تاریخ چاپ :

2024 Sep 08

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

ازدواج سيدنا عمر با ام كلثوم دختر علي و فاطمه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

علي رضی الله عنه  دخترش ام كلثوم را كه ‌از فاطمه دختر رسولالله صلی الله علیه وسلم  است، به ‌ازدواج سيدنا عمر رضی الله عنه  درآورد و اين در پي آن بود كه عمر رضی الله عنه  براي اعتماد بيشتر و اعتراف به فضيلت و مناقب ايشان و تأييد خوبيها و زيباييهاي رفتار و سيره‌ی او و نیز جهت تقویت هر چه بیشتر رابطه‌ی صمیمی‌از علي درخواست کرد که دخترش را به عقد ازدواج او درآورد تا روابط محكم و پاكيزه و استوار و مبارك بين آنها هر چه بيشتر آشكار و برجسته‌تر شود و قلب حسودان و دشمنان اين ملّت بزرگ و شرافتمند را آتش زند و بيني‌شان به خاك ماليده شود.[1]

عمر رضی الله عنه  علاقه و محبّت خاصي برای‌ اهل بيت رسولالله صلی الله علیه وسلم  قائل بوده ‌است، چون رسولالله صلی الله علیه وسلم  نسبت به احترام و رعایت حقوق اهل بیت خود سفارش كرده بود، از همين رهگذر و با همين انگيزه بود كه‌ ام كلثوم دختر علي رضی الله عنه  و فاطمه رضی الله عنها را خواستگاري كرد تا پيوند دوستي‌شان محكم‌تر شود و در اين باره مي‌گويد: «سوگند به خدا بر روي زمين مردي نمي‌يابم كه ‌از مصاحبت نيكو با او استفاده ببرم»، علي گفت: من اين كار را مي‌كنم – من كسي خواهم بود كه ‌از حسن مصاحبت با او استفاده ببري و دخترم را به نكاح تو درخواهم آورد – لذا عمر با خوشحالي و شادماني خود را به جمع مهاجران رساند و مي‌گفت: به من تبريك گوييد... سپس توضيح داد كه علّت ازدواجش با ام كلثوم اين است كه‌ از پيامبر شنيدم مي‌فرمايد: «كل سبب و نسب منقطع ‌يوم القيامة إلا ما كان من سببي و نسبي»: (تمام پيوندها و روابط خويشاوندي در روز قيامت قطع خواهد شد به جز رابطه‌اي كه با من باشد). بنابراين من دوست داشتم كه بين من و رسولالله صلی الله علیه وسلم  پيوندي باشد.[2]

اين ازدواج پر بركت را تمام تاريخ نويسان، نسب شناسان، محدثان و فقهاء شيعه و اهل عناد و ستیزه جویی و مجادله كنندگان ایشان و پيشوايان معصومشان – آن طور كه گمان مي‌كنند – تأييد كرده‌اند و «علاّمه‌احسان الهي ظهیر»تمام روايات مختص به اين ازدواج را در كتابش كه «الشيعة و السنة» نام دارد، آورده ‌است[3].علماء اهل سنت نيز اين ازدواج را در تاريخ ذكرکرده و تمام منابع بر آن اتفاق دارند، برخي از آنها که‌ اين ازدواج را ذكر كرده‌اند عبارتند از: طبري[4]، ابن كثير[5]، ذهبي[6]، ابن جوزي[7]، ديار بكري[8] و علماي رجال شناس نيز اين كتاب را در كتابهاي رجال شناسي ذكر كرده‌اند.

از جمله: ابن حجر[9]، ابن سعد[10]، صاحب اسد الغابه[11] و استاد ابو معاذ اسماعيلي در كتابش: «زواج عمر بن خطاب من ام كلثوم بنت علي بن ابي طالب حقيقة و ليس افتراء» مفصّل به بررسي و ذكر منابع و مراجع اهل سنت و شيعه در اين موضوع پرداخته و به شبهاتي كه به اين ازدواج مبارك نسبت داده شده پاسخ داده‌اند و اين جانب (مؤلف) نيز به بخشي از سيره و موضعگيري‌هاي ام كلثوم در دوران سيدنا فاروق در كتابم: تحت عنوان «فصل الخطاب في سيرة امير المؤمنين عمر بن الخطاب» اشاره كرده‌ام. با اين حال باز هم گفتني است كه‌ام‌كلثوم دختر علي رضی الله عنه ، از عمر رضی الله عنه  دختری بدنيا آورد كه ‌آن را رقيه ناميدند و پسري از او متولّد شد كه زيد ناميدند، ‌ياران زيد روايت كرده‌اند كه زيد بن عمر در جلسه‌ي جر و بحثي از قوم بني عدي بن كعب شركت نمود، گويند: شب هنگام بود كه زيد بن عمر آمد تا در ميانشان صلح و آشتي ايجاد كند، چون آنها در حال درگيري بودند، ضربه اي به سرش خورد و زخمی‌شد و در همان جا وفات یافت، مادرش نيز كه وفات كرده بود، هر دو را با هم در‌يك وقت دفن كردند، نماز جنازه‌ي آن دو را عبدالله بن عمر خواند، در حالي كه حسن بن علي رضی الله عنهم او را پيش نماز كرد و پشت سرش نماز خواند.[12]

 

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع:کتاب علی ابن ابیطالب رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی


 

سایت عصر اسلام

IslamAge.Com

---------------------------------------------------------------------

[1]- الشيعة و اهل البيت /105

[2]- اسناد حسن است، حاكم در مستدرك 3/142 و گويد صحيح الاسناد و تخريج نكرده‌اند ذهبي گويد: منقطع است، هيثمي آن را در مجمع الزوائد 9/173 روايت كرده و بگويد: طبراني آن را در الكبير و الاوسط و رجال آن دو صحيح است بجز حسن بن سهل كه تقه‌است و برخي او را ضعيف دانسته‌اند

[3]- الشيعه و اهل البيت /105.

[4]- تاريخ طبري 5/28.

[5]- البدایة و النهایة5/220.

[6]- تاريخ الاسلام في عهد الخلفاء الراشدين /166.

[7]- المنتظم 4/131.

[8]- تاريخ الخميس /19.

[9]- الاصابة /276 كتاب الكني و كتاب النساء.

[10]- همان منبع.

[11]- اسد الغابة 7/425.

[12]- الاصابة /276 كتاب الكني و كتاب النساء.