تاریخ چاپ :

2024 Sep 08

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

برادران و خواهران حسن بن علي بن ابي‌طالب رضی الله عنه

بسم الله الرحمن الرحیم

مختصراً به شرح حال خواهران و برادران پدري و مادري حسن بن علي رضی الله عنه  مي‌پردازيم:

1ـ حسين بن علي رضی الله عنه : او، ابوعبدالله حسين بن علي بن ابي‌طالب و نوه‌ي رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  و محبوب و گل خوشبوي آن حضرتص است. وي، پسر فاطمه دخت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم  مي‌باشد كه در سال چهارم هجري به دنيا آمد و در دهم محرم سال شصت و يك هجري در كربلاء شهيد شد.[1] در مناقب و فضايل وي، احاديث زيادي، نقل شده است؛ از جمله:

الف) يعلي عامري رضی الله عنه  مي‌گويد: همراه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  به قصد مهماني‌اي كه آن حضرتص را بدان دعوت كرده بودند، بيرون شده بودم. در مسيري كه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  براي مهماني مي‌رفت، حسين رضی الله عنه  را ديد كه با تعدادي از بچه‌ها بازي مي‌كرد. رسول اکرم صلی الله علیه وسلم  مي‌خواست حسين رضی الله عنه  را بگيرد كه حسين شروع به جست و خيز نمود و به اين طرف و آن طرف فرار مي‌كرد. رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  نيز (ضمن تعقيب و گريز) با او مي‌خنديد تا اينكه او را گرفت و يكي از دستانش ر اپشت سر حسين رضی الله عنه  و دست ديگرش را زير چانه‌ي وي قرار داد و او را بوسيد و فرمود:‌ (حسين مني و أنا من حسين، أحب الله من أحب حسيناً، حسين سبط من الأسباط)[2] يعني:‌ «حسين از من است و من، از حسين؛ خداوند، دوست بدارد هر آن كس را كه دوستدار حسين است. حسين، يكي از نوادگان (جوانمرد من) است».

در اين حديث، فضيلت حسين رضی الله عنه  به خوبي بيان مي‌شود. چرا كه به محبت و دوست داشتن حسين رضی الله عنه  ترغيب مي‌دهد. گويا رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  با نور وحي دريافت كه بعدها چه اتفاقي براي حسين رضی الله عنه  خواهد افتاد. از اين رو بطور ويژه، از او ياد نمود و به وجوب دوست داشتنش و نيز حرمت جنگ با او و تعرض به وي، تأكيد كرد؛ چنانچه فرمود: «خداوند، دوست بدارد هر آن كس را كه دوستدار حسين است». محبت حسين رضی الله عنه  به محبت رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  مي‌انجامد و محبت رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  به محبت الله منتهي مي‌شود.[3]

ب) انس بن مالك رضی الله عنه  مي‌گويد: سر حسين رضی الله عنه  را نزد عبيدالله بن زياد[4] آوردند و در تَشتي گذاشتند. عبيدالله، شروع به داخل كردن چوب‌دستي‌اش در چشم و بيني حسين رضی الله عنه  كرد و در مورد زيبايي‌اش چيزي گفت. انس رضی الله عنه  مي‌گويد: حسين رضی الله عنه  بيش از همه به رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  شباهت داشت و موهايش با گياه وسمه[5]، خضاب شده بود.[6]

ج) انس بن مالك رضی الله عنه  مي‌گويد: سر حسين رضی الله عنه  را نزد عبيدالله بن زياد آوردند. وي با چوب‌دستي به دندانهاي پيشين حسين رضی الله عنه  مي‌زد و مي‌گفت: من، او را زيبا مي‌پنداشتم. انس رضی الله عنه  مي‌گويد: گفتم: به خدا، كاري مي‌كنم كه تو را خوش نيايد؛ من رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  را ديدم كه همان جايي را مي‌بوسيد كه تو اينك با چوب‌دستي مي‌زني. عبيدالله پس از شنيدن اين سخن، از آن كار دست كشيد.[7]

 

2ـ محسّن بن علي ابي‌طالب رضی الله عنه

اين برادر حسن رضی الله عنه  را تنها از طريق حديثي مي‌شناسيم كه هاني بن هاني از علي بي ابي‌طالب رضی الله عنه  روايت كرده است: علي بن ابي‌طالب رضی الله عنه  مي‌گويد: زماني كه حسن رضی الله عنه  به دنيا آمد، نامش را حرب گذاشتم؛ رسول اکرم صلی الله علیه وسلم  تشريف آورد و فرمود: «فرزندم را به من نشان دهيد؛ نامش را چه گذاشته‌ايد؟» گفتيم: حرب. فرمود: «نه، بلكه او حسن است». زماني كه حسين رضی الله عنه  به دنيا آمد، نامش را حرب گذاشتم؛ رسول اکرم صلی الله علیه وسلم  تشريف آورد و فرمود: «فرزندم را به من نشان دهيد؛ نامش را چه گذاشته‌ايد؟» گفتيم: حرب. فرمود: «نه، بلكه او حسين است». زماني كه فرزند سوم به دنيا آمد، نامش را حرب گذاشتم؛ رسول اکرم صلی الله علیه وسلم  تشريف آورد و فرمود: «فرزندم را به من نشان دهيد؛ نامش را چه گذاشته‌ايد؟» گفتيم: حرب. فرمود: «نه، بلكه او محسّن است» و سپس افزود: «من آنها را همانند فرزندان هارون علیه السلام  نامگذاري كردم كه نامشان، شبر، شبير و مشبّر بود».[8] چنانچه از ظواهر بر‌مي‌آيد، محسّن در دوران كودكي وفات نموده است. از اين رو براي ما روشن مي‌شود كه محسّن در دوران پيامبرص درگذشته و همين، نادرستي پندار برخي از غُلات و درغگويان را برملا مي‌سازد كه معتقدند عمر رضی الله عنه  به پهلوي فاطمه رضي الله عنها زده و موجب سقط جنين وي شده است.

