|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 21 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
شيوههاي بيعت با علی رضی الله عنه |
بسم الله الرحمن الرحیم
بيعت با علي اختیاری و به شيوهي انتخاباتي صورت گرفت، ماجرا از اين قرار بود كه پس از شهادت خليفهي راشد عثمان بن عفان رضی الله عنه توسط عوامل خاجی و بيگانهي شورشي، همان افراد منحرف كهاز گوشه وكنار ممالك اسلامیآمده و هر کدام از شهر و قبيلهاي بودند و هيچگونه سابقه خير و خوبي در دين نداشتند، آنان که سيدنا عثمان رضی الله عنه را مظلومانه و با بهانههای دروغين و از روي دشمني وكينهتوزي در روز جمعه هيجدهم ماه ذي الحجهي سال (35 هجري) به قتل رساندند.[1] پس از اين ماجرا تمام اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم كه در مدينه بودند با علي رضی الله عنه بيعت كردند، چون در آن وقت نه كسي از علي برتر بود و نه او هم مدعي خلافت بود و حتّي تمايل چنداني هم به خلافت نداشت. به همين دليل خلافت را بعد از اصرار شدید دیگر اصحابي كه نگران بودند و از فتنهی بيشتر و فراگير بیمناک بودند. با اين حال هم علي رضی الله عنه به عنوان خليفه بعد از حادثهي جمل و صفين از نقد و اعتراض برخي افراد سالم نماند، چون بدون تردید آتش آن فتنهها را كينه توزان و دشمنان اسلام از جملهابن سبأ و پيروانش که آنها را فرومايه و ناآگاه بارآورده بود و در فسق و انحراف اعتقادي از حق و هدايت از او پيروي میکردند و در آن شرايط انتقاد و اعتراض نسبت به خلافت وامانت سيدنا علي براي برخي فراهم شد. برخي از علماء شيوهي بيعت با علي را به شرح ذیل روايت كردهاند.[2] ابوبكر خلال با سندش تا محمد بن حنيفه روايت ميكند: وقتی که عثمان رضی الله عنه در محاصره قرار داشت همراه علی بودم، مردي آمد و گفت: امير مؤمنان كشته شد! میگويد: علي از جای برخواست، محمد بن حنيفه می گويد: او را گرفتم كه نرود، چون بيم آن داشتم كه شورشيان بلايي سرش بياوردند! گفت: بيمادر بگذار بروم! تا در خانهي عثمان رفت، ديد بله او به شهادت رسیده بود! به خانهاش برگشت و درب خانه را بر روي خود قفل كرد، آمدند و در زدند و بالاخره وارد خانه شدند و گفتند: خليفه را كشتهاند، بايد مردم خليفهاي داشته باشند و ما كسي از تو سزاوارتر نداريم، علي به آنها گفت: مرا به عنوان خليفه نخواهيد، چون براي من وزير بودن از خلافت بهتر است، گفتند: هرگز به خدا سوگند كسي جز تو شايستهي اين كار سراغ نداريم، گفت: اگر چنین است و كسي را جز من انتخاب نمیکنید، بدانيد كه من پنهاني بيعت نميگیرم، به مسجد ميروم، به اين ترتيب به مسجد آمد و مردم با او بيعت كردند.[3] در روايت ديگري از سالم بن ابي جعد، از محمد بن حنيفه روايت است: اصحاب رسولالله صلی الله علیه وسلم پيش او آمدند و گفتند: اين مرد(خلیفه) كشته شده و ناگزير بايد مسلمانان امامیداشته باشند و هيچ كس از تو بيشتر در اسلام سابقه ندارد و به اندازهی تو به رسولالله صلی الله علیه وسلم نزديك نيست، علي گفت: اين كار را نكنيد، چون براي من وزير بودن از امير بودن بهتر است، گفتند: نه بخدا سوگند تا با تو بيعت نكنيم دست بردار نيستيم، گفت: اگر میخواهيد با من بيعت كنيد بايد در مسجد باشد چون براي فردي مانند من شايسته نيست كه پنهاني بيعت بگيرد و بيعت با من بايد با رضايت مسلمانان باشد، سالم بن ابي جعد گويد: عبدالله بن عباس گفت: به نظر من رفتن به مسجد به دليل احتمال غوغا و سر و صدا خوب نيست، امّا علي بيعت را قبول نكرد مگر در مسجد، در نتيجه به مسجد رفت و مهاجران و انصار آمدند و مردم بيعت كردند.[4] در اين آثار صحيح درسها و پندها و عبرتهايي است، از جمله: 1- علي، عثمان رضی الله عنه راياري و از او دفاع كرد، اين حقيقت به تواتر از علي ثابت است و حتّي بیش از ديگران از او دفاع كرده است، با سندهاي متعدد و بسياري ثابت است و مروان بن حكم نيز به اين گواهي داده است، آنجا كه ميگويد: در ميان مردم هيچ كس به اندازهي علي از عثمان دفاع نميكرد.