تاریخ چاپ :

2024 Sep 08

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

کفن و دفن رسول خدا صلی الله علیه وسلم

 

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه ‏الی یوم ‏‏الدین و ‏اما بعد‏:‏

 

در روز وفات رسول خدا یعنی روز دوشنبه دوازدهم ربیع‌الأول در «سقیفة بنی ‏ساعده» ابوبکر صدیق رضی الله عنه  به عنوان خلیفه مسلمانان انتخاب شد و با او ‏بیعت صورت گرفت. در بخش دوم به تفصیل در مورد بیعت با او سخن خواهیم گفت. ‏

اما سخن را در رابطه با کفن و نماز میّت و دفن پیکر مبارک رسول خدا ادامه می‌دهیم. ‏

عایشه رضی الله عنه  در ادامة سخنانش راجع به روزی که رسول خدا صلی الله علیه ‏وسلم  وفات یافت و سال‌هایی که در این جهان زندگی فرمود، مطالبی را بیان نموده ‏است. ‏

عروه بن زبیر از عایشه رضی الله عنه  روایت می‌نماید که گفته است : «رسول خدا ‏صلی الله علیه وسلم  در روز دوشنبه دوازدهم ربیع‌الأول و هنگامی که شصت و سه ‏سال از عمر مبارک ایشان سپری شده بود، وفات یافت. » (البدایة والنهایة : ج 5 ص ‏‏245 – 255)‏

روز سه شنبه سیزدهم ربیع‌الأول کار غسل و کفن و نماز و دفن رسول خدا را آغاز ‏کردند، زیرا روز دوشنبه را به قضیه انتخاب حضرت ابوبکر و بیعت با او مشغول ‏بودند! ‏

 

کفن و دفن رسول خدا صلی الله علیه وسلم 

عکرمه از ابن عباس رضی الله عنهم  روایت می‌نماید که : «خانواده و خویشاوندان ‏رسول خدا صلی الله علیه وسلم  از جمله عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر و علی‌بن ‏ابی‌طالب و فضل بن عباس وقُثم بن عباس و اسامه بن زید و ... کار غسل و کفن رسول ‏خدا را انجام دادند ...» ‏

عبدالله بن زبیر از عایشه رضی الله عنه  روایت می‌نماید که : «وقتی تصمیم گرفتند ‏رسول خدا را غسل دهند! گفتند : نمی‌دانیم آیا لباس‌های رسول خدا را همچون دیگر ‏مردگان خود از بدن مبارک او بیرون بیاوریم، یا او را همراه با لباسش غسل بدهیم؟! ‏وقتی اختلاف نظر پیدا کردند، خداوند آنان را به نوعی در خواب و بیهوشی دچار کرد، ‏طوری که نمی‌توانستند سر خود را بلند کنند، سپس صدایی از گوشه منزل – بدون آنکه ‏بدانند کیست – به ایشان گفت : رسول خدا را بدون آنکه لباسش را بیرون بیاورند ‏شستشو دهند! ‏

آنان برخاستند و رسول خدا را در حالی که تنها یک پیراهن بر تن داشت غسل دادند، بر ‏روی پیراهن آب می‌ریختند و با آن بدن مطهرش را شستشو می‌دادند! » (البدایة والنهایة ‏ج 5 ص 260)‏

پس از پایان غسل او را کفن نمودند!‏

عروه بن زبیر از عایشه رضی الله عنه  روایت می‌نماید که : «رسول خدا را با سه لایه ‏پارچه سفید و از نوع «سحولی» یمنی و از جنس پنبه کفن نمودند، و کفن او دارای ‏پیراهن و عمامه نبود. » (البدایة والنهایة : ج 5 ص 262 – 263)‏

پس از پایان کفن پیکر مطهّر رسول خدا صلی الله علیه وسلم ، مردم گروه گروه ‏می‌آمدند نماز میت را بر پیکر مطهّر آن بزرگوار البته نه به صورت جماعت بلکه ‏انفرادی می‌خواندند. ‏

بدن مطهّر را در منزل میت در روز سه‌شنبه سیزدهم ماه ربیع‌الأول انجام گرفت و مردم ‏و زن پیر و جوان و بردگان بر آن نماز خواندند. ‏

عکرمه از ابن عباس رضی الله عنهم  روایت می‌نماید که : «وقتی رسول خدا صلی الله ‏علیه وسلم  وفات یافت، اول مردان وارد منزل شده بر بدن مبارک او نماز خواندند، پس ‏از آنان زنان وارد شده و بعد از زنان کودکان و به دنبال آنان بردگان بر بدن مبارک ‏رسول خدا نماز میت را خواندند!» ‏

آنان به صورت فردی و مرتب بدون آنکه پشت سر امامی قرار بگیرند، بر بدن مبارک ‏رسول خدا نماز میت را بر جای آوردند.‏

خواندن نماز به صورت انفرادی این نبود که امام و پیشنمازی وجود نداشت، در واقع ‏روز قبل مردم با ابوبکر به عنوان امام و سرپرست مسلمین انتخاب شده بود. ‏

شاید یکی از دلایلی که باعث شده بود به صورت جماعت بر پیکر مبارک رسول خدا ‏نماز میت را نخوانند – همچنان که برخی از علما می‌گویند – این بوده که هر یک از ‏آنان مستقیماً و بدون امام بر او نماز بخوانند تا تعداد نمازهای که هر یک از او ‏می‌خوانند تکرار بشود و تمامی مردان و زنان و کودکان و بردگان بر او نماز خوانده ‏باشند! ‏

این یکی از ویژگیهای رسول خداست، اما برای سایر مسلمانان بهتر است نماز میت به ‏صورت جماعت خوانده شود. ‏

در طول روزهای سه‌شنبه و شب چهارشنبه مسلمانان مرتب بر پیکر مبارک رسول خدا ‏صلی الله علیه وسلم  نماز خواندند.( البدایة والنهایة : ج 5 ص 264 – 265)‏

‏ ‏

اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم  در مقابل این پرسش قرار گرفته بودند که آیا ‏رسول خدا را در همان منزل حضرت عایشه به خاک بسپارند؟ یا او را به قبرستان بقیع ‏ببرند؟ ‏

عروه از عایشه رضی الله عنه  روایت می‌نماید که : «ابوبکر صدیق فرموده است : از ‏رسول خدا شنیدم می‌فرمود : هر پیامبری که در هر مکانی فوت می‌کرده در همان جا او ‏را به خاک سپرده‌اند.» ‏

این بدان معنی بود که رسول خدا صلی الله علیه وسلم  در همان منزل حضرت عایشه به ‏خاک سپرده شود. ‏

عایشه رضی الله عنه  خوابی را دیده بود و آن را برای پدر که از میان اصحاب رسول ‏خدا بهتر از همه با تعبیر خواب آشنا بود، نقل کرد.‏

عایشه می‌گوید : خواب دیدم که سه ماه تابان در حجره‌ام قرار گرفتند! ‏

ابوبکر صدیق فرمود : اگر خواب تو درست باشد، سه نفر از بهترین انسان‌های روی ‏زمین در خانه‌ات دفن خواهند شد! ‏

وقتی رسول خدا صلی الله علیه وسلم  وفات یافت، حضرت ابوبکر فرمود : عایشه! این ‏بهترین آن سه ماهی است که در خواب دیده بودی! ‏

همچنان که می‌دانیم پس از رسول خدا ابوبکر و پس از او عمر بن خطاب در خانة ‏حضرت عایشه به خاک سپرده شدند!» ‏

اصحاب، تختی که پیکر مبارک رسول خدا را بر روی آن قرار داده بودند، به گوشه‌ای ‏از اطاق منتقل کردند و سپس در جای آن قبر مطهر را حفر نمودند! ‏

 

قاسم بن محمدبن ابی‌بکر از عایشه رضی الله عنها  روایت نموده که : ‏

‏«رسول خدا دوشنبه وفات یافت و شب چهارشنبه دفن گردید. » (البدایةوالنهایة : ج 5 ‏ص 266 – 269)‏

 

کار کندن قبر مبارک که پایان یافت، عباس بن عبدالمطلب و علی‌بن ابی طالب و فضل ‏بن عباس داخل قبر شدند. ‏

حجره حضرت عایشه در شرق مسجد النبی قرار داشت و قبر رسول خدا در زاویه ‏جنوب غربی حجره کنده شده بود! ‏

تا ایام خلافت ولید بن عبدالملک حجره حضرت عایشه در جهت شرقی و خارج از ‏مسجد النبی قرار داست. ولید بن عمر بن عبدالعزیز که والی او بر مدینه بود دستور داد ‏که طرح توسعه مسجد النبی را عملی کند. عمربن عبدالعزیز از طرف شرق اقدام به ‏توسعه مسجد النبی کرد و به همین خاطر حجره حضرت عایشه همراه با قبر مبارک ‏رسول خدا صلی الله علیه وسلم  و قبر ابوبکر صدیق و عمر فاروق رضی الله عنهم  ‏داخل مسجد قرار گرفتند! » (البدایة و النهایة : ج 5 ص 266 – 269)‏

 

اصحاب رسول خدا از وفات آن پیامبر بزرگوار، بسیار نگران، اندوهگین و گریستند. ‏

انس بن مالک رضی الله عنه  می‌گوید : «آن روزی که رسول خدا وارد مدینه شد، همه ‏چیز و همه کسی را نورانی و شادمان کرد، اما روزی که وفات یافت همه جا تاریک و ‏همه به شدت اندوهگین شدند. و زمانی او را نافرمانی می‌نمودیم دل خود را از ایمان ‏تهی می‌یافتیم و اینکه تحمل وفات او برای ما بسیار سخت است. ‏

همة مسلمانان به سختی به خاطر وفات رسول خدا اندوهگین بودند، اما دخترش فاطمه ‏رضی الله عنه  بیش از همه حزن و اندوه سر تا پای او را فرا گرفته بود. ‏

ثابت از انس رضی الله عنهم  روایت می‌نماید که : «زمانی که بیماری رسول خدا شدت ‏می‌یافت و بیهوش می‌گردید، فاطمه می‌گفت : وای پدرجان! چقدر سختی می‌کشی!! ‏

رسول خدا به فاطمه فرمود : «از امروز دیگر پدرت هیچگونه سختی و ناراحتی ‏ندارد!» ‏

پس از وفات رسول خدا فاطمه رضی الله عنه  ناله می‌نمود می‌گفت «آی پدرجان! پدر ‏بزرگوارم که دعوت پروردگارت را پذیرفتی و به سوی فردوس اعلی پرواز نمودی! و ‏جبرئیل خبر مرگت را به همه جا رسانید.» ‏

پس از آنکه کار دفن پیکر مبارک رسول خدا پایان یافت، حضرت فاطمه گفت : ای ‏انس! چگونه توانستید به روی چهرة نورانی رسول خدا خاک بریزید؟! ‏

حماد بن زید روای حدیث از ثابت بنانی نقل می‌نماید که : وقتی او این سخنان حضرت ‏فاطمه را نقل می‌کرد، به سختی می‌گریست!!‏

ام ایمن دایة رسول خدا صلی الله علیه وسلم  به خاطر قطع وحی و مرگ پیامبر به ‏سختی اندوهگین و گریان بود! ‏

ثابت بنانی از انس بن مالک رضی الله عنه  روایت می‌نماید که : «روزی رسول خدا به ‏دیدار دایة خود ام ایمن رفت، و من نیز همراه او بودم، ام ایمن کاسة آبی را نزد رسول ‏خدا آورد، اما او به خاطر آنکه روزه بود، یا میل نداشت، از آن کاسه ننوشید! ‏

اما ام ایمن مادر شیری رسول خدا برای شادی و سرور او مدام نکته و لطیفه می‌گفت! ‏

وقتی رسول خدا وفات یافت، ابوبکر صدیق به عمر فاروق فرمود : بیا با هم سری به ام ‏ایمن بزنیم! ‏

وقتی به منزل او رسیدند آنان را که دید گریست! ‏

گفتند : ام ایمن چرا گریه می‌کنی؟ مگر نمی‌دانی آنچه نزد خداوند قرار دارد برای ‏پیامبرش بهتر است؟! ‏

گفت : سوگند به خداوند می‌دانم که آنچه خداوند برای پیامبرش مهیا فرموده بهتر از ‏زندگی در این جهان است، به خاطر آن گریه نمی‌کنم! گریه‌ام برای پایان نزول وحی ‏است!؟ ‏

این سخن ام ایمن موجب اندوه و گریه سخت ابوبکر صدیق و عمر فاروق گردید! » ‏‏(البدایة والنهایة : ج 5 ص 273 – 275)‏

 

حسان بن ثابت شاعر و صحابی بزرگوار به خاطر وفات رسول خدا شدیداً اندوهگین شد ‏و حزن و اندوه خود را در لابه‌لای مرثیه‌ای برای رسول خدا چنین نمود : ‏

 

فبکی رسول‌الله یا عین عبرة ‏              ولا أعرفنک الدّهرَ دمعکِ يَجْمُدُ ‏

و مالک لاتبکین ذالنّعمة الذّی ‏            علی النّاس منها سابغ یَتَغَمّدُ ‏

فجودی علیه بالدّموع واعولی ‏             لِفَقْدِ الذّی لامثله الدّهر يُوجَدُ ‏

ومافقد الماضون مثل محمّد ‏               ولا مثله حتّی القیامه یفقد

 

‏«ای چشم‌ها! اشک‌هایت را به خاطر رسول خدا بباران و هیچ گاه خشک شدن آنها را ‏نبینم! چرا نباید برای آن صاحب نعمت و کرم نسبت به مردم گریه نکنی، نعمت و ‏کرمی که اینک پنهان می‌شود، اشک‌هایت را از او دریغ مدار و برای از دست دادن ‏کسی که زمانه آن را به خود ندیده گریه و زاری کن! گذشتگان هیچ گاه همچون محمّدی ‏را از دست نداده‌اند و آیندگان نیز هیچ‌ گاه همچون اویی را از دست نخواهند داد.» ‏

 

رحمت و درود بی‌پایان خداوند، به تعدادی که در محدوده دانش او قرار دارد و قلمش آن ‏را رقم زده و در کتاب او بر شمرده شده بر رسول گرامی و اسوة بشریت و همة آل و ‏اصحاب او باد! ‏

 

 

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‏

وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.‏

 

 


 

 

 

سایت عصر اسلام

www.IslamAge.Com