|
تاریخ چاپ : |
2024 Dec 04 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
واقعهي حصيد |
بسم الله الرحمن الرحیم
خالد رضی الله عنه به اقرع بن حابس دستور داد تا به انبار بازگردد و خودش در دومهالجندل ماند. ايرانيها دوباره طمع بستند و عربهاي منطقه نيز كه هنوز كشته شدن عقه را از ياد نبرده بودند، با ايرانيها همپيمان شدند تا انتقام خون عقه را بگيرند. زرمهر و روزبه از بغداد به قصد انبار حركت كردند و با هم قرار گذاشتند در (حصيد) و (خنافس) حاضر شوند. خبرشان به زبرقان بن بدر كه والي انبار بود، رسيد. زبرقان از قعقاع بن عمرو كه جانشين خالد رضی الله عنه در حيره بود، كمك خواست. قعقاع، اعبد بن فدكي سعدي (ابوليلي) را به كمك زبرقان فرستاد تا در حصيد با دشمن بجنگد و عروه بن جعد بارقي را نيز به خنافس گسيل كرد. پس از آنكه خالد رضی الله عنه از قصد برخي از قبايل براي پيوستن به روزبه اطلاع يافت، قعقاع بن عمرو را امير مردم در حصيد قرار داد و چون روزبه از قصد قعقاع مطلع شد، از زرمهر كمك خواست و بدين ترتيب زرمهر در حصيد به روزبه پيوست. مسلمانان در حصيد با ايرانيها درگير شدند و تعداد زيادي از آنان و از جمله روزبه و زرمهر را كشتند وغنايم زيادي به دست آوردند.( البداية و النهاية (6/355))
خالد رضی الله عنه پس از دريافت خبر مسلمانان در حصيد، با فرماندهانش (قعقاع و ابوليلي) قرار گذاشت تا در وقت مشخصي در مصيخ در نزديكي حورات حاضر باشند. پس از آنكه مسلمانان، در مصيخ جمع شدند، بر دشمن و كساني كه به آنان پناهنده شده بودند، از سه طرف شبيخون زدند و تلفات زيادي بر دشمن وارد كردند. پس از اين ماجرا خالد رضی الله عنه اطلاع يافت كه برخي از قبايل در مثني كه در نزديكي رقه قرار داشت و در زميل در ديار بكر، براي جنگ با مسلمانان گرد هم آمدهاند. خالد رضی الله عنه آنان را در مثني از سه طرف مورد هجوم قرار داد و آنان را شكست داد. همين طور به آنان كه در زميل جمع شده بودند، حملهور شد و خسارات زيادي بر آنان وارد كرد.( تاريخ طبري (4/199))
عدي بن حاتم ميگويد: در اين شبيخون به مردي به نام حرقو صلی الله علیه وسلم بن نعمان نمري برخورديم كه دختران، پسران و همسرش را پيرامون خود گرد آورده و ظرف بزرگي از شراب جلوي آنها نهاده بود. خانوداهاش ميگفتند: «چه كسي در چنين موقعيتي كه خالد رضی الله عنه با لشكرش حملهور شده، شراب مينوشد؟!» حرقو صلی الله علیه وسلم گفت: «اين شراب خداخافظي است و بدانيد كه پس از اين هرگز نخواهيد توانست شراب بنوشيد.» آنان، از آن شراب نوشيدند. به آنان حمله كرديم و سرش را زديم كه در ظرف شراب افتاد؛ پسرانش را كشتيم و دخترانش را گرفتيم.( تاريخ طبري (4/199)) در اين جنگ دو نفر به نام عبدالعزي بن ابيرهم بن قرواش و لبيد بن جرير كه قبلاً مسلمان شده و از ابوبكر صديق رضی الله عنه اماننامه گرفته بودند، كشته شدند.جرير بن عبدالله بجلي، عبدالعزي را كشت و لبيد به دست مسلمان ديگري كشته شد و هيچ يك از اين مسلمانان از جريان مسلماني و اماننامهي عبدالعزي و لبيد خبر نداشتند. ابوبكر صديق رضی الله عنه پس از شنيدن اين خبر، ضمن پرداخت ديهي آنها به فرزندانشان، فرمود: «بروز چنين اتفاقي براي مسلماني كه در ديار دشمن، زندگي كند، دور از امكان نيست.» آن دو به اين اشتباه كه در بلاد كفر زيستند، كشته شدند.
