سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

6 مرداد 1403 20/01/1446 2024 Jul 27

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 573
بازدید کـل سايت: 7089728
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 80   تعداد بازدید: 2548 تاریخ اضافه: 2010-03-24

لشكر عكرمه رضی الله عنه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

عكرمه رضی الله عنه پس از مشاركت در سركوبي مرتدهاي عمان، به فرمان ابوبكر صديق رضی الله عنه به همراه هفتصد سواركار رو به (مهره) نهاد و البته تعدادي از قبايل عمان را پيرامون خود جمع كرده بود. زماني كه به منطقه‌ي مهره رسيد، ديد كه منطقه‌ي مهره، ميان دو تن از سران آن‌جا پس از جنگ و درگيري شديدي تقسيم شده است؛ يكي از آن‌ها كه شخريت نام داشت، شنزار ساحلي منطقه را به دست گرفته بود و از توان و تعداد كم‌تري نسبت به بخش ديگر از قلمرو حكومتي مهره برخوردار بود. سركرده‌ي ديگر به نام مصبح، بر ارتفاعات منطقه سيطره يافته بود و قدرت و تعداد بيش‌تري داشت. عكرمه رضی الله عنه آن دو را به اسلام فراخواند و تنها حكم‌ران بخش ساحلي، دعوت عكرمه رضی الله عنه را پذيرفت. ديگري كه به تعداد و قدرت نيروهايش فريفته گشت، از پذيرش اسلام سرتافت كه در پي آن با جنگ و پيكار عكرمه رضی الله عنه به همكاري شخريت ـ حكم‌ران بخش ديگر مهره ـ روبرو شد. مصبح و تعداد زيادي از سپاهيانش كشته شدند. عكرمه رضی الله عنه براي سرو سامان دادن به امور در آن‌جا ماند كه در پي آن تمام اهل مهره، اسلام را پذيرفتند و امنيت و آرامش در مهره برقرار شد.

عكرمه رضی الله عنه نامه‌اي از ابوبكر صديق رضی الله عنه دريافت كرد و به موجب آن فرمان يافت منتظر مهاجر بن ابي‌اميه رضی الله عنه كه از صنعاء حركت كرده بود، بماند تا به همراه يكديگر به (كنده) بروند. عكرمه رضی الله عنه به (ابين) رفت و آن‌جا به گردآوري (نخع) و (حمير) پرداخت تا آنان را بر اسلام، استوار و راسخ گرداند و مهاجر رضی الله عنه نيز به او بپيوندد.

 رفتن عكرمه رضی الله عنه به (ابين) تأثير زيادي بر پيروان شكست‌خورده‌ي اسود و در رأس آنان قيس بن مكشوح و عمرو بن معديكرب داشت؛ قيس پس از شكست صنعاء و فرار از آن‌جا، ميان نخع و حمير و نجران سرگردان بود. عمرو بن معديكرب نيز چنين داستاني داشت و به بازماندگان لشكر شكست‌خورده‌ي اسود در لحج پيوسته بود. با آمدن عكرمه رضی الله عنه قيس به عمرو پيوست تا با همكاري يكديگر در برابر لشكر عكرمه رضی الله عنه بايستند؛ ديرزماني نگذشت كه قيس و عمرو، با هم اختلاف پيدا كردند و از هم جدا شدند.

 با رسيدن مهاجر بن ابي‌اميه رضی الله عنه، عمرو و قيس جداگانه، خود را تسليم كردند. مهاجر رضی الله عنه دست و پاهايشان را بست و آنان را به مدينه فرستاد. ابوبكر صديق رضی الله عنه قيس و عمرو را به شدت سرزنش فرمود. آن‌ها، پوزش خواستند و از كرده‌ي خود ابراز پشيماني كردند؛ ابوبكر صديق رضی الله عنه آنان را آزاد كرد. خلاصه اين‌كه آن دو، توبه كردند و راه درست را در پيش گرفتند.( طبقات ابن‌سعد (5/534و535))

آري،‌ اين حركت عكرمه رضی الله عنهاز سوي شرق، نقش مهمي در سركوبي بازماندگان لشكرهاي مرتدها در (لحج) چه از طريق جنگ و چه به خاطر ايجاد هراس و وحشت درميان مرتدها و در پي آن تسليم شدن آن‌ها داشته است. البته نبايد جبهه‌ي شمال را به فرماندهي مهاجر رضی الله عنه از ياد برد كه سبب سركوبي كامل مرتدها در اين مناطق شد.

 

و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی


 

سایت عصر اسلام

IslamAge.Com 

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان