|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 21 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
قسمت هشتم: اتفاقات سال پنجم هجری |
قسمت هشتم: اتفاقات سال پنجم هجری 1- در شعبان سال 5 هجری غزوهی بنی مُصْطَلِق رخ داد، که به غزوهی مُرَيْسِيع نیز معروف است، علت این غزوه این بود که حارث بن أبی ضِرار افرادی را برای حمله به مدینه جمع کرده بود. 2- رسول الله صلی الله علیه و سلم با 700 نفر از یارانشان به آنان حمله کردند و جنگجویانشان را به قتل رساندند و زنان و كودكانشان را به اسارت گرفتند. (103) ازدواج رسول الله صلی الله علیه و سلم با جُوَیْرِيَة رضی الله عنها: 3- در بین اُسَرا جُوَیْرِيَة بنت حارث، دختر رئیش بنی مُصْطَلِق بود، رسول الله صلی الله علیه و سلم اسلام را بر او عرضه کردند و از او خواستند با ایشان ازدواج کند. جُوَیْرِيَة رضی الله عنها نیز مسلمان شد و رسول الله صلی الله علیه و سلم با او ازدواج کردند. 4- و با ازدواج رسول الله صلی الله علیه و سلم با جُوَیْرِيَة، صحابه همهی اُسَرای بنی مُصْطَلِق را آزاد کردند، زیرا با این ازدواج اُسَرا خویشاوند رسول الله صلی الله علیه و سلم میشدند. 5- عایشه رضی الله عنها میگوید: "زنی را سراغ ندارم که برکتش به اندازهی جُوَیْرِيَة باشد". (روایت امام احمد، و سند آن حسن است). 6- ام المؤمنین جُوَیْرِيَة رضی الله عنها از زنانی بود که الله تعالی را بسیار یاد میکرد، و در سال 56 هجری در سن 65 سالگی وفات نمود. 7- در غزوهی بنی مُصْطَلِق عدهی زیادی از منافقین که در رأس آنان عبد الله بن أبی بن سَلُول بود به همراه رسول الله صلی الله علیه و سلم خارج شده بودند که هدفشان فتنه اندازی میان مسلمانان بود. (104) حادثهی اِفْک (تهمت به ام المؤمنين عايشه رضی الله عنها): 8- دو اتفاق بسیار مهم در غزوهی بنی مُصْطَلِق افتاد: - ایجاد فتنه میان مهاجرین و انصار. - تهمت زدن به ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها در حادثه اِفْک. 9- ابن سلول و منافقینی که به دور او جمع شده بودند، سعی کردند آبروی ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها را خدشه دار کنند، که این خود فتنهی بزرگی بود. 10- الله عزوجل از بالای هفت آسمان برائت ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها را اعلام نمود، و آیاتی را در شأن او نازل فرمود که تا قیام قیامت تلاوت خواهد شد. 11- امام نووی رحمه الله میگوید: تبرئه عایشه از حادثهی افک به نص قرآن قطعی است. اگر انسانی در آن شک کند، به اجماع مسلمانان کافر و مرتد خواهد بود. 12- در جریان اِفْک عبرتهای عظیمی نهفته است که بر هر مسلمانی واجب است در آن تأمل کند، حافظ ابن حَجَر–یکی از علمای بزرگ قرن نهم هجری- بیش از 70 فایده را از آن استنباط کرده است. 13- در شوال سال 5 هجری غزوهی خندق اتفاق افتاد، که به غزوهی احزاب نیز معروف است، و سبب آن این بود که یهودیان، اعراب را برای حمله به مدینه ترغیب كرده بودند. 14- یهودیان 10 هزار نفر از احزاب (گروههای) مختلف را گرد آورده و آنان را تشویق به حمله به مدینه کردند، و فرماندهی کل این احزاب ابو سفیان صَخْر بن حَرْب بود. 15- سلمان فارسی رضی الله عنه پیشنهاد حفر خندق را داد، رسول الله صلی الله علیه و سلم رأیش را پذیرفت. غزوهی خندق اولین غزوهای بود که سلمان فارسی رضی الله عنه در آن شرکت میکرد. 16- تعداد لشکر رسول الله صلی الله علیه و سلم 3 هزار نفربود. ایشان برای هر 10 نفر یک فرمانده تعیین کردند، وبه آنان دستور دادند تا مسافت 40 گز را حفر کنند. 17- حفر خندق قبل از رسیدن احزاب به اتمام رسید، وقتی احزاب به مدینه رسیدند با خندقی مواجه شدند که مانع ورودشان به مدینه بود. 18- در غزوهی خندق معجزاتی برای رسول الله صلی الله علیه و سلم رخ داد که عبارت بودند از: - زیاد شدن غذای اندک. - شکسته شدن سنگی بزرگ با سه ضربه. - بشارت به فتح فارس و روم. 19- یهودیان بنی قُرَیْظه پیمانشان را با رسول الله صلی الله علیه و سلم شکستند، این کار باعث شد فشار سنگینی بر مسلمانان وارد آید. از شدت ترس قلبها به گلوگاه رسیده بود. 20- رسول الله صلی الله علیه و سلم از پروردگار کمک خواستند و الله عزوجل دعایشان را استجابت کرد، پس باد بسیار شدیدی بر احزاب وزیدن گرفت و آنان را پراکنده ساخت. الله عزوجل فرشتگان را نیز برای یاری مسلمانان نازل کرد و بدین ترتیب رعب و وحشت قلوب دشمنان را فرا گرفت. 21- احزاب نا امید به سرزمینشان برگشتند. بعد از اینکه الله عزوجل احزاب را با باد و ایجاد وحشت در دلهایشان متفرق ساخت، امنیت و آرامش به مدینه نبی صلی الله علیه و سلم بازگشت. 22- الله عزوجل غزوهی خندق را در کتابش جاودانه کرد، و آیات زیادی را در سورهی احزاب از ابتدای آیه 9 در مورد این غزوه نازل فرموده است. 23- رسول الله صلی الله علیه و سلم بعد از غزوهی خندق یا احزاب به خانه شان بازگشتند، در این زمان جبریل علیه السلام نازل شد و به ایشان دستور داد بدون فوت وقت به جنگ یهود بنی قُرَیْظه برود. 24- رسول الله صلی الله علیه و سلم مجدّدًا سلاحشان را پوشیدند و خارج شدند و به یارانش فرمود: "هرکس به الله و روز آخرت ایمان دارد نماز عصر را نخواند مگر در بنی قُرَیْظه". (متفق علیه). 25- رسول الله صلی الله علیه و سلم به سوی بنی قُرَیْظه حرکت کردند، و آنان را محاصره نمودند. الله عزوجل نیز رعب و وحشت را در دلهایشان انداخت، و همگی تسلیم شدند. (107) غزوهی بنی قُرَیْظه 2: (تصمیم گیری در مورد بنی قُرَیْظه): 26- رسول الله صلی الله علیه و سلم دستور دادند مردان یهود که 400 جنگجو بودند بسته شوند، ایشان تصمیم گیری در مورد آنان را به سَعْد بن مُعاذ رضی الله عنه– که رئیس قبیله اوس بود- واگذار کرد. 27- سَعْد بن مُعاذ که در غزوهی خندق مجروح شده بود، سوار بر الاغی آوردند. رسول الله صلی الله علیه و سلم به او فرمودند: "حکم بنی قُرَیْظه را به تو سپردم". 28- سعد رضی الله عنه گفت: "من اینگونه حکم میکنم که جنگجویانشان کشته شوند. و زنانشان به بردگی گرفته شده، و اموالشان تقسیم شود". 29- رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: "در مورد آنان به حکم الله عزوجل از بالای هفت آسمان حکم نمودی". سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم حکم را در حق آنان اجرا نمودند. (108) غزوهی بنی قُرَیْظه 3 (وفات سَعْد بن مُعاذ رضی الله عنه): 30- زخم سیدنا سَعْد رضی الله عنه سر باز کرد، و به سبب آن از دنیا رفت. 31- وقتی سَعْد بن مُعاذ از دنیا رفت رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: "عرش الله عزوجل از مرگ سَعْد بن مُعاذ به لرزه در آمد". 32- بعد از کفن کردن سَعْد بن مُعاذ رضی الله عنه، مردم او را به طرف قبرش حمل کردند، و فرشتگان نیز به همراه آنان او را حمل مینمودند. 33- رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: " روزی که سَعْد بن مُعاذ از دنیا رفت، هفتاد هزار فرشته به زمین آمدند که قبل از آن نیامده بودند. (روایت بَزّار، واسناد آن حسن است). 34- مسلمانان از مرگ سَعْد بن مُعاذ رضی الله عنه بسیار اندوهگین شدند. حتی ابو بکر صدیق و عمر بن الخطاب رضی الله عنهما گریه کردند. 35- عایشه رضی الله عنها میگوید: "بعد از رسول الله صلی الله علیه و سلم و بعد از دو یارش–یعنی ابو بکر و عمر- از دست دادن کسی برای مسلمانان سختتر از دست دادن سَعْد بن مُعاذنبود". (روایت احمد واسناد آن حسن است).
منبع: مرواریدهای پنهان مختصری از سیرت رسول الله صلی الله علیه و سلم، تألیف: موسى بن راشد العازمی، ترجمه: عبد الله محمد أَرْمَکی.
|