تاریخ چاپ :

2024 Nov 21

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

كشته ‌شدن عثمان رضی الله عنه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بعد از مطرح شدن اين اعتراضات بر عثمان در سال سي و پنج هجري مردماني از كوفه و مصر و بصره به بهانة حج به سوي مدينه حركت كردند و آنها در حقيقت قصد شورش عليه عثمان  رضی الله عنه  را داشتند، در مورد تعداد آنها اختلاف شده است گفته‌اند كه دو هزار از اهل مصر و دو هزار از اهل كوفه و دو هزار از بصره بودند، و گفته‌اند كه همه دو هزار نفر بوده‌اند، چيزهايي ديگري نيز گفته شده است ولي آمار دقيقي نيست، اما آنها از دو هزار نفر كمتر نبوده و از شش هزار نفر بيشتر نبوده‌اند.

آنها وارد مدينة پيامبر صلی الله علیه وسلم  شدند، و اين افراد از جنگجويان قبيله‌هايشان بودند و آمده بودند تا عثمان را با تهديد يا با زور عزل كنند، بنابراين در اواخر ذي القعده خانة عثمان  رضی الله عنه  را محاصره كردند و به او دستور دادند تا از خلافت استعفا كند، محاصره تا هيجدهم ذي حجه ادامه يافت، و در اين روز عثمان  رضی الله عنه  كشته شد. و گفته‌اند كه محاصره چهل روز ادامه يافت و چيزهاي ديگري نيز گفته شده است، اما محاصره از چهل و يك روز بيشتر نبوده است.

وقتي عثمان  رضی الله عنه  در خانه‌اش محاصره شد و از خواندن نماز در مسجد باز داشته شد و بلكه حتي از رسيدن آب به او جلوگيري شد در اين وقت بعضي از اصحاب پيامبر ص پيش او رفتند و همه مي‌خواستند از او دفاع كنند، معروف‌ترين كساني كه در خانه عثمان پيش او نشستند الحسن بن علي و الحسين بن علي و عبدالله بن الزبير و ابو هريره و محمد بن طلحه بن عبيدالله (السجاد) و عبدالله بن عمر بودند، اينها در مقابل شورشياني كه مي‌خواستند عثمان  رضی الله عنه  را بكشند شمشير كشيدند.( البدایة والنهایة 7/184.)

 

اما عثمان به صحابه دستور داد تا جنگ نكنند، بلكه در روايت‌ها آمده كه كساني كه براي دفاع از عثمان آمدند فرزندان اصحاب بودند كه تعدادشان بيش از هفتصد نفر بود، اما باز هم تعداد اين هفتصد نفر به تعداد شورشياني كه حداقل دو هزار نفر بودند نمي‌رسيد.

عبدالله بن عامر بن ربيعه مي‌گويد: من با عثمان در خانه بودم، عثمان گفت: هر كسي كه حرف را مي‌شنود و اطاعت مي‌كند از او قاطعانه مي‌خواهم كه دست نگاه دارد.( مصنف ابن ابی شیبة با سند صحیح 15/24 حديث 19508.)

 و ابن سيرين مي‌گويد: زيد بن ثابت پيش عثمان  رضی الله عنه  رفت و گفت: انصار دم در هستند و مي‌گويند اگر مي‌خواهي ما بار دوم انصار خدا باشيم در كنار تو خواهيم بود چنان كه در كنار پيامبر صلی الله علیه وسلم  بوديم.

عثمان گفت: جنگ نه.( منبع سابق با سند صحيح 15/205 حديث 19509.) و ابن عمر پيش عثمان آمد، عثمان گفت: اي ابن عمر نگاه كن اينها چه مي‌گويند، مي‌گويند از خلافت دست بكش و خودت را به كشتن مده.

ابن عمر گفت: آيا اگر از خلافت دست بكشي هميشه در دنيا خواهي ماند؟ عثمان گفت نه. ابن عمر گفت: اگر از خلافت دست نكشي آيا جز اينكه تو را بكشند اضافه بر آن چه خواهند كرد؟ عثمان گفت: هيچي. گفت: آيا بهشت و دوزخ در اختيار اينهاست؟ عثمان گفت: نه.

عبدالله بن عمر گفت: پس به نظر من نبايد لباسي را كه خداوند به تو پوشانده بيرون بكشي و اين سنّتي بشود، كه هر گاه قومي از خليفه يا امام خود ناراضي شوند او را عزل كنند.( أحمد در کتاب فضائل الصحابة به سند صحیح 1/473 حديث 767.)

 

و عثمان به همه غلامهايش گفت: هر كس سلاح خود را به زمين بگذارد براي رضاي خدا آزاد است. پس عثمان خودش مردم را از جنگيدن منع كرد.

عثمان را چه كس به قتل رساند؟

بعد از آن كه عثمان محاصره شد، از ديوار خانه بالا رفتند و وارد خانه‌اش شده و او را در حالي كه قرآن پيش روي او بود كشتند. به حسن بصري گفته شد (حسن بصري در آن دوران زندگي كرده بود چون كه او از بزرگان تابعين بود) آيا در ميان كساني كه عثمان را كشتند كسي از مهاجران و انصار بود؟ گفت: افراد بي‌تربيت و فاسدي از اهل مصر بودند.( تاريخ خليفة ص 176 با اسناد صحيح.)

 ولي سران قاتلان عثمان معروف و شناخته شده هستند و آنها كنانه بن بشر، رومان اليماني، و فردي به نام جبله و سودان بن حمران و مردي كه از بني سدوس كه به الموت الاسود (مرگ سياه) ملقب بود و مالك بن اشتر النخعي بودند.

اينها سران فتنه و شورشي بود كه عليه عثمان  رضی الله عنه  انجام گرفت. عمره بنت ارطأه مي‌گويد: در سالي كه عثمان كشته شد همراه با عايشه به مكه رفتم، از مدينه گذشتيم و قرآني را ديديم كه در دامان عثمان بود و عثمان كشته شد و اولين قطره خون او روي اين آيه ريخته شده بود:

 « فَإِنْ آمَنُواْ بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» (البقره: 137).

«اگر آنها نيز به مانند آنچه شما ايمان آورده‏ايد ايمان بياورند، هدايت يافته‏اند; و اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شده‏اند و خداوند، شر آنها را از تو دفع مى‏كند; و او شنونده و داناست».

 

عمره مي‌گويد: پس هيچ كسي از آنها درست و به خوبي نمرد.( فضائل الصحابة 1/501 حديث 817 و اسناد آن صحیح است و همچنین نگا: 765/766.)

 و محمد بن سيرين مي‌گويد: كعبه را طواف مي‌كردم ناگهان مردي را ديدم كه مي‌گفت: بار خدايا مرا ببخش و گمان نمي‌كنم كه مرا ببخشي. ابن سيرين مي‌گويد از او تعجب كردم و گفتم: اي بندة خدا از هيچ كسي نشنيده‌ام كه سخني مانند سخن تو بگويد. مرد گفت: من با خدا عهد بسته بودم اگر به عثمان دسترسي پيدا كنم او را يك سيلي بزنم، و وقتي او كشته شد و در خانه روي تابوت گذاشته شد، مردم مي‌آمدند و بر او نماز مي‌خواندند و او در خانه‌اش بود، من به بهانة اينكه مي‌خواهم بر او نماز بخوانم وارد شدم، و وقتي ديدم كه كسي در خانه نيست پارچه را از چهره‌اش دور كردم و او را كه مرده بود يك سيلي زدم آنگاه دستم خشك شد. ابن سيرين مي‌گويد: دست او را ديدم كه چون چوبي خشك شده بود.( البدایة والنهایة 7/200 و راویان آن ثقه هستند به جز عیسی بن المنهال که ابن حبان او را ثقه قرار داده و ابن ابی حاتم او را در الجرح والتعدیل 6/288 در مورد او سکوت کرده است و بخاری نیز در التاریخ الکبیر 6/399 او را نام برده و در مورد او سکوت کرده است.)

 

چگونه عثمان  رضی الله عنه  كشته شد و هيچ كس از اصحاب از او دفاع نكرد؟

علت اول اين بود كه عثمان خودش قاطعانه از آنها خواسته بود كه براي دفاع از او با كسي نجنگند بنابراين به آنها دستور داد تا شمشيرهايشان را غلاف كنند و آنان را از جنگيدن بازداشت، و تسليم تقدير و فيصله الهي شد.

و اين نشانگر دو چيز است:

اول شجاعت عثمان، و دوّم مهرباني او با امت محمد صلی الله علیه وسلم ، چون عثمان مي‌فهميد كه شورشيان باديه‌نشين‌هايي خشن و فاسد هستند، بنابراين چنين به نظرش رسيد كه اگر اصحاب با اينها بجنگند فسادي پيش مي‌آيد كه از فساد كشته شدن يك نفر بزرگتر است، و شايد سبب شود تا تعداد زيادي از اصحاب كشته شوند، و ممكن است شورشيان به ناموس مردم تجاوز كنند و اموال آنها را غارت كنند، بنابراين مصلحت را در آن ديد كه خودش كشته شود و كسي از اصحاب پيامبر خدا صلی الله علیه وسلم  كشته نشود و حرمت مدينه پيامبر خدا ص هتك نگردد.

علت دوم: تعدا اصحاب خيلي كمتر از تعداد شورشيان بود، زيرا اصحاب پيامبر خدا صلی الله علیه وسلم  در چهار جا بودند:

جاي اول: مكه چون كه موسم حج بود و افراد زيادي براي اداي مناسك حج رفته بودند و حضور نداشتند، و عثمان عبدالله بن عباس را در حج امير قرار داده بود.

جاي دوم: بيرون از مكه، بعضي از اصحاب در شهرها اقامت گزيده بودند و در كوفه و بصره و مصر و شام و ديگر شهرها زندگي مي‌كردند.

جاي سوم: جهاد، و بعضي از اصحاب پيامبر ص در جهاد به سر مي‌بردند.

جاي چهارم: و كساني از اصحاب كه در مدينه بودند تعدادشان با تعداد شورشيان برابر نبود.

علت سوّم: اصحاب فرزندانشان را فرستادند تا از عثمان دفاع كنند و فكر نمي‌كردند كه قضيه به كشتن خليفه مي‌انجامد بلكه آنها فكر مي‌كردند فقط محاصره مي‌كنند و اظهار مخالفت مي‌كنند و سپس بعد از آن بر مي‌گردند، اما اينكه آنها جرأت مي‌كنند و عثمان را به قتل مي‌رساند، بعضي از اصحاب فكر مي‌كردند كه كار به اينجا نمي‌رسد. و راجح‌ترين قول، قول اول است يعني دليل دفاع نكردن اصحاب از عثمان اين بود كه عثمان  رضی الله عنه  آنها را از جنگيدن و شمشير كشيدن منع كرد.

 

و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین


 

سایت عصر اســـلام

IslamAgae.Com