تاریخ چاپ :

2024 Dec 04

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

خاور شناسی و تاریخ اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

از فرقه‏هایی که بیشترین تأثیر را در تحریف تاریخ اسلامی‏داشته است، شیعه رافضی با طوائف و فرق مختلف آن است. اینها از قدیمی‏ترین فرقه‏هایی هستند که سربرآوردند و دارای سازمانی سیاسی و فلسفهای عقیدتی و روشی فکری- اما منحرف- می‏باشند. این گروه بیشترین دروغها را علیه دشمنان خود سرهم کردهاند. آنان بیشترین دشمنی را با صحابه دارند- این موضوع ذکر خواهد شد- و ناسزاگویی به صحابه و تکفیر آنان از بنیانها و ارکان عقیده آنان می‏باشد و خصوصاً با ابوبکر و عمر دشمنی جداگانهای دارند و آنان را جبت و طاغوت می‏نامند.[1] شیعیان تعداد زیادی راوی و اخباری دارند که نشر اکاذیب و بهتانهای آنان و تدوین این موارد در کتابها و رساله‏هایی در مورد وقائع تاریخ اسلامی، خصوصاً وقائع داخلی را برعهده دارند. همچنین ملی گرایی و تعصبات در جعل اخبار تاریخی و حکایات و قصصی که هدف آنها تحریف تاریخ اسلامی‏و اعتلا دادن بهیک طائفه بر طائفه دیگر یا اهل یک سرزمین بر اهل سرزمین دیگر یا یک جنس بر جنس دیگر و کنار نهادن معیار شرعی برتری یعنی معیار تقوا- (بي‌گمان گرامي‌ترين شما در نزد خدا متقي‌ترين شما است :الحجرات: ١٣) تأثیر داشته است.

 

همچنین فرقه‏های منحرف از جعل قصه گویان و انتشار آنها و جهل بیشتر این افراد و کمی‏شناخت آنان از سنت و انحراف گروهی از آنان که به دنبال کسب و کار می‏باشد، بهره برده‏اند و اکاذیب و حکایات و قصص جعلی را در میان آنان منتشر ساخته‏اند و این قصه سرایان آنها را بدون آگاهی و ادراک قبول کردهاند و میان عامه منتشر ساخته‏اند. از طریق این افراد صدها حدیث دروغین و منسوب به صحابه و تابعین و علمای اسلام منتشر شده که موجب اسائه ادب به آنان و تحریف تاریخ و سیره آنان می‏شود. اما فضل و توفیق الهی گروهی از علمای ناقد را روانه کرده که تلاشهای بزرگ و موفقی را در نقد راویان و مرویات آنها به انجام رسانده و احادیث صحیح را از غیر صحیح جدا کرده و از عقیده و تاریخ امت دفاع کردهاند. علمای سنی در بیان احادیث جعلی به وسیله نص بر آنها و بیان راویان ضعیف و افراد متهم و اهل هوی و هوس و ایجاد روشی برای نقد و قبول روایات تلاشهای زیادی را به انجام رسانده‏اند. از بارزترین افرادی که به روشن سازی غلط گوییهای تاریخی و ردّ روایات جعلی و دروغین همت کردهاند، میتوان به افراد زیر اشاره کرد: قاضی ابن العربی در کتاب «العواصم من القواصم» شیخ الإسلام ابن تیمیه در بسیاری از کتب و رساله‏های خود، خصوصاً کتاب ارزشمند «منهاج السنة النبویة فی نقض کلام الشیعة و القدریة» حافظ نثاد ذهبی در بسیاری از تألیفات تاریخی خود مانند کتاب «سیر أعلام النبلاء» «تاریخ الإسلام» «میزان الإعتدال فی نقد الرجال» حافظ ابن کثیر، مفسر و مورخ در کتاب «البدایة و النهایة» و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «فتح الباری فی شرح صحیح البخاری» «لسان المیزان» «تهذیب التهذیب» و «الإصابة فی معرفة الصحابة».

 

وسائلی که برای تحریف وقائع تاریخی و مدر ساختن سیره رجال صدر اول صحابه و تابعین بکار گرفته شده‏اند، زیاد هستند، از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

·        جعل و کذب

·        خبر یا حادثه صحیحی را ذکر میکنند و سپس چیزی را بر آن می‏افزایند یا اینکه چیزی را از آن کم میکنند به طوری که آن خبر یا حادثه از شکل افتاده و از اصلش خارج شود.

·        جعل خبر در غیر سیاق آن تا از معنا و مقصود آن منحرف گردد و تأویل و تفسیر باطل از حوادق و رویدادها

·        ابراز نقائص و خطاها و مخفی ساختن حقیقتهای مستقیم

·        استفاده از صنائع شعری و سرقت ادبی جهت تأیید حوادث تاریخی مورد ادعا، زیرا شعر عربی به عنوان یک سند تاریخی مورد توجه قرار گرفته و به عنوان مستندی مورد استفاده واقع می‏شود که به موثق ساختن خبر و تأیید آن کمک می‏کند.

 

وضع نامه‏ها و رساله‏های مجعول و کذب و منتسب ساختن آن به علما و شخصیتهای مشهور، آنچنان که رافضیان کتاب «الإمامة و السیاسة» را ساخته و به ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری به دلیل شهرتش در نزد اهل سنت و اعتماد آنان به وی، منتسب ساخته‏اند.

در قرن گذشته علما و نویسندگان غربی از خاورشناسان و فراماسونها- در ضمن جنگ خود علیه سرزمینهای اسلامی‏و استعمار آنها- این اکاذیب و تحریفات را قاپیده و گمشده خود را در آنها پیدا کردهاند و برای بارز کردن آنها و تکیه و تمرکز بر آنها تلاش کردهاند و – از روی تعصب و کراهت خود از مسلمانان- از جانب خود چیزهایی دروغین را بر آنها افزوده‏اند، مانند ابداع رویدادهای که هیچ اصلی ندارند، یا تفسیر مغرضانه رویدادهای تاریخی به قصد تحریف، یا تفسیر اشتباه آنها حسب پندار و اعتقاد و باور خود. سپس گروهی اندک از شاگردان مستشرقان در سرزمینهای عربی و اسلامی‏از این افراد پیروی کرده و طریقه و روش آنان را در بحث و فکر و پندارها در تحلیل و تفسیر تاریخ در پی گرفتند و بعد از رفتن آن خاورشناسان از سرزمینهای اسلامی، پرچم آنان را بدست گرفتند. ضرری کهاین افراد ایجاد میکنند بیشتر و بدتر از ضرر استادان خاورشناس آنان و اسلاف بدعتگر و گمراهشان می‏باشد، زیرا اینان- به مانند استادان خود- ادعای تبعیت از روح علمی‏صرف و روش علمی‏در بحث را دارند، اما حقیقت این است که آنان فقط از اعتقاد خود جدا و مجرد گشته‏اند، اما تجرد به معنای اخلاص در برابر حق و پیمودن روش علمی‏درست در اثبات رویدادهای تاریخی، مانند مقایسه میان روایات و شناخت ارزش منابع مورد استفاده و میزان امانتداری ناقلان و راویان و ضبط روایت و قیاس اخبار و مورد توجه قرار دادن آنها بر اساس وضعیت فرهنگی و تمدنی بشری و طبیعتهای آن، در نزد این افراد مشاهده نمیشود.[2] آنان از روش علمی‏فقط اموری شکلی و ظاهری مانند حواشی و ترتیب منابع و چیزهایی شبیه این را فهمیده‏اند و چه بسا مفهوم روش علمی‏در نزد آنان همین چیزها باشد.[3]

محب الدین خطیب میگوید: کسانی که فرهنگ بیگانه را پذیرفته‏اند این توهم بر آنان غلبه یافته است که آنان از این گذشته بیگانه هستند و موضع آنان نسبت به مردان این تاریخ، مانند موضع وکلا نسبت به متهمان است و حتی برخی از آنان تمایل بسیار زیادی دارند که نزد دیگران خود را چنان نشان دهند که با گذشته عربی و اسلامی‏هیچ پیوندی ندارند. آنان این کار را در پیروی از خاورشناسان انجام میدهند، چه وقتی که احساس اطمینان میکنند شک می‏ورزند و هنگامی‏که حق آنان را به کسب اطمینان فرا‏می‏خواند آنان به هوی و میل خود گرایش می‏یابند و قبل از اینکه دلائلی بر چیزی داشته باشند در مورد قضیه حکم میدهند و در مورد آن احساس آسودگی میکنند.[4]

 

از مهم ترین وسائلی که خاورشناسان و شاگردانشان برای تحریف حقائق تاریخ اسلامی‏به کار برده‏اند، موارد زیر است:

الف- تفسیر اشتباه از رویدادهای تاریخی بر وفق مقتضیات روزگاری که خود در آن زیست میکنند و بر حسب آنچه که در ذهنشان جریان دارد، بدون اینکه اولاً واقعه تاریخی را خوب مورد تحقیق قرار دهند تا واقعه ثابت شود و بدون اینکه شرایط عصری را که رویداد در آن روی داده است و احوال و نگاه مردم به قضایا را در نظر بگیرند و بدون اینکه به عقیده و باور آنان نگاهی داشته باشند، زیرا قبل از تفسیر یک رویداد لازم است که ابتداءً وقوع آن ثابت شود و وجود آن در یک کتاب، برای ثابت شدن آن رویداد کفایت نمی‏کند، [5] زیرا مرحله ثابت کردن رویداد، مقدم بر بحث و بررسی در تفسیر رویداد تاریخی است. همچنین شایسته است که تفسیر همگام با منطوق و مدلول لفظ خبر تاریخی و موضوع بحث و ویژگی و شرایط عمومی‏جامعه یا روزگار یا محیطی باشد که واقعه در آن روی داده است. نیز شرط است کهاین تفسیر با واقعهیا وقائع دیگری که ثابت شده می‏باشند متعارض نباشد. همچنین جایز نیست که در تفسیر تنها یک عامل مد نظر قرار بگیرد - چیزی که خصلت و ویژگی مکاتب معاصر تاریخی است-، بلکه باید همه عوامل مؤثر در حدیث و خصوصاً عوامل عقیدتی و فکری مد نظر باشد. تفسیری تاریخی که همهاین عوامل هم در آن مراعات شود، بازهم چیزی فراتر از یک اجتهاد بشری نیست که محتمل خطا و صحت می‏باشد. برخی تاریخ فرقه‏های ضاله و منحرف را بسیار برجسته کردهاند و برای بزرگ کردن نقش آنها تلاش کردهاند و خواسته‏اند آنان را در سیمای یک گروه اصلاحگر و مظلوم نشان دهند و مورخان مسلمان را چنین نشان داده‏اند که انگار بر آنان حمله برده‏اند، مثلاً قرمطیان و اسماعیلیه و روافض امامی ‏و فاطمیان و زنگیان و اخوان الصفا و خوارج همه در نگاه آنان داعیان به اصلاح و عدالت و آزادی و برابری و قیامهایشان انقلابهایی برای اصلاح ظلم و جور می‏باشد. این جارو جنجال و بهتان به تاریخ اسلامی‏و مقابله سیره مردان و داعیان آن، با سیره رهبران فرق منحرف، چیزی است که طرح آن از جانب مردمی‏که به اسلام باور ندارند، چیز عجیب و غریبی نیست، زیرا آنان بر اساس واقعیت عقیده خود با همه توان خود و شب و روز و در نهان و آشکار علیه اسلام دسیسه چینی و توطئه میکنند. از کسانی کهایمانشان نامعلوم می‏باشد و از ملل کفر فقط این را میتوان انتظار داشت که برادران خود را در گمراهی یاری دهند. اما چیزی که شگفتی برخی از افراد را موجب می‏شود این است که کسانی بعد از سقوط دولت خاورشناسان پرچمدار تحریف و مکدر سازی تاریخ را بر عهده می‏گیرند که نامهایی اسلام داشته و از فرزندان مسلمانان هستند و این سمها را میان افراد قوم خود منتشر میکنند تا به وسیله آن افراد بی تجربه را از راه درست برگردانند. این افرادی به روایات مشکوک و ضعیف و ساقطی می‏چسبند که آنها را از کتابهای ادب و قصص، شعر، حکایتهای ملی، کتابهای سرقتی- یا منسوب شده به افراد مشهور- و ضعیف بر می‏گیرند. این نوع کتابها به اضافه روایات کذب وارد شده در تاریخ طبری و مسعودی غالب مستندات آنها را تشکیل می‏دهد، حال آنکه خود نیز می‏دانند کهاین کتابها مراجع علمی‏و معتبری به حساب نمی‏آیند. تجاوز بر تاریخ اسلام- خصوصاً تاریخ صدر اول- با تحریف و مدر ساختن آن، از طریق انتخاب جاهای برگزیده و زوم کردن بر آنها مانند جنگها و نبردها و به تصویر کشیدن آنها به صورتی غیر واقعی جهت زائل شدن صفت جهاد در راه خدا و از آنها و نشان دادن آن بهاین شکل است که انگار نمونه مبارزات و نیرنگهای سیاسی روزگار معاصر می‏باشد. از دیگر روشهای آنان موارد زیر است:

 

تجهیل، یعنی مهمل گذاشتن آنچه انگیزه و عامل اقتدا و الگوی نیک می‏شود؛

تشکیک، یعنی متوجه ساختن تیرها به سوی تاریخ و رجال آن و مورخان مسلمان و ایجاد شک در مورد معلومات و صداقت آنان؛

تجزیه، یعنی تلاش برای تجزیه تاریخ اسلامی‏به حلقه‏ها و بخشهای جدا از هم، به نحوی که انگار هیچ ارتباطی میان آنها وجود ندارد، مانند توزیع بر اساس سرزمین و نژاد و غیره.

هدف همهاین وسائل و حملات خراب کردن تاریخ اسلامی‏ما و محو نمودن نشانه‏های تابنده آن و دور ساختن آن از اینکه بتواند الگویی نیک بوده و در تربیت صحیح مؤثر باشد.

به همین دلیل بر مؤرخ مسلمان لازم است کهاین وسائل را شناخته و در مورد آنها بیدار باشد و کسانی را که از آرا و روشهای خاورشناسان پیروی میکنند بشناسد و فقط با رعایت احتیاط زیاد از آنها چیزی بگیرند. علمای ما بسیاری از راویان را به سبب کسب علم آنان از اهل کتاب و روایت روایات اسرائیلی مورد نقد قرار داده و ضعیف دانسته‏اند، پس بر ما لازم است در قبول اقوال و تفسیرات کسانی که از خاورشناسان کسب علم کردهاند توقف و درنگ داشته باشیم و آنها را ساقط و غیر معتبر بدانیم مگر اینکه دلیل و برهانی واضح و آشکار داشته باشند.[6]

 

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب علی ابن ابیطالب رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی

 


سایت عصر اسلام

IslamAge.Com

----------------------------------------------------------

[1]- الشیعة و السنة، إحسان الهی ظهیر، ص32.

[2]- منهج کتابة التاریخ الإسلامی، محمد صامل، ص502.

[3]- همان.

[4]- المصادر الأولی لتاریخنا، مجلة الأزهر، سال1374ﻫ

[5]- منهج کتابة التاریخ الإسلامی، محمد صامل، ص504.

[6]- منهج کتابة التاریخ الإسلامی، محمد صامل، ص507.