|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 21 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
ديگر رویدادهای مهم سال نهم هجرت |
در سال نهم هجرت، چند واقعهٔ دیگر اتفاق افتاده است که از نظر تاریخی حائز اهمیت است:
1. پس از مراجعت پیامبراکرم -صلى الله علیه وسلم- از سفر تبوک برای نخستین بار حکم لِعان فیما بین عُوَیمر عَجلانی و همسر وی به اجرا درآمد.
2. آن زن غامدیه نزد رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- آمد و به ارتکاب زنا اعتراف کرد، و پس از آنکه کودک وی را از شیر گرفتند، وی را سنگسار کردند.
3. اًصحَمه ملقّب به نجاشی، پادشاه حبشه، در ماه رجب از دنیا رفت، و رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- در مدینه از راه دور به جنازهٔ او نماز گزاردند.
4. اُمّکلثوم دختر پیامبراکرم -صلى الله علیه وسلم- در ماه شعبان از دنیا رفت، و آنحضرت بخاطر فقدان دخترشان بسیار اندوهگین شدند و به عثمان گفتند: «لو کانت عندی ثالثة لزوجتکها». اگر سومین دختر را نیز میداشتم، او را به همسری تو درمیآوردم!
5. پس از بازگشت رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- از غزوهٔ تبوک، سرکردهٔ منافقان، عبدالله بن اُبّی بن سِلْول از دنیا رفت، و رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- برای وی طلب مغفرت کردند، و بر جنازهٔ او نماز گزاردند. عمر کوشید که آنحضرت را از این دو کار بازدارند، و پس از آن آیهٔ شریفهٔ قرآن مطابق رأی و نظر عمر نازل گردید.
در ذیقعده یا ذیحجّه سال- سال نهم هجرت- رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- ابوبکر صدّیق را به عنوان «امیرالحاجّ» به موسم حج اعزام فرمودند تا با مسلمانان مناسک حج را ادا کند. آنگاه، آیات نخستین سورهٔ برائت، حاکی از نقض یک طرفهٔ همهٔ پیمانها، و پایان مدت همهٔ قراردادها، نازل گردید. پیامبرگرامی اسلام، علیبن ابیطالب را مأمور کردند تا آن آیات را به نیابت از ایشان برای مردم تلاوت کند. این کار در ارتباط با قراردادهای جانی و مالی مطابق عُرف و عادت اعراب در دوران جاهلیت بود. علیبن ابیطالب در ناحیهٔ عَرج- یا: صَجنان- با ابوبکر ملاقات کرد. ابوبکر گفت: امیر یا مأمور؟ علی پاسخ داد: نه، مأمورم! آنگاه، هر دو برای انجام مأموریتشان به راه افتادند. ابوبکر با مردم حج گزارد، و چون روز عید قربان فرارسید، علیبن ابیطالب کنار جمره ایستاد، و پیامی را که حضرت رسولاکرم -صلى الله علیه وسلم- به او داده بودند، جار زد، و همهٔ قراردادها را به صاحبان آنها بازگردانید، و مدت چهار ماه را برای همپیمانان با مسلمانان و همچنین برای کسانی که عهد و پیمانی با مسلمین نداشتند، مهلت داد، و تنها در ارتباط با همپیمانانی که از مسلمانان چیزی کم نگذاشته بودند، و برعلیه مسلمانان با دشمنان اسلام همدستی و همیاری نکرده بودند، قراردادهایشان را تا پایان مدت محترم شمرد.
ابوبکر نیز مردانی را اعزام کرد تا در میان مردم ندا دردهند که از سال آینده مُشرکان حق ندارند حج بگزارند، و از آن پس هیچکس حق ندارد خانهٔ کعبه را برهنه طواف بکند! این ندا به منزلهٔ یک اعلامیهٔ سراسری مبنی بر پایان یافتن دوران وَثَنیت و نسخ آیین بتپرستی برای همیشه در جزیرهالعرب بود، و حاکی از آن بود که از آن سال به بعد، آیین وَثَنیت دیگر بُروز و ظهوری نخواهد داشت [1].
منبع: خورشید نبوت؛ ترجمهٔ فارسی «الرحیق المختوم» تالیف: شیخ صفی الرحمن مبارکفوری، ترجمه: محمد علی لسانی فشارکی، نشر احسان 1388
عصر اسلام IslamAge.com
[1]- صحیح البخاری، ج 1، ص 220، 451، ج 2، ص 626، 671؛ زاد المعاد، ج 3، ص 25-26؛ سیرهٔ ابنهشام، ج2، ص 543-546.
|