. رفت و برگشت لشكر اسامه رضی الله عنه چهل روز طول كشيد. گسيل لشكر اسامه رضی الله عنه به قلمرو حكومت هرقل، اين پيامد مهم را به دنبال داشت كه روميان گفتند: «اينها ديگر چه هستند؟! با وجودي كه سرورشان مرده، باز هم يكپارچهاند و به سرزمين ما حمله ميكنند!» اعراب نيز از اعزام لشكر اسامه رضی الله عنه شگفتزده شدند و گفتند: «اگر اينها، توان و نيرو نداشتند، اين لشكر را نميفرستادند.» پيامد دلهرهاي كه از گسيل لشكر اسامه رضی الله عنه در دل اعراب افتاد، اين بود كه از بسياري از اهداف و تصميمهاي خود بر ضد مسلمانان منصرف شدند.( الكامل (2/227))
و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام |