تاریخ چاپ :

2024 Nov 21

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

نصوص شرعی‌ای که به استحقاق خلافت عمر رضی الله عنه اشاره دارند

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

1ـ در قرآن نصوصی وجود دارد که اشاره به حقانیت خلافت ابوبکر، عمر و عثمان  رضی الله عنهما و وجوب اطاعت از آن‌ها دارد، چنان‌که خداوند در مورد بادیه نشینان خطاب به‌ پیامبرصمی‌فرماید:

« فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ »التوبة: ٨٣

«هرگاه خداوند تو را (از جنگ تبوك) به سوي گروهي از آنان بازگرداند و ايشان از تو اجازه خواستند كه در ركاب تو به سوي جهاد حركت كنند، بگو: هيچ گاه با من به جهاد نخواهيد آمد و هيچ وقت همراه من با هيچ دشمني نخواهيد جنگيد (و اين افتخار نصيبتان نخواهد شد)».

 

سوره توبه که حاوی آیه‌ی فوق است بعد از غزوه ی تبوک نازل گردید (الدر المنثور في التفسير المأثور (4/119، 122)) که‌ سه‌ نفر از اصحاب در شرکت از آن جا ماندند و بعد از معذرت خواهی خداوند توبه‌ی آنان را پذیرفت، و بعد از آن رسول خداص تا وفات هیچ جنگ دیگری را دنبال نکرد. و خداوند فرمود:

« سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا»الفتح: ١٥

«بازپس‌ماندگان، هنگامي كه براي به دست آوردن غنایمي (كه خدا به شما داده است) بيرون رفتيد، خواهند گفت: بگذاريد ما هم همراه شما شويم (و در اين جهاد شركت كنيم). آنان مي‌خواهند سخن خدا را دگرگون كنند! (خدا وعده غنایم خيبر را تنها به شركت‌كنندگان سفر حديبيه اختصاص داده است و بس). بگو: شما هرگز همراه ما نخواهيد شد. پروردگارتان پيش از اين (مراجعت به مدينه) چنين فرموده است».

در این آیه تصریح شده است که اعراب بعد از تخلف در غزوه‌ی تبوک هرگز در رکاب رسول خدا نخواهند جنگید.

سپس خداوند علت منع آنان از پیکار به‌ همراه رسول خدا را بیان داشته‌ است، آن‌جا که‌ می‌فرماید:

« قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا»الفتح: ١٦

«به بازپس‌ماندگان عربهاي باديه‌نشين بگو: از شما دعوت خواهد شد كه به سوي قومي جنگجو و پرقدرت بيرون رويد. با آنان پيكار مي‌كنيد يا اين كه مسلمان مي‌شوند. (يعني دو راه بيشتر در پيش نخواهند داشت: رزم با مسلمانان، يا پذيرش دين آنان). اگر فرمانبرداري كنيد، خداوند پاداش خوبي به شما خواهد داد، و اگر سرپيچي كنيد، همان گونه كه قبلاً نيز سرپيچي كرده‌ايد، خداوند با عذاب دردناكي عذابتان خواهد داد».

در این آیه خداوند به متخلفین غزوه تبوک می‌گوید: به زودی شما برای جنگ با ملتی قوی فراخوانده می‌شوید و خداوند آن‌ها را با اطاعت از کسی که آنان را به جهاد فرا می‌خواند به اجر بزرگ و با نافرمانی او به عذاب دردناکی وعده داده است.( عقیده اهل السنه والجماعه فی الصحابه الکرام.)

ابو محمد بن حزم می‌گوید: بدون تردید اعراب را بعد از وفات رسول خداص کسی جز ابوبکر و عمرو عثمان رضی الله عنهما  دعوت به جهاد نداد. ابوبکر آن‌ها را به جنگ با مرتدین بنی‌حنیفه‌ و یاران اسود عنسی وسجاح وطليحة و روم و فارس و... فرا خواند. و عمر رضی الله عنه  آن‌ها را برای جهاد با فارس و روم دعوت نمود و عثمان نیز آن‌ها را به ادامه‌ی جنگ با فارس و روم و ترکها فرا خواند. پس نص قرآن اطاعت از این بزرگواران را واجب و موجب اجر بزرگ و مخالفت با آنان را حرام و موجب عذاب دردناک قرار داده است، از این‌رو می‌توان گفت که‌ امامت و خلافت آنان صحیح و درست بوده‌ است.( الفصل فی الملل والأهواء والنحل.)

2ـ رسول خداص فرمود: (أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له، ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقرياً يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن ).

«در خواب دیدم که با دلو بزرگی از چاه آب می‌کشم. آن‌گاه ابوبکر آمد و یک یا دو دلو از آن کشید. سپس عمر رضی الله عنه  آمد و آن‌را به دست گرفت و هیچ قهرمانی را سراغ ندارم که مانند او شگفتی ها بیافریند: او چنان آب کشید که همه ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند».( مسلم ش2393)

این حدیث اشاره به خلافت شیخین دارد همان طور که به کثرت فتوحات دوران عمر رضی الله عنه  نیز اشاره می‌کند. و دیری نگذشت که خواب رسول خدا تحقق پیدا کرد و ابوبکر و عمرب یکی بعد از دیگری بر کرسی خلافت نشستند و به نحو احسن به ساماندهی امور پرداختند و مردم در خلافت آن‌ها با کمال آسایش و آرامش به سر بردند. و آن‌ها همه‌ی این فضایل را از سرچشمه‌ی زلال نبوت به ارث برده بودند. چرا که رسول خدا پایه‌های این دین را استوار واصول و فروع آن‌را تفکیک کرد و زمینه را برای بعدی ها فراهم نمود و چشم از جهان فرو نبست تا این که نتیجه‌ی تلاش و مبارزات خود را دید و مردم دسته دسته وارد دین اسلام شدند و دین تکمیل گردید و خداوند اعلان فرمود که:

«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا »المائدة: ٣

«امروز (احكام) دين شما را برايتان كامل كردم و (با عزّت بخشيدن به شما و استوار داشتن گامهايتان) نعمت خود را بر شما تكميل نمودم و اسلام را به عنوان آئين خداپسند براي شما برگزيدم».

و بعد از این که رسول خداص به ملأ اعلی پیوست، ابوبکر تا دو سال و چند ماه جانشین ایشان شد (این ترجمه‌ای بود برای همان فرموده‌ی رسول خدا که‌ فرمود: «یک یا دو دلو از آن کشید». که‌ در روایتی دیگر به‌ طور صریح به‌ دو دلو اشاره‌ شده‌ است). ابوبکر در تول این دو سال با مرتدین جنگید و ریشهی درخت طغیان را خشکانید و قلمرو حکومت اسلامی را گسترش داد. و بعد از ایشان عمر رضی الله عنه  روی کار آمد و دامنه‌ی جهاد و قلمرو اسلام بیشتر گسترش یافت و حکومت اسلامی به غنایم بی شماری دست یافت و درخت اسلام تنومند گردید واین تحقق همان چیزی بود که رسول خداص در خواب دیده بود.( عقیده اهل السنه والجماعه فی الصحابه الکرام.)

3ـ حذیفه  رضی الله عنه  می‌گوید: ما نزد رسول خداص نشسته بودیم که فرمود: نمی‌دانم تا کی در میان شما هستم. و با اشاره به ابوبکر و عمر رضی الله عنه  گفت: به کسانی که بعد از من هستند پیروی نمایید. و افزود که به زندگانی عمار تمسک بجوبید و هر چه ابن مسعود بیان کرد، بپذیرید.( مصنف ابن ابی شیبه 7/433 و صحیح ابن حبان. نگا: سلسله احادیث صحیحه 3/233)

این حدیث به‌ طور صریح و روشن به‌ شایستگی عمربرای خلافت اشاره‌ دارد، با توجه‌ به‌ اینکه‌ رسول خدا با اشاره به ابوبکر و عمر رضی الله عنه  گفت: به کسانی که بعد از من هستند پیروی نمایید.

باید دانست که ابوبکر و عمرب در حیات رسول خداص جزو مشاورین ارشد رسول خدا و پیشگامان عرصه‌ی دعوت و جهاد بودند و جایگاه آنان نزد رسول خدا و همچنین مسلمانان گویای شایستگی آن‌ها برای جانشینی آن حضرت بود و استحقاق و افضل بودنشان چیزی بود که آن‌را حس می‌کردند.( فيض القدير للمناوي (2/56))

4ـ رسول خدا فرمود: (بينما أنا نائم إذ رأيت قدحاً أتيت به فيه لبن فشربت منه حتى إني لأرى الري يجري في أظفاري، ثم أعطيت فضلي عمربن الخطاب. قالوا: فما أولت ذلك يا رسول الله؟ قال: العلم).

