تاریخ چاپ :

2024 Sep 08

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

انعقاد اجماع بر خلافت عمر رضی الله عنه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

گروه قابل اعتمادی از علما، اجماع صحابه و تابعین را در مورد خلافت عمر رضی الله عنه  نقل کرده اند:

1ـ ابوبکر احمد بن حسین بیهقی با سند خود از عبدالله بن عباس نقل می‌کند که گفت: هنگامی که عمر رضی الله عنه  زخمی‌شد، من بر او وارد شدم و گفتم: ای امیر المؤمنین! بهشت مبارکت باد؛ تو هنگامی به صف مسلمانان پیوستی که مردم، همه کافر بودند و در کنار رسول خدا به جهاد پرداختی آن‌گاه که همه او را تنها گذاشتند و رسول خدا در حالی چشم از دنیا فرو بست که از تو راضی بود و در خلافت تو حتی دو نفر با هم اختلاف نکردند و اکنون با شهادت از دنیا رحلت می‌کنی. عمر رضی الله عنه  گفت: سخنانت را دوباره تکرار کن. من سخنانم را تکرار کردم. گفت: اگر به اندازه‌ی زمین، طلا و نقره می داشتم، همه را پیشاپیش در مقابل ترس و وحشت روز قیامت، صدقه می‌کردم.( الاعتقاد للبيهقي ص188 .)

 

2ـ ابو نعیم اصفهانی نیز اجماع امت را بر خلافت عمرفاروق نقل کرده می‌گوید: وقتی ابوبکر با توجه به سوابق عمر رضی الله عنه  و همکاریهایی که با خلیفه داشت، دریافت که در میان صحابه، فردی شایستهتر از عمرو دلسوزتر به حال امت وجود ندارد. با حس خیرخواهی برای امت و پاسخگویی در پیشگاه خدا، عمر رضی الله عنه  را جانشین خود تعیین کرد و قبل از اینکه او را رسما جانشین خود اعلام بکند در یک رایزنی نظر بزرگان صحابه را نیز جویا شد. آن‌ها به اتفاق عمررا به عنوان خلیفه ی مسلمانان پذیرفتند. و اگر نزد آنان مورد اعتماد و به‌ عنوان فردی مصلح شناخته نمی‌شد، هرگز توافق نمی‌کردند. همان طور که اگر ابوبکر نیز متوجه مخالفت فرد یا افرادی با خلافت عمر رضی الله عنه  می‌شد، او را تعیین نمی‌کرد.( كتاب الإمامة والرد على الرافضة ص274 .)

3ـ ابو عثمان صابونی می‌گوید: خلافت ابوبکر رضی الله عنه  با رضایت صحابه و اجماع آنان انجام گرفت. و اما عمر رضی الله عنه  به پیشنهاد ابوبکر رضی الله عنه  نامزد خلافت شد. سپس صحابه نیز با خلافت ایشان موافقت کردند و خداوند اسلام را بوسیله ی ایشان تقویت نمود.( عقيدة السلف وأصحاب الحديث ضمن مجموعة الرسائل المنبرية (1/129).)

4ـ ابن تیمیه می‌گوید: ابوبکر رضی الله عنه  عمررا به‌ عنوان جانشین خود تعیین کرد و همه‌ی مسلمانان پذیرفتند و بعد از وفات ابوبکر با او بیعت کردند و بدین صورت او امیر مؤمنان و امام مسلمانان گردید و دارای سلطه و قدرت شد. (شرح النووي على صحيح مسلم (12/206).)5ـ نووی می‌گوید: همه‌ی صحابه تعیین خلیفه بعدی را بعهده‌ی ابوبکر گذاشتند و او نیز عمر رضی الله عنه  را تعیین کرد و همه پذیرفتند. (منهاج السنة (1/142).)

6ـ شارح طحاویه می‌گوید: خلافت بعد از ابوبکر به عمرتعلق یافت. بدین صورت که ابوبکر او را تعیین کرد و امت به آن راضی شد.( شرح الطحاوية ص539 .)

با توجه‌ به‌ منقولات فوق درمی‌یابیم که‌ خلافت عمر رضی الله عنه  بنا به‌ اجماع صحابه ثابت گردید و بر همین اساس اهل سنت و جماعت نیز اجماع صحابه را پذیرفتند و آن‌را تأیید کردند، لازم به‌ ذکر است که‌ جز کسانی غیر قابل اعتماد که‌ در معرض فتنه‌ قرار گرفته‌اند، امثال شیعه‌ رافضی و همسویانشان، کسی دیگر روی استحقاق عمربرای امر خلافت اعتراض وارد ننموده‌ است. واگر کسی بگوید: از عبدالرحمان بن عوف منقول است که به ابوبکر گفت: جواب خدا را چه می‌دهی که بگوید: چرا چنین مرد تندخویی را بر بندگانم گماردی؟ ابوبکر گفت: آیا می‌خواهید از طریق خداوند مرا بترسانید؟ ناامید و رسوا است کسی که‌ می‌خواهد به‌ شما ظلم و ستم روا می‌دارد، در حضور خدا می‌گویم: بار الها! بهترین فرد امت را بر آن‌ها گماردهام.( الطبقات لابن سعد (3/199).)

 در پاسخ باید گفت: این سخن اگر از عبدالرحمان ثابت باشد، باز هم از آن چنین فهمیده نمی‌شود که عبدالرحمن بن عوف، عمر رضی الله عنه  را مستحق خلافت نمی‌دانست و به علم، تقوا و امانتداری او ظنین بود. بلکه اعتراض ایشان فقط به خاطر تندخویی عمر رضی الله عنه  بود که ابوبکر به عبدالرحمان گفت: تندخویی او به خاطر نرم خویی بیش از اندازه‌ی من است و ان شاء الله تعدیل خواهد شد.( كتاب الإمامة والرد على الرافضة ص276 .)

 

و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب عمر فاروق، تالیف: محمد علی صلابی


 

سایت عصر اســـلام

IslamAgae.Com