تاریخ چاپ :

2024 Jul 27

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

توصیه‌های عمر فاروق به خلیفه بعد از خود

بسم الله الرحمن الرحیم

 

عمر فاروق رضی الله عنه  در مقام توصیه و سفارش به هر کسی که پس از او خلیفه ‏می‌شود، فرمود: ‏

‏- «به خلیفه بعد از خود توصیه می‌کنم، که حق و حرمت و منزلت مهاجرین ‏نخستین را مراعات نماید!‏

‏- به او توصیه می‌نمایم که از خیرخواهی و نیکی به مردم انصار دریغ ننماید، زیرا ‏آنان بودند که شهر و خانه‌های خود را بر روی ایمان‌آوردگان قبل از خود گشودند، به ‏نیکوکارانشان احترام نهد، و از گناهکارانشان در گذرد! ‏

‏- به او سفارش می‌نمایم، که با مردم مناطق مختلف به نیکی رفتار کند، زیرا آنان ‏حامیان اسلام و منبع جمع‌آوری دارایی بیت‌المال و مورد خشم دشمنان هستند، و تنها ‏اموال اضافی و غیر ضروری را با رضایت خودشان از آنان بگیرد! ‏

 

همچنین به او سفارش می‌نمایم که با مردم صحرانشین به عدالت و نیکی رفتار ‏نماید، زیرا آنان ریشه و پایة اسلام هستند، و اموال اضافی ثروتمندان آنها را ‏جمع‌آوری نماید و در میان نیازمندانشان تقسیم کند! ‏

به او توصیه می‌نمایم که حق و حرمت (مسیحیان و یهودیان) اهل ذمه را که در ‏دارالاسلام زندگی می‌کنند، مراعات نماید زیرا آنان در پناه تأمین خدا و پیامبر او قرار ‏دارند، به عهد و پیمان خود در برابر آنها عمل کند، در جهت حمایت از آنان در ‏صورت نیاز با دشمنانشان بجنگد و تنها در حد توانشان به آنها مسئولیت دهد!» ‏

 

عمر فاروق این توصیه‌ها را پس از روز چهارشنبه 26 ذی‌الحجه سال 23 ‏هجری روزی که در آن ضربت خورد، بیان نمود. ‏

عمر فاروق پس از ضربت خوردن روزهای پنجشنبه و جمعه و شنبه را ‏زنده ماند و در آن مدت صهیب رومی امامت نماز را بر عهده داشت. ‏

 

عمر فاروق در شب یکشنبه اول ماه محرم سال 24 هجری یعنی سه روز ‏پس از ضربت خوردن به دست ابولؤلؤ مجوسی در روز چهارشنبه 26 ذی‌الحجه سال ‏‏24 هجری به شهادت رسید! ‏

او لحظاتی قبل از وفاتش این چنین به فرزندش عبدالله توصیه می‌کند که : ‏

‏«پسرم! هر گاه فوت کردم، پیکرم را بگردان و رویم را به سوی قبله کن! دست ‏راست خود را بر پیشانی و دست چپ را بر روی چانه‌ام گذار! و چشمانم را بر هم ‏بنه! ‏

در کفن پوشیدنم اسراف نکنید، زیرا اگر اجر و پاداشی نزد خداوند داشته باشم، ‏بهتر از آن را به من عطا خواهد فرمود، و اگر اینگونه نباشم، به سرعت آن را هم از تنم ‏درخواهد آورد! ‏

 

در مورد قبرم نیز حد اعتدال را رعایت کنید، زیرا اگر نزد خداوند اجر و خیری ‏داشته باشم، آن را تا جایی که چشم کار می‌کند، بر من گشاد وسیع می‌گرداند! و اگر ‏اجر و پاداشی نداشته باشم آنرا به گونه‌ای بر من تنگ می‌گرداند که دنده‌ها و ‏استخوانهای بدنم درهم فرو روند!‏

هیچ زنی در تشییع جنازه‌ام شرکت نکند! و به گونه‌ای که شایسته آن نباشم از من ‏تعریف و تمجید ننمایيد! زیرا خداوند خود بهتر مرا می‌شناسد! ‏

هر گاه جنازه‌ام را بر دوش گرفتید، بلند و سریع گام بردارید! زیرا اگر نزد خداوند ‏خیر و اجری داشته باشم، زودتر مرا به آن می‌رسانید، و اگر آنگونه نباشم، خود را از ‏شری که بر دوش دارید زودتر نجات خواهید داد!! ‏

لحظاتی قبل از شهادت، دخترش ام‌ المؤمنین حفصه همسر رسول گرامی همراه با ‏جمعی از زنان به دیدار ایشان آمدند و به شدت گریستند. و پس از آن بیرون رفتند و ‏بعد از آنها جمعی از مردان نزد عمر فاروق آمدند! ‏

 

عثمان بن عفان رضی الله عنه  که شب یکشنبه و در لحظات پایانی عمر حضرت عمر به ‏دیدراش آمده بود، آن لحظات حساس و مشاهدات خود را اینگونه بیان می‌نماید! ‏

او می‌فرماید : آخرین کسی بودم که با او دیدار نمودم، وقتی وارد شدم، سر او ‏روی زانوی پسرش عبدالله بود. به او فرمود : سرم را بر زمین بگذار! عبدالله گفت: آیا ‏زمین و زانویم مانند هم نیستند؟ گفت: سرم را روي زمین بگذار!‏

وقتی سرش را روی زمین نهاد، شنیدم که می‌گفت : وای بر من وای بر پدر و ‏مادر! اگر خداوند مرا مورد عفو و مغفرت خویش قرار ندهد!! و پس از لحظاتی در ‏همان حال بدنش کم‌کم آرام گرفت و روح از جسم او خارج گردید! ‏

شب یکشنبه پس از آنکه وفات یافت پسرش او را با آب و سدر غسل داد و در ‏سه لایه پارچه او را کفن کرد، و برای اقامه نماز میت آماده نمود! ‏

مسلمانان پس از اقامه نماز صبح، نماز میت را به امامت صهیب رومی بر او ‏خواندند! ‏

پس از آن برای دفن در کنار رسول خدا صلی الله علیه وسلم  و حضرت ابوبکر صدیق او را تا خانه ‏حضرت عایشه بر دوش گرفتند، عبدالله بن عمر جلو در ایستاد و بر عایشه سلام کرد ‏و سپس اجازه خواست و گفت : عمر اجازه ورود می‌خواهد! ‏

ام المؤمنین عایشه گفت : او را داخل نمائید! ‏

پسرش عبدالله و حضرت عثمان و سعید بن زید و عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنهما او را ‏داخل قبرش نمودند. ‏

 

قبر او نزدیک پای رسول خدا صلی الله علیه وسلم ‏ قرار داشت در حالی که قبر ابوبکر در موازات ‏شانه‌های رسول خدا بود. ‏

عایشه رضی الله عنه  می‌گوید : قبل از آنکه او را در آنجا دفن کنند، در داخل خانه حجاب را ‏برمی‌داشتم و برخی از لباسهایم را از تن بیرون می‌آوردم، زیرا تنها همسرم رسول خدا ‏و پدرم ابوبکر در آنجا بودند، اما از آن به بعد به خاطر شرم از عمر آنگونه نمی‌کردم. ‏

حضرت عمر بن خطاب مانند رسول اکرم و ابوبکر صدیق در سن شصت و سه ‏سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به رفیق اعلا پیوست. ‏

خداوند او را مشمول رحمت و رضایت و خوشنودی خویش قرار دهد و او را ‏راضی و شاد گرداند! ‏

 

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‏


 

سایت عصر اســـلام

IslamAgae.Com