|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 21 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
موضع ابوبکر رضی الله عنه در برابر مرتدین و مانعین زکات |
موضع ابوبکر رضی الله عنه در برابر مرتدین و مانعین زکات
زمانیکه رسول الله صلی الله علیه وسلم وفات نمود و دار فانی را وداع گفت، قبیلههای زیادی از قبایل عرب مرتد شده و نفاق ظاهر گردید. مرتدان دو نوع بودند: دسته اول: کسانی که از دین مرتد شده و اسلام را پشت سر انداختند که اینها نیز دو گروه بودند: کسانی که ادعای پیامبری کردند و پیروانشان. و گروه دیگری که از دین برگشته و نماز و زکات را ترک کرده و به همان جاهلیت پیش از اسلام بازگشتند. دسته دوم: کسانی بودند که میان نماز و زکات تفاوت قائل شدند و فرضیت زکات و وجوب پرداخت آن را انکار نمودند. این دسته از مرتدین همان کسانی بودند که صحابه رضی الله عنهم در مورد آنها اختلاف کردند. که ابوبکر رضی الله عنه بر جنگ با همهی مرتدین و مانعین زکات پافشاری نمود و پس از آن همهی صحابه رضی الله عنهم با وی موافقت نمودند.[1] از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که میگوید: «زمانیکه رسول الله صلی الله علیه وسلم وفات نمود و پس از آن ابوبکر رضی الله عنه به خلافت رسید و عدهای از اعراب کافر شدند، عمر بن خطاب رضی الله عنه به ابوبکر رضی الله عنه گفت: چگونه با مردم میجنگی درحالیکه رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ، حَتَّى يَقُولُوا: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، فَمَنْ قَالَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، عَصَمَ مِنِّي مَالَهُ وَنَفْسَهُ، إِلَّا بِحَقِّهِ وَحِسَابُهُ عَلَى اللَّهِ»: «ماموریت یافتم با مردم بجنگم تا اینکه لااله الاالله بگویند، پس هرکس لااله الاالله گفت، جان و مالش را از من مصون داشته است مگر به حق آن و حسابش با الله است». ابوبکر رضی الله عنه در پاسخ به وی گفت: «به الله سوگند با هرکس میان نماز و زکات تفاوت قائل شود، میجنگم، زیرا زکات حق مال است؛ به الله سوگند اگر ریسمانی را که با آن شترشان را میبستند و آن را به عنوان زکات به رسول الله صلی الله علیه وسلم میپرداختند، به عنوان زکات به من نیز نپردازند، به خاطر عدم پرداخت آن با آنها میجنگم». پس از این عمر بن خطاب رضی الله عنه گفت: به الله سوگند دانستم که الله متعال سینه ابوبکر را برای جنگ گشوده است. و فهمیدم تصمیم او حق و درست است.[2] و در روایتی آمده که ابوبکر رضی الله عنه گفت: «به الله سوگند با کسی که میان نماز و زکات تفاوت قائل شود، میجنگم، زیرا زکات حق مال است؛ به الله سوگند اگر بزغالهای را که به عنوان زکات به رسول الله صلی الله علیه وسلم میپرداختند، به عنوان زکات نپردازند، به خاطر نپرداختن آن با آنها میجنگم».[3] براستی این موضع حکیمانهی ابوبکر صدیق رضی الله عنه بزرگترین دلیل بر شجاعت و پیشتازی ابوبکر رضی الله عنه در شجاعت و علم بر دیگران میباشد؛ آری، ابوبکر رضی الله عنه در آن اوضاع آشفته بر دیدگاه خود مبنی بر جهاد با مرتدان و مانعین زکات استوار مانده و اصرار ورزید، جهادی که پس از رسول الله صلی الله علیه وسلم بزرگترین نعمتی است که الله متعال به مسلمانان ارزانی داشته است و ابوبکر رضی الله عنه با حکمت و دقت و عقل و خرد محکم و استوارش این تصمیم را از علم (شرعی) استنباط نمود درحالیکه دیگران ابتدا با وی همرای و هم نظر نبودند؛ و بر این اساس و دیگر نعمتهایی که الله متعال با آنها ابوبکر رضی الله عنه را گرامی داشته، اهل علم اجماع نمودهاند که وی برترین امت رسول الله صلی الله علیه وسلم میباشد.