|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 23 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
سلسله مقالات بدعت بازنگری در فهم نصوص شماره ی (4): موضع مخالفان نص شرعی |
سلسله مقالات بدعت بازنگری در فهم نصوص شماره ی (5): دعوت به سوی قرائتی نوین از نص شرعی یکی از فتنه هایی که در این دوران سر برآورده تا روش باطنیان نخست را در ظاهری مدرن از نو زنده سازد، دعوت به بازنگری قرائت نص شرعی است تا به ادعای شان با تغییرات زندگی معاصر همگام و هماهنگ باشد.
هدف این دعوت، بازنگری فراگیر تمام نصوص شرعی است. بر اساس این قرائت، هیچ بخشی از اصول دین و فروع آن غیر قابل بازبینی نیست، بلکه حتی قضیه ی توحید نیز قابل تأویل است و می توان از آن قرائتی جدید داشت!![1]
همین قرائت های جدید منجر به تحریف معانی قرآن و سنت و نقض قطعیات شریعت و بلکه تصادم با اصول ثابت و مورد اعتراف، گردید.
خطر این گرایش و موضع گیری از دو جنبه، قابل بررسی است: نخست: این دعوت به دست مردمانی پا گرفته که در ظاهر، خود را منتسب به این دین نشان می دهند؛ حتی بعضی از آن ها «متفکر اسلامی» نامیده می شوند و این باعث می شود دعوتشان در میان بسیاری از مردم مورد قبول واقع شود و رواج پیدا کند. در واقع این نقشه ای است که باعث ایجاد تغییر از درون جامعه ی اسلامی به واسطه ی دستکاری نصوص شرعی و تحریف و خالی کردن آن از محتوای حقیقی و سپس قرار دادن محتوای مورد نظرِ آنان، می شود؛ آنان اندیشه ها و آرای خود را بر این اساس که اندیشه هایی جدید و ناشی از اجتهاد در فهم دین است، عرضه می کنند.
رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را از امثال اینان بر حذر داشته اند؛ از حذیفه بن یمان رضی الله عنه روایت است که گفت: "مردم از رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد خیر و نیکی می پرسیدند، اما من از وی درباره شر و بدی، پرسش می کردم از ترس اینکه مبادا در آن واقع شوم.
پس گفتم: ای رسول الله! ما در جاهلیت و شر بودیم و الله این خیر – اسلام – را نصیب مان کرد؛ اما آیا پس از این خیر، شری خواهد بود؟ فرمودند: آری. گفتم: و آیا پس از آن شر، خیری خواهد آمد؟ فرمودند: آری، اما در آن فسادی خواهد بود. گفتم: فسادش چیست؟ فرمودند: گروهی که راهی غیر از راه من را پیش می گیرند و در کارهای شان امور خوب و بدی می بینی. گفتم: آیا پس از آن خیر، شری خواهد آمد؟ فرمودند: آری؛ دعوتگرانی که به سوی دروازه های جهنم فرا می خوانند، که هرکس دعوتشان را اجابت کند او را در آتش می اندازند. گفتم: ای رسول الله! آنان را برای مان توصیف نما. فرمودند: آن ها از ما هستند و به زبان ما سخن می گویند"[2]. پس آنان به همان نصوصی استدلال می کنند که ما استدلال می کنیم و آن را انکار نمی کنند، اما نصوص را به گونه ای مغایر با روش سلف صالح، تفسیر می کنند. دوم: امروزه این پدیده شروع به گسترش در جهان اسلام کرده است و افرادی از سرزمین های مختلف عربی و اسلامی درحال دعوت به سوی آن هستند و روزنامه ها و دیگر رسانه ها سخنان آنان را پذیرفته و به مصاحبه و دیدار و گفتگو با آنان می پردازند. برخی از آنان: نواندیشان، مدرنیست ها، لیبرال ها و اسلامگراهای لیبرال که همه ی این ها از فلسفه های غربی تأثیر گرفته و سعی در به زانو درآوردن نصوص شریعت در برابر این مذاهب فکری دارند.
هیچ یک از کشورهای اسلامی از نماینده های این طائفه و طرفداران آن خالی نیستند؛ کسانی که بر روش آن ها گام می نهند و از آنان تغذیه ی فکری می شوند. این دعوت، یک دعوت قدیمیِ جدید است. قدیمی است: زیرا دارای ریشه های تاریخی می باشد و در امت های پیشین نیز کسانی بوده اند که سعی در تحریف نصوص بر خلاف معانیِ آن با استفاده از تأویل باطل، داشتند.
جدید است: زیرا به خاطر این موضع گیری باطل بر مبانی و قواعد و ریشه های اصولی بنا شده است؛ پس این بسان کارخانه ای است برای تولید معانی باطل که با رغبت ها و خواهش های نفسانی آنان موافق بوده و برای آن مشروعیت و سند و مدرک دست و پا می کند. این موضع گیری شعاری را برای خود برگزیده که از میان دیگر شعارهای مطرح شده در این عصر از همه خطرناک تر است؛ شعارِ «نوسازی و امروزی کردن اسلام»؛ آنان از ما می خواند معانیِ قرآن و سنت را که امت بر آن اجماع کرده اند، ترک کنیم و فهمی جدید را که مغایر با فهم سلف صالح است و به ادعای آن ها با عصر و زمان ما مناسب است، برگزینیم.