«در خواب دیدم که به من ظرف شیری دادند. من از آن سیر نوشیدم تااین که آثار سیری در سر انگتشانم دیده شد. آن‌گاه شیر باقیمانده را به عمربن خطاب دادم. حاضرین گفتند: تعبیر خوابتان چیست؟ فرمود: علم است».( مسلم4/1859.)

این حدیث نیز اشاره به استحقاق عمر رضی الله عنه  در امر خلافت دارد. و مراد از علم، سیاست و مردم داری در پرتو قرآن و سنت می‌باشد. اما این که از میان خلفای راشدین، عمر رضی الله عنه  به آن اختصاص یافت احتمالا به دلیل طول مدت خلافت ایشان نسبت به ابوبکر و موفقیتیش نسبت به دو خلیفه بعدی بوده است چرا که در زمان ایشان دامنه‌ی قلمرو حکومت اسلامی گسترش یافت و خلیفه با فراست و درایتی که داشت اوضاع کشور را طوری کنترل نمود که تا آخرین لحظه‌ی خلافت ایشان کوچکترین فتنه و آشوبی مجال بروز نیافت. چیزی که متأسفانه در دوران دو خلیفه بعدی رخ داد و حکومت اسلامی دچار تفرقه و دو دستگی و شکست جبران ناپذیری گردید. فتح الباري (7/46).

پس حدیث به‌ طور واضح و روشن به‌ شایستگی و استحقاق عمر رضی الله عنه  برای مقام خلافت اشاره‌ دارد.

 

5ـ ابوبکر رضی الله عنه  می‌گوید: روزی رسول خدا(حسب معمول) فرمود: آیا کسی از شما خوابی دیده است؟ مردی گفت: من در خواب دیدم که ترازویی از آسمان فرود آمد. و شما و ابوبکر در آن گذاشته شدید. وزن شما بیشتر از ابوبکر بود. سپس ابوبکر و عمر، وزن کرده شدند. وزن ابوبکر سنگین تر از عمر رضی الله عنه  بود. سپس عمر و عثمانب وزن کرده شدند، وزن عمر رضی الله عنه  سنگین تر بود. سپس ترازو برداشته شد. راوی می‌گوید: چهره‌ی رسول خداص پس از شنیدن این خواب تغییر کرد.( سنن ابی داود و سنن ترمذی.)

این حدیث به تربیت و فضل خلفای سه‌گانه‌ اشاره‌ دارد. همان طور که به استحقاق خلافت عمر رضی الله عنه  بعد از ابوبکر اشاره می‌کند. و دگرگونی چهره‌ی رسول خدا به خاطر آن بود که برداشته شدن ترازو را بعد از عمر رضی الله عنه  به انحطاط و بروز اختلاف و فتنه ها تعبیر نمود.( عون المعبود شرح سنن أبي داود (13/387).)

 

6ـ ابن عباس می‌گوید: مردی نزد رسول خدا آمد و گفت: دیشب در خواب پاره ابری دیدم که از آن روغن و عسل می چکید. مردم مشغول جمع آوری آن‌ها بودند. بعضی کمتر و بعضی بیشتر از آن بهره‌مند می‌شدند. همچنین ریسمانی را دیدم که به آسمان آویخته بود و شما از آن بالا می‌رفتی. بعد از شما فرد دیگری آن‌را گرفت و بالا رفت. و پس از او نیز فرد دیگری آن‌را گرفت و بالا رفت و بعد از او مردی بدان چنگ زد ولی ریسمان پاره شد. اما دوباره وصل گردید. ابوبکر گفت: ای رسول خدا! پدر و مادرم فدایت باد به من اجازه دهید تا آن‌را تعبیر کنم. رسول اکرم ص فرمود: تعبیر کن. ابوبکر گفت: پاره ابر، اسلام و عسل و روغن که از آن می چکد قرآن است. بعضی بیشتر و بعضی کمتر از آن بهره مند می‌شوند و ریسمانی که به آسمان آویخته، حقی است که شما بر آن هستید و با آن بالا می‌روید. سپس بعد از تو مردی آن‌را می‌گیرد و با آن صعود می‌کند و پس از او کسی دیگر آن‌را می‌گیرد و بوسیله‌ی آن صعود می‌نماید و بعد از او مردی دیگر آن‌را می‌گیرد اما ریسمان کنده می‌شود و دوباره وصل می‌گردد و او هم صعود می‌کند. سپس ابوبکر گفت: ای رسول خدا! درست تعبیر کردم یا اشتباه! رسول خدا فرمود: بعضی درست و بعضی اشتباه بود. ابوبکر گفت: به خدا سوگند! باید اشتباهاتم را به من بگویی. رسول خداص فرمود: سوگند نخور.( مسلم (4/1777، 1778).)