 

3ـ ام‌كلثوم بنت علي بن ابي‌طالب رضي الله عنهما

عمر فاروق رضی الله عنه  از علي بن ابي‌طالب رضی الله عنه  ام‌كلثوم را كه دختر فاطمه دخت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم  نيز بوده، خواستگاري كرد و علي مرتضي رضی الله عنه  نيز ام‌كلثوم را به ازدواج عمر رضی الله عنه  درآورد. چراكه به عمر رضی الله عنه  اطمينان داشت و مناقب و فضايش عمر رضی الله عنه  مورد قبول علي رضی الله عنه  بود و علي به خوبيهاي عمر رضی الله عنه  اذعان مي‌كرد. اينكه علي مرتضي رضی الله عنه ، دخترش ام‌كلثوم را به ازدواج عمر رضی الله عنه  درآورد، بيانگر اين است كه روابط آنها با يكديگر محكم و استوار و خجسته بوده و همين روابط خوب و مباركشان، دل دشمنان را مي سوزاند و بيني‌هايشان را به خاك مي‌مالد.[9] ام‌كلثوم رضي الله عنها، دختري به نام رقيه و پسري به نام زيد، براي عمر رضی الله عنه  به دنيا آورد. روايت شده كه زيد بن عمر رضی الله عنه  در درگيري و مشاجره ي يكي از طوايف بني عدي بن كعب حضور يافت و شبانگاه به سوي آنها رفت تا درميانشان صلح و آشتي برقرار كند. در اين گيرودار، ضربه‌اي به سرش خورد و بلافاصله جان باخت. مادر زيد، از بابت كشته شدن فرزندش، سخت اندوهگين شد و از اين بابت، غش و ضعف كرد و همان دم، وفات نمود. بدين‌سان ام‌كلثوم و پسرش زيد بن عمر، همزمان دفن شدند و عبدالله بن عمر بن خطاب رضی الله عنه ، بر آنها نماز جنازه را ادا كرد.[10] بنده در كتاب سيرت عمر بن خطاب رضی الله عنه ، به تفضيل درباره‌ي ام‌كلثوم رضي الله عنها سخن گفته‌ام.

 

4ـ زينب بنت علي بن ابي‌طالب رضي الله عنهما

زينب در زمان رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  به دنيا آمد. وي، دختري خردمند، زيرك و نيك‌انديش بود كه پدرش، او را به ازدواج برادرزاده‌ي خود يعني عبدالله بن جعفر رضی الله عنه  درآورد. زينب رضي الله عنها براي عبدالله بن جعفر رضی الله عنه  فرزنداني به دنيا آورد و در صحنه‌ي كربلا حضور داشت و در ميان اسيران (و بلكه آزادگان كربلا) به دمشق منتقل شد.[11]

5 ـ محمد بن حنفيه رضی الله عنه ، برادر پدري حسن بن علي است؛ مادرش به نام خوله بنت جعفر در ميان اسيران بني حنيفه بود. محمد بن حنفيه رضی الله عنه  فردي فاضل، دانشمند و عبادتگزار بود و در جنگ جمل، پرچم پدرش را به دست داشت. وي، تنومند و فرزانه بود. از محمد بن حنفيه رضی الله عنه  نقل شده كه گفته است:‌ كسي كه خوب، معاشرت نكند و از زندگي با ديگران بهره و چاره‌اي نمي‌يابد تا خداوند، برايش گشايش و برون رفتي قرار دهد، فرزانه نيست؛ همچنين گفته‌ است: همانا خداوند، بهشت را بهاي جانهايتان قرار داده؛ از اين رو آن را جز در قبال بهشت، معامله و داد و ستد نكنيد. و نيز فرموده است: كسي كه به كرامت نفس برسد، دنيا در نگاهش هيچ ارزش و اعتباري ندارد. علاوه بر اين فرموده است: هر آنچه كه با آن، رضاي خدا طلب نشود، نابود مي‌گردد. محمد بن حنفيه رضی الله عنه  در سال نود و سه هجري وفات نمود.[12]

 

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب حسن ابن رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی

 


سایت عصر اســلام

IslamAge.Com

--------------------------------------------------

[1]- البداية والنهاية (8/152)؛ الإصابة (1/331).

[2]- روايت احمد؛ فضائل الصحابة ، شماره‌ي 1361؛ با سند حسن.

[3]- تحفة الأحوذي (10/279).

[4]- عبيدالله بن زياد بن ابيه، در سال 55ه‍.ق والي بصره شد و در آن زمان، 22 سال داشت و در سال 67 ه‍. كشته شد. نگا: السيرة (5/49).

[5]- وسمه، گياهي است كه از برگ آن براي خضاب، استفاده مي‌شود.

[6]- صحيح بخاري، حديث شماره‌ي 3748.

[7]- فضائل الصحابة (2/985)، حديث شماره‌ي 1197 با سند حسن.

[8]- مسند احمد (1/98،118)؛ صحيح ابن‌حبان (15/410)؛ سند حديث، صحيح است.

[9]- الشيعة و اهل البيت، ص105.

[10]- أسد الغابة (7/425)؛ نساء اهل البيت، منصور عبدالحكيم، ص185.

[11]- الإصابة في تمييز الصحابة (8/167).

[12]- التبيين في أنساب القرشيين، ص136.