برای همین، هنگامی که از محمد آرکون درباره ی تعامل با نصوص واضحِ غیر محتمَل مانند {سهم پسر به اندازه ی سهم دو، دختر است}[3] پرسیده شد، گفت: "در چنین حالتی نمی توان هیچ کاری کرد مگر طرح دوباره ی مسأله ی تفسیر قرآنی؛ ما نمی توانیم به پذیرش اینکه زن، سهم عادلانه ای نداشته باشد ادامه دهیم!! هنگامی که هم خوانی نص با جهان کنونی غیر ممکن باشد، باید برای تغییر آن اقدام کرد"[4]!!. و محمد شحرور می گوید: "ضرورتی برای پایبندی به نصوص شرعی که درباره ی لذت ها و شهوت ها بر محمد رسول الله وحی شده، وجود ندارد؛ زیرا هربار در این نصوص قوانینی را می بینیم که با واقع کنونی هم خوانی ندارند و حرکت توسعه و پیشرفت و رفاه را کُند می کند. بنابراین راهی جز بی توجهی به آن را نداریم"[5]!!
رغبت برای همگامی با واقع کنونی، فریفتگی در برابر زندگی غربی، تأثیر گرفتن از مدارس فلسفی[6] غرب، تحصیل در دانشگاه های آن ها، همراه با فشار دشمنان و جهل و ناآگاهی نسبت به شریعت، تمام این ها باعث ظهور این مدرسه ی تحریفی شده است.
در سلسله مقالات بعدی به توضیحات بیشتری خواهیم پرداخت.
برگرفته از کتاب "بدعت بازنگری در فهم نصوص" با عنوان اصلی "بدعة إعادة فهم النص" تألیف محمد صالح المنجد. بازنگری: ام احمد
[1] محمد آرکون در مناقشه ی قضیه ی توحید می گوید: "...منظور من برگشت از این تصور نیست والعیاذ بالله؛ زیرا در توحید پاک و مطلق است که نبوغ اسلام متجلی می شود؛ بلکه خواهان تأویل دوباره ی آن هستم؛ یعنی تأویل آن به گونه ای مخالف با تصور رایج و غالب در قرون وسطی... شرط بندی بزرگ برای بازنگری تمام میراث اسلامی و تأسیس یک لاهوت جدید در اسلام، در همین نکته پنهان است" قضایا في نقد العقل الدیني: ص/281 [2] "عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ رضي الله عنه قَالَ: كَانَ النَّاسُ يَسْأَلُونَ رَسُولَ الله صلى الله عليه وسلم عَنِ الْخَيْرِ وَكُنْتُ أَسْأَلُهُ عَنِ الشَّرِّ مَخَافَةَ أَنْ يُدْرِكَنِي، فَقُلْتُ: يَا رسول الله، إِنَّا كُنَّا فِي جَاهِلِيَّةٍ وَشَرٍّ فَجَاءَنَا اللَّهُ بِهَذَا الْخَيْرِ، فَهَلْ بَعْدَ هَذَا الْخَيْرِ مِنْ شَرٍّ؟ قَالَ: «نَعَمْ». قُلْتُ: وَهَلْ بَعْدَ ذَلِكَ الشَّرِّ مِنْ خَيْرٍ؟ قَالَ: «نَعَمْ وَفِيهِ دَخَنٌ». قُلْتُ؟ وَمَا دَخَنُهُ؟ قَالَ: «قَوْمٌ يَهْدُونَ بِغَيْرِ هَدْيِي، تَعْرِفُ مِنْهُمْ وَتُنْكِرُ». قُلْتُ: فَهَلْ بَعْدَ ذَلِكَ الْخَيْرِ مِنْ شَرٍّ؟ قَالَ: «نَعَمْ دُعَاةٌ إِلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا». قُلْتُ: يَا رَسُولَ الله، صِفْهُمْ لَنَا، فَقَالَ: «هُمْ مِنْ جِلْدَتِنَا، وَيَتَكَلَّمُونَ بِأَلْسِنَتِنَا" روایت بخاری (7084) و مسلم (1847) [3] {لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ} نساء:11 [4] مصاحبه ای بود که با مجله ی فرانسوی "Observateur Nouvel" در فبرایر 1986 انجام داد. [5] الکتاب والقرآن: ص/445 [6]بسیار واضح است که کتاب های شان سرشار از انبهار شدید در برابر تمدن غرب و تطبیق نظریه های شان است گویا این نظریه ها، حقایقی قطعی و یقینی هستند که نمی توان با آن مناقشه و مجادله کرد، بلکه برخی از آنان عمداً قرآن را مطابق با این نظریه ها تفسیر می کنند. شحرور می گوید: "نظریه ی «منشأ انواع» دانشمند بزرگ چالز داروین، نمونه ای ممتاز برای تأویل است، یعنی برای تأویل آیات خلقت انسان". الکتاب والقرآن: ص/195. |