خالد رضی الله عنه پس از آنكه پرچم اسلام را برافراشت و قبايل عرب، در برابرش تسليم شدند، قصد فراض كرد كه حد فاصل شام و عراق و جزيره بود تا از پشت سر در امان باشد و هنگام گذر از منطقهي سواد، بيم نفوذ دشمن از آن نباشد. حضور مسلمانان در فراض، خشم روم را برانگيخت و باعث شد تا از ايرانيان اطراف براي جنگ با مسلمانان ياري بخواهند. ايرانيان كه از شكست خود در برابر مسلمانان، همچنان خشمگين بودند، در كمك به روميها در مقابل مسلمانان درنگ نكردند. قبايل عرب (تغلب، اياد و نمر) نيز كه كشته شدن بزرگان و سرانشان را از ياد نبرده بودند، به درخواست روميان، آمادهي جنگ با لشكر اسلام شدند و بدين ترتيب ايرانيان، روميان و قبايل مذكور، براي جنگ با مسلمانان با هم متحد شدند. زماني كه قشون متحدان به فرات رسيدند، از مسلمانان پرسيدند: «شما از فرات ميگذريد و به سوي ما ميآييد يا ما بگذريم و به سراغ شما بياييم؟» خالد رضی الله عنه گفت: «شما بياييد.» آنان، به مسلمانان گفتند: «كنار برويد تا بياييم.» خالد رضی الله عنه گفت: «كنار نميرويم؛ از پايين رود بگذريد.» اين واقعه، در نيمهي ذيقعدهي سال دوازدهم اتفاق افتاد. ايرانيان و روميها همديگر را به پاسداري از حكومت خود فراميخواندند و ميگفتند: «از حكومت و شرف خود دفاع كنيد . بدانيد كه اين مرد (خالد) به خاطر دينش با شما ميجنگد و آدم زرنگ و خردمندي است. به خدا كه (اگر خوب نجنگيد،) او پيروز خواهد شد و ما، شكست خواهيم خورد.» لشكر دشمن از پاييندست لشكر خالد رضی الله عنه از فرات گذشت و جنگ طولاني و سختي درگرفت و سرانجام دشمن، مجبور به فرار شد. خالد رضی الله عنه فرمود: «آنان را دنبال كنيد و شمشير را از ايشان برنداريد.» مسلمانان، در نبرد و تعقيبي كه انجام دادند، دهها هزار از افراد دشمن را به هلاكت رساندند. خالد ده روز در فراض ماند و سپس فرمان بازگشت به حيره را صادر كرد.( تاريخ طبري (4/201)) جنگ فراض، نخستين رويارويي لشكر اسلام با لشكري مركب از دو قدرت شرق و غرب يعني ايران و روم بود كه هر كدامشان برخي از قبايل عرب را نيز با خود همراه كرده بودند. به هر حال مسلمانان، از اين جنگ نيز پيروز و سربلند بيرون شدند. البته كه جنگ فراض، از جنگهاي مهم و سرنوشتساز ميباشد،هر چند که به شهرت ساير جنگها نرسيده است، زيرا در اين جنگ همه مشرکان روحیه خود را بدلیل شکست سختی که خورده بودند کاملااز دست دادند. جنگ فراض، آخرين جنگ سيفالله (خالد بن وليد) در عراق ميباشد.شوكت و قدرت ايرانيان در جنگ فراض درهمشكست و ديگر چنان توان و قدرتي برايشان باقي نماند كه اسلام و مسلمانان را تهديد كند.( خالد بن وليد، صادق عرجون، ص36)
و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام |