|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 23 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
فتح دمشق |
بسم الله الرحمن الرحیم فتوحاتی که در دیار شام و در زمان عمربن خطاب نصیب مسلمانان شد، در واقع امتداد فتوحاتی بود که در زمان ابوبکرصدیق آغاز شده بود. چنان که پس از معرکهی یرموک و شکست رومیها ابوعبیده بن جراح، بشیر بن کعب حمیری را به عنوان جانشین خود در یرموک تعیین کرد و به او خبر رسید که نیروهای شکست خوردهی رومی در شهر فحل جمع شدهاند واز حمص برای اهل دمشق، نیروی کمکی آمده است. بنابراین ابوعبیده نتوانست تصمیم بگیرد که به سوی دمشق رهسپار شود یا برای فتح فحل در دیار اردن و ناچار به عمرفاروق نامهای نوشت و از او در این مورد نظرخواهی کرد. عمر رضی الله عنه در پاسخ نوشت: با شتاب به سوی دمشق بروید، چرا که دمشق پایگاه اصلی شام و مرکز حکومت آنها است و ضمناً با گروهی از سواران خود، ساکنان فحل، حمص و فلسطین را سرگرم کنید واگر احیاناً اینها فتح شدند که چه بهتر و اگر نه پس از فتح دمشق گروهی که قادر به کنترل شهر دمشق باشند در آن بمانند و تو و سایر فرماندهانت به سوی فحل حرکت کنید و اگر آنرا فتح کردید تو و خالد به سوی حمص بروید. ضمناً حق فرماندهی بر لشکر با امیر آن ناحیه است تا این که از محدودهی استحفاظی او بیرون شوند.[1] از این دستورات عمر چنین نتیجه میگیریم که ایشان نقشهی فرماندهی عملیات را مشخص نمود و با این کار نوعی توازن نظامی به نیروهایش بخشید و اهداف مورد نظر را اولویت بندی کرد. چنان که هدف اصلی ایشان تسخیر شهر دمشق بود، ولی از اعزام نیروهای جزیی به سوی هدف دوم یعنی فحل و هدفهای بعدی مانند حمص غافل ننشست و براساس همین دستور ابوعبیده دستههای کوچک و متعددی به فرماندهی أبو أعور سلمي عامر بن حتمة، عمرو بن كليب وعبد عمربن يزيد بن عامر، عماره بن صعق بن كعب، صفي بن علية بن شامل، عمربن حبيب بن عمر، لبدة بن عامر، بشير بن عصمة و عمارة بن مخشن به سوی فحل فرستاد.[2] و خود با عمدهی نیروها عازم دمشق گردید و با هیچ گونه مقاومت قابل توجهی مواجه نشد. چرا که رومیها از ساکنان شهرکها و مناطق حومهی شهر دمشق تعهد گرفته بودند که مانع رسیدن نیروهای اسلامی به دمشق بشوند. ولی آنها توان مقاومت در مقابل لشکر بزرگ اسلام را نداشتند و از طرفی از رفتار حکام رومی به ستوه آمده بودند[3]. بنابراین هنگامی که نیروهای مسلمان به شهرک غوطه (نرسیده به دمشق) رسیدند، کاخها و منازل مسکونی رومیان را خالی از سکنه یافتند. زیرا آنها فرار را بر قرار ترجیح داده و به دمشق گریخته بودند. ضمناً هرقل از حمص پانصد سوار مجهز به سلاح جهت امداد اهل دمشق فرستاد؛ ولی این تعداد اندک نمیتوانست کاری پیش ببرد چنان که نیروهای مسلمانی که به رهبری ذی الکلاع در شمال شهر دمشق مستقر بودند به مقابله با آنها برخاستند و پس از جنگی خونین، رومیان متحمل شکست شدند.[4] ساکنان دمشق از هرقل کمک طلبیدند. او آنها را به ثبات و پایداری توصیه نمود و برای جنگ و مقاومت آنها را تشویق کرد و وعده داد که به زودی نیروی کمکی برای آنان خواهد فرستاد، گفتنی است که این مژدهی هرقل باعث شد که اهل دمشق به خود آیند و در مقابل نیروهای اسلامی از خود دفاع نمایند.[5]
1ـ نیروهای طرفین نیروهای رومی - فرماندهی کل نیروهای رومی: هرقل - امیر دمشق: نسطاس بن نسطورس بود - فرماندهی نیروهای دمشق: مردی به نام باهان یا وردیان بود که قبلاً در یرموک از جلوی مسلمانان فرار کرده بود. - تعداد نیروهای رومی مستقر در دمشق شصت هزار مرد جنگجو بود و احتمال افزایش نیروی کمکی از حمص وجود داشت. بیست هزار نفر در دفاع و چهل هزار نفر در خط مقدم بودند. رومیها در دژها و قلعههای شهر دمشق پناه برده و منتظر فرصت مناسب برای حمله بر مسلمانان بودند. - نیروهای رومی مستقر در فحل را جنگجویان حومهی فحل و فراریان جنگ یرموک تشکیل میداد که روحیهی خود را از دست داده و طعم شکست رویارویی با لشکر اسلام را چشیده بودند. نیروهای اسلامی - فرماندهی کل نیروهای اسلامی: عمربن خطاب - امیر عملیات در بلاد شام: ابوعبیده بن جراح - ابوعبیده ده نفر از فرماندهان خود را با نیروهای لازم که پیشاپیش آنان ابو اعور سلمی قرار داشت جهت کنترل راههای ورودی دمشق اعزام نمود.[6] - همچنین گروهی را به فرماندهی علقمه بن حکیم و حكيم جهت کنترل راههای ارتباطی فلسطین با دمشق اعزام نمود و بدین صورت محور تحرکات جنوب وغرب را تحت تسلط خویش در آورد.[7] - نیروهای دیگری به فرماندهی ذی کلاع جهت کنترل راههای شمال دمشق فرستاد و ارتباط این شهر با حمص را قطع نمود و از کمکهای رومی به اهل دمش جلوگیری به عمل آورد.[8] - در کل تعداد نیروهای اسلامی در دیار شام حدود چهل هزار نفر بود که به هم پیوسته و منظم و به خاطر شکست دادن رومیان در یرموک دارای روحیهی عالی و پیروزمندانه بودند.[9] - تعداد نیروهای اسلامی که شهر دمشق را محاصره کرده بودند بالغ بر بیست هزار نفر بود و نیروهای اضافه بر این تعداد به جبههی فحل اعزام شدند تا ضمن کنترل وضعیت در آنجا، هنگام ضرورت در دسترس باشند و مورد استفاده قرار گیرند.[10]
2ـ توصیف شهر دمشق دمشق شهر بزرگی بود که به نام مؤسس آن (دمشاق بن کنعان) نام گذاری شده بود. این شهر در عهد هیجدهمین امپراطور مصر مدتی تحت سلطه قرار گرفت. از این رو میتوان آنرا از قدیمیترین شهرهای تاریخ دانست. و ضمناً دمشق در آن زمان مرکز بت پرستی بود. اما پس از این که دین نصاری وارد این شهر شد، بزرگترین بتکدهی آنجا را به زیباترین و معروفترین کلیسا تبدیل کردند که نظیر آن به جز در انطاکیه در جای دیگری وجود نداشت. در جنوب دمشق سرزمینهای بلقا و در شمال آن جولان قرار دارد. دمشق منطقهی کوهستان و دارای زمینهای کشاورزی و آب و چشمه است و از طرفی یکی از مراکز مهم تجاری است که عربها در آن سکونت دارند. مسلمانان به خوبی با این سرزمین آشنایی داشتند، چرا که همواره تجار و بازرگانانشان به این دیار رفت و آمد میکردند. شهر دمشق شهر پوشیده با قلعهها و حصارها بود. دیوار سنگی محکمی با ارتفاع شش متر و عرض سه متر، شهر را در میان خود جای داده بود. به ویژه بعد از جنگ با فارس هرقل تدابیر بیشتری جهت حفاظت این شهر به عمل آورد و سه متر به عرض دیوار سنگی اضافه نمود و در آن سوی دیوار گودالی به عرض سه متر حفر نمودند و در کنار آن نهری جاری ساخت تا همواره گودال مرطوب و گل آلود و غیر قابل عبور نگه دارد. بنابراین شهر دمشق شهری نبود که به راحتی بتوان آنرا تسخیر کرد.[11] و این بیانگر آن است که تدابیر دفاعی اهل دمشق بسیار محکم و پیشرفته بود به دلیل این که: ـ تدابیر امنیتی و دفاعی شهر دمشق با شتاب و در مدت کوتاهی اتخاذ نشده بود. بلکه از آنجا که این شهر از موقعیت استراتژیک بالایی برخوردار بود، رومیان همواره از ناحیهی فارس احساس خطر میکردند، طبق نقشهی مهندسی و رزمی فوق العاده و با کمال آرامش و نظم و ترتیب، سالها پیش به این تدابیر اندیشیده و آنها را با تمام امکاناتی اجرا ساختند که لشکر روم در دست داشت. ـ این تدابیر حفاظتی در اطراف شهر دمشق بیانگر ابتکار مهندسی پیشرفته رومی بود. ضمناً قوای طبیعی آن سرزمین به عناصر مهندسی نظامی در تشکیل این مجموعه کمک زیادی میکرد. به ویژهاجرای نهر در اطراف دیوار شهر و گل آلود ساختن خندق، مانع طبیعی محکمی بود که برای دستههای نظامیای که قصد حمله از ناحیهی شمال یا شمال شرق را داشتند، ایجاد مزاحمت مینمود. ـ و از طرفی این تدابیر، لشکر مسلمانان را وادار به عدم هجوم به شهر دمشق نمود و تنها پیش روی آنها یک راه باقی ماند و آن محاصره ی شهر بود. ـ به نقل از منابع تاریخی مدت محاصرهی شهر دمشق هفتاد روز به طول انجامید و در آن از سلاحهای سنگین استفاده میشد.[12]
3ـ روند معرکه ابوعبیده راه دمشق را با این نقشه در پیش گرفت: ـ فرماندهی قلب سپاه با خالد بن ولید بود. ـ سمت راست و چپ لشکر با عمرو بن عاص و خود ابوعبیده فرماندهی میشد. ـ عیاض بن غنم فرماندهی اسب سواران بود. ـ شرحبیل بن حسنه فرمانده نیروهای پیاده بود. و از آنجا که دیوار شهر دمشق دارای دروازههای محکمی بود که تنها راه نفوذ به داخل شهر بودند، مسلمانان نیروهای خود را بدین صورت تنظیم نمودند: ـ دسته خالد بن ولید در مقابل دروازهی شرقی شهر. ـ دسته ابوعبیده بن جراح در مقابل دروازه جابیه. ـ دسته عمرو بن عاص در مقابل دروازه توما. ـ دسته شرحبیل در مقابل دروازه فرادیس. ـ دسته یزید بن ابی سفیان در مقابل دروازهی کوچک شهر. رومیان چنین میپنداشتند که مسلمانان نخواهند توانست محاصره را ادامه بدهند. به ویژه در روزهای زمستانی، غافل از این که مسلمانان دارای باورهای راستین و محکم و ارادههای فولادین بوده و در مقابل سختیها مقاومت خواهند کرد. فرماندهی مسلمانان کلیساهای متروک غوطه و منازل خالی فراریان آنجا را جهت استراحت لشکر خود اشغال نمود و مجاهدین اسلام به نوبت در آنجا به استراحت میپرداختند و این برنامهریزی به آنها کمک میکرد تا مدت زیادی را به ادامهی محاصرهی دمشق سپری نمایند.