[4] پس الله از ابوبکر راضی باد و او را راضی نموده و از سوی امت رسول الله صلی الله علیه وسلم بهترین پاداشها را به او ارزانی دارد. براستی ابوبکر صدیق رضی الله عنه مسئولیتش در برابر امت را به نحو احسن و بهترین شکل ادا نمود، مسئولیتی که عبارت بود از: تثبیت معانی اسلام در قلوب و حیات این امت و امر نمودن امت به استقامت و پایداری بر دین الله متعال، همان دینی که رسول الله صلی الله علیه وسلم با آن به میانشان آمد، بدون افزودن و کاستن از آن؛ و براستی همهی اینها را در زندگی خود و کسانی که با او بیعت کردند، به طور کامل تطبیق داد و با هرکس چیزی از این دین را انکار میکرد جنگید. آری، اینگونه بود که الله متعال به وسیلهی او اسلام و مسلمانان را عزت بخشیده و دشمنان الله و دینش را خوار و ذلیل نمود. آری، چنین بود که در زمان وی دین ناقص نگردید، چنانکه هنگام اعتراض عمر بن خطاب رضی الله عنه به جنگ با مانعین زکات به او گفت: «براستی وحی قطع شده و دین کامل شده است، آیا پس از آن دین ناقص گردد و من زنده باشم؟ به الله سوگند با هرکس میان نماز و روزه تفاوت قائل شود، میجنگم. آیا رسول الله صلی الله علیه وسلم نفرمود: «إِلَّا بِحَقِّها» «مگر به حق آن». و یکی از حق و حقوق اسلام پرداخت زکات میباشد. به الله سوگند اگر همهی مردم مرا ترک نموده و تنها بگذارند، خود به تنهایی به جهاد با آنان برمیخیزم».[5] به تحقیق ابوبکر صدیق رضی الله عنه راست گفت؛ براستی الله متعال به وسیلهی او دین را حفاظت نمود و درحالیکه او زنده بود، دین ناقص نگردید؛ و بر این اساس است که خلافت وی مملو از اعمال والا و بزرگی است که سر و سامان دادن آنها نیازمند سالهای طولانی است، اما همهی آنها در مدت کوتاه خلافت وی رخ داد؛ خلافتی که بیش از دو سال و سه ماه و ده روز طول نکشید؛ و این دلالت بر حکمت والای ابوبکر رضی الله عنه و فراگیری کامل اسلام و تصمیم ثابت و استوار چون کوههای محکم و استوار و ایمانی است که چون با ایمان همهی امت مقایسه شود، ایمان وی بر ایمان امت رسول الله صلی الله علیه وسلم برتری مییابد.[6] و بر این اساس است که ابوبکر صدیق رضی الله عنه از جمله کسانی شمرده میشود که پس از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم پایههای اسلام را محکم و استوار نموده و مفاهیم (اسلامی) را تثبیت نمود که الله تعالی از او راضی باد و او را راضی کند.[7] منبع: برگرفته از کتاب اصول و مبانی دعوت در سیرت اصحاب احمد صلی الله علیه وسلم. مؤلف: د. سعید بن علی بن وهف قحطانی. مترجم: امین پور صادقی.
[1]- نگا: شرح نووی بر مسلم (1/202)؛ و البدایة والنهایة (6/311)؛ و تاریخ الإسلام، ذهبی عهد الخلفاء الراشدین، ص27؛ و تاریخ إسلامی، محمود شاکر (3/67). [2]- مسلم، کتاب الإیمان، باب الأمر بقتال الناس حتى یقولوا لا إله إلا الله (1/51)، (ش: 20)؛ و بخاری و شرح آن الفتح، کتاب الزکاة، باب وجوب الزکاة (3/262)، (ش: 1399)؛ (12/275)، (13/250)، (3/321، 322). [3]- بخاری و شرح آن الفتح، کتاب الزکاة، باب وجوب الزکاة (3/262)، (12/275)، (13/250)، (ش: 1399)؛ و روایت بزغاله را بخاری و نه مسلم ذکر کرده است. اما تصمیمی که ابوبکر صدیق گرفت امری است که از رسول الله صلی الله علیه و سلم ثابت شده و عبدالله بن عمر آن را روایت کرده است چنانکه در آن ذکر شهادتین و اقامه نماز و پرداختن زکات آمده است. و این حدیث را امام مسلم در کتاب الإیمان، باب الأمر بقتال الناس حتى یقولوا: لا إله إلا الله (1/53)، (ش: 22) و أبوداود در کتاب الزکاة (2/93)، (ش: 1556)؛ و ترمذی در الإیمان، باب ما جاء بنی الإسلام على خمس (5/3)، (ش: 2609، 2610)؛ و نسائی در الزکاة، باب عقوبة مانع الزکاة (5/14)، (ش: 3938) روایت نمودهاند. [4]- نگا: شرح نووی بر مسلم (1/211). [5]- نگا: تاریخ طبری (2/245، 246)؛ و تاریخ إسلامی، محمود شاکر (3/68)؛ و أعلام المسلمین، خالد البیطار، ص75؛ و حیاة الصحابة (1/434). [6]- نگا: تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص59. [7]- نگا: تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص73؛ و تاریخ إسلامی، محمود شاکر (3/61). |