این حدیث نیز به خلافت ابوبکر و عمر رضی الله عنهما  اشاره دارد.( عقيدة أهل السنة والجماعة (2/638).)

7ـ انس  رضی الله عنه  می‌گوید: بنو مصطلق مرا نزد رسول خدا فرستادند و گفتند: از ایشان بپرس که صدقات خود را بعد از شما به چه کسی بدهیم؟ انس می‌گوید: من از رسول خدا پرسیدم. ایشان فرمود: به ابوبکر بدهید. وقتی نزد آنان برگشتم و جواب رسول خدا را به آن‌ها بازگو نمودم گفتند: اگر برای ابوبکر اتفاقی افتاد به چه کسی بدهیم؟ من برگشتم و در این باره از رسول خدا پرسیدم. فرمود: به عمر رضی الله عنه  بدهید.( المستدرک 3/77. این حدیث از نظر سند صحیح است. ذهبی نیز همین مطلب را گفته است.)

این حدیث نیز به صراحت بیانگر آن است که عمر رضی الله عنه  بعد از ابوبکر زمام امور مسلمین را به عهده خواهد گرفت و شایستگی آن‌را نیز دارد.( عقيدة أهل السنة والجماعة (2/639).)

 

8ـ و از جمله دلایلی که بیانگر استحقاق عمر رضی الله عنه  در امر خلافت است، اجتماع اصحاب روی خلافت ایشان بعد از ابوبکر می‌باشد، با توجه‌ به‌ اینکه‌ اصحاب این پست حساس و کارآمد را جز به‌ افراد شایسته‌ و فاضل عطا نمی‌کنند، و همچنین اعتراف ابوبکر و علیب در حق عمر نیز بیانگر همین واقعیت می‌باشد؛ چنان که ابوبکر گفت: بار الها! من بهترین بنده‌ی تو را بر آنان گمارده‌ام.( الطبقات الكبرى (3/274).)

و اما سخن علی  رضی الله عنه  در مورد ایشان در بخاری آمده است که محمد بن حنیفه می‌گوید از پدرم پرسیدم: بهترین فرد بعد از رسول خدا چه کسی است؟ علی گفت: ابوبکر. سپس پرسیدم: بعد از او چه کسی است؟ گفت: عمر. آن‌گاه ترسیدم که نام عثمان را بگیرد. بنابراین گفتم: بعد از او بهترین فرد این امت شما هستید؟ گفت: من مردی از مسلمانانم. (البخاري، ك الصحابة، رقم 3671.)

در مجموع نصوص و روایات فوق بیانگر برتری عمر رضی الله عنه  و استحقاق ایشان در امر خلافت می‌باشند.( عقيدة أهل السنة في الصحابة الكرام (2/640).)

سفارینی می‌گوید: بدان که خلافت عمر رضی الله عنه  در واقع مکمل و نتیجه‌ی خلافت ابوبکرصدیق است. و در پرتو اشاره‌های نصوص قرآن و سنت و اجماع صحابه، حقانیت ابوبکر آشکار و ثابت است و به تبع، حقانیت خلافت عمر رضی الله عنه  نیز ثابت می‌شود و مجالی برای توطئه‌ی گروه‌های معاند و گمراه نمی‌ماند و سخن آنان در این راستا هیچ گونه‌ نقشی ندارد.( لوامع الأنوار البهية (2/326).)

 

و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب عمر فاروق، تالیف: محمد علی صلابی

 


 

 

سایت عصر اســـلام

IslamAgae.Com