|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 23 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
سلطان محمد اول و باز گشت قدرت به عثمانیها (816-824هـ) | ||||||||||||||||
بازگشت اقتدار به سلطنت عثمانیها سلطان محمد پس از وفات پدرش در فکر برگرداندن سرزمینهای آناتولی تحت فرماندهی خویش بود، به همین جهت میان محمد و عیسی نبردهایی رخ داد که به پیروزی محمد انجامید. برادر وی عیسی، در آخرین نبرد خویش با سلطان محمد کشته شد. سپس برادر دیگرش موسی با لشکری به سوی سلیمان (برادر دیگر سلطان محمد) فرستاده شد، اما موسی در آن نبرد شکست خورد؛ سلیمان سرانجام در سال 813 بر کنار یکی از درهای شهر ادرنه هـ کشته شد. سلطان محمد پس از برطرف کردن مشکلات داخلی، متوجه صربستان شد، آنها در هنگام حمله تیمورلنگ، اعلان استقلال و جدایی از عثمانیها کرده بودند، پادشاه مجارستان برای دفاع از صربها به سرعت حرکت کرد، ولی سلطان محمد بر وی نیز پیروز گشت. اختلاف بین دو برادر (موسی و محمد) بار دیگر به حالت اول باز گشت، چون موسی با پیروزیهایی که در اروپا به دست آورده بود، قصد جدایی از سلطان محمد را داشت، و در فکر فتح قسطنطنیه افتاده بود. لذا آنجا را محاصره کرد، امپراطور بیزانس نیز از سلطان محمد درخواست کمک کرد، وی نیز حرکت کرد، و نبرد میان دو برادر آغاز شد. از سوی دیگر برای موسی نیز سخت بود که از محاصرهی قسطنطنیه دست بکشد، در نهایت سلطان محمد دستور قتل موسی را صادر کرد، و در سال 816هـ امیر موسی کشته شد و به جمع برادران مقتول خویش پیوست. در میان فرزندان بایزید پس از کشته شدن سه برادر (عیسی و سلیمان و موسی) تنها سلطان محمد باقی مانده بود. وی برای باز گرداندن قدرت و عزت عثمانیها بار دیگر تلاش و کوشش کرد، تا جایی که برخی از مؤرخان او را مؤسس دوم حکومت عثمانی میدانند. خلافت سلطان محمد اول سلطان محمد اول که در نزد مورخین به "محمد چلبی" معروف است در سال 781هـ دیده به جهان گشود، با وجود اینکه که در سال 816هـ به تنهایی زمام امور را به دست گرفته بود، اما همچنان فتنههای داخلی که از مرگ برادرانش برخاسته بود، سلطان محمد را دچار ترس و رعب کرده بود. این فکر در اذهان مردم بود که کسی که با برادرانش چنین کرد، پس با دیگران چگونه خواهد بود؟ اما واقعیت آن است که وی نسبت به دیگران به مراتب مهربان تر بود تا برادران خویش، زیرا وی برای حفظ حکومت مجبور شد، با برادران خویش بجنگد، اما اکنون کسی برای مقابله با او وجود نداشت. نمونهی این مهربانی و بخشش زمانی بود، که وی بر امیر قرامان پیروز گشت، و را اسیر کرد، سپس وی را بخشید، و آزاد کرد. امیر قرامان با وجود آن که قسم خورده بود به جنگ با وی باز نگردد، ولی بار دیگر در نبرد با سلطان محمد شرکت کرد، و باز هم به اسارت وی در آمد، و سلطان محمد بار دوم نیز وی را بخشید. سلطان محمد بر امیر ازمیر نیز پیروز گشت و او را اسیر ساخت، سپس از وی در گذشت، و او را به عنوان حاکم شهر نیکوبولی تعیین کرد، اما وی مردم را به سوی دعوت اشتراکی که بدر الدین (قاضی لشکر موسی بن بایزید) در رأس آن بود دعوت میداد. تعداد پیروان این دعوت زیاد گشت، و سلطان محمد نیز وی را به قتل رساند؛ سپس به فتوای علما، بدر الدین محمود بن اسرائیل را دستگیر کرده، و او را نیز به دار آویختند. (بدر الدین محمود تقریبا همان افکار فراماسونی یهودی، یا سوسیالیستی معاصر را داشت، که قائل به مساوی بودن در اموال مردم و تساوی بین عقیدهی کافر و مسلمان، و اخوت میان مسلمانان و یهود و نصاری و بت پرستان بود). بیشتر مورخان شرقی و یونانی به اخلاق انسانی سلطان محمد معترف هستند و مورخان عثمانی وی را کشتی نجاتی میدانند، که خلافت عثمانی را از غرق شدن در این دریای پر از فتنهها و جنگهای داخلی و فتنهی باطنی نجات داد. چه بسا اگر وی به این جنگهای داخلی پایان نمیداد، خلافت عثمانی برای همیشه از هم پاشیده میشد. وفات سلطان محمد اول پس از این که فتنههای داخلی به دست این شیرمرد عثمانی خوابانده شد، و اقتتدار پیشین به آنها باز گردانیده شد؛ مرگ ناگهان او را در بر گرفت و در سال 824 هـ / 1421م در شهر "اورنه" در سن چهل و سه سالگی دارفانی را وداع گفت، و جان به جان آفرین تسلیم کرد. پس از وفاتش، وزیر وی مرگ او را مخفی نگه داشت، و شایعه کرد که سلطان مریض است، تا اینکه فرزندش مراد پس از چهل و یک روز بدانجا رسید، و سلطنت را تحویل گرفت.
ترجمه و تحقیق: أبو أنس سايت عصر اسلام www.IslamAge.com
* الدولة العثمانیة- تألیف: دکتر علی محمد صلابی. * الدولة العثمانية في التاريخ الإسلامي الحديث - تألیف: اسماعيل احمد ياغى * سایت ويكيبيديا، سایت قصة الإسلام ، الموسوعة الحرة- سایت إسلام أون لاین . نت. سایت المعرفه * تاريخ الدولة العلية العثمانية - تألیف: محمد فریک بک * التاريخ الاسلامى، العهد العثمانى ، تألیف محمود شاکر، المکتب الإسلامی، الطبعة الثالثة، 1411هـ/1991م. |