تاریخ چاپ :

2024 Nov 23

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

معاوية ـ رضی الله عنه ـ از ولادت تا خلافت

1- تولد، نام، نسب و کنیهٔ او:

نام او «معاویة بن أبی سفیان بن صخر بن حرب بن أمیة بن عبد شمس بن عبد مناف» است. معاویه با رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ در جدشان عبد مناف به هم می‌رسند. کنیهٔ او ابو عبدارحمن بود، او پنج سال پیش از بعثت رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ در مکه متولد شد.

وی مردی بلند قامت با چهره‌ای سفید و دارای ابهت و عظمت بود. پدر و مادرش از کودکی اسب سواری و نبرد را به او آموخته بودند و ابوسفیان هر گاه به فرزندش معاویه نگاه می‌کرد به همسرش هند می‌گفت برای او شأن و منزلتی عظیم می‌بینم، امید دارم ریاست و رهبری قومش را بر عهده گیرد. هند گفت وای بر تو، فقط قومش! بلکه بر همهٔ عرب حکومت خواهد کرد.

در سال هشتم هجری هنگامی که مکه فتح شد ابوسفیان خواست تا مانع رسیدن هر گونه آزار و اذیت به قومش شود به همین خاطر رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ به منادی خودش دستور داد تا ندا بزند که «هرکس شمشیرش را در غلاف کند در امان خواهد بود، هر کس وارد مسجد الحرام شود در امان خواهد بود و هر کس وارد خانهٔ ابوسفیان شود در امان خواهد بود» و خانهٔ ابوسفیان و مسجد الحرام را محل امن و امان قرار داد و این فضیلتی بزرگ برای خانوادهٔ ابوسفیان به شمار می‌رفت، پس جای تعجب نیست اگر افراد بسیاری از بنی امیه اسلام آورند و در نشر اسلام و گسترش فتوحات سعی و تلاش نمودند.


2- اسلام آوردن معاویه ـ رضی الله عنه ـ و ذکر پاره‌ای از فضایل وی:

او در فتح مکه همراه با پدرش ابوسفیان و مادرش هند و برادرش یزید، در حالی که 33 سال و در روایتی دیگر 18 سال بیشتر نداشت اسلام آورد، ابن کثیر می‌گوید: از معاویه روایت شده است که گفت: «من در عمرة القضاء اسلام آوردم، اما به خاطر پدرم آن را مخفی نگه داشتم تا اینکه در فتح مکه اسلام خود را علنی ساختم».

وی همراه رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ در غزوهٔ حنین شرکت کرد و رسول الله هم به او 100 شتر و 40 اوقیه طلا غنیمت داد.

علما فضایل زیادی برای معاویه ذکر کرده اند؛ از جملهٔ این فضایل:

1- از قرآن کریم:

معاویه در غزوه حنین شرکت کرده است که خداوند در باره غزوه حنین چنین می فرماید: {ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِینَ کفَرُوا وَذَلِک جَزَاءُ الْکافِرِینَ} (توبه/ 26).

(سپس خداوند آرامش خود را نصیب پیغمبرش و مؤمنان گرداند و لشکرهائی را (از فرشتگان برای تقویت قلب مسلمانان) فرو فرستاد که شما ایشان را نمی دیدید، و کافران را مجازات کرد، و این است کیفر کافران).

معاویه نیز در این غزوه حضور داشت و از جمله مومنانی بود که خداوند سکینه و آرامش خود را بر آنها نازل نمود.

2- از سنت نبوی:

الف) دعای رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ برای معاویه که فرمود: «پروردگارا او را هدایت کننده و دلالت کنندهٔ خیر برای مردم قرار بده و خودش را هم هدایت شده قرار ده».

ب) حدیثی که امام بخاری از طریق ام حرام بنت ملحان نقل کرده است که از رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ شنیدم که فرمود: «أول جیش من أمتی یغزون البحر قد أوجبوا».

یعنی: «اولین لشکر امت من که در دریا با دشمن، می‌جنگد، بهشت برایش واجب می‌شود». و این خود فضلی بزرگ برای معاویه است چرا که او اولین کسی بود که در دریا با دشمن جنگید.

ج)- او جزو کاتبان وحی برای رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ بود و همچنین نامه‌های رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ به رهبران قبایل را نیز خود او می‌نوشت.

3- روایت احادیث رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ توسط معاویه رضی الله عنه:

معاویه از جمله صحابه‌ای است که فضیلت روایت حدیث از رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ را کسب کرده است و این مستلزم همراهی و همنشینی با رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ است. از آنجایی که رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ داماد آنها و خود او هم از کاتبین وحی بود فضیلت نقل صد و شصت و سه حدیث را از رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ کسب نمود که چهار حدیث آن را شیخین (بخاری و مسلم) بر آن اتفاق کرده‌اند و در میان آنها بخاری چهار حدیث و مسلم پنج حدیث از معاویه، به شکل انفرادی روایت کرده‌اند.

برای مثال یک حدیث، که معاویه آن را روایت نموده است، ذکر می‌کنیم:

قال محمد بن کعب القُرَظی، سمعت معاویة یقول: سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول إذا انصرف من الصَّلاة: «اللَّهم لا مانع لما أعطیت ولا مُعطی لما منعت ولا ینفع ذا الجدِّ منک الجَدُّ».

محمد بن کعب قرظی می‌گوید از معاویه شنیدم که گفت از رسول الله شنیدم که هر وقت از نماز فارغ می‌شد می‌فرمود «خداوندا هیچ‌کس نمی‌تواند مانع بخشش تو شود. و کسی را که تو محروم سازی، هیچ کس نمی‌تواند به او چیزی عطا کند و سعی و تلاش فرد، در برابر مشیت تو، سودی ندارد».


4- معاویه و امویان در دوران خلافت ابوبکر صدیق رضی الله عنه:

پس از وفات رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ مسلمانان با شرایط سختی روبرو شدند و بر بیعت با ابوبکر اتفاق نمودند، تا خلیفهٔ رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ برای مسلمانان باشد.

ابوبکر پس از بیعت، با مرتدان و مسیلمه کذاب مبارزه کرد و در این جنگها بسیاری از اصحاب رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ شرکت داشتند.

معاویه ـ رضی الله عنه ـ در جنگ یمامه که بر ضد مسیلمه کذاب بود حضور داشت و همین طور بنی امیه و هم پیمانانشان در نبرد با مرتدان شرکت کردند. بنی امیه به ویژه در فتوحات جبههٔ شام حضوری چشمگیر داشتند و این از سیاست ابوبکر صدیق ـ رضی الله عنه ـ بود که آنها را بیشتر در جبههٔ شام مشارکت داد چرا که بنی امیه آشنایی کاملتری نسبت به سرزمین شام داشتند و در جاهلیت تجارت گسترده‌ای میان مکه و سرزمینهای شام و حکومت بیزانس (امپراتوری روم شرقی) بر قرار بود.

ابوبکر ـ رضی الله عنه ـ اولین پرچم را در جنگهای شام به دست خالد بن سعید بن العاص اموی داد، سپس او را عزل کرد و یزید بن ابی سفیان را بجای او نشاند. لشکر یزید بن ابی سفیان یکی از بزرگترین لشکرهایی بود که ابوبکر ـ رضی الله عنه ـ آن را روانهٔ شام کرد و سپس سه لشکر دیگر به رهبری عمرو بن عاص و شرحبیل بن حسنة و ابو عبیدة بن جراح پشت سر آنها اعزام کرد، پس از آن ابوبکر ـ رضی الله عنه ـ کسانی دیگر را که علاقه مند به جهاد بودند به رهبری معاویه بن ابی سفیان به ارتش یزید ملحق کرد. پدرش ابوسفیان که در آن روز، دوران پیری را سپری می‌کرد نیز همراه پسرش در این جهاد شرکت کرد و به همین صورت تعداد زیادی از بنی امیه در این جنگ شرکت کرده‌اند تا جایی که مورخان می‌گویند: هیچ شهر و روستایی از شام فتح نشد مگر اینکه فرزندی از فرزندان سعید بن عاص اموی در آن شهید شدند.


5- معاویه در دوران عمر بن خطاب رضی الله عنه:

در سال 13 هـ که ابوبکر ـ رضی الله عنه ـ دار فانی را وداع گفت، عمر فاروق ـ رضی الله عنه ـ به خلافت رسید و بر طریقه و منهج دو یار قبلیش (پیامبر و ابوبکر)، حرکت کرد و هیچ کدام از خانوادهٔ بنی امیه را عزل نکرد؛ بلکه به آنها اعتماد کرده و در پست خودشان باقی گذاشت و همه می‌دانند که عمر ـ رضی الله عنه ـ در مقابل حق، صریح و قاطع بود و هیچ وقت حکام و قضات فاسد را در ولایت باقی نمی‌گذاشت و اوضاع آنها را با دقت مورد بررسی و کنجکاوی قرار می‌داد؛ بنابراین باقی ماندن بنی امیه در پست و مقامشان دلالت بر صدق، امانت و کفایت آنها دارد، به همین سبب یک فرد دیگر را به این پستها اضافه کرد که معاویه ـ رضی الله عنه ـ می‌باشد.

الف) - درخشش ستارهٔ معاویه در دوران عمر بن خطاب رضی الله عنه:

ستارهٔ معاویه در عهد فاروق، در میدان های مختلف سیاسی و اداری و عملی و... شروع به درخشش کرد. و در سال 15 هـجری عمر ـ رضی الله عنه ـ با ولایت قرار دادن او در جنگ قیساریه، او را در آزمایش سخت و معرکه واقعی قرار داد، و او هم با پیروزی و سربلندی قیساریه را فتح کرد. و این فتح، سبب اطمینان و جلب توجه بیشتر برای معاویه شد.

ب) - ولایت معاویه بر دمشق و بعلبک و بلقاء:

در سال 18 هجری یزید بن ابی سفیان دار فانی را وداع گفت و عمر ـ رضی الله عنه ـ برادرش معاویه بن ابی سفیان را به جای او والی قرار داد. این انتخاب عمر ـ رضی الله عنه ـ خالی از سیاست نبود، نقل شده است که وقتی عمر ـ رضی الله عنه ـ برای تسلیت پسرش نزد ابوسفیان رفت، ابوسفیان سوال کرد: ای امیرالمومنین چه کسی جانشین او قرار دادی؟ گفت: برادرش معاویه. ابوسفیان گفت: ای امیرالمومنین به رحم و عطوفت رسیدی.

ج) - تشکیل نیروی دریایی:

تشکیل ناوگان دریایی فضلی بود از جانب خداوند که نصیب معاویه بن ابی سفیان شد. در این مرحلهٔ نو پا از فتوحات اسلامی، راه جهاد در دریا برای مسلمین باز شد و چه بسا این امری ضروری برای دفاع از شام و مصر در مقابل ناوگان بیزانس بود. همچنین معاویه این را دانسته بود که برای ادامهٔ فتوحات در آفریقا باید قدرت ناوگان دریایی بیزانس را از بین می‌بُرد.


6- معاویه در دوران عثمان بن عفان رضی الله عنه:

زمانی که عثمان ـ رضی الله عنه ـ به خلافت رسید، معاویه ولایت بیشتر مناطق شام را بر عهده داشت و عثمان نیز، او را در ولایت خودش باقی گذاشت، همان طور که والیان سرزمین‌هایی مانند یمن و بحرین و مصر و... را نیز در مقام خود باقی گذاشت.

در دوران عثمان قسمتهای دیگری از بلاد شام نیز به معاویه سپرده شد تا جایی که او والی مطلق شام بود و از یکی ازقوی‌ترین حکومت‌ها در خلافت عثمان ـ رضی الله عنه ـ برخوردار بود و بیشترین نفوذ را پیدا کرد.

در دوران ولایت معاویه، شام یکی از پر حوادث‌ترین مناطق جهادی بود؛ با وجود آنکه اسلام در این منطقه استقرار یافته بود و اوضاع داخلی کشور رو به سامان بود، اما از آنجایی که شام همجوار رومی‌ها بود معاویه به خوبی درک کرده بود که مسلمین از جانب آن‌ها در خطر هستند و تهدیدها از بین نمی‌رود مگر با تشکیل یک حرکت جهادی مداوم در مرزهای بیزانس، و این امر مجال جهاد کردن در این مناطق را بیشتر کرده بود.


7- معاویة بن أبی سفیان در دوران خلافت أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب رضی الله عنه:

معاویه در دوران عمر و عثمان ـ رضی الله عنه ـ والی سرزمین شام بود، اما هنگامی که علی ـ رضی الله عنه ـ به خلافت رسید خواست که او را عزل کند چرا که شورشیان به علی ـ رضی الله عنه ـ فشار وارد می‌کردند تا معاویه را از ولایتش عزل نماید به ویژه که شورشیان شناخت کافی از معاویه داشتند، و از اینکه مبادا علیه آنها اقدام کند بیم و هراس داشتند.

اما در مورد رابطهٔ میان معاویه و علی ـ رضی الله عنهما ـ پیش از خلافت، باید گفت که رابطهٔ میان آنها صمیمی و بدون هیچ نوع کینه و کدورتی بوده است. امیر المومنین خواست تا عبدالله بن عمر را بجای معاویه قرار دهد اما او به خاطر ارتباط و دوستیش با معاویه، خود را از قبول کردن ولایت شام معذور دانست و علی هم او را مجبور به پذیرفتن ولایت نکرد، ناگفته نماند که خود عبدالله بن عمر از جمله کسانی بود که با علی بیعت کرد و از اطاعت امیرالمومنین خارج نشد و پیشنهاد ولایت شام خود دلیلی محکم بر بیعت عبدالله با علی ـ رضی الله عنهما ـ بود.

اما آن چیزی که باعث اختلاف بین معاویه و علی بود، این نبود که معاویه طعن در خلافت علی وارد می‌کرد، یا او را به عنوان خلیفه نمی‌شناخت بلکه همان طور که ابن حزم می‌گوید: «معاویه هیچ‌گاه منکر فضیلت علی، و مستحق بودن او به خلافت نبود، اما اجتهاد و رای معاویه بر این بود که قصاص قاتلان عثمان باید پیش از بیعت صورت بگیرد و خود را مسئول درخواست قصاص خون عثمان می‌دانست».

ابن تیمیه می‌گوید: «معاویه هیچ‌گاه ادعای خلافت نکرد و هنگامی که با علی به نبرد برخواست با او بیعت نکرده بود و با او به خاطر خلافت و عدم استحقاقش برای خلافت نجگید بلکه به آن معترف بود، همچنین معاویه و یارانش هیچ‌گاه بر این نبودند که آغاز کنندهٔ جنگ با علی و یارانش باشند و این کار را هم انجام ندادند».

پس همان طور که بیان شد منشأ اختلاف در طعن وارد کردن در خلافت نبود بلکه اختلاف آنها در قضیهٔ قصاص از قاتلان عثمان بود. حتی در اصل مسالهٔ قصاص هم اختلاف نبود بلکه در چگونگی برخورد با این قضیه اختلاف داشتند و امیرالمومنین علی هم در اصل واجب بودن قصاص از قاتلان عثمان موافق بود اما رأیش بر این بود که تا آرام شدن جامعه و اوضاع داخلی، مسالهٔ قصاص را باید به تأخیر انداخت.

الف) - جنگ صفین و موضع اهل سنت در مورد معاویه رضی الله عنه:

پس از آن که معاویه و اهل شام حاضر به بیعت دادن با علی نشدند و معاویه عزل خود از ولایت را نپذیرفت و همچنان اصرار بر قصاص داشت، علی هم لشکر خود را برای مبارزه با معاویه و یارانش آماده کرد و در نبرد صفین با هم رو به رو شدند.

در این جنگ هر کدام از دو طرف بر این گمان بود که او بر حق است و حتی سربازان دو طرف، قبل و بعد از جنگ برای اثبات بر حق بودن خویش با یکدیگر مناظره می‌کردند؛ اما قاتلان عثمان که در میان لشکریان علی ـ رضی الله عنه ـ بودند اصرار بر این داشتند تا هر چه زودتر وارد میدان جنگ شوند زیرا آنها از اینکه معاویه و اصحابش از آنها قصاص بگیرند در هراس بودند. برخی تعداد کشته شدگان این جنگ را تا هفتاد هزار تن گفته‌اند که این عددی غیر صحیح و بلکه خیالی است، زیرا مجموع ساعاتی که دو لشکر با هم جنگیدند بیشتر از سی ساعت نبوده، حال هر چند بگوییم جنگ با شدت تمام بوده، آیا شدت آن بیشتر از نبرد قادسیه بوده است که تعداد کشته شدگان آن 8500 نفر بیشتر نبودند؟ بنابراین چنین عددی منطقی و قابل تصور نیست.

از جمله حوادث تلخ این جنگ شهادت عمار بن یاسر ـ رضی الله عنهما ـ بود که پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ به او گفته بود: «تقتله الفئة الباغیة» یعنی: «گروهی که باغی (باغیة: منظور کسانی هستند که از طاعت امیر خارج شدند) هستند او را می‌کشند». رأی علماء بر این است که منطور از «الفئة الباغیة» معاویه و اصحاب وی بودند. ابن تیمیه می‌گوید: «این حدیث دلیل بر صحت امامت علی ـ رضی الله عنه ـ و واجب بودن اطاعت وی است».

اما، آیا به سبب این حدیث، طعنی در معاویه وارد می‌شود؟ علما و فقها بر این هستند که شروط خلافت که عدالت و علم می‌باشد در علی ـ رضی الله عنه ـ وجود داشت، پس خلافت او بر حق بوده است. اما معاویه و اصحابش در این امر اجتهاد کردند و گمان می‌کردند چون در حال مطالبهٔ خون عثمان ـ رضی الله عنه ـ هستند پس آنها بر حق هستند و اطاعت از خلیفه تا هنگامی که قاتلان عثمان در لشکر علی هستند و قصاص نشده‌اند صحیح نمی‌باشد.

ب) - نهی امیر المومنین علی از دشنام دادن معاویه و لعنت کردن اهل شام:

روایت شده است که روزی، دو تن از یاران علی ـ رضی الله عنه ـ معاویه را دشنام می‌دادند و اهل شام را لعنت می‌کردند؛ هنگامی که این خبر به گوش امیرالمومنین رسید آنها را از این کار باز داشت و گفت: «من دوست ندارم که شما لعن کننده باشید بلکه بگویید: پروردگارا میان ما و آنها صلح بر قرار کن و آنها را از ضلالت و گمراهی دور بگردان تا حق را از جهل باز شناسند». همهٔ روایتهایی که می‌گوید علی و معاویه ـ رضی الله عنهما ـ همدیگر را در قنوت لعن می‌کردند صحیح نیست؛ چرا که این عمل خلاف دین و شریعت اسلام است و رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ لعن مؤمن را مانند قتلش دانسته است.

ج) - دیدگاه اهل سنت و جماعت در مورد این جنگها:

موضع اهل سنت در مورد جنگ‌هایی که میان اصحاب رسول الله رخ داد موضعی است منصفانه و بدون هیچ گونه کینه یا دشمنی یکی از دو طرف. بر هر مسلمانی واجب است که به همهٔ آنها احترام بگذارد و فضائل و مناقب آنها را بیان کند و سوابق و خدمات آنها را ارج نهد و بداند آنچه میان معاویه و علی و دیگر اصحاب رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ رخ داده است از روی اجتهاد بوده است و نه از روی هوا و هوس، و در اجتهاد، یک شخص به صواب و دیگری به خطا اصابت می‌کند، و هر دوی آنها مأجور هستند و پاداش خواهند برد؛ و قاتلان و مقتولان از اصحاب رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ در بهشت هستند چرا که آنها همیشه برای حق می‌جنگیدند.

ابن حجر می‌گوید: اهل سنت بر عدم طعن در صحابهٔ رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ اتفاق دارند و آن نبردها و اختلافتی که میان آن‌ها به وجود آمده است را از روی اجتهاد می‌دانند و در اجتهاد کسی که به رای صحیح برسد دارای دو اجر و دیگری که به خطا رفته است یک پاداش به دست می‌آورد.

د) - موضع معاویه در مقابل شهادت علی رضی الله عنهما:

هنگامی که خبر شهادت امیر المؤمنین علی به معاویه رسید او به گریه افتاد، همسرش به او گفت: آیا برای علی گریه می‌کنی در حالی که با تو جنگید؟! معاویه جواب داد: وای بر تو! تو نمی‌دانی که مردم با شهادتش، چه فضیلتی از فقه و علم از دست داده‌اند! و با شهادت او فقه و علم از مردم بر داشته شد.


8- معاویه در دوران حسن بن علی بن ابی طالب رضی الله عنه:

در سال چهلم هجری پس از به شهادت رسیدن علی ـ رضی الله عنه ـ مردم با حسن بن علی ـ رضی الله عنهما ـ بیعت کردند، و او هم به عنوان خلیفهٔ شرعی بر سرزمین حجاز و عراق و همهٔ اماکنی که تحت خلافت پدرش بود، شناخته شد و شش ماه در خلافت خود باقی ماند و این همان دوره سی ساله‌ای است که پیامبر از آن به عنوان خلافت راشده نام برده است.

ترمذی در روایتی از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ نقل می کند که رسول الله فرمود: «خلافت در امت من سی سال است، سپس بعد از آن به پادشاهی تبدیل می‌شود».

سپس در سال چهل و یکم هجری، حسن بن علی ـ رضی الله عنهما ـ برای حفظ وحدت و یکپارچگی مسلمانان و همچنین برای جلوگیری از ریخته شدن خون مسلمانان، مصلحت را در این دید که از خلافت کنار رود. اما در این کوتاه آمدن خویش از خلافت، شروط و ضوابطی برای معاویه ـ رضی الله عنه ـ تعیین کرد؛ و بدینوسیله زمینه برای خلافت معاویه ـ رضی الله عنه ـ فراهم شد.

ترجمه و تحقیق: أبو أنس

عصر اسلام
IslamAge.com


مراجع و مصادر:

1- الدولة الأمویة ـ تألیف دکتر علی محمد صلابی

2- البدایة و النهایة - ابن کثیر

3- سایت الفسطاط - المجلة التاریخیة و سایت دکتر علی محمد صلابی

4- تاریخ الإسلام السیاسی والدینی والثقافی والاجتماعی - تألیف: دکتر حسن ابراهیم حسن