[13] مسلمانان به این حد اکتفا نکردند، بلکه به کمک تاکتیکهای مختلف رزمی تلاش مینمودند تا تدابیر حفاظتی دشمن را خنثی نموده و به نحوی از آن عبور نمایند. چنان که خالد بن ولید مکان مناسبی را اختیار نمود که دارای آب فراوان و راههای نفوذی بود و با نیروهای تحت فرمان خود به تهیه نمودن ریسمان و ساختن آن به شکل نردبان پرداخت. از قضا در همان روزها در خانهی امیر شهر دمشق فرزندی به دنیا آمده بود و به خالد خبر رسید که به همین مناسبت در فلان روز جشن بزرگی در خانهی امیر برگزار میشود و همهی مردم در آن شرکت مینمایند. خالد بن ولید فرصت را غنیمت شمرد و در حالی که همهی اهل شام حتی سربازان و نگهبانان با شرکت در جشن و مشغول شدن به خورد و نوش، پستها و مسئولیتهای خود را به فراموشی سپرده بودند در شامگاه همان روز او و قعقاع بن عمرو و مذعور بن عدی با نیروهایی که در رکاب آنها بودند، دست به کار شدند و به سایر مسلمانان گفتند: هنگامی که از فراز دیوار صدای تکبیر ما را شنیدید به کمک ما بشتابید و به سوی دروازه بیایید.[14] آنگاه خالد با گروه خود به وسیلهی دو پلی که با مشکیزهها ساخته بودند از نهر عبور کرده و به دیوار رسیدند و ریسمانهای خود را بر دیوار انداختند[15] و قعقاع و مذعور بالای دیوار رفتند و ریسمانها را محکم به دیوار گره زدند و گروه زیادی به کمک ریسمانها از دیوار عبور نمودند و در گوشهی داخلی دروازه گرد آمدند و تکبیر گفتند و دروازه را به زور شمشیر باز کردند و بدین صورت لشکر اسلام وارد شهر دمشق گردید و آنرا فتح نمود.[16]
مهمترین فواید، درسها و نکات عبرت آموز ـ آیا دمشق به زور فتح شد یا با صلح و آشتی در اینباره علما اختلاف نظر دارند. بیشتر آنها معتقد هستند که شهر دمشق بر اساس صلح فتح شده است و بعضی میگویند نیمی از لشکر با جنگ و نیمی دیگر با صلح گرفته شده است. چنان که عملکرد صحابه در تصرف نیمی از کلیسای بزرگ و واگذار نمودن نصف دیگر به نصاری بیانگر همین مطلب میباشد.[17]
ـ تاریخ فتح دمشق ابن کثیر میگوید: از عبارت سیف بن عمرچنین به نظر میرسد که فتح دمشق در سال سیزده هجری اتفاق افتاده در حالی که خود سیف و سایر مورخین تصریح نمودهاند که دمشق در رجب سال چهارده هجری فتح شده است. [18] خلیفه بن خیاط مینویسد که ابوعبیده شهر دمشق را در ماههای رجب، شعبان، رمضان و شوال تحت محاصره قرار داده و در ذی قعده با آنها قرارداد صلح را امضا نموده است.[19] به هر حال مهم این است که بعد از معرکهی یرموک فتح گردیده است.[20]
ـ تطبیق برخی از تاکتیکهای جنگی گفتنی است که در فتح دمشق مسلمانان از تاکتیکهای نوین و ابتکاری و فرصتهای پیش آمده به بهترین وجه استفاده نمودند. چنان که خالد بن ولید با کسب اطلاعات از داخل قلعه و انتخاب مکان مناسب توانست از دیوار شهر و دیگر موانع عبور نموده، اسلام را از وضعیت محاصره بیرون آورده و به وضعیت حمله و تهاجم وادار سازد. لشکر مصریها در سال 1973 میلادی از این ابتکار خالد علیه مواضع اسراییل بهره جستند و توانستند با بافتن ریسمانها به صورت نردبان از دیوار حائل عبور نمایند. و این بیانگر ابتکار عمل مسلمانان در فتوحات میباشد و معرکههای جدید ما با دشمنان در واقع امتداد همان ابتکار و تاکتیک پیشرفته است.[21]
شعرهایی که در مورد فتح دمشق سروده شدند قعقاع بن عمرو چنین سرود: أقمنا على دار سليمان أشهراً قصصنا إلى الباب الشرقي عنوة أقول وقد دارت رحانا بدارهم فلما زأدنا في دمشق نحورهم
بخالد روما وقد حملنا بصارم فدان لنا مستسلماً كل قائم أقيموا لهم حر الورى بالغلاصم وتدمر عضوا منهما بالأباهم
«ما چندین ماه در کنار دو شهر سلیمان بن داوود اقامت گزیدیم و با رومیان در حالی که شمشیر حمل میکردیم، جنگیدیم و سرانجام به زور از دروازهی شرقی وارد شدیم و همه تسلیم ما شدند و ... تحرکات نظامی مسلمانان بعد از فتح دمشق ابوعبیده فورا بعد از فتح دمشق، خالد را به سوی بقاع فرستاد و او آنرا فتح نمود. همچنین دستهای از مسلمانان را به ناحیهای اعزام داشت. در کنار چشمهی معروف به میسنون با رومیها برخورد کردند. فرماندهی رومیان مردی به نام سنان بود. او از گردنه بیروت بر مسلمانان یورش برد و تعدادی از آنان را به قتل رسانید. آن چشمه بعداً به نام عین الشهداء معروف گردید. همچنین ابوعبیده، یزید بن ابی سفیان را بر دمشق گمارد. یزید، دحیه بن خلیفه را به سوی «تدمر» و ابوزهراء قشیری را به سوی «بثینیه» و «حوران» فرستاد. ابوزهراء مناطقی که مسئولیت آنها به او سپرده شده بود را بر اساس صلح با ساکنان آنها فتح نمود. و از طرفی شرحبیل بن حسنه تمام سرزمین اردن را با زور فتح کرد. به جز طبریه را که ساکنان آن از در صلح وارد شدند. خالد نیز بر سرزمین بقاع پیروز شد اما با ساکنان بعلبک صلح نمود و با آنان عهد نامهای امضا کرد. وصلی الله وسلم علی نبينا محمد و علی آله و اصحابه الی يوم الدين منبع: کتاب عمر فاروق، مولف: محمد علي صلابي
سایت عصر اســـلام ---------------------------------------- [1]- الدعوة الإسلامية في عهد أمير المؤمنين بن الخطاب ص276، تهذيب وترتيب البداية والنهاية ص52 . [2]- العمليات التعرضية الدفاعية عند المسلمين ص182 . [3]- الهندسة العسكرية في الفتوحات الإسلامية د. قصي عبد الرؤوف ص188 . [4]- البدایه والنهایه (7/20) [5]- الهندسة العسكرية ص188 . [6]- الهندسه العسکریه ص188 [7]- همان. [8]- تاريخ الطبري (4/258)، الهندسة العسكرية ص189 . [9]- اليرموك وتحرير ديار الشام، شاكر محمود رامز ص103 . [10]- الهندسة العسكرية ص189 . [11]- همان: 190 [12]- الهندسه العسکریه: 190 [13]- همان: 192 [14]- الهندسه العسکریه: 192 والبدایه والنهایه: (7/20) [15]- الأوهاق: جمع وهق الحبل في طرفيه النشوطة. [16]- الهندسه العسکریه: ص192 [17]- ترتيب وتهذيب البداية والنهاية: ص56 . [18]- همان: ص55 . [19]- تاریخ خلیفه: ص126 . [20]- الهندسه العسکریه: ص193 [21]- الهندسة العسكرية ص195 . |