[5] 2- علي از قبول خلافت پرهيز ميكرد و به دنبال آن نبود و هيچ طعمیهم بر آن نداشت و در خانهاش ماند تا آن كه صحابه براي بيعت با او به دنبالش رفتند. 3-تمام صحابه اعم از مهاجران، انصار و عموم مردم در مدينه با علي بيعت كردند كه اهل حل و عقد (صاحب نظران معتبر و شناخته شده) نيز در ميانشان بودند و آنها بودند كه علي را تعيين كردند و با اصرار از او خواستند بيعت را قبول كند. اين بيعت به وسيلهي شورشيان و آن طور كه در روايت ضعيف و جعلي آمده صورت نگرفته است. 4-در آن زمان علي از همه به خلافت سزاوارتر بود، چون صحابه علي را براي خلافت در نظر گرفتند و با اصرار از ايشان خواستند بيعت را قبول كند و تصريح كردند كه كسي از شما سزاوارتر به اين امر نيست. 5- اهميت خلافت: به همين دليل ميبينم كه صحابه براي تعيين علي با سرعت هر چه بيشتر اقدام به بيعت با او كردند در حالي كه علي ميگفت: اگر بيم به خطر افتادن دين خداوند نبود خواستهی ايشان را اجابت نميكردم.[6] 6-شورشيان با ادعاهاي نادرست بيعت علي را خدشه دار كردند و گفتند: ما اوّلين كساني هستيم كه با علي بيعت كرديم و طلحه و زبير با اكراه بيعت نمودند؛ گفتني است كه سخنان وروايات برخي از مورخان در كتابهاي تاريخ هيچ اساس و سند صحيحي ندارد. در حقيقت مردم بعد از ابوبكر عمر و عثمان هيچ كس را نيافتند كه به اندازهي سيدنا علي فضيلت، علم، تقوا، دينداري، سابقهي طولاني در اسلام و جهاد داشته باشد، لذا مهاجران و انصار تصميم قطعي گرفتند كه با علي بيعت كنند و از دیدگاه آنها بر علي فرض بود كه بيعت را قبول كند و تسليم خواستههاي آنان شود و اگر شتاب زده علي را به عنوان خليفه تعيين نميكردند، قطعاً فتنه و اختلافات زيادي در گوشه و كنار كشور اسلامیپديد میآمد، لذا به مصلحت مسلمانان بود كه در آن شرايط به بيعت با علي روي آوردند و به همين دليل تمام صحابه های حاضر در مدينه بيعت كردند، امّا راويان قضيه بيعت با علي و رفتن به بصره با علي را با هم مخلوط كردند و شكي نيست كه برخي از رفتن به همراه علي به بصره خودداري كردند و اين يك مسئلهي اجتهاد بود.[7] به همين دليل علي نيز آنها را مجبور به خروج نكرد و ان شاء الله در بحث جنگ جمل بيشتر توضيح خواهيم داد. 7- بايد از روايات اغراق آميز واقعه نگارانی كه مدعی هستند پس از شهادت خليفه مدينه پنج روز بدون امير ماند و عافقي بن حرب بر امارت داشت و مردم در پي كسي بودند كه خلافت را قبول كند، امّا كسي را پيدا نمیكردند برحذر باشيم [8]، ميگويند: شورشياني كه از بصره آمده بودند از طلحه خواستند كه بيعت را قبول كند، اينها در برابر روايات صحيح و معتبر اعتباري ندارد.[9] و همان طور كه معروف است صحابه ميتوانستند شورشيان را از بين ببرند امّا عثمان رضی الله عنه اجازه نداد از نيروي زور و قدرت عليه آنان كار گرفته شود، اين موضوع را در كتاب تيسير الكريم المنان في سيره عثمانين عفان بيشتر توضيح دادهام، در حقيقت بيعت علي با اختيار و رضايت مسلمانان بوده، وشورشيان نقشي در تعيين علي نداشتند و تنها آن دستهاز صحابه اي كه در مدينه بودند علي را به عنوان خليفه تعيين كردد.[10] 8- حدود یازده روایت و شواهد صحیح در مورد این بیعت وجود دارد.[11]
و صلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین منبع: کتاب علی ابن ابیطالب رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام -------------------------------------------------------- [1]- الطبقات ابن سعد 3/31. [2]- عقيدة اهل السنة في الصحابة الكرام 2/677. [3]- كتاب السنة، ابوبكر خلال /415. [4]- كتاب السنة ابي بكر خلال /416 رجال اين اسناد ثقهاند. [5]- بيعة علي بن ابي طالب، مالك خالدي /2 به نقل از تاريخ الذهبي، عهد الخلفاء الراشدون/460. [6]- فتح الباري 13/175 اسناد آن صحيح است، بيعه علي/105. [7]- المدينة النبوية، محمد شرّاب 2/311. [8]- تاريخ الطبري 4/432. [9]- استشهاد عثمان و وقعة الجمل، خالد الغيث/136-140. [10]- استشهاد عثمان /240. [11]- بيعة